۱۳۹۸ آذر ۱۵, جمعه

بیهوشی کامل زرتشت احمدی راغب در نیمه شب ۲۸مین روز از اعتصاب غذا


به گزارش مدافعان حقوق بشر و فعالان رسانه ای محبوس در بند ۴ زندان اوین آقای اسماعیل احمدی راغب معروف به زرتشت مورخ ۱۵ آذر ۹۸ مقارن با ساعت ۲ بامداد دچار آنفارکتوس مغزی شده و دقایقی را به علت نرسیدن غذا و آب کافی در بیهوشی کامل به سر برده است.

یک منبع نزدیک به این زندانی سیاسی اعلام کرده است که آقای زرتشت در طی ۲۸ روز گذشته که مجدداً شروع به اعتصاب غذا نموده است برای دومین بار دچار حمله مغزی شده و اگر دیگر
هم اتاقی های ایشان متوجه بیهوشی او نشده بودند چه بسا که هم اکنون فوت شده بود.
این منبع آگاه اضافه کرد که در نیمه شب ۱۵ آذر ۹۸ چند نفر از زندانیان متوجه بیهوشی آقای راغب میشوند و پس از مدتی تلاش برای احیای او بالاخره موفق میشوند این زندانی سیاسی را به هوشیاری نسبی برسانند.
وضعیت جسمانی آقای زرتشت بسیار بحرانی گزارش شده به طوری که عنوان میشود که نامبرده شدیداً دچار اختلالات تنفسی و فشار خون بسیار پایین درد از ناحیه قفسه سینه،خون ریزی روده و آنفارکتوس مغزی خفیف شده است و با توجه به اینکه در طول مدت اعتصاب غذای این زندانی سیاسی که یکی از امضاء کنندگان بیانیه ۱۴ کنشگر مدنی میباشد ، هیچگونه پیگری از سوی دستگاه قضایی (دادستانی شهریار و وزارت اطلاعات) انجام نپذیرفته است ، به نظر میرسد رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی حذف فیزیکی مخالفان نظام و فعالان سیاسی و مدنی را هم از طریق به رگبار بستن آنها در خیابان ها و هم از طریق ترور خاموش آنان پیگیری میکند.
خاطر نشان میشود آقای زرتشت که در طول ۲۸ روز گذشته اقدام به اعتصاب غذا نموده است ، همه روزه با نوشتن نامه ای ، اعتصاب غذا و اعتراض خود را بی عدالتی های اعمال شده توسط رژیم جمهوری اسلامی به ریاست بند ۴ زندان اوین ارسال میدارد و همواره با پوشیدن لباس آتش نشانی در اعتراض به اخراج خود از آتش نشانی شهرداری فردوسیه شهریار به عنوان کارگر رسمی و آتش نشان ، که توسط وزارت اطلاعات با همدستی شهردار و حراست فردوسیه شکل گرفته است و همینطور با تراشیدن موهای سر خود در اعتراض به کشتار مردم معترض توسط جنایتکاران حکومتی ، در محیط زندان به کنشگری خود ادامه میدهد.

شهناز اکملی​ برای اجرای حکم یک سال حبس خود به زندان احضار شد

شهناز اکملی​، مادر مصطفی کریم بیگی از کشته شدگان اعتراضات سال ۸۸ برای اجرای حکم یکسال حبس خود به زندان احضار شد.
شهناز اکملی روز پنج شنبه ۱۴ آذرماه در توئیتر خود نوشت: «احضاریه به دستم رسید و مهلت قانونی آن پنج روز است ، در بازجویی گفته بودند فراموش کن پسری داشتی و گفتم نمیتوانم فراموش کنم و این سزای مادری است که نمیتواند فراموش کند پسری داشته است.»
او در ادامه این توئیت افزود که «امروز پسران و دخترانی دارم به وسعت تمام ایران»
شهناز اکملی پیشتر از سوی یکی از شعب دادگاه انقلاب به یک سال زندان و محرومیت از عضویت در فضای مجازی محکوم شده بود.
خانم اکملی که در ۱۰ سال گذشته همواره به دنبال دادخواهی و یافتن عوامل کشتن فرزندش بود به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری، ممنوعیت خروج از کشور، محرومیت از فعالیت سیاسی، و محرومیت از عضویت در فضای مجازی محکوم شده بود.
فرزند او، مصطفی کریم بیگی، در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در تاریخ ششم دی ماه آن سال، که مصادف با عاشورا بود، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.

پرسنل زندان هم از خشونت اعمال‌شده، به وحشت افتادند

جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی‌شهر، طی نامه‌ای مشاهدات خود در مورد نحوه‌ی برخورد با بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری آبان‌ماه، بیان نموده و ضمن محکوم کردن رفتارهای ضدانسانی با بازداشت‌شدگان، حمایت خود را از خیزش مردم ایران اعلام کرده و خواستار تشکیل گروه‌های حقیقت‌یاب بین‌المللی در مورد حوادث اخیر شدند. آنها همچنین نسبت به کشتار و یا شکنجه به قصد اخذ اعترافات اجباری هشدار دادند‌.

متن ابن نامه به شرح زیر است
از روز شنبه ۲۵ آبان که گروه گروه جوانان و نوجوانان از دختر و پسر را با کامیون به بند ۸ می‌آوردند زندانیان عادی و پرسنل زندان هم از سبعیت و وحشیگری با دستگیرشدگان به وحشت افتاده بودند. دستگیرشدگان را با کامیون به محوطه بند ۸ (که معروف به بند اطلاعات و سپاه است و اساسا زندانی است مستقل در داخل زندان گوهردشت ) می‌آوردند و با شلاق و باتوم و مشت و لگد به جان آنها می‌افتادند در حالیکه چشم بسته و دستبند زده بودند ..‌. زخمی و غیر زخمی هم تفاوتی نداشت. این تنها شمه ای از رفتار و استقبال آنها، برای ورود بازداشت شدگان به زندان است… بازداشت‌شدگانی که حتی بقول خودشان تنها معترض وضعیت معیشتی خویش بوده‌اند ولی حال به اسم اشرار و نفوذی و اجیرشده به شلاق و شکنجه و اعتراف اجباری کشیده می‌شوند، به بهانه امنیت! و معلوم نیست امنیت چه کسی؟! امنیت نظام یا امنیت مردم؟ زیرا حاکمان این درس را از پدر عقیدتی خویش ماکیاولی بخوبی آموخته اند که “وقتی امنیت مطرح است هیچ ملاحظه‌ای که عدالت – بی‌عدالتی، انسانیت – بی رحمی، سرافرازی- سر شکستگی و امثالهم در آن نقش داشته باشند مطلقا نباید در نظر گرفته شود .”
ما زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج ضمن محکوم کردن این وحشیگری‌ها و رفتارهای ضد انسانی با دستگیرشدگان، و آرزوی صبر و پایداری برای همه خانواده‌های داغدار، حمایت قطعی خود را از اعتراضات و قیام عادلانه مردم و جوانان با غیرت میهنمان اعلام می‌داریم و از کلیه مجامع و نهادهای بین‌المللی و حقوق بشری خواستار محکوم کردن این اعمال جنایت کارانه و تشکیل گروه‌های تحقیق و حقیقت یاب هستیم ، چرا که حکومت بعد از کشتار مردم در خیابان‌ها، برای مرعوب کردن، دست به کشتار بازداشت‌شدگان هم خواهد زد و آن را مستند به اعترافات اجباری تلویزیونی خواهد کرد(خصوصا که اغلب بازداشت‌شدگان نوجوان و جوان هستند)
این در حالی است که حکومت برای مردم به جان آمده از این همه ظلم و تعدی و فساد، راه دیگری را برای مطالبه حقوق‌شان باقی نگذاشته و این اولیه ترین حق آنها( یعنی حق اعتراض) را هم این گونه وحشیانه پاسخ می‌دهد تا آنجا که حتی نمایندگان دست نشانده و منصوب حکومتی هم به آن اعتراف دارند! طی این اعتراضات و قیام شجاعانه جوانان میهن‌مان بار دیگر اصلاح ناپذیری این نظام بر همه عیان شد، که حتی کوچکترین تجمع و اعتراض معیشتی را هم چه اصلاح‌طلب و چه اصول‌گرا با گلوله پاسخ می‌دهند و با نعل وارونه مردم را خشونت طلب، اشرار و یاغی می‌خوانند و بعد می‌گویند “مردم خودشان همدیگر را می‌کشند!” بعد هم همدستان مرئی و نامرئی آنها در داخل و خارج کشور یعنی آن ” خود فرزانه‌دانانی” که دائما به تندر قیام های مردمی پارسِ جنبش اصلاحی و جنبش مدنی و شرکت در انتخابات و… را می‌کنند هم به کمک نظام آمده و این جنایات را تئوریزه و توجیه می‌کنند، ولی غافل از آنکه قیام آزادیخواهانه و عدالت طلبانه مردم میهنمان فضای بی هزینگی و مفت خوری را بر همه دودوزه‌بازان و وارفتگان سیاسی یکسره بسته است اگر چه با هزینه بسیار سنگین صدها شهید و زخمی و بیش از چندین هزار دستگیری، و در سطحی دیگر این واقعیت را به اثبات رساند که همانگونه که لبنان و عراق، سوریه نشدند و نمی‌شوند، ایران هم سوریه نمی‌شود چون آنکه سوریه را سوریه کرد اکنون در اوج ورشکستگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با اندک توان باقیمانده‌اش یعنی زور، سرکوب و اسلحه، مستاصل، مشغول کشتار جوانان ایران است ولو اینکه چندین هزار را هم بکشد. این سوریه‌ای شدن نیست … سرنگون می‌شود ولی سوریه نمی‌شود.
محمد بنازاده امیرخیزی، محمد علی منصوری، سعید ماسوری، حسن صادقی، مجید اسدی، آرش صادقی ، پیام شکیبا

عفو بین‎‌الملل: حداقل ۲۰۸ نفر در اعتراض‌های ایران کشته شده‌اند

📣 عفو بین‌الملل می‌گوید بر اساس گزارش‌های معتبر به این نتیجه رسیده که شمار کشته‌های اعتراض‌های اخیر حداقل ۲۰۸ نفر است هر چند که "رقم واقعی احتمالا بیش از این است."

🔺 فیلیپ لوتر مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بین‌الملل گفت: "آمار نگران‌کننده کشته‌ها سند دیگری است که نیروهای امنیتی ایران کشتار وحشتناکی کرده‌اند و ۲۰۸ نفر را در کمتر از یک هفته کشته‌اند. آین آمار تکان‌دهنده حاکی از بی‌اعتنایی شرم‌آور مقامات ایران به جان انسان‌ها است."

🔺 عفو بین‌الملل می‌گوید از مصاحبه با منابعی در داخل و خارج ایران از جمله بستگان کشته‌شدگان، خبرنگاران و فعالان حقوق بشر و مقایسه منابع مختلف از صحت این آمار یقین پیدا کرده است. 

🔺 واحد تایید دیجیتال عفو بین‌الملل هم از بررسی وسیع تصاویر ویدئویی به این نتیجه رسیده است که نیروهای امنیتی ایران به مردم غیرمسلح شلیک کرده‌اند. 

🔺 فیلیپ لوتر گفت: "مسئولان این سرکوب خونین تظاهرکنندگان باید پاسخگوی اعمالشان باشند. از آنجا که مقامات ایران قبلا نشان داده‌اند مایل به تحقیقات مستقل، بی‌طرف و موثر درباره کشتار غیرقانونی و یا دیگر اقدام‌های قهرآمیز علیه معترضان نیستند، ما از جامعه جهانی می‌خواهیم که کمک کنند آنها پاسخگوی اقداماتشان باشند." 
🔺 بر طبق این گزارش شهریار یکی از بالاترین آمار را داشته و شمار کشته‌ها در این شهر به ده‌ها نفر می‌رسد.

🔺 عفو بین‌الملل همچنین می‌گوید خانواده‌های کشته‌شدگان تهدید شده‌اند که با رسانه‌ها صحبت نکنند و مراسم سوگواری برای عزیزانشان برگزار نکنند. برخی خانواده‌ها هم برای تحویل گرفتن جنازه بستگانشان مجبور به پرداخت "حق تیر" شده‌اند. 

گام‌های مهم به سوی عدالت برای قربانیان کشتار ۶۷

عفو بین‌الملل از افزایش توجه دولت‌های سوئد، بلژیک و لیختن‌اشتاین  به موضوع ناپدیدسازی قهری و اعدام‌ فراقضایی هزاران
 مخالف سیاسی در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ در ایران استقبال کرد‌ و از آن‌ها و سایر کشورها مجدداً درخواست  کرد که در زمینه پاسخگو نگاه داشتن عاملان و آمران این جنایت‌های بین‌المللی گام‌های مؤٍثر بیشتری بردارند. از جمله اقدامات مؤثر این است که کشورها، در صورت وجود ظن معقول ارتکاب جنایات بین‌المللی توسط فردی که وارد مرزهای کشورشان می‌شوند، با استناد به اصل صلاحیت قضاییِ فرامرزی، از جمله صلاحیت قضایی جهانی، تحقیق و تفحص انجام دهند، مانند آنچه که اکنون 
در سوئد در حال انجام است.
  
▪️ علاوه بر این، کشورها باید نهایت تلاش خود را به کار گیرند تا یک مکانسیم تحقیقاتی مستقل در سازمان ملل برای رسیدگی به بحران ادامه‌دار ناپدید‌سازی‎های‌ قهری ناشی از کشتار ۶۷ تاسیس شود و وضعیت هزاران جسد مفقود شده در گورهای جمعی بی‌نشان و پراکنده در سراسر کشور مشخص گردد.  
▪️ در دسامبر ۲۰۱۸ سازمان عفو بین‌الملل گزارشی با عنوان «اسرار به خون آغشته؛ کشتار ۶۷- جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد» منتشر کرد. گزارش نتیجه گرفته است كه مقامات ایرانی، علاوه بر ارتکاب جنایت علیه بشریت در سال ۱۳۶۷ از طریق قتل، آزار و تعقیب، شکنجه و سایر رفتار‌های غیرانسانی، با ادامه پنهانکاری سازمان‌یافته در خصوص سرنوشت و محل دفن قربانیان کشتار ۱۳۶۷، همچنان در حال ارتکاب جرم ناپدیدسازی قهری در ابعاد گسترده و سازمان‌یافته هستند که مصداق جنایت علیه بشریت است.  
▪️ سازمان عفو بین‌الملل همچنین معتقد است که رنج‌های تحمیل شده به خانواده قربانیان ناقض اصل ممنوعیت مطلق شکنجه و سایر برخورد‌های غیرانسانی، بیرحمانه و ترذیلی بر اساس قوانین بین‌المللی است.  

▪️ تا امروز، هیچ یک از مقام‌های ایران در رابطه با کشتار ۶۷ محاکمه نشده‌اند. بسیاری از عاملان و آمران این جنایات علیه بشریت همچنان بر مسند قدرت و دارای مناصب کلیدی در آن دسته از نهادهای قضایی، دادستانی و دولتی هستند که در واقع باید مسئول تضمین عدالت در حق قربانیان باشند. 
▪️ قصور و کوتاهی سازمان ملل در قبال بازماندگان و خانواده‌های قربانیان کشتار‌۶۷ نه فقط تأثیر بسیار مخربی بر بازماندگان و خانواده‌های قربانیان داشته بلکه اثرات به شدت زیان‌باری بر برقراری حکومت قانون و احترام به حقوق بشر در ایران نیز گذاشته است. در این وضعیت، مقام‌ها ومسئولان ایرانی همچنین جسارت بیشتری یافته‌اند تا به مخفی‌کاری درباره‌ سرنوشت قربانیان و محل دفن اجسادشان ادامه داده و سیاست انکار و انحراف افکار عمومی را در خصوص این ناپدیدسازی‌های قهری و اعدام‌های فراقضایی تا به امروز پیش بگیرند. 

تصویب قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در ایران در مجمع عمومی سازمان ملل

 کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل با صدور قطعنامه‌ای گسترش اعدام و شکنجه در ایران را محکوم کرد."عفو بین‌الملل" 
تصویب قطعنامه را "قدمی مهم" دانست


▪️ روز پنجشنبه ۲۳ آبان (۱۴ نوامبر) کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ۸۴ رای موافق، ۳۰ رای مخالف و ۶۶ رای ممتنع با صدور قطعنامه‌ای نقض گسترده حقوق بشر در ایران از جمله اعدام نوجوانان و شکنجه زندانیان را محکوم کرد.
▪️ پیشنویس این قطعنامه امسال نیز توسط کانادا ارائه شده است. کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه پیشنهادی کانادا را تصویب کرد که به موجب آن پرونده حقوق بشری ایران برای یک‌سال دیگر نیز مفتوح می‌ماند.
▪️ قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل با استناد به گزارش‌های جاوید رحمان، گزارشگر ویژه‌ سازمان ‌ملل در امور حقوق‌بشر در ایران تهیه شده است.
▪️ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران نسبت به اعدام نوجوانان و همچنین افزایش فشار بر اقلیت‌ها در این کشور ابراز نگرانی کرده بود. گزارش نقض حقوق بشر در ایران که تحت نظارت جاوید رحمان تهیه شده، در اختیار مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفته است.
▪️ رحمان گفته است که اعدام کودکان در ایران همچنان ادامه دارد. در سال ۲۰۱۹ تعداد ۲ مورد حکم اعدام برای کودکان در ایران اجرا شده که در زمان اجرای حکم سن این افراد ۱۷ سال بوده است.
▪️ در بخشی از قطعنامه سازمان ملل بر ممنوعیت شکنجه افراد تاکید شده و عنوان شده است که به موجب قانون هیچ‌کس را نباید تحت شکنجه یا سایر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی یا اهانت‌آمیز قرار داد.
▪️ رها بحرینی، حقو‌ق‌دان و پژوهشگر سازمان عفو بین‌الملل در امور ایران قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در ایران را "گامی مثبت و مهم" می‌داند.

▪️ خانم بحرینی  در این خصوص ادامه داد : «مقامات ایرانی و کشورهای حامی آنها هرسال تلاش می‌کنند جلو تصویب این گونه قطعنامه ها را بگیرند. ادعای ایران این است که این کشور در سازوکار بررسی ادواری جهانی (یو پی آر) در شورای حقوق بشر مشارکت سازنده و فعال دارد و قطعنامه‌هایی که به طور ویژه در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران در سازمان ملل تنظیم و تصویب می‌شوند غیرمنصفانه هستند. با وجود این، به لطف تلاش‌های مستمر سازمان‌های حقوق بشری، جمهوری اسلامی موفق به این کار نشده‌ است. اکثریت کشورها در سازمان ملل همچنان بر سر این موضوع اشتراک نظر دارند که وضعیت بحرانی و وخیم حقوق بشر در ایران نیازمند اقدامات ویژه‌ است.»
▪️ حقو‌ق‌دان و پژوهشگر "سازمان عفو بین‌الملل" در ادامه افزود که قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل برخلاف اظهارات مقامات ایرانی "قوی و محکم" تنظیم شده است و نقض گسترده و نظام‌مند حقوق بشر در ایران را به نقد کشیده است.
▪️ رها بحرینی در ادامه صحبت‌های خود خاطرنشان کرد: «در یکی از بندهای قطعنامه از ایران خواسته شده که به برخوردهای انتقامجویانه با فعالان حقوق بشر پایان دهد و همه کسانی که به طور خودسرانه و فقط به خاطر فعالیت‌های مسالمت‌آمیز زندانی شده‌اند را آزاد کند. بند دیگری از این قطعنامه به شرایط نامناسب زندان‌ها اختصاص یافته و از جمله از مقامات ایرانی خواسته شده که رویه محروم کردن عمدی زندانیان از دسترسی به خدمات پزشکی را متوقف کنند. در پایان قطعنامه، پدیده گسترده مصونیت ناقضان حقوق بشر از مجازات مورد توجه قرار گرفته و از ایران خواسته شده که برای رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر، از جمله مرگ‌های مشکوک در بازداشت‌گاه‌ها و اعمال خشونت علیه تظاهرکنندگان، یک مکانیسم تحقیقاتی مستقل و جامع تاسیس کند و نیروهای امنیتی و قضایی مسئول را مجبور به پاسخگویی کند.»

۱۳۹۸ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

حل بحرانهای کشور تنها با گذر از جمهوری اسلامی ممکن است‎


بیانیه اتحاد برای دمکراسی؛


حاصل چهل سال حکومت جمهوری اسلامی به مثابه یک نظام ایدئولوژیک، سرکوبگر و ضد حقوق بشر، جزجنگ، سرکوب دگراندیشان، تبعیض های جنسیتی، اتنیکی وعقیدتی، زندان، شکنجه، اعدام، تبعید، دشمن تراشی، ترور درداخل و خارج کشور، حمایت ازتروریسم بین المللی، فساد، تخریب گسترده محیط زیست و ... نبوده است. کشورما طی این چهل سال بدلیل سیاست خارجی خصمانه با جهان غرب و کشورهای منطقه، فرصت های تاریخی زیادی را از دست داده وصدها میلیارد دلاربه اقتصاد کشورزیان وارد آمده است.

فساد نهادینه شده درنظام درتمام تاروپود اقتصاد کشور آنچنان رخنه کرده است، که کشوردیگر توسط نهادهای دولتی کنترل و هدایت نشده، بلکه این باندهای مافیایی هستند که قدرت سیاسی و اقتصادی را درچنگ خود گرفته و سیاست می کنند. تمامی جناحهای رژیم، اعم از اصولگرا، اصلاح طلب و معتدل و در راس آن بیت سید علی خامنه ای در این نابسامانی ها وغارت و چپاول ثروت کشورهم سو و هم کاسه هستند. زیان و خسران عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در این مدت بمراتب ازهردولت اشغالگری بیشتر بوده است.

قدرت سیاسی واقتصادی درجمهوری اسلامی در دست بیت رهبری، سپاه و ارگان های امنیتی، در دست تعداد اندکی از سران نظام واطرافیان شان متمرکز شده است. آنها با پایمالی آزادی های اجتماعی و سیاسی، سرکوب همه سازمانها و احزاب دگراندیش و نیز با نمایش ها و تمهید های انتخاباتی، قدرت سیاسی را قبضه کرده اند. دربخش اقتصاد ازهمان شروع کار با مصادره اموال و واحدهای اقتصادی بخش خصوصی و سوء استفاده از درآمدهای میلیاردی نفت، ازفعالیت و گسترش بخش خصوصی مستقل جلوگیری کرده اند، تا جائیکه بیش از 80% اقتصاد کشور تحت مالکیت و کنترل دولت و نهادهای وابسته به حاکمیت قرارگرفت. چنین تمرکز گسترده اقتصادی و فساد فراگیر، کشورمان را ازبهره گیری از نیروهای کارآفرین، آینده ساز و صنعتگر محروم کرده است.

اما اشکال گوناگون مبارزه بخش های مختلف جامعه و نیروهای آزادیخواه علیه حاکمان ارتجاعی و مستبد هیچ گاه خاموشی نیافت. جنبش های مردمی، تشکل های سیاسی، صنفی و نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب، در این چهل سال از مقابله با این استبداد پا پس نکشیدند. علیرغم هزینه های زیاد، حتی کشتارهای دسته جمعی 67هم نتوانست آتش این مبارزه حق طلبانه را خاموش کند. این مبارزات تا رسیدن به تغییر و تحول اساسی و استقرار دمکراسی بجای نظام جمهوری اسلامی ادامه خواهد یافت.

جنبش زنان، پایدارترین جنبش اجتماعی، ازهمان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی، برای مقابله و رفع تبعیض جنسیتی شکل گرفته و همواره نظام جمهوری اسلامی را به چالش کشانده است. این جنبش با کمپین های مختلف، مانند کمپین یک میلیون امضا، حضور میدانی دختران خیابان انقلاب و کمپین چهار شنبه سفید، سرمشقی شد برای همه جنبش های مدنی. هم اکنون زنان مبارز و ارجمندی مانند، نسرین ستوده، نرگس محمدی، آتنا محمدی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی و ... در زندان های نظام اسیرهستند. به جرات می توان گفت که حاکمان جمهوری اسلامی به دلیل ساختار فکری واپسگرایانه شان بیشترین هراس را از جنبش زنان دارند. جنبشی که قدرت بسیج نیمی ازجمعیت کشورعلیه کلیت نظام و ارزشهای عقب افتاده اش را داراست. آخرین احکام سنگین علیه فعالین این جنبش، ۵۵ سال برای زنان محبوس در زندان قرچک، یاسمین آریائی، منیره عربشاهی، و مژگان کشاورز و مجازات کسانیکه برای خانم مسیح علینژاد فیلم و یا عکس ارسال می کنند، نشاندهنده چنین ترسی است.

جنبش کارگری یکی از با سابقه ترین جنبش های مدنی و صنفی کشورمان ایران است. سابقه و قدرت سازماندهی کارگران نتایج و دستاورد های جدی و ملموسی در تاریخ جدید ببار آورده است. اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران شرکت نفت و هفت تپه و سندیکای کارکران فلزکار مکانیک ایران و دهها انجمن صنفی، توانستند از دل سرکوب و فشارهای سنگین برروی جنبش کارگری قد علم کرده و رشد کنند. مبارزه برای حقوق کارگران، مقابله با قوانین ضد کارگری، دفاع ازخواست های صنفی ــ اقتصادی کارگران، مقابله با فساد و تلاش برای متشکل کردن نیروی کاراز جمله اهداف این تشکل هاست. همراهی دهها انجمن صنفی و صدها فعال مدافع نیروی کارازاین جنبش، در کنار حمایت اتحادیه ها و سندیکاهای بین المللی از آنها، آنرا تبدیل به نیرویی غیرقابل چشم پوشی در تحولات سیاسی ــ اجتماعی کشورکرده است.

دیگر جنبش های اجتماعی، مدنی و صنفی، حنبش های اتنیکی، جنبش معلمین و فرهنگیان، پرستاران، مال باختگان، دانشجویان، ، بازنشستگان، جنبش فعالین حفظ محیط زیست و .. هر یک درحد و توان، صدای اعتراض خودرا به نابرایری، تبعیض، فساد سیتماتیک وتخریب زیست محیط، بلند کرده و نقش تعیین کننده ای را در تغییر و تحولات سیاسی جاری کشور برعهده گرفته اند.

تداوم این جنبش ها و حرکت های اعتراضی، گسترش دامنه و تنوع بی سابقه شان در عرصه ها و ابعاد مختلف، به همراه حمایت میلیونی مردم، نشان می دهد که دستگاهای امنیتی رژیم توان از بین بردشان را نداشته و سیاست سرکوب و بگیر وببند نمی تواند پیشرفت شان را سد نماید. هربار که رژیم فعالین یکی از این جنبش ها را دستگیر و با احکام سنگین مجازات کرده و یا به روشهای جنایتکارانه در زندان و بیرون از زندان به قتل رسانده و ترور کرده و سرمست پیروزی می شود، جنبش های دیگری ققنوس وار از گوشه دیگر جامعه و با قدرت بیشتر و خواست های روشنتر پا به میدان مبارزه می گذارند. حرکت و بیانیه 14 نفر مبارز آزادیخواه و شجاع کشور نمونه گویای این روند است. در زمانه ای که رژیم تمام تلاش خودرا بکار می گرفت تا گفتمان سیاسی را به دوگانه انتخاب تحریم و جنگ یا جمهوری اسلامی محدود نماید، حرکت 14نفر گفتمان عبور از کل نظام، بعنوان عامل اصلی وضعیت بحرانی موجود را در داخل کشور به میدان آورد. آنها در بیانیه اول استعفای آقای خامنه ای، مسئول و فرد اول نظام که ازقدرت بی بدیل و نامحدود برخوردار بوده و به هیج کس و نهادی پاسخگو نیست را مطرح کردند. آن ۱۴ تن دربیانیه دوم خود بدون هیج واهمه و پروایی و به بیانی واضحتربیان کردند که، "ما با کلیت این حکومت و حاکمیت و همه نهادها و قوای آن مخالفیم و معتقدیم هیچ راهی برای بازسازی و نوسازی این رژیم وجود ندارد." و در ادامه اضافه کردند "پس آنچه که ما ۱۴ تن با انتشار نخستین بیانیه‌ خویش در پی آن بوده و هستیم، یک مطالبه فراجناحی برای «عبور کامل» از نظام جمهوری اسلامی بوده و متعلق به همه آزادی‌خواهان راستین با هر گرایش سیاسی و عقیدتی است." انتشار بیانیه ۱۴ کنشگر مدنی حوزه زنان در داخل کشور برای استعفای خامنه‌ای و گذار از جمهوری‌اسلامی، فراز دیگری از تداوم این حرکت است.

جمهوری اسلامی وهیج یک از جناحهای درونی اش، قادر نیستند بر بحران های کوچک و بزرگی که خود عامل اصلی بوجود آوردنشان هستند، غلبه کنند. بحران های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تنش های خارجی کشور را در شرایط حاد و خطرناکی قرار داده و خطر فروپاشی درهمه عرصه آنرا تهدید می کند. این خطرات با ادامه نظام حاکم بر کشور افزایش یافته و وظیفه همه نیروهای دلسوز جامعه است تا بدوراز فرقه گرایی و بر اساس منافع و مصالح ملی، مشترکا به پا خیزند.

با نگاهی عمومی به نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی و جنبش های مدنی کشور، از یک سو تحرک بیشتر، همسویی و هم آوایی و از سوی دیگر پراکندگی و عملکردهای جداگانه مشاهده می شود.

درچند سال گذشته تلاشهای زیادی برای هماهنگی و هم آوائی تمامی نیروهای دمکراسی خواه خواهان گذر از نظام انجام گرفته است. اکثریت جامعه، راه کار اصلاح نظام را ناکارآمد دانسته و از آن عبور کرده است. این اکثریت، دشمن را در داخل دیده و دیگر دشمن تراشی خارجی نظام، مورد پذیرش اش نیست. فاصله و جدایی بین مبارزان در درون و بیرون کشورکمتر شده است. علیرغم همه این دستاوردها، اما هنوز فعالیت اپوزیسیون دمکراسی خواه به زیر چتری واحد گرد نیامده و پراکنده است.

جنبش های مدنی، جز پاره ای مواقع، جداگانه و بدون ارتباط با یکدیگر وارد میدان می شوند. عدم ارتباط و همصدائی، امکان مقابله و سرکوب تک تک آنها را برای نهادهای امنیتی و نظامی رژیم را آسان می کند. برای رسیدن به برآمدی واحد و گسترده در سطح ملی و کشوری، بهم پیوستن جویبارهای جنبش های مختلف و تبدیل آنها به رودخانه ای خروشان، به ضرورت و نیاز روز تبدیل شده است. ارتباط افقی بین این جنبش ها هزینه زیادی برای فعالین مدنی داشته و رژیم بشدت با آن مقابله خواهد کرد. شکل گیری کانون های هماهنگی و چتر واحدی از اپوزیسیون دمکرات، بر این کاستی غلبه کرده و نقش و تاثیر این جنبش ها را افزایش خواهد داد.

در شرایط کنونی که اکثریت مردم امیدی به کارائی نظام نداشته و راه کار اصلاح آنرا بیهوده دانسته و خواهان عبور و گذر از نظام هستند، دو تحول می تواند مردم خواهان تغییررا برای تهاجم وسیع و مقابله نهایی برای گذارآماده تر سازد.

۱. ایجاد چتر واحد ویا کانون های هماهنگی برای مقابله با نظام در شکلی یکپارچه، هماهنگ و همبسته. مادام که جنبش های مدنی و اعتراضی بدون ارتباط ارگانیک با یکدگیر باشند و نیروهای اپوزیسیون با پروژه ها، راه کارها مختلف، که اکثرا در مضمون اشتراکات زیادی با یکدیگر دارند، جدای از همدیگر و موازی هم فعالیت می کنند، شانس پیروزی کم خواهد بود.

۲. مردم نیاز دارند برای ورود به صحنه نهائی نبرد و گذر از نظام، روشنائی تونل بعد از گذار را ببینند. عبوراز تاریکی تونل نظام، بدون دیدن روشنائی بعد از آن، اراده مردم را سست خواهد کرد. آنها باید مطمئن شوند که درپایان شب سیاه حاکمیت، روشنائی نمایان خواهد شد. مردم نمی خواهند شاهد، جنگ و درگیری بین نیروهایی باشند که آنها را از تاریکی نظام خلاص کرده، ولی جامعه را وارد دوره ای کند که خطر و ترس هرج و مرج، اغتشاش، بگیر و ببند و حذف یکدیگر را بدنبال داشته باشد.

برای برون رفت از بن بست موجود، برای حل بحرانها و برای جلوگیری از فروپاشی کشور، گذر از نظام به ضرورت روز و حیاتی تبدیل شده است، همه نیروهای آزادیخواه، دمکرات و وطن دوست وظیفه دارند تا برمبنای اشتراکات، بدون کنار گذاشتن اختلافات شان، بر روی چند اصل کلان و تاریخ ساز و برای ساختن ایرانی دمکرات، آزاد، مستقل و بدور ازهرگونه تبعیض، متحد شوند. ما احتیاج به جنبش سیاسی مادر داریم. جنبشی که در دامانش انواع گرایش ها و انتخاب ها، مستقل و آزاد زندگی کرده و بصورت مسالمت آمیز و دمکراتیک به رقابت پرداخته و نیروهایشان را برای نبرد با اهریمن جمهوری اسلامی مشترکا وارد نبرد می کنند.

کلی ترین و مهمترین اصول برای توافق و همکاری ها را می توان درچند نکته برشمرد:

پذیرش گذر از کلیت نظام جمهوری اسلامی،

ایجاد شورایی متشکل از همه نیروهای دمکرات، اعم از احزاب و شخصیت ها و نمایندگان اقشار مختلف جامعه برای مدیریت دمکراتیک دوران گذار و استقرار نظامی سکولار و دمکرات بجای نظام جمهوری اسلامی براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضمائم آن، حفظ یکپارچگی کشورو رفع کلیه تبعیضات

آماده سازی شرایط برای انتخاب مجلس موسسان با انتخابات آزاد و منصفانه و تحت نظارت بین المللی، با وظیفه تهیه قانون اساسی جدید.

برگزاری رفراندم برای تعیین شکل نظام آینده

اتحاد برای دمکراسی در ایران
۱۵ مرداد ۱٣۹٨ - ۶ اوت ۲۰۱۹

حوادث زیست‌محیطی بیشتر در راه ایران؛ فکر چاره باشید


معاون دبیر کل سازمان ملل در گفتگویی با خبرآنلاین نسبت به وقوع بیشتر فجایع زیست‌محیطی در ایران خبر داد.

سیل امسال تنها شروعی از فجایع زیست‌محیطی بود که دیگر در ایران به اتفاقی عادی تبدیل خواهد شد، این نظر «آرمیدا آلیس چابانا» معاون دبیر کل سازمان ملل متحد در امور اسکاپ (کمیسیون اقتصادی-اجتماعی آسیا-اقیانوسیه) درباره آینده ایران و خاورمیانه است.

تغییراقلیم و گرمایش جهانی بحرانی است که روز به روز و سال به سال اوضاع اقلیم جهان را نامنظم‌تر می‌کند، در این اقلیم نامنظم‌تر تعداد فجایع زیست‌محیطی مثل سیل، طوفان‌های گردوخاک، خشکسالی و ... در مناطق مختلف از جمله ایران افزایش پیدا می‌کند. این اتفاق می‌تواند پیامدهای مرگباری به همراه داشته باشد، پیامدهایی درست مانند اتفاقاتی که بهار امسال در شهرهای ایران رخ داد.

آلیس چابانا معتقد است کشورها از همین حالا باید برای این فجایع برنامه‌ریزی کنند تا در صورت افزایش تعداد فجایع زیست‌محیطی تعداد قربانی‌ها و میزان خسارات تا جای امکان کاهش پیدا کند.

سئوال: شما حدود ۲ ماه پیش در ایران سخنرانی داشتید و هشدار دادید که سیل‌های بهار امسال، بخشی از اتفاقاتی است که به دلیل تغییراقلیم در منطقه مشاهده خواهیم کرد. به نظر شما از نظر اقلیمی ما چه آینده‌ای را در این منطقه مشاهده خواهیم کرد؟

پاسخ: با نگاه به اطلاعات موجود به این نتیجه می‌رسیدم که در آینده تغییراقلیم تاثیرهای بیشتری در ایران و منطقه شما خواهد داشت، متاسفانه تعداد و شدت فجایع طبیعی (سیل، خشکسالی، طوفان‌های گردوخاک و ...) در منطقه افزایش پیدا می‌کند. از سویی ایران، در یک منطقه گرم قرار دارد و به این دلیل تغییراقلیم منجر به بیابان‌زایی و جنگل‌زدایی می‌شود. برای بهبود این بحران که ابعاد وسیعی دارند کشورهای منطقه باید به دنبال راه حلی اقتصادی-اجتماعی باشند.

۱۳۹۸ مرداد ۲۰, یکشنبه

مسعود کاظمی، روزنامه نگار به حبس محکوم شد

دادگاه تجدید نظر استان تهران محکومیت مسعود کاظمی، روزنامه نگار بازداشتی در زندان اوین و سردبیر ماهنامه صدای پارسی را عیناً تایید کرد. آقای کاظمی پیشتر توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران جمعا به ۴ سال و نیم حبس و دو سال محرومیت از فعالیت در زمینه خبرنگاری محکوم شده بود. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۲ سال حبس تعزیری در خصوص وی قابل اجرا خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز چهارشنبه ۱۶ مردادماه ۱۳۹۸، وکیل مدافع مسعود کاظمی از تایید حکم بدوی موکلش در دادگاه تجدیدنظر خبر داد.

علی مجتهدزاده، وکیل مدافع آقای کاظمی در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: “پس از انتشار اخبار دادگاه مسعود کاظمی، مبنی بر توهین قاضی مقیسه به مسعود و تشدید غیر قانونی قرار که منجر به بازداشت شد و با توجه به وصول اخباری مبنی بر نارضایتی جناب رئیسی از این اتفاقات، شرح ماوقع به صورت مکتوب به ایشان اعلام شد، نتیجه اینکه رای بدوی در تجدید نظر عینا تایید شد”.
مسعود کاظمی در تاریخ ۱۴ آبانماه ۹۷ توسط نیروهای امنیتی و در منزل شخصی بازداشت و در تاریخ ۲۰ آبان‌ماه با قرار کفالت آزاد شده بود.

وی در تاریخ ۱ خردادماه سال جاری توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به دو سال حبس به اتهام “توهین به رهبری”، دو سال به اتهام “نشر اکاذیب” و شش ماه برای “توهین به مقامات” و مجموعا ۴ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم و حکم دادگاه در تاریخ ۱۲ خردادماه به وی ابلاغ شد بود. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۲ سال حبس تعزیری در خصوص وی قابل اجرا خواهد بود.

۱۳۹۸ مرداد ۱۸, جمعه

روح الله زیبایی، شهروند بهایی بازداشت شد

 روح الله زیبایی، شهروند بهایی ساکن کرج روز جاری توسط نیروهای امنیتی و در منزل شخصی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است. عدم پاسخ‌دهی صریح مامورین در ارتباط با دلایل بازداشت، محل نگهداری و وضعیت وی به دلیل وضعیت نامناسب جسمی آقای زیبایی و بیماری وی باعث افزایش نگرانی خانواده این شهروند بهایی شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز شنبه ۱۲ مردادماه ۹۸، روح الله زیبایی، شهروند بهایی ساکن کرج توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

بازداشت این شهروند روز جاری توسط هفت تن از نیروهای امنیتی و در منزل شخصی وی در باغستان کرج صورت گرفته بود. مامورین پس از بازداشت ضمن تفتیش منزل، تلفن همراه و کامپیوتر شخصی ایشان را نیز ضبط کرده و با خود بردند.
به گفته یک منبع نزدیک به خانواده آقای زیبایی، علیرغم پیگیری خانواده، تاکنون هیچ پاسخی از سوی مسئولین در خصوص محل نگهداری، دلیل بازداشت و وضعیت وی به آنها داده نشده است. این موضوع در کنار وضعیت نامناسب جسمی آقای زیبایی، و مشکلات داخلی از جمله داشتن یک کلیه و حذف قسمتی از کبد و همچنین نقص عضو از ناحیه پا باعث افزایش نگرانی خانواده وی شده است.
لازم به ذکر است روز جاری برخی رسانه های نزدیک به حکومت با اعلام خبر دستگیری یک شهروند بهایی در کرج، بدون اشاره به هویت وی، مدعی شده بودند که این فرد «از عناصر فعال و شاخص و وابسته به یکی از فرقه‌‌ها، در حاد کردن شرایط دشوار اقتصادی و حقوق بشر» بوده و خبرگزاری مهر نیز در گزارشی از قول منابع نامعلومی این شهروند بهایی را به اخلال در فعالیت ارز و اقتصاد متهم کرده است.

گفتنی است منزل روح الله زیبایی پیشتر در دی ماه سال ۸۹ نیز توسط نیروهای امنیتی مورد تفتیش و ضبط وسایل شخصی قرار گرفته و خود نیز احضار شده بود.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

زهرا اکبری نژاد، همسر زندانی سیاسی بازداشت شد

 زهرا اکبری نژاد درچه، همسر ابوالقاسم فولادورند، زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر کرج بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین موسوم به بند ۲۰۹ منتقل شد. خانم اکبری نژاد از بیماری‌های متعدد از جمله بیماری‌های قلبی رنج می‌برد و به صورت روزانه و مرتب باید دارو مصرف کند.


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز سه شنبه ۱ مردادماه ۱۳۹۸، ماموران وزارت اطلاعات به منزل ابوالقاسم فولادوند مراجعه کرده و زهرا اکبری نژاد درچه، همسر وی را بازداشت کردند.

گفته می شود که بازداشت زهرا اکبری نژاد بدون ارائه حکم قضائی صورت گرفته و از دلایل بازداشت وی نیز تاکنون اطلاع دقیقی به دست نیامده است.
وی پس از دو روز در تاریخ ۳ مردادماه طی تماسی تلفنی به خانواده خود خبر داده است که به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین موسوم به بند ۲۰۹ منتقل شده است.

خانم اکبری نژاد متولد سال ۱۳۴۹ بوده و از بیماری‌های متعدد از جمله بیماری‌های قلبی رنج می‌برد و به صورت روزانه و مرتب باید داروهای اعصابش را مصرف کند.

ابوالقاسم فولادوند همسر خانم اکبری، در خردادماه سال ۹۲ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در بهمن ماه همان سال به اتهام “محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق” به ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.
وی در حال حاضر هفتمین سال از حبس خود را بدون مرخصی در بند سیاسی زندان رجایی شهر کرج سپری می‌کند.

ابوالقاسم فولادوند، مبتلا به گرفتگی عروق قلبی است، پزشک تاکید بر بستری شدن وی در بیمارستان قلب تهران دارد. امری که هنوز محقق نشده است.

لازم به ذکر است این زندانی سیاسی مدت یک سال و شش ماه نیز در دهه ۶۰ به اتهام هواداری از همین سازمان در زندان‌های جمشیدیه و قزل‌حصار به سر برده است.

دادگاه تجدید نظر؛ روزبه مشکین خط به ۱۱ سال حبس محکوم شد

دادگاه تجدیدنظر رای نهایی خود در خصوص پرونده روزبه مشکین صادر کرد، بر اساس این حکم آقای مشکین خط به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است. این فعال سیاسی در سال ۹۶ بازداشت و در دادگاه بدوی به ۲۸ سال زندان محکوم شده بود. وی در حال حاضر در زندان اوین تحمل حبس می‌کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی زرگر طی روزهای گذشته رای قطعی ۱۱ سال حبس تعزیری را به روزبه مشکین خط ابلاغ کرده است.

بر اساس این حکم آقای مشکین خط به اشد مجازات حکم اولیه دادگاه انقلاب، یعنی ۱۱ سال حبس از بابت اتهام “تشکیل و راه‌اندازی گروه و دسته به قصد براندازی نظام” محکوم شده است.
دلیل انتساب این اتهام علیه وی، در رابطه با یک حزب با نام “حزب ایران سرافراز” عنوان شده است، در حالی که آقای مشکین خط مدعی است وزارت کشور مجوز تاسیس و فعالیت این حزب را صادر کرده است.

آقای مشکین خط در سال ۹۶ بازداشت و توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به اتهام “تشکیل و راه‌اندازی گروه و دسته به قصد براندازی نظام” به ۱۱ سال حبس، اتهام “اجتماع و تبانی” به ۶ سال، اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” به ۶ سال، اتهام “نشر اکاذیب” به ۳ سال، اتهام “تشویش اذهان عمومی” به ۲ سال و مجموعاً به ۲۸ سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
جلسه رسیدگی مجدد به حکم صادره توسط دادگاه انقلاب در زمستان ۹۷ در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران به ریاست قاضی زرگر برگزار و حکم قطعی طی روزهای گذشته با مراجعه خانواده مشکین خط به دادگاه تجدیدنظر به آنها ابلاغ شده است.

گفته می‌شود که آقای مشکین خط پس از برگزاری دادگاه بدوی به مدت دو ماه در بازداشتگاه یکی از نهادهای امنیتی در سنندج در سلول‌های انفرادی و تحت بازجویی بوده است.

نام آقای مشکین خط پیش از این بعنوان یکی از اعضای هیئت موسس جبهه اصلاح طلبان به نمایندگی از حزب ایران سرافراز در سال ۹۳ توسط این جبهه منتشر شده بود.

وی در حال حاضر در اندرزگاه ۴ زندان اوین تحمل حبس می‌کند.

روایت مریم ایراندوست از فوتبال زنان؛ برای مردها می‌شود و برای ما زن ها نمی‌شود

 مریم ایراندوست، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال زنان ایران و سرمربی فعلی تیم فوتبال ملوان بندر انزلی با اشاره به تبعیض علیه زنان در فوتبال ایران و مبارزه جهت دستیابی به حقوق برابر برای آنها می گوید که فوتبالیست های زن گاهی برای یک بازی خارج از خانه باید ۴۰ ساعت را در اتوبوس باشند. وی با بیان اینکه همه باید کار کنند تا فضای مسلط را تغییر بدهند می گوید زمانی که بچه بودم می خواستم تغییر جنسیت بدهم تا بتوانم با برای تماشای فوتبال به ورزشگاه بروم.


به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از دویچه وله، مریم ایراندوست، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال زنان ایران به مبارزه جهت دستیابی به حقوق برابر برای زنان فوتبالیست ادامه می دهد.

مریم ایراندوست به همراه شاگردانش در دهمین دوره فستیوال دیسکاور آلمان، جشنواره فرهنگی فوتبال زنان در برلین حضور دارد.

ایراندوست ۴۰ ساله که پیشتر بازیکن و در حال حاضر مربی فوتبال است در تمام این سالها برای دستیابی به حقوق برابر زنان فوتبالیست مبارزه کرده است.

وی در باره مقطع زمانی ۲ ساله که تیمش (ملوان بندر انزلی) منحل شده بود می گوید: “در آن مدت تصمیم گرفت که پیانو یاد بگیرم و تربیت بدنی مطالعه کنم ولی این چیزها من را راضی نمی‌کرد. یک چیزی کم بود. واقعا تلاش سختی در این راه صورت گرفت. حالا ما بازی می‌کنیم و این مسئله به ما انرژی می دهد”.

ایراندوست همچنین در خصوص پیشرفت هایی که در زمینه فوتبال زنان در ایرن رخ داده است، می گوید: “مردها دیگر نمی‌گویند که زنها نباید فوتبال بازی کنند و جایشان در زمین فوتبال نیست. پیشرفت حاصل شده و فرصت های زیادی وجود دارد و پیشرفت بازیکنان نیز سرعت بیشتری به خود گرفته است. این فرصت ها برای افراد مسن تر مانند من و هم دوره‌ای هایم وجود نداشتند”.

وی همچنین در خصوص مشارکت تیم ملی فوتبال زنان در المپیک ۲۰۱۰ می گوید: “فیفا از ایرانی ها خواست که فوتبالیست های زن ایرانی، مو و گوش خود را نپوشانند، اما فدراسیون فوتبال نپذیرفت. این یک دور باطل است”.

ایراندوست در بخش دیگری از حرف‌های می‌گوید: “در ۱۰ سالگی به مادرم گفتم، می‌خواهم پسر شوم تا بتوانم به فوتبال بازی کردن ادامه دهم. در واقع می خواستم جنسیت خودم را تغییر دهم. مادرم شوکه شده بود. به او گفتم اگر نمی‌خواهید که تغییر جنسیت دهم، لطفا مردم را قانع کن که من بتوانم با پدرم به ورزشگاه بروم و به فوتبال بازی کردن ادامه دهم”.

این مربی زن ایرانی گوشه ای تبعیض علیه زنان در فوتبال ایران را به این شکل بیان می کند: “ما دوست داریم مثل مردها به محل برگزاری بازی برویم و پرواز داشته باشیم نه اینکه ساعت ها در اتوبوس باشیم تا به آنجا برسیم. ما برای یک بازی خارج از خانه حتی تا ۴۰ ساعت نیز در خیابان هستیم.۲۰ ساعت رفت و ۲۰ ساعت برگشت. این طور سفرها چون ارزان‌تر است برای ما صورت می‌گرفت، چون پرواز با هواپیما گران‌تر است. برای مردها می‌شود و برای ما زن ها نمی‌شود”.

در بخش دیگری با اشاره به اینکه در دوران کودکی با پدرش به ورزشگاه می‌رفته است، می‌گوید: ” تیم من مثل خانواده‌ام است و الان شرایط بهتری نسبت به قبل دارد. من مثل مادر و بازیکنانم مثل فرزندانم هستند. مادرها نیز سخت ترین کار دنیا را دارند”.

وی در پایان مصاحبه با ابراز امیدواری نسبت به حضور زنان ایرانی در ورزشگاه‌ها می‌گوید: امیدوارم که زنان ایرانی بتوانند به ورزشگاه‌ها بروند و از نزدیک بازی‌های فوتبال را تماشا کنند. من در حال حاضر از اینکه توانستم یک فوتبالیست بشوم خوشحال هستم و به خودم افتخار می‌کنم”.


۱۳۹۸ مرداد ۱۶, چهارشنبه

اظهارات جهانگرد آلمانی که در ایران کتک خورد


دوچرخه سوار جهانگرد آلمانی که روز دوم مرداد در مازندران مورد حمله و ضرب و جرح قرار گرفت و دوچرخه اش دزدیده شد، می‌گوید که این اتفاق موجب توقف سفرش نمی‌شود.


به گزارش بهارنیوز، فیلیپ، دوچرخه سوار آلمانی که به تازگی بیماری سرطان او درمان شده است، در صفحه اینستاگرام خود ضمن شرح ماجرا نوشت که هنگام اطراق در حاشیه دریای خزر مورد حمله عده ای قرار گرفت، فک و استخوان صورتش شکست و وسایلش دزیده شد.


او توضیح داد که پس از جراحی نیاز به حدود یک ماه استراحت درمانی دارد اما سفرش را پس از آن یک ماه و برنامه ریزی دوباره، ادامه خواهد داد.


او نوشت: «تجربه عالی من از فرهنگ ایرانی تحت تاثیر رفتار بدوی یک عده قرار نمی‌گیرد.»


فیلیپ که سفر خود را از آلمان آغاز کرده قصد دارد تا پس از عبور از آسیای میانه و پامیر، سفر خود را در شرق هند به پایان برساند. او در جریان این سفر برای یک کمپین کمک به بیماران سرطانی کمک مالی جمع می کند.


او در صفحه خود نوشت که اجازه نمی دهد به خاطر رفتار عده ای خلافکار، این پروژه از دست برود و دوره خوشی که با همه مردم فوق العاده در طول سفر داشته است، به خاطر این اتفاق ضایع شود.


حمله به این جهانگرد خارجی در ایران بازتاب هایی داشت و برخی چهره ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی به آن واکنش نشان دادند.

رژیم ملاها؛ تازه ترین اظهارات مقامات آمریکايی

وزیر امورخارجه آمریکا در یادداشتی اعلام کرد که فشارهای ایالات متحده، حکومت ایران را تضعیف کرده است.

مایک پمپئو در یادداشتی در روزنامه یواس‌ای تودی نوشت: ما به دنبال روزی هستیم که بتوانیم صلحی را که ایرانی‌ها و همسایگانشان استحقاق آن را دارند، برای آنها برقرار کنیم.

از سوی دیگر جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید در جریان اجلاس لیما در کشور پرو در مورد آینده ونزوئلا گفت: حکومت ونزوئلا در کنار رژیم ایران بخشی از باشگاه اختصاصی حکومتهای یاغی است.

وی در جریان سخنرانی خود که به شکل زنده از فیسبوک سفارت آمریکا در لیما پخش می‌شد، گفت: شاید از خود بپرسید چه کسی از چنین دیکتاتوری که مردم خود را در ونزوئلا به این وضع انداخته حمایت می‌کند؟ پاسخ آن روشن است: روسیه و چین و رژیم ایران.


با حكومتی که مرگ بر آمریکا می‌گوید، توافقی بدست نمی‌آید

مشاور امنیت ملی کاخ سفید می گوید تا زمانی که حكومت ایران رفتار خود را تغییر ندهد، نمی‌تواند توافقی با دولت فعلی آمریکا به دست بیاورد.

جان بولتون گفت: هیچ حکومتی که مرگ بر آمریکا و یا مرگ بر اسرائیل می‌گوید، توافقی با این دولت در آمریکا به دست نخواهد آورد.

وی در مورد ادامه فشار و تحریم علیه رژیم ایران نیز گفت: ما تازه شروع کرده‌ایم. کار ما با آنها تمام نشده است.

خاورمیانه؛ تحرکات "مشکوک" و نگرانی ملاها

در هفته‌ها و ماه‌های اخیر، مجموعه‌ای از تحولات گوناگون در منطقه اتفاق افتاده است که همگی هدف مشترکی دارند و آن محدودسازی نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی است. این تحولات نشان می‌دهد که طرح تضعیف حضور منطقه‌ای رژیم ایران وارد فاز علمیاتی شده است.

تحولات یادشده همگی مانند تکه‌های پازل هستند که با کنار هم قرار دادن آن‌ها، تصویر واضح‌تر می‌شود. افزایش هماهنگی میان آمریکا، اسرائیل و روسیه درباره حضور سپاه پاسداران در سوریه، اعمال فشار آمریکا بر مصر برای جلوگیری از عبور نفت ایران از کانال سوئز، توقیف نفتکش در تنگه جبل الطارق و ساماندهی حشد الشعبی در عراق، مواردی هستند که شاید بازیگران گوناگونی در آن‌ها دخیل هستند، اما یک نتیجه را دنبال می‌‎کنند: تضعیف نفوذ رژیم ایران در منطقه.

آمریکایی‌ها با بیان اینکه حشد الشعبی، روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی دارد، از این گروه ابراز نگرانی می‌کنند. آن‌ها نگران هستند که در صورت وقوع درگیری بین رژیم ایران و آمریکا، حشد الشعبی به نفع سپاه پاسداران وارد منازعه شود. اگر این گمانه‌زنی درست باشد، تحت کنترل درآوردن حشد الشعبی می‌تواند نشانه‌ای از این امر باشد که آمریکا تقابل با رژیم ایران را اجتناب‌ناپذیر می‌داند و برای اینکه خسارت‌هایش در چنین تقابلی را به حداقل برساند، تصمیم گرفته نیرو‌های نزدیک به سپاه پاسداران در منطقه را تا جای ممکن تضعیف کند.


ترامپ برای حمله نیاز به مجوز کنگره ندارد

سنای آمریکا اخیرا در نشستی ویژه طرح دمکرات ها در باره لغو مجوز دولت برای استفاده از نیروهای نظامی بدون مجوز کنگره را رد کرد.

به گزارش رادیو فرانسه، نشست سنای آمریکا در واقع برای بررسی اختیارات رئیس جمهوری این کشور برای توانایی تهاجم نظامی به رژیم ایران و اجبار وی در این راه به داشتن مجوز از کنگره تشکیل شده بود.

برای تصویب این طرح نیاز بود که ۶۰ سناتور از مجموع ١۰۰سناتور به آن رای دهند. رای گیری از صبح امروز آغاز شد و تا نیم روز جمعه بیش از ۴۰ سناتور به طرح دمکرات ها رای منفی دادند.

بر اساس این رای گیری، دست دولت ترامپ برای هرگونه اقدام نظامی بدون مجوز کنگره علیه رژیم ایران باز گذاشته شد.

۱۳۹۸ مرداد ۱۳, یکشنبه

اتوبوس دانشجویان دختر در یزد آتش گرفت

اتوبوس حامل ۴۰ دانشجوی دختر که در مسیر برگشت از اردوی مشهد به لارستان فارس دچار حریق شد.


سازمان اورژانس استان یزد اعلام کرد: موتور اتوبوس حامل ۴۰ دانشجوی دختر که در مسیر برگشت از اردوی مشهد به لارستان فارس در حرکت بود در گردنه علی‌آباد (۲۰ کیلومتری دهشیر) شهرستان تفت دچار حریق شد.

حسین طباطبایی با اشاره به اینکه این حادثه ساعت ۱۴ جمعه اتفاق افتاد افزود: هشت نفر به دلیل ترس و دود گرفتگی ناشی از آتش به درمانگاه علی آباد منتقل شدند.

گفتنی است بارها اتوبوس های حامل دانش‌آموزان و دانشجویان به‌دلیل فرسودگی و خرابی جاده‌ها دچار سانحه شده و تعداد زیادی از مسافران آنها کشته شده و خانواده‌های بسیاری را در سوگ عزیزانشان فرو برده است.

یکی از این نمونه‌های دردناک، فاجعه تصادف اتوبوس دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات در تهران بود که ۱۰کشته و ۲۸مجروح به‌دنبال داشت که برخی از مصدومان قطع نخاع و یا قطع عضو شدند و خانواده‌های قربانیان این فاجعه هم‌چنان خواستار مجازات کارگزاران بی کفایت از جمله سرکرده این دانشگاه و سایر عاملان این حادثه دردناک هستند.

مشهد؛ پرستاران دست به تجمع اعتراضی زدند

جمعی از پرستاران در اعتراض به وضعیت شغلی و پرداخت نشدن معوقه‌های خود مقابل استانداری خراسان رضوی در مشهد تجمع کردند.


خبرگزاری ایلنا روز شنبه ۱۲ مرداد گزارش داد که پرستاران تجمع کننده نسبت به «کاهش شدید و حتی منفی» کارانه‌هایی که بر اساس طرح قاصدک محاسبه می‌شود و تبعیض و عدم اجرای صحیح قوانین پرستاری از جمله قانون تعرفه‌گذاری و قانون بهره‌وری و مشاغل سخت اعتراض دارند.


معترضان همچنین از پرداخت نشدن ۱۴ ماه حقوق معوقه خود خبر دادند و در تجمع اعتراضی امروز خواستار رسیدگی فوری و رفع بی‌عدالتی‌ها و تبعیض در نظام سلامت کشور شدند.


تجمعات صنفی در ایران طی ماه‌های اخیر به شدت افزایش یافته است. پیشتر نیز کارکنان بیمارستان امام خمینی کرج نسبت به دریافت نکردن ۱۱ ماه حقوق معوقه خود چندین بار دست به تجمع اعتراضی زدند.


افزایش تجمعات صنفی در ایران در شرایطی است که در مقابل تعداد پرونده‌های فساد اقتصادی رشد چشمگیری را نشان می دهد.

دادگاه بازداشتی‌های هفت‌تپه در تهران برگزار شد!

کارگران و فعالان بازداشتی اعتراض‌های نیشکر هفت‌تپه امروز شنبه ۱۲ مرداد برای رسیدگی به اتهاماتشان به شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران منتقل شدند.


سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه با اعلام این خبر در بیانیه‌ای خواستار رفع اتهامات افراد بازداشتی، علی نجاتی، اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و همچنین روزنامه‌نگاران نشریه گام شده است. در بخشی از بیانیه سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه آمده است: «داشتن زندگی همراه با رفاه و آسایش، داشتن آموزش رایگان، برخورداری از تمام امکانات و خدمات درمانی و پزشکی همراه با تامین خدمات اجتماعی مناسب و رایگان و داشتن بیمه‌های بیکاری مکفی و‌ در خور یک‌ زندگی متعارف، حق همه کارگران است.»

به گزارش ایلنا، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه پیش از برگزاری دادگاه ابراز امیدواری کرده بود که «این دادگاه عادلانه برگزار شود» و «همه اتهامات متهمان این پرونده رفع گردد». هنوز خبری از جلسه دادگاه منتشر نشده اما «کمپین حمایت از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه» از بازداشت شماری از نزدیکان زندانیان خبر داده است.

به نوشته این کمپین، خانواده‌ها و نزدیکان این زندانيان روز شنبه در مقابل دادگاه انقلاب در انتظار دادگاه بودند كه «نيروهای لباس‌شخصی» با مراجعه به آنان و كنترل مدارکشان، رهام یگانه، هیراد پیربداقی و فرید لطف‌آبادی را بازداشت کردند.

سه حامی فعالان کارگری دربند، تفهیم اتهام شدند

خبرگزاری هرانا – بازداشت شدگان روز جاری در تجمع مقابل دادگاه انقلاب ساعاتی پیش در شعبه ۷ بازپرسی مورد تفهیم اتهام قرار گرفته و صبح روز آتی به دادسرای اوین منتقل خواهند شد. علیرغم پیگیری های خانواده این فعالین کارگری، اطلاع دقیقی از وضعیت و محل نگهداری آنان در دست نیست. صبح روز جاری در جریان تجمع خانواده متهمین پرونده اعتراضات هفت تپه در مقابل ساختمان دادگاه انقلاب، دستکم سه فعال کارگری به نام های هیراد پیربداقی، رهام یگانه و فرید لطف آبادی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بازداشت شدگان روز جاری در تجمع مقابل دادگاه انقلاب ساعاتی پیش در شعبه ۷ بازپرسی مورد تفهیم اتهام قرار گرفته و صبح روز آتی به دادسرای اوین منتقل خواهند شد.

به گفته یک منبع مطلع، هیراد پیربداقی، رهام یگانه و فرید لطف آبادی ساعاتی پس از بازداشت در شعبه ۷ بازپرسی تحت عنوان اتهام “اخلال در نظم عمومی” تفهیم اتهام شده و قرار است روز یکشنبه ۱۳ مردادماه به دادسرای اوین منتقل شوند.
گفته می شود پیگیری خانواده این شهروندان تاکنون در ارتباط با وضعیت و محل نگهداری آنا بی نتیجه بوده است.

هیراد پیربداقی، رهام یگانه، فرید لطف آبادی، سه تن از حاضرین بوده اند که در مقابل دادگاه انقلاب تهران و در جمع خانواده متهمین اعتراضات هفت تپه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و به ساختمان محل برگزاری دادگاه منتقل شده اند.

متهمین اعتراضات هفت تپه طبق ابلاغ قبلی، صبح روز جاری جهت شرکت در جلسه دادگاه به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران منتقل شده بودند. به گفته یکی از حاضرین، پیش از برگزاری دادگاه امروز خانواده متهمین به همراه تعدادی از فعالین کارگری و مدنی در مقابل ساختمان محل برگزاری دادگاه تجمع کرده بودند که مامورین علاوه بر بازداشت ۶ تن با محدود کردن تردد به سمت این تجمع مانع پیوستن تعدادی دیگر شده بودند.

لازم به ذکر است رهام یگانه پیشتر نیز در آذرماه سال گذشته به همراه ۴ فعال کارگری دیگر بازداشت و پس از یک روز آزاد شده بود.

دریای خزر یا دریای پوتین!؟ از پنهان‌کاری تا انکار...

دریای خزر یا دریای پوتین!؟ از پنهان‌کاری تا....
دریای خزر یا دریای پوتین!؟ از پنهان‌کاری تا انکار، نگاهی به قرارداد ترکمانچای دوم

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از خبرگزاری «تاس»، “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهوری روسیه روز سه شنبه، ۳۰جولای(۸مردادماه) سند کنوانسیون مربوط به وضعیت حقوقی دریای خزر را برای تصویب به دومای دولتی روسیه تقدیم کرد.

در طول تاریخ پیش از این ۴ رژیم حقوقی در مورد دریای خزر میان ایران و روسیه به امضا رسیده است. در دو عهدنامه گلستان در سال ۱۸۱۳ و ترکمان‌چای در سال ۱۸۲۸ میلادی ایران بخش وسیعی از خطوط ساحلی و امتیازات خود از دریای خزر را از دست داد. اما بر اساس آخرین رژیم حقوقی دریای خزر که پس از انقلاب اکتبر در روسیه و در پی دو قرارداد که در سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ میلادی میان ایران و اتحاد شوروی سابق به امضا رسید اما حالا نوبت قرارداد پنجم شده که همه ایرانیان را به یاد قراردادهای ذلت‌بار و تحقیر آمیز ترکمانچای و گلستان انداخته است.

بدنبال اعلام انعقاد قرارداد کنوانسیون حقوقی دریای خزر در آکتائو قزاقستان توسط روحانی، از آن به عنوان یک قرارداد وطن‌فروشانه و یا ترکمانچای دوم نام برده شد و آن را یک باج دادن آشکار به روسیه و تاراج کشور ایران خواندند که در افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی واکنشهای بسیاری را برانگیخت. این موج به درون دولت و مجلس هم راه برد و موجب کشمکش در درون آنها شد.

پس از آن شاهد تکذیبیه‌های شتابان توسط مقامات دولتی در تلوزیون و یا سایتها و رسانه های اجتماعی بودیم.
در تاریخ ۲۲مردادمجید صابر، سفیر ایران در قزاقستان،در تلوزیون دولتی گفت: «ما به مردم ایران تضمین میدیم که کوچکترین عقب‌نشینی از مواضع خودمون در مورد تحدید حدود و سهم ایران در خزر انجام ندادیم».

سخنگوی دولت نیز در یک برنامه تلوزیونی با آسمان ریسمان بافتن مدعی شدکه موضوع حق‌السهم هنوز تعیین‌تکلیف نشده است:‌ «دو مسأله مهم دیگه که در حوزه دریای خزر باقیمانده و در کنوانسیون به اون پرداخته نشده یعنی در واقع تحدید حدود دریای خزر و همچنین خط مبدأء که از مهم‌ترین مسائل هست».

این در حالی است که خبرگزاریها و رسانه‌های دولتی به وضوح اذعان می‌کنند: «۲قرارداد به سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی مورد توافق قرار گرفت. در ۲قرارداد نهایی سهم این دریا میان ۲کشور به‌صورت مساوی تقسیم شد. از سوی دیگر در ۲۱دسامبر سال ۱۹۹۱ جمهوری‌های شوروی سابق با امضای اعلامیه آلماآتا متعهد شدند که به قراردادهای شوروی با دیگر کشورها پایبند باشند. بر این اساس، کلیه کشورهای حاشیه خزر به‌لحاظ حقوقی موظف هستند تا نسبت به مفاد قراردادهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی متعهد باشند».

پنهان کاری و انکار
اما دولت روحانی برای توجیه تن‌دادن به این قرارداد ذلت‌بار پیشاپیش همه چیز را انکار می‌کند و در این رابطه مجید صابر سفیر ایران در قزاقستان دریک مصاحبه تلوزیونی در ۲۲ مرداد مدعی شد: «برخی ادعا می‌کنند سهم ایران از خزر ۵۰درصد بوده و ایران از حقوق خود صرف‌نظر کرد، نه تنها در این دو تا معاهده در هیچ سند دیگری بین ایران و شوروی یا ایران و روسیه امضا شده هیچ جا در هیچ سندی بحث درصد و تقسیم ذکر نشده است».

روزنامه جهان صنعت در باره این قرارداد ذلت بار در تاریخ ۲۲ مرداد نوشت: «مشکل اساسی درباره کنوانسیون فوق آن است که وزارت امور خارجه تا امروز با پنهان‌کاری مفاد آن را اعلام نکرده و به کارشناسان اجازه اظهارنظر نداده است‌. حتی به نهادهای مؤثر دیگر هم برای بیان نظر کارشناسی در این خصوص اجازه ندادند».(جهان صنعت ۲۲مرداد ۹۷)

منبع: سایت ایران کارگر

*************************************

این است نتیجه حیاط ‌خلوت کردنِ محیط ‌زیست

محمد درویش فعال محیط زیست نوشت: وقتی در سال ۲۰۰۲، هشت و نیم میلیارد دلار به محیط‌زیست کشور خسارت وارد شده، یعنی اینک دستکم این رقم را باید ۳برابر کرد.

همچنین مطابق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس فقط در سال ۲۰۱۳ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار از محل تخریب تالاب بختگان به اقتصاد کشور ضربه خورده است؛ یعنی: خسارات سالانه به اقتصاد کشور از محل خشک‌شدن تالاب هورالعظیم، دستکم حدود یک‌میلیارد دلار در شرایط امروز کشور است.

تکان‌دهنده‌تر آنکه در این گزارش اشاره‌ای به خسارت‌های ناشی از فرسایش خاک که حدود ۵۶ میلیارد دلار در سال است، نشده است!

آقای رییس‌جمهور! این نتیجه حیاط ‌خلوت کردنِ محیط‌زیست است. وای به حال دولتی که برای راهبردی‌ترین سازمانش فردی را می‌گمارد که خود اعتراف می‌کند: به ۹۵درصد حوزه مسوولیتش اشراف ندارد! معلوم است که باید انتظار خسارت‌هایی سهمگین‌تر و غیرقابل جبران‌تر در آینده را داشته باشیم.

گزارش تکاندهنده مرکز پژوهش‌های مجلس را دست به دست بچرخانیم تا برسد به دست رییس‌جمهور!


نفس های آخر عروس تالاب های ایران

بحران های مرگبار زیست بوم ایران تا آنجا عمیق و فاجعه‌ بار گشته است که موجودیت و حیات تمامی جامعه و سرزمین ایران را در معرض انهدام واقعی قرار داده است.

یک نمونه از این بحران مرگبار را در شروع سال جدید همگان مشاهده کردند که چگونه سیلاب های سهمگین به سرعت ایران ر را در برگرفت و سه استان اصلی گلستان، لرستان، و خوزستان را با خسارات بسیار سنگین درهم پیچید.

چهار ماه پس از آن سیل خانمانسوز، اکنون رسانه‌های حکومتی چهره کریه تخریب و انهدام محیط‌زیست ایران را در نابودی یکی از مهمترین و قدیمی ترین تالابهای ایران که روزگاری از زیباترین تالابهای جهان بحساب می‌آمد برملا می‌کنند.

سایت اقتصاد آنلاین در مطلبی با عنوان «نفس های آخر عروس تالابهای ایران» می نویسد: عروس تالاب‌های ایران حالا بوی تعفن می‌دهد. کمبود آب ورودی به تالاب انزلی سبب شده این اکو سیستم طبیعی به لجنزاری تبدیل شود که هر لحظه ممکن است نفس آخر را بکشد. حجم رسوبات تالاب انزلی،‌ بنا بر آمارهای اعلام شده از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور به یک میلیارد و ۲۰۰میلیون متر‌مکعب رسیده که اگر میزان ورود سموم کشاورزی به این تالاب اضافه شود این عدد بسیار بیشتر می‌شود. سالانه ۷۰۰هزار تن رسوب وارد تالاب انزلی می‌شود که باعث شده عمق تالاب طی چند دهه گذشته از ۱۰متر به ۲متر و در برخی از قسمتها به خشکی کامل برسد.


تالاب انزلی معروف به «تالاب لاله مردابی»

تالاب یا مرداب انزلی معروف به «تالاب لاله مردابی» با مساحت حدود ۲۱هزار هکتار واقع در استان گیلان از سال ۱۳۵۴جزو تالابهای بین‌المللی تحت حفاظت‌شده به‌شمار می‌رفت و مهمترین منبع تکثیر و تولید ماهیان خاویاری و استخوانی دریای خزر بود.

این تالاب به‌دلیل موقعیت جغرافیایی بی‌نظیر خود از نظر میزان بالای رطوبت و آب با هیچ‌یک از تالابهای ایران قابل مقایسه نبود از این رو محل تخم ریزی آبزیان، پناهگاه و مأمن پرندگان بومی و مهاجر بود.

علاو ه بر تمامی این مزایای بی‌همتا، تالاب انزلی به‌دلیل وجود بیش از ۱۰۰گونه پرندگان، ۵۰گونه ماهی و ۱۰۰گونه موجودات گیاهی به‌عنوان یک اکو سیستم بی‌نظیر طبیعت نقش تصفیه خانه و خودپالایی طبیعی تالاب و رودخانه‌های منتهی به دریای خزر را هم به‌عهده داشت.

در رابطه با نقش بی‌بدیل و بی‌همتای تالاب انزلی در گذشته، همین بس که بگوییم این تالاب از چنان جایگاهی در زیست بوم ایران برخوردار بود که کارشناسان بین‌المللی در کنفرانس رامسر تأکید داشتند که این تالاب به تنهایی علاوه بر تأمین آب آشامیدنی ایران توانایی و ظرفیت تأمین آب آشامیدنی چند کشور همسایه را نیز می‌تواند به‌عهده بگیرد.

خبرگزاری ایسنا در توضیح ابعاد عظیم و غیرقابل باور انبوه لجنی که هم‌اکنون در تالاب انزلی روی هم انباشته شده است، نوشت: فقط در غرب تالاب انزلی حداقل باید سه میلیون تریلی لجن خارج کنیم تا تالاب به خودپالایی برسد.


گزارش تکان‌دهنده مرکز پژوهشهای مجلس درباره هزینه تخریب محیط زیست

گزارش تازه مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می دهد، بی‌توجهی به «اقتصاد محیط‌زیست» در ایران باعث خسارت‌های ۸.۵ میلیارد دلاری سالانه به اقتصاد کشور و ایجاد سرطان و بیماری‌های پوستی و تنفسی برای مردم بوده است.

هر چند براورد صورت گرفته متعلق به نزدیک به ۱۷ سال پیش است اما رقم اعلامی در این گزارش عمق فاجعه در حوزه بی توجهی به محیط زیست را به نمایش می گذارد. براوردها نشان می دهد د سال ۲۰۰۲ ، هشت میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلار، میزان کل خسارت وارد بر محیط زیست ایران است. با این حال در سال ۲۰۱۳، تنها خسارت وارد بر تالاب بختگان کشور حدود ۵۰۳ میلیون دلار بوده است. از طرف دیگر، شیوع سرطان به خاطر آلودگی‌های محیط زیستی در منطقه عسلویه، تنها یکی از هزینه‌های اجتماعی ناشی از توسعه صنعتی بدون توجه به اقتصاد محیط‌زیست بوده است.

۱۳۹۸ مرداد ۱۰, پنجشنبه

یادمان تاریخی جنایت علیه حقوق بشر ( کشتار تابستان دهه 60 و تابستان 67 )


این روزها مصادف است با هجدهمین سالگرد  كشتار سراسری زندانیان سیاسی  در زندان های ایران  و  هنوز حكومتگران جمهوری اسلامی در این باره  سكوت اختیار كرده اند و ابعاد گسترده این جنایات هنوز در پرده ابهام است.  بیش از 5 هزار زندانی سیاسی به دلیل دارا بودن عقاید سیاسی متفاوت با زمامداران مذهبی وقت در برابر جوخه های اعدام قرار گرفتند ،  فاجعه ای برای بشریت در كشورمان ایران بوقوع پیوست.  گستردگی این اعدام ها تا حدی بود كه آنرا تنها با وقایع كشتار یهودیان توسط آلمان نازی و سركوب های وسیع دوران حكومت پینوشه دیكتاتور میتوان قیاس کرد.

این دومین بار بود كه رژیم با جوانان در بند تصفیه حساب مینمود. اولین بار در تابستان سال 60  بود  و آنزمان تمامی كسانی كه خطر بالفعل علیه نظام بشمار میرفتند در دادگاههای یك دقیقه ای خلخالی و گیلانی به جوخه اعدام سپرده شدند و هفت سال بعد مابقی آنان كه بعضا حتی مدت محكومیت خود را نیز گذرانده بودند در دادگاههای نیری و اشراقی با طرح 3 سوال روبرو شدند و نوع پاسخ به آنها سرنوشت قتل عام آنان را رقم زد.

نسلی داغدار شد و دهها هزار خانواده به سوگ عزیزانشان نشستند.  رژیم جنایتكار حاكم در طی این مدت نه تنها با سكوت از سخن گفتن در اینباره طفره رفته است،  بلكه به انحاء مختلف میكوشد تا این واقعه سیاه را به فراموشی  بسپرد .


هدف از این کشتار گسترده بدون محاکمه برای چه بود ؟
قربانیان تابستان 67 چه کسانی بودند ؟ چه خواسته و آرمانهایی داشتند ؟
ایا جمهوری اسلامی تاکنون مسئولیت این اعدامها را بر عهده گرفته است ؟
آمران و عاملان این جنایت توانسته اند برای این فاجعه توجیه حقوقی و قانونی داشته باشند ؟

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...