این روزها مصادف است با هجدهمین سالگرد كشتار سراسری زندانیان سیاسی در زندان های ایران و هنوز حكومتگران جمهوری اسلامی در این باره سكوت اختیار كرده اند و ابعاد گسترده این جنایات هنوز در پرده ابهام است. بیش از 5 هزار زندانی سیاسی به دلیل دارا بودن عقاید سیاسی متفاوت با زمامداران مذهبی وقت در برابر جوخه های اعدام قرار گرفتند ، فاجعه ای برای بشریت در كشورمان ایران بوقوع پیوست. گستردگی این اعدام ها تا حدی بود كه آنرا تنها با وقایع كشتار یهودیان توسط آلمان نازی و سركوب های وسیع دوران حكومت پینوشه دیكتاتور میتوان قیاس کرد.
این دومین بار بود كه رژیم با جوانان در بند تصفیه حساب مینمود. اولین بار در تابستان سال 60 بود و آنزمان تمامی كسانی كه خطر بالفعل علیه نظام بشمار میرفتند در دادگاههای یك دقیقه ای خلخالی و گیلانی به جوخه اعدام سپرده شدند و هفت سال بعد مابقی آنان كه بعضا حتی مدت محكومیت خود را نیز گذرانده بودند در دادگاههای نیری و اشراقی با طرح 3 سوال روبرو شدند و نوع پاسخ به آنها سرنوشت قتل عام آنان را رقم زد.
نسلی داغدار شد و دهها هزار خانواده به سوگ عزیزانشان نشستند. رژیم جنایتكار حاكم در طی این مدت نه تنها با سكوت از سخن گفتن در اینباره طفره رفته است، بلكه به انحاء مختلف میكوشد تا این واقعه سیاه را به فراموشی بسپرد .
هدف از این کشتار گسترده بدون محاکمه برای چه بود ؟
قربانیان تابستان 67 چه کسانی بودند ؟ چه خواسته و آرمانهایی داشتند ؟
ایا جمهوری اسلامی تاکنون مسئولیت این اعدامها را بر عهده گرفته است ؟
آمران و عاملان این جنایت توانسته اند برای این فاجعه توجیه حقوقی و قانونی داشته باشند ؟