در روزهای پایانی سال گذشته میلادی، مصاحبه محمدرضا داورپناه، مدیرعامل شرکت پارس ایزوتوپ، با ایبیسی نیوز درباره تحریم این شرکت از سوی آمریکا و تاثیر این اتفاق بر سلامت بیماران بار دیگر بحث تولید رادیودارو در ایران و ارتباطش با برنامه هستهای کشور را سر زبانها انداخت. داورپناه در این مصاحبه گفت این تحریمها جان ۸۰۰ هزار بیمار سرطانی در ایران را به خطر انداخته است.
این اظهارنظرها در حالی است که در یک دهه گذشته، مقامهای رسمی بارها خبر خودکفایی ایران در تولید رادیوداروها را تکرار کردهاند. آخرین بار در سال ۲۰۱۴ بود که امیررضا جلیلیان، مجری طرح کلان تولید رادیوداروهای كشور از پژوهشگاه علوم و فنون هستهای، با اعلام بینیازی از واردات رادیودارو، از تولید ۱۵ قلم رادیوداروی جدید در کشور خبر داد.
حالا با گذشت ۵ سال و با آغاز ساخت دوباره راکتور آب سنگین اراک، که نامش با تولید رادیودارو و بمب هستهای در ایران گره خورده است، از تاثیر تحریمها بر سرنوشت بیماران سرطانی در ایران صحبت میشود. این گفتهها پرسشهای بیشماری ایجاد کرده است، از جمله اینکه بالاخره ایران در تولید رادیودارو خودکفاست یا نه؟ اگر نه، چرا چنین ادعایی مطرح شد؟ طرحهایی مانند راکتور آب سنگین اراک چقدر به این خودکفایی احتمالی در آینده کمک خواهد کرد؟ و چه کسانی مقصر این وضعیتاند؟
رادیودارو و راکتور آب سنگین
رادیودارو به هر نوع فرآوردهای گفته میشود که در فرایند تشخیص و درمان بیماریهای مختلف به کار گرفته شود و در آن فرآورده از رادیوایزوتوپها یا ایزوتوپهای ناپایدار و پرتوزای عناصر مختلف بهعنوان ماده اولیه استفاده شده باشد.
ایزوتوپ به انواع مختلف اتم یک عنصر شیمیایی خاص گفته میشود که تفاوتشان در تعداد نوترونهای هسته اتم است، یعنی همه ایزوتوپهای یک عنصر تعداد برابر پروتون و متفاوت نوترون دارند. این تفاوت نوترون در برخی از آنها که به رادیوایزوتوپ مشهورند باعث ناپایداری هسته و واپاشی آن ایزوتوپ به عناصر پایدار از طریق پرتوزایی میشود. بعضی از این ایزوتوپها در طبیعت وجود دارند اما به میزان کم و برخی دیگر وجود ندارند.
بنابراین، تولید صنعتی این ایزوتوپها از راههای مختلف تقریبا تنها روش تامین مواد اولیه تولید رادیودارو است. این کار با کمک سیکلوترون یا شتابدهندههای حلقوی و در راکتورها انجام میشود. در این بین، راکتورهای آب سنگین (با مجتمع تولید آب سنگین اراک اشتباه نشود)، مانند آنچه در اراک در حال ساخت است، یکی از روشهای تولید نوترونهای اضافهاند، اما انتخاب نامتعارفی است.
به دوگانه تحریم و خودکفایی بازگردیم. ماجرا ساده است؛ ایران در حال حاضر توانایی تولید میزان کافی از همه انواع رادیوایزتوپهای مورد نیاز صنعت داروسازی را ندارد و مجبور است این مواد اولیه را وارد کند، اما دانش تولید رادیودارو از این مواد اولیه را دارد. پس هرچند ایران در دانش تولید رادیودارو خودکفاست، این تنها بخشی از ماجراست و به نیاز برای واردات مواد اولیه اشارهای نمیشود تا وقتی بحث موضوعهایی مانند تحریم مطرح میشود.
از سوی دیگر، در ایران معمولا تولید رادیوداروها با طرحهایی مانند ساخت راکتور آب سنگین اراک گره زده میشود، اما مطابق دستورالعمل تولید رادیوایزوتوپهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در حال حاضر فقط کلسیم ۴۵، کبالت ۶۰، گوگرد ۶۰ و ید ۱۳۱ در راکتورهای آب سنگین جهان و بخش قابل توجهی از آنها در سیکلوترونها تولید میشوند.
شتابدهنده بیشتاب
وقتی ادعاهای مسئولان صنعت هستهای در مورد نقش این صنعت در زندگی مردم و نقش انکارناپذیر شتابدهندههای حلقوی در تولید رادیوایزوتوپ و در نتیجه، رادیودارو را کنار هم بگذاریم، به این نتیجه میرسیم که باید سرمایهگذاری قابل توجهی در ساخت و وارد کردن سیکلوترونها صورت گرفته باشد. اما اینطور نیست؛ بهجز چند سیکلوترون بیمارستانی در ابعاد کوچک در شهرهای تهران و کرج و مشهد، طرح کلان ملی ساخت شتابدهنده ۱۰ مگا الکترون ولت در ایران به سرنوشتی تقریبا مشابه بقیه طرحهای ملی، مانند رصدخانه و شتابدهنده خطی چشمه نور در قزوین، دچار شده است.
مطابق برآوردها، علاوه بر این شتابدهنده ملی، برای تولید رادیوداروی مورد نیاز کشور، به دستکم ۷۰ شتابدهنده بیمارستانی نیاز است، که تاکنون برآورده نشده است. از سوی دیگر، دکتر حسین آفریده، مجری طرح شتابدهنده ملی، سال گذشته از تامین تنها ۳ میلیارد تومان، یعنی ۲۰ درصد اعتبار مورد نیاز برای ساخت این شتابدهنده، خبر داده بود. این در حالی است که به گفته علیاکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی، در مدت ۳۲ سال، ۷ میلیارد دلار برای صنعت هستهای کشور هزینه شده است.
در این شرایط، گره زدن طرح راکتور آب سنگین اراک با تولید رادیوداروها کمی عجیب است، چون خروجی دیگر این راکتور پلوتونیوم ۲۳۹ است که تنها برای تولید بمب اتمی به کار میرود. این موضوع ریشه اصلی حساسیتها و سختگیریهای بینالمللی بر سر ساخت این راکتور است.
این مورد پیشتر هم سابقه داشته است. هند نخستین بمب اتمیاش را با استفاده از پلوتونیوم خروجی یک راکتور آب سنگین ساخت و آزمایش کرد و به قدرت هستهای تبدیل شد، اتفاقی که به رقابت هستهای پاکستان با این کشور و اقدام پاکستان به تولید بمب هستهای منجر شد. این در حالی است که به گفته بهروز بیات، کارشناس هستهای، ایران برای تولید رادیوداروهای مورد نیازش، گزینههای دیگری از جمله راکتورهای آب سبک (مثل راکتور بوشهر و راکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران) هم در اختیار دارد و چنین شائبهای در مورد آنها مطرح نیست.
جان ایرانیان بین سندان جمهوری اسلامی و چکش آمریکا
محمدرضا داورپناه، مدیرعامل پارس ایزوتوپ، بهدرستی گفته است که تولید رادیودارو از صنعت هستهای کاملا تفکیکپذیر نیست و تحریم این شرکت نقض حقوق بیماران است. اما در همان گفتوگو، به نقش سوءمدیریت در مشکلات کشور نیز اشاره کرده است، سوءمدیریتی که حالا گریبان یکی از حیاتیترین تولیدکنندگان کشور را گرفته است.
از سوی دیگر، در ایران، نه تنها برای حداکثر تفکیک ممکن صنعت تولید رادیوداروها از صنعت هستهای اقدامی صورت نگرفته است، بلکه با بزرگنماییهایی همچون اعلام خودکفایی در تولید رادیودارو، که زندگی و حیات ایرانیان به آن وابسته است، تلاش شده آن را دستاورد صنعت هستهای کشور معرفی کنند، دستاوردی که خیلی زود مشخص شد وجود خارجی ندارد.
هرچند اقدام بیسابقه آمریکا به تحریم شرکتی که دستاوردش با جان انسانها ارتباط دارد غیرانسانی است، نباید از نقش بلندپروازیهای هستهای پیدا و پنهان مقامهای جمهوری اسلامی و تاکید بیش از اندازه بر پیوند میان صنعت هستهای و تولید رادیوداروها در پدید آمدن این شرایط بهسادگی عبور کرد. به نظر میرسد حرکت مقامهای جمهوری اسلامی به سوی پیوند حداکثری این دو موضوع تلاشی باشد برای توجیه افکار عمومی در مورد هزینههای بیدلیلی که بخشهای غیرضروری و شائبهبرانگیز صنعت هستهای مانند راکتور آب سنگین اراک برای کشور تراشیده است. این در حالی است که از هزینههای بسیار کمتر برای تولید و وارد کردن شتابدهندههایی که نقش مهمتری در سلامت ایرانیان دارد دریغ شده و بار دیگر جان و مال ایرانیان سپر تحقق بلندپروازیهای غیرضروری حکومت شده است.
رادیوداروتحریمبرنامه هستهای