روز سیزدهم دی ماه ۹۸، قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در شهر بغداد عراق توسط نیروهای آمریکایی کشته شد.
خبر کشته شدن قاسم سلیمانی از چند جهت، بسیار خوب است. اولین منعفت این خبر این است که چهرههای بخشی از حامیان جمهوری، که ۴۰سال جنایات علیه مردمان خود را در کانامه اش دارد را هویدا میکند.
بعد انتشار خبر کشته شدن وی، عده ای که در فضای مجازی ؛ یک ماه قبل ، با کشتههای آبانماه ۹۸ همدردی میکردند؛ حالا چهره ی واقعیشان را نشان داده اند و تسلیت هایشان را برای او نثار می کنند.
خوب است به یاد بیاوریم آخرین اظهار نطر قاسم سلیمانی را که در باره اعترضات آبان ماه گفته بود. او در این اظهار نظر گفت ما خوب بلدیم چگونه با معترضان در داخل ایران برخورد کنیم.
و نتیجه همین برخورد دست کم صدها و یا شاید هزاران کشته و هزاران زخمی و بازداشتی بود. و خانواده های داعدیده ای که اجازه ی برگزاری مراسم خاکسپاری را نداشتند. از طرفی دیگر او مدافع جمهوری اسلامی و مدافع مرزهای جمهوری اسلامی بود نه مدافع مرزهای مردم ایران.
بنابر این همراهی و همدردی با کشته شدن قاسم سلیمانی بدون شک یک آزمون سیاسی است برای شناختن این چهرههای عموما سیاسی ایران که گاه در نقش مخالف جمهوری اسلامی ، ظاهر می شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر