۱۳۹۹ تیر ۲۸, شنبه

آغاز دور تازه اعتراضات ضد حکومتی


در پی فراخوان‌های روزهای اخیر برای حضور مردم در تجمعات در اعتراض به قرارداد ننگین ۲۵ ساله جمهوری اسلامی با چین و همچنین اعتراض به حکم اعدام سه معترض آبانماه، روز پنج شنبه 26 تیر ماه ، چند شهر ایران شاهد حضور سنگین نیروهای نظامی و امنیتی بودند. بهبهان ازجمله شهرهایی است که معترضان به خیابان آمدند. 

در جریان تظاهرات بهبهان فرزانه انصاری فر، خواهر فرزاد انصاری فر، یکی از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ ساعاتی قبل توسط نیروهای امنیتی در بهبهان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. در جریان شکل گیری تجمعات اعتراضی مردمی در برخی شهرهای کشور، نیروهای امنیتی و نظامی با حضور در میادین اصلی شهرها سعی در متفرق کردن مردم و جلوگیری از برگزاری تجمعات اعتراضی دارند. در بلوار امامت مشهد و برخی خیابان‌های تهران، تبریز، ارومیه و شیراز حضور پرتعداد نیروهای نظامی و جو شدید امنیتی گزارش شده است.

اکنون در شرایط دهۀ شصت به سر نمی بریم. امروز، تابستان سال ۶۷ نیست. و این صدای اعتراض مردم است که میشنوید . 


#اعدام نکنید!؛..

 

هشتک اعدام نکنید تا روز جمعه 27 تیرماه ، حدود ۶ میلیارد بار دیده شده و بیش از ۷ میلیون بار توئیت شده است. در حالیکه اعدام نکنید؛ یک جنبش جهانی شده است، بر اساس گزارشی کمپین «ما شهروندان دیجیتال» در این طوفان توئیتری دستکم ۵۵۶ هزار کاربر بیش از ۵۰۰ هزار پیام حاوی این هشتگ را توئیت کرده‌اند که شمار بازتوئیت آن ها از ۴ میلیون بار گذشته است.

گستردگی طوفانی که ایرانیان به راه انداختند، باعث شد که سیاستمداران دنیا هم با آنها همراه شوند: طوفان توئیتری اعدام نکنید، صرفا یک طوفان نبود. بلکه یک هشدار به حکومت اسلامی بود که عصر اعدام بسر رسیده ‌است.اعدام باید کنار گذاشته شود و یا اعدام‌خواهان باید بروند. دیگر جامعه‌ ایران از این ابزار ضد انسانی به تنگ آمده است.

به گفته وکیل یکی از محکومان، سه جوان معترض زندانی از حمایت‌های مردم و جهانیان شگفت‌زده شده‌اند. حکم اعدام سه جوان معترض ایرانی واکنش‌های بی‌سابقه‌ای را علیه حکومت  اسلامی برانگیخته است. آخرین موضع‌گیری در این باره از جانب یک نماینده حزب سوسیال دموکرات ترکیه صورت گرفت.

ابراهیم کابوقلو در گفت و گویی اظهار داشت، دولت ترکیه نمی‌بایست سعید تمجیدی و محمد رجبی را که برای نجات جانشان به ترکیه گریخته بودند به ایران بازمی‌گرداند، زیرا مقامات این کشور به‌خوبی می‌دانند که اعدام در ایران امری رایج است.

این نماینده مجلس ترکیه معتقد است که دولت آنکارا با اخراج این دو جوان قوانین بین‌المللی را نقض کرده است. به همین دلیل او از رئیس پارلمان، رئیس جمهور و وزیر دادگستری کشورش خواست، تمامی تلاش خود را برای برگزاری "محاکمه‌عادلانه" سه جوان ایرانی به‌کار گیرند.

۱۳۹۹ تیر ۲۴, سه‌شنبه

افشای نقش خائنانه خامنه ای در "ترکمنچای دوم"


در حالی که جمهوری اسلامی از انتشار مفاد قرارداد وطن‌فروشانه ۲۵ساله خود با چین امتناع می‌کند، گزارشهای منتشر شده حاکی از قراردادی وطن‌فروشانه مبنی بر دادن امتیازات باور نکردنی در رابطه با جزیره کیش و امتیازات کلان اقتصادی در ازای حمایت های نظامی و منطقه‌ ای از سوی چین است.

در این میان یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به نقش خائنانه خامنه ای در طرح این قرارداد ننگین ضد ایرانی اذعان کرده است.

آخوند مصباحی مقدم درباره نقش خامنه‌ای در این قرارداد وطن‌فروشانه ۲۵ساله بر سر واگذاری جزیره کیش و همکاریهای نظامی و اطلاعاتی سپاه پاسداران با دولت چین گفت: سند همکاری ۲۵ساله با چین هم بعد از این بود که رهبری پیام خاصی و فرد خاصی را به چین فرستادند و با رئیس‌جمهوری چین گفتگو کردند. تا پیش از این، این عزم در رفتار دولت ما دیده نشد.

این آخوند حکومتی علت این وطن‌فروشی را جلوگیری از فروپاشی نظام دانست و گفت: امروز شرایط اقتضا می‌کند تا امید به جامعه تزریق شود، زیرا اگر ناامیدی حاکم شود، امکان بهم‌ریختگی اجتماعی وجود دارد. در این زمینه ارتباط با چین یا روسیه می‌تواند بسیار راهگشا باشد.

خامنه ای در حال امضا کردن معامله‌ پنهانی با چین است

وزارت ‌خارجه آمریکا در توئیتر خود درباره قرارداد ۲۵سالهٔ جمهوری اسلامی با چین نوشت: در حالی که چین حقوق‌ انسانی بیش از یک میلیون مسلمان این کشور را پایمال می‌کند، خامنه‌ای در حال امضا کردن معامله‌ ای پنهانی با رهبران آن کشور است. رژیم ایران از به اشتراک گذاشتن جزئیات ترکمنچای_دوم، واهمه دارد زیرا هیچ بخشی از آن برای مردم ایران منفعت نخواهد داشت. در عوض برای آرمان های مشترک حکومتهای ایران و چین سود خواهد داشت: آرمان هایی مانند بهره‌برداری فسادآمیز از منابع طبیعی و خاموش کردن صدای مردم ایران با استفاده از فناوری های پیشرفته دیجیتال. مردم ایران حق دارند تا از چنین دورویی خشمگین باشند.



۱۳۹۹ تیر ۲۳, دوشنبه

دیپورت گسترده کارگران ایرانی از کردستان عراق

از وقتی کرونا آمده، بیکار مانده‌اند؛ ٣٥هزار کارگر ساختمانی. ویزا‌های گردشگری از اعتبار افتاد، خرج اقامت ٦ماهه شد هزار و ٥٠٠دلار. ابزار‌های کار ماند در ساختمان‌های نیمه‌کاره و کارگر‌ها برگشتند. آن‌ها هم که قصد رفتن به عراق داشتند منصرف شدند، چون رسیدن قاچاقی به «سلیمانیه» هم ٤٠٠دلار خرج دارد و هم واهمه حکم تیر پلیس عراق.

روزنامه شهروند نوشت: این سوی مرز، چندهزار مَرد بیکار برگشته‌اند و دلتنگی برای بوی سیمان و گچ در دل مردان مریوان، سردشت و... خانه کرده. دیگر از داربست‌های داغ و پله‌های نیمه‌کاره که طبقات نیمه‌تمام ساختمان‌های بلندبالای سلیمانیه، اربیل، کرکوک و .. را به هم وصل می‌کردند، خبری نیست. این سوی مرز، مرد‌ها مانده‌اند و جیب‌های خالی. راه چاره پیچ‌وخم‌های «تپه» است. پاتوق دیگر میدان «سلیمانیه»، «اربیل»، «دهوک» و «بغداد» نیست. همه شب‌ها در «تپه» جمع می‌شوند برای چشم‌انتظاری کول‌هایی که پایین کوه روی زمین پهن شده‌اند.

قصه کارگران ساختمانیِ مسافر عراق به چندسال اخیر برمی‌گردد. وقتی نوسانات ارزی و گرانی‌ها، کارگران کُرد را روانه اقلیم کردستان کرد؛ با ویزای گردشگری. گردشگرانی که در خانه‌های نیمه‌کاره پناه می‌گرفتند تا درآمد دیناری و دلاری‌شان دردی از زندگی دوا کند. اردیبهشت ١٣٩٨ بود که محاسبات اعضای شورای‌عالی کار، سبد معیشت هر کارگر ایرانی را ٦میلیون و ٤٠٠هزارتومان اعلام کرد. در شرایطی که دستمزد کارگران به زحمت به ٢میلیون تومان می‌رسید و رکود بازار مسکن، درآمد کارگران ساختمانی را به پایین‌تر از این رقم هم می‌رساند. اما در سال ٢٠١٨ حداقل حقوق دستمزد کارگران عراقی ٣٥٠هزار دینار بود، معادل ٢٩٠دلار. درحالی‌که در‌سال ٩٨ حقوق کارگران ایرانی نهایتا به ١٥٠دلار می‌رسید و همین‌ها افراد زیادی از کارگران را ترغیب کرد به رفتن و اقامت در خانه جدید در کردستان عراق؛ تعدادی که به گفته فعالان کارگری حدود ٣٥‌هزار نفر بودند.

۱۳۹۹ تیر ۲۲, یکشنبه

اعتراض بین المللی به حکم اعدام سه جوان معترض

سازمان دیدبان حقوق بشر صدور احکام اعدام برای دستکم چهار زندانی متهم به مشارکت در اعتراضات علیه حکومت ایران را محکوم کرده و خواهان لغو آن شده است. به نظر این نهاد حقوق بشری روند رسیدگی به اتهامات شفاف و منصفانه نبوده است.

دیدبان حقوق بشر با انتشار گزارشی مفصل صدور احکام اعدام در پیوند با اعتراضات به وضعیت اقتصادی و فساد حکومتی در ایران را محکوم کرده و از قوه قضائیه جمهوری اسلامی خواسته است که این احکام را فوری لغو کند.

نهاد بین‌المللی مدافع حقوق بشر روند پیگردی، رسیدگی قضائی و محکومیت سه مرد جوان، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، بازداشت‌شدگان آبان ماه ۹۸، را غیرمنصفانه و فاقد مبنای حقوقی دانسته است.

به گفته دیدبان حقوق بشر احکام اعدام علیه سه جوان یادشده در ارتباط با اعتراضات آبان با استناد به اتهام‌های مبهم و مفهوم کلی "امنیت ملی" صادر شده‌اند، محکومان از دسترسی به وکیل محروم بوده و برای "اعتراف به گناهان نکرده" زیر شکنجه قرار گرفته‌اند.

بیست و نهمین روز اعتصاب کارگران هفت‌تپه

بیست ونهمین روز اعتصاب کارگران هفت‌تپه روز دوشنبه ۲۳تیر با حضور تعداد زیادی از کارگران در مقابل فرمانداری شهر شوش برگزار شد.

بنا به گزارشها، کارگران امروز به سمت ترمینال اهواز و هفت تیر راهپیمایی کردند.

در این تجمع، کارگران بر ضرورت اتحاد و ادامه اعتصاب تا رسیدن به مطالبات و از جمله خلع ید بخش خصوصی تأکید کردند.

کشت و صنعت هفت تپه، قدیمی ترین کارخانه تولید شکر از نیشکر در کشور است که نیم قرن از تاسیس آن می‌گذرد و طبق اصل ۴۴ قانون اساسی اواخر سال ۱۳۹۴ از سوی سازمان خصوصی سازی از چرخه دولتی خارج و به بخش خصوصی واگذار شد.

حدود چهار هزار نفر به صورت رسمی، قراردادی و پیمانکاری در بخش های مختلف این شرکت بزرگ تولید شکر مشغول کار هستند.

شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در ۱۵ کیلومتری شهر شوش در شمال خوزستان واقع است.

معاون وزیر ورزش خواستار اجرای حکم شلاق قهرمان ووشوی جهان شد


مهدی علی نژاد، معاون وزیر ورزش در شعبه ۷۰ دادگاه تجدیدنظر خواستار اجرای حکم شلاق تعلیقی “علی میرمیران”، قهرمان سنگین ‌وزن ووشوی جهان شد. وی پیشتر توسط شعبه دوم دادگاه کیفری تهران از بابت اتهام “افترا و نشر اکاذیب” به ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده بود. این در حالی است که کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازات های تحقیر آمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده است.

بر اساس این گزارش، اردیبهشت ماه سال جاری، علی میرمیران با شکایت مهدی علی‌نژاد، توسط شعبه دوم دادگاه کیفری تهران از بابت اتهام “افترا و نشر اکاذیب” به ۵۰ ضربه شلاق محکوم شد.

علی میرمیران برنده دو مدال طلای جهانی، قهرمان آسیا و قهرمان جام جهانی در دسته سنگین وزن رشته رزمی ووشو است.

لازم به ذکر است ایران از معدود کشورهایی است که کماکان از مجازات های تحقیرآمیز استفاده می کند این در حالی است که میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازات های غیر انسانی و موهن از جمله اعدام و شلاق را ممنوع کرده است.

۱۳۹۹ تیر ۵, پنجشنبه

هفتمین روز اعتصاب کارگران هفت‌تپه و شکل گیری تجمع کارگران برق و آب خوزستان


 هفتمین روز اعتصاب کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه در حالی برگزار می‌شود که هنوز هیچ مقام مسئولی پاسخی به درخواست‌های صنفی این کارگران معترض نداده است، هم‌زمان گزارش‌هایی از تجمع اعتراضی کارگران بخش آب و فاضلاب و برق خوزستان منتشر شده است.

کارگران بخش‌های مختلف شرکت نیشکر هفت‌تپه روز یکشنبه اول تیرماه در هفتمین روز اعتصاب خود دست به تجمع زدند. 

این کارگران خواستار «پرداخت حقوق معوقه»،‌« تمدید دفترچه بیمه»، «بازگشت به کار همکاران اخراجی»، «بازداشت امید اسدبیگی،‌ مدیرعامل شرکت»،‌ «خلع ید کارفرما و بخش خصوصی» و «بازگرداندن ثروت‌های اختلاس‌شده به کارگران» شده‌اند.

دور جدید اعتصاب کارگران روز دوشنبه ۲۶ خرداد ماه آغاز شده بود که طی آن حدود ۸۰۰ کارگر درباره عدم پرداخت حقوق و بلاتکلیفی وضعیت خود دست به اعتراض زدند. 

روز شنبه کارگران این شرکت تجمع اعتراضی خود را مقابل ساختمان فرمانداری برگزار کردند.

از جمله شعارهای این کارگران «کارگر هفت‌تپه‌ایم،‌ گرسنه‌ایم گرسنه‌ایم» بوده است. طی تجمع روز یکشنبه کارگران تصمیم گرفتند اعتصاب به شکل شورایی سازمان‌دهی شده و ادامه یابد. 

در پی این اعتراضات علیرضا محجوب،‌ دبیرکل خانه کارگر، طی نامه‌ای به اسحاق جهانگیری،‌ معاول اول رییس‌جمهوری، ضمن اشاره به سه ماه تعویق در پرداخت دستمزد کارگران و «وضعیت معیشتی دشوار» آن‌ها خواستار ورود هیات حمایت از صنایع به موضوع شد.

هم‌زمان با ادامه این اعتصاب‌، خبرگزاری ایلنا از اعتراض‌های کارگری در بخش برق و آب خوزستان گزارش داد.

این خبرگزاری نوشت جمعی از کارگران قرارداد معین برق خوزستان روز یکشنبه در اعتراض به عدم تبدیل وضعیت خود مقابل ساختمان اداره برق منطقه‌ای استان تجمع برگزار کردند.

ایلنا نوشته کارگران «کلاه‌زرد» می‌گویند با وجود دریافت مجوزهای لازم برای استخدام آن‌ها،‌ سازمان توانیر چارت خالی برای تبدیل وضعیت اپراتورها اختصاص نمی‌دهد.

این خبرگزاری پیش از این نیز گزارش داده بود که جمعی از کارگران طرحی آب و فاضلاب روستایی این استان روز شنبه مقابل ساختمان استانداری تجمع کردند.

این کارگران بلاتکلیفی در وضعیت استخدامی و مشکلات مربوط به پرداخت حقوق از بهمن‌ماه سال گذشته را مورد اعتراض قرار دادند.

آتش سوزی جنگل‌ها و مراتع بخشدار لوداب در شهرستان بویراحمد

بخشدار لوداب در شهرستان بویراحمد خبر داد که جنگل‌ها و مراتع این بخش از ظهر روز سه‌شنبه آتش گرفته و این آتش‌سوزی ادامه دارد.

جمال روحانی گفت این آتش‌سوزی شامگاه سه شنبه خاموش شده بود اما بار دیگر شعله‌ور شده و در حال گسترش است.

او گفت  تاکنون بیش از ۸۰ هکتار از جنگل‌ها و مراتع منطقه سوخته است. ماه گذشته نیز تعدادی از مناطق جنگلی استان کهگیلویه و بویر احمد آتش گرفت و این آتش سوزی ها چند روز ادامه یافت.

در این ماه همچنین بسیاری از مناطق جنگلی زاگرس در استان‌های لرستان، بوشهر و خوزستان دچار آتش‌سوزی شدند.

در همین حال علی عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، اعلام کرده بود که در ۷۴ روز گذشته، ۲۴۰ مورد آتش‌سوزی در جنگلها و مراتع ۱۱ استان ایران رخ داده است.

استاندار: خط فقر در تهران چهار میلیون و‌۵۰۰ هزار تومان است

انوشیروان محسنی بندپی، استاندار تهران، اعلام کرد که خط فقر در تهران چهار میلیون و‌۵۰۰ هزار تومان و در استان‌ها ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. 

او اعلام نکرد که این آمار مربوط به کدام نهاد آماری است.

پیش از این مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرده بود که خط فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران در دو سال اخیر از دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به چهار میلیون و‌۵۰۰ هزار تومان رسیده است.

حداقل حقوق یک کارگر ۲ میلیون و ۶۱۰ هزار تومان است.

نهادهای رسمی آماری مانند بانک مرکزی و مرکز آمار خط فقر در ایران را اعلام نمی‌کنند.

محکوم شدن ۴۲ کارگر آذرآب اراک به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق

شعبه ۱۰۶ کیفری اراک ۴۲ نفر از کارگران شرکت پیمانکاری آذرآب را به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد.

 این کارگران در راهپیمایی اعتراضی سال گذشته شرکت داشتند.

این کارگران همچنین به یک ماه خدمت عمومی رایگان به مدت سه ساعت در راه‌آهن شهرستان اراک محکوم شده‌اند. 

این حکم قابل اعتراض و بررسی دوباره در دادگاه تجدید نظر است.

کارگران شرکت پیمانکاری آذرآب و همچنین شرکت هپکو در اراک چندین بار در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق خود و همچنین واگذار شدن این شرکت‌ها به بخش خصوصی تجمع کرده‌اند. در برخی از این تجمع‌ها که همراه با مسدود کردن ریل راه آهن بوده، پلیس به معترضان حمله کرده است.

۱۳۹۹ تیر ۴, چهارشنبه

زندانی سیاسی کُرد در یک پادگان نظامی تیرباران شد


دو هفتە پس از آنکە اجرای احکام ارومیە از اجرای حکم اعدام هدایت عبداللە پور خبر دادە بود، خبر اعدام این زندانی سیاسی از سوی خانوادەاش تایید شد.

برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، امروز چهارشنبە ٤ تیر ٩٩ (٢٤ ژوئن ٢٠٢٠)، خانوادە هدایت عبداللە پور، زندانی سیاسی محکوم بە اعدام خبر اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی را کە پیشتر هەنگاو منتشر کردە بود، تایید و اعلام کردەاند کە حکم اعدام وی روز دوشنبە ٢٢ اردیبهشت (١١ می) اجرا شدە است.

یکی از نزدیکان خانوادە عبداللەپور در اینبارە بە هەنگاو اعلام کرد کە هدایت در یکی از پادگان های اشنویە تیرباران شدە است. در برگە گواهی فوت این زندانی سیاسی کە نسخەای از آن در اختیار هەنگاو قرار گرفتە علت فوت وی “برخورد اجسام سخت و تیز” اعلام شدە است. جسد این زندانی سیاسی بە خانوادەاش تحویل دادە نشدە و محل دفن وی نیز نامشخص می باشد.

حزب دمکرات کردستان ایران نیز با انتشار بیانیەای اعدام هدایت عبداللەپور از اعضای این حزب را تایید کردە است.

روز چهارشنبە ٢١ خرداد، خانوادە هدایت عبداللە پور بە اجرای احکام ارومیە رفتە و بە آنها اعلام کردەاند کە فرزند شما ٢٠ روز پیش در حضور خانوادەهای كشتە شدگان درگیری روستای قرەسەقل اعدام شدە است.

عصر روز شنبە ٢٠ اردیبهشت ٩٩ (٩ می ٢٠٢٠)، مسئولین زندان مرکزی ارومیە، هدایت عبداللەپور، زندانی سیاسی محکوم بە اعدام را از بند زندانیان سیاسی بە خارج از زندان منتقل کردند. بە گفتە یک منبع مطلع، ساعت ٢ همان شب هدایت عبداللە پور با دستبد و پابند توسط گارد ویژە بە خارج از زندان منتقل شدە است.

هدایت عبداللە پور روز چهارشنبە ٢٦ خرداد ٩٥ (١٥ ژوئن ٢٠١٦) همراه با دەها شهروند دیگر اهل اشنویە از سوی نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران این شهرستان بازداشت شد و نزدیک بە ٣ ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیە بازداشت و تحت شدیدترین شکنجەها قرار داشتە است.

این زندانی سیاسی در بهمن ماه ١٣٩٥ از سوی شعبە دوم دادگاه انقلاب ارومیە بە ریاست قاضی شیخلو بە اتهام همکاری با حزب دمکرات کوردستان ایران در جریان درگیری روستای ”قرەسەقل“ اشنویە میان پیشمرگەهای حزب دمکرات و نیروهای سپاه پاسداران بە اعدام محکوم شدە بود.

حکم اعدام برای سه تن از بازداشت شدگان آبان ماه



دیوان عالی جمهوری اسلامی حکم اعدام سه تن از بازداشت شدگان اعتراضات آبانماه را تأیید کرد.


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یکی از وکلای پرونده که نخواست نامش برده شود از تایید احکام اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه تن از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری ۹۸ موسوم به “اعتراضات آبان” در دیوان عالی کشور خبر داد.

این سه زندانی در تمامی جلسات دادگاه نسبت به شکنجه شدید در دوران بازداشت در زندان اعتراض کرده‌اند.

۹ سال زندان برای یک معلم مدارس روستایی خوزستان


یک فعال مدنی و معلم مدارس روستایی در خوزستان، توسط دادسراى عمومى وانقلاب شهرستان شادگان به ۹ سال زندان محکوم شد.
کریم دحیمی، فعال حقوق بشر، روز سه‌شنبه ۳ تیر در رابطه با حکم صادر شده برای عادل عساکره، معلم مدارس روستایی در خوزستان به صدای آمریکا گفت، این فعال مدنی طی روزها گذشته از سوی دادسراى عمومى وانقلاب شهرستان شادگان به اتهام «تشويش اذهان عمومى»، «توهين به رهبر ومقامات و مأمورين»، و «اقدام عليه امنيت كشور» به ۹ سال زندان محکوم شده است.

به گفته آقای دحیمی،‌ شاکی این پرونده «دفتر حمایت قضایی ایثارگران» بوده و حکم صادر شده تصمیم نهایی دادسراى عمومى و انقلاب است.

این فعال حقوق بشر مصادیق اتهامات و حکم صادره برای آقای عساکره را فعالیت‌های او در فضای مجازی عنوان کرد و به صدای آمریکا گفت،‌ عادل عساکره معلم آموزشگاه اشرفى اصفهانى در روستاى صفحه از توابع شهرستان شادگان بوده است که پس از آغاز کار خود در این روستا در فضای مجازی انتقادهاى زيادى از غارت زمين‌هاى روستائيان در این ناحیه،‌ مشکلات معیشتی و اقتصادی شهروندان در استان خوزستان و بودجه صرف شده در حوزه علمیه و مراکز وابسته به آن از مسئولين كشور داشته است. به گفته این فعال حقوق بشر، همین امر باعث بازداشت آقای عساکره در اردیبهشت سال گذشته و صدور حکم زندان برای او شده است.

کریم دحیمی،‌ فعال حقوق بشر همچنین در رابطه با روستای «صفحه» به صدای آمریکا گفت که این روستا از توابع شهرستان شادگان است كه اكثر زمين‌هاى آن توسط شركت صنايع جانبى نيشكر (شركت سلمان فارسى) به غارت برده شده، اما روستائيان با مقاومت خود از زمين‌هایشان بيرون نرفته‌اند و در حال حاضر اين روستا در میان مزارع نیشکر این شركت محاصره شده است. وی همچنین می گوید، اين روستائيان در حال حاضر با بی‌آبی و نبود برق دست و پنجه نرم می كنند.

به گفته آقای دحیمی، عادل عساكره که دانش‌آموخته مقطع کارشناسی ارشد تاریخ است پیش از این در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند ماه با گذراندن مراحل بازجوئی، تفهیم اتهام و تحمل سلول انفرادی با قرار وثيقه ۵ ميليارد ريالی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شده بود.

این اولین بار نیست که یک فعال مدنی در ایران به‌دلیل انتقادهای خود از کارکرد مقامات جمهوری اسلامی ایران، و اظهار نظر در رابطه با مشکلات معیشت و اقتصادی شهروندان ایرانی با احکام سنگینی مانند زندان طولانی مدت روبرو می‌شود. پیش از این وزارت خارجه آمریکا بارها و در موارد مختلف برخوردهای خشونت آمیز و سرکوب گسترده معترضان و نیز نقض مکرر و مداوم حقوق شهروندان ایران، از جمله فعالان حقوق کارگران و فعالان صنفی، توسط رژیم حاکم بر آن کشور را محکوم کرده است.

۱۳۹۹ خرداد ۳۱, شنبه

حق پناهندگی ، رویای رو به زوال ( به مناسبت بیستم ژوین )

به دنبال جدیدترین امار پناهندگان در جهان بودم که به اخرین امار در تاریخ 19 ژوئن 2019 رسیدم . بله -  دقیقا یک روز قبل از روز جهانی پناهند گان در دنیا - کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرده بود که  شمار کسانی که به واسطه جنگ، درگیری و ترس از پیگرد در کشورهای مختلف جهان آواره شده‌اند، از مرز ۷۰ میلیون نفر گذشته است و  این بالاترین آماری بود که این نهاد در تمام هفت دهه فعالیت خود ارائه میداد .
شمار کسانی که به طور اجباری ناچار به ترک محل زندگی‌شان و آواره شده‌اند، تقریبا به ۷۰ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر می‌رسد. این یعنی - دو میلیون آواره بیشتر از سال قبل شده است. با دیدن این امار و ارقام و شنیدن اخبار و حوادث فاجعه بار پناهجویان در گوشه و کنار دنیا - به واژه های در غربت مانده  احساس مسئولیت و احترام به کرامت و منزلت والای انسانیت که خیلی وقته  در دنیای ما گم شدند   و فقط به شعارها ی که تنها بوی گنداب منافع شخصی و سیاسی میدادند فکر میکردم  . شمار آوارگانی که سازمان ملل گزارش کرده دو برابر آمار ۲۰ سال پیش بود  مطابق این آمار یعنی هر روز حدود ۳۷ هزار نفر به تعداد آوارگان اضافه می‌شود.
تو دل این امار - سهم ایرانیانی که از ظلم و بیداد حکومت فاسد و جنایت کار جمهوری اسلامی مجبور به ترک وطن شدند  ودر نقاط مختلف جهان  آواره کشورهایی دیگر بودند – تنها  4 در صد بود . تازه اون هم در کشوری مثل مالزی که تو امار تاریخ گذشته اش حتی نامی از پناهجویان ایرانی هم نبرده بود . 
هنوز چند هفته از آغاز انتشار ویروس کرونا نگذشته بود که سازمان بین المللی مهاجرت و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، روز  17 ماه مارس جاری،‏ برنامه اسکان مجدد پناهجویان را به منظور جلوگیری از شیوع بیماری کرونا به صورت موقت به حالت تعلیق در آورد.
با آغاز بحران  کرونا و قرنطینه خانگی در کشور مالزی هم ، با  کاهش چشمگیر فعالیت سازمان یو ان روبرو شدیم . کمک های بشردوستانه به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد و  پناهجویان در وضعیتی بحرانی تر و نگران‌کننده رها شدند. پناهجویان مالزی هم از تشدید بحران کرونا و افزایش رنج و درد پناهجویی در امان نبودند .
با تعطیل شدن اماکن عمومی و اداری در این کشور بیش از 4 ماه است که  پناهجویانی که بر حسب نیاز و اجبارمشغول بودند -  کارشان را از دست دادند و به این ترتیب ان  حقوق ناچیزی که دریافت میکردند هم قطع شد . نداشتن پشتوانه مالی - نومیدی - یاس و ماندن در خانه وبلاتکلیف نشستن و  قرنطینه بودن  - در برابر چشمان گریان کودکان گرسنه و آه جانسوز جوانان در راه مانده و دردمند  . و این بلاتکلیفی در کنار تمام رنجهای بی هویتی و بیکاری - فاجعه تلخ بیماریها ی افسردگی و نگرانی را در بین کودکان و زنان بطور ویژه افزایش داد . و این سیکل بیمارگونه همچنان زیر سایه وحشت بحران کرونا همچنان تکرار میشه و ادامه داره
بیستم ژوئن رو در ذهنم برای چندمین بار مرور میکنم  : روز جهانی پناهنده، روزی است که کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تلاش می‌کند به جهانيان يادآوری کند ميليون‌ها انسان پناهنده که مجبور به ترک خانه خود شده‌اند، با چه مشکلاتی روبرو هستند. کلمه مشکلات  برای من واضح و شفاف تر از پیش معنا میشه  : مشکل بدون هویت و ماندن در برزخ بلاتکلیفی– مشکل دور افتادن از حقوق اولیه انسانی و شهروندی – مشکل نداشتن امنیت شخصی و اجتماعی – مشکل بهره نبردن کودکانمان  از آموزش صحیح و نبود  بهداشت و درمان مناسب برای نیازمندان و مهمترین مشکل – بی توجهی  به درد بی درمان آوارگی و در شمار ادمهای زنده بحساب نیامدن و مدام گفتن و گفتن و گفتن
و با خودم تکرار میکنم  – تا کی باید از مشکلات گفت و نوشت و خوند – تا کی باید فریاد بکشی و فریادرسی نباشه – تا کی میشه این وضعیت رو ادامه داد  . تا کی میشه به امید شعارهای انساندوستانه و سالی یکبار بنشینی و ببینی و هیچ اقدامی انجام نشه .  
اگر چه در امار به شمار نیامدیم . اگر چه بارها از مشکلات گفتیم و فریاد کشیدیم و گوش شنوایی نبود . اگر چه تعدادمان کم باشد اما از همینجا اعلام میکنم که ما اینجا هستیم و نفس میکشیم . فقط زنده ایم .
من صدای پناهجویان در مالزی هستم  که همچنان در انتظار پاسخ  سازمانی نشسته است    که  هدف اولیه آن   ، حراست از حقوق و سلامتی پناهندگان است . و در من  کسی با طعنه میپرسه  : کدام حراست – کدام حقوق – کدام سلامتی !!!


۱۳۹۹ خرداد ۴, یکشنبه

آمار رسمی مبتلایان در کل کشور


سخنگوی وزارت بهداشت ایران، روز جمعه، دوم خرداد، با شناسایی ۲۳۱۱ بیمار جدید مبتلا به کرونا در ایران در ۲۴ ساعت گذشته، آمار رسمی مبتلایان در کل کشور را ۱۳۱ هزار و ۶۵۲ نفر اعلام کرد.

طی ۲۴ ساعت گذشته، ۵۱ نفر نیز به شمار قربانیان کرونا در کشور اضافه شد و آمار رسمی جان‌باختگان به ۷۳۰۰ نفر در کشور رسید.
در این میان رئیس جمهور  دولت  جمهوری اسلامی  اعلام کرده :  در مقابله با کرونا پیشرفت‌های خوبی داشته و به مرز مهار این بیماری نزدیک شده‌است. این در حالی است که وضعیت در ۱۰ استان، از جمله خوزستان نگران کننده است . نماینده وزیر بهداشت در این استان از خستگی و فرسودگی کادر درمان بعد از ماه‌ها مبارزه با کرونا حرف زده‌است. بعضی از پزشکان هم می‌گویند ظرفیت بیمارستان‌ها رو به تکمیل است. آمار رسمی هم از افزایش شمار مبتلایان حکایت دارد.

اقدام بی سابقه امنیت افغانستان علیه سپاه پاسداران

ریاست امنیت ملی هرات از دستگیری دو تن از سرکردگان طالبان در این ولایت خبر داده است. در اعلامیه این ریاست آمده که "مسئول نظامی طالبان هنگامی که از موتور سپاه پاسداران پایین شده و به ولسوالی شیندند می‌رفت، دستگیر شد".

این اعلامیه همچنین می‌گوید که فرمانده بازداشت‌شده طالبان از یک و نیم سال به اینسو حملات تروریستی را در هرات سازماندهی می‌کرده است.

به گزارش شبکه دویچه وله آلمان، این نخستین بار است که نهاد امینت ملی أفغانستان در اطلاعیه‌اش از سپاه پاسداران نام می‌برد و این نهاد نظامی جمهوری اسلامی را به حمایت از طالبان متهم می‌کند.

این در حالیست که ملا اختر محمد، رهبر پیشین طالبان نیز که چهار سال پیش در حمله پهپادهای آمریکایی در پاکستان کشته شد، بنا بر برخی اظهارنظرها و اسناد و مدارک به ایران رفت و آمد داشه است.

برخی منابع غربی می گویند که تروریست های طالبان نه تنها کمک های مالی و تسلیحانی از رژیم ایران دریافت می کنند، بلکه در اردوگاه های سپاه پاسداران آموزش هم می بینند.



قتل ناموسی و همسر کُشی در بلوچستان

 زبیده ی چهل ساله توسط همسرش به آتش کشیده شده و بر اساس ادعای نزدیکانش همسر وی که اکنون متواریست تلاش کرده که این حادثه را به صورت خودسوزی صحنه سازی کند. گویا زبیده اختلاف سنی زیادی با همسرش داشته و به خاطر فرزندش و نبود پوشش حمایتی قوی سکوت در برابر رفتار ستم بار همسرش را انتخاب کرده و در نهایت او بود و آتش و تنی که دیگر نه جان دارد و توان حتی برای سکوت در برابر ظلم. داستان سارا را نیز دیروز شنیدم؛ پانزده ساله بوده و توسط همسرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. سه اتفاق تلخ همسر کشی در فاصله ای کوتاه رخ داده است؛ "شر" تلخی رخ داده و جغرافیا نیز نمی شناسد؛ زنان از بدو پیدایش جوامع همواره تحت ستم و جبر نگاه های قیم مآبانه بوده اند و نه تنها خودشان قربانی شده اند بلکه قاتلان نیز قربانی جامعه هستند.

عمدتا مسایل اجتماعی تبدیل به دغدغه نمی شوند و مسایل مربوط به زنان تحت لوای حفظ آبرو و ناموس همواره ازدیده ها پنهان می شود و فعالیت های بسیار اندکی پیرامون پژوهش و تحلیل چرایی آن صورت می گیرد و اقدامات انجام شده برای توانمند ساختن زنان و رونق چرخه ی آگاهی بسیار کم رونق است! وقتی طرح های کاهش آسیب اجتماعی مرکز محور است و برای تمامی استان ها نقشه های راه یکسان است و جامعه ی مدنی نیز ضعیف و اندک فعالین حوزه ی زنان همواره تحت فشارهای ناروا از سوی جامعه ی محلی خود هستند طبیعتا جریان های توسعه طلب فرصت احیا و شکل گیری ندارند.

هر چند هر کدام از ما اگر به عنوان شهروندان عادی از این اتفاقات بنویسیم و بر علیه فراموشی مسلح به قلم شویم و در جامعه نیز به نشر حقیقت و فعالیت های میدانی هر چند اندک روی بیاوریم شاید بتوان اندکی از خلأهای موجود را پر کرد. فرقی نمی کند هاجر باشد یا سارا یا زبیده؛ هر کدام ازاینان نمونه هایی از قربانیان خشونت علیه زنان هستند که مرز هم نمی شناسند.

از تریبون هایی که مردم برایشان ارزش قائلند باید صدای حق خواهی و نهی خشونت علیه زنان شنیده شود؛ روحانیونی که برای حضور یک دختر در سریال های محلی آه و فغان سر می دادند باید دربرابر قتل زنان نیز سخن بگوید و روشنفکران و سیاسیونی که از نردبان تفکرات خوش رنگ و لعاب برابری طلبی؛توجه به جامعه ی زنان ؛برای خود موقعیت سیاسی و اجتماعی کسب کرده اند باید برای مبارزه ای کار آمد و راهگشا اقدام کرده و در پی سیاستگذاری های درست برای رسیدن به "عدالت" همه جانبه باشند. عدالتی که در آن دخترکی برای رفع تشنگی در هوتگ نمیرد و رویای نشستن پشت نیمکت های یک مدرسه ی ساده را نداشته باشد .

۱۳۹۹ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

قتل‌های ناموسی و بی دادگری قانون



بنا به گفته فيلسوف و انديشمند بزرگ ( مونتسکیو )، جامعه از دو طريق در راه تباهي و فساد قرار مي گيرد :
نخست هنگامي که قوانين توسط مردم رعايت نمي شود که اين درد قابل چاره و درمان است.
قتل‌های ناموسی و بی دادگری قانون
و دیگر هنگامي که قوانين مردم را به سوي فساد و تباهي مي کشاند که اين درد چاره ناپذير است زيرا درد از خود درمان ناشی مي شود.
طی ماهها و روزهای اخیر چندین قتل ناموسی در شهرهای مختلف ایران صورت گرفته که لازم دانستم  درباره  این جنایت هولناک و خشونت فاحش علیه زنان بصورت آشکارتری بپردازم  .
قتل های ناموسی علیه زنان ،  یکی از سبعانه‌ترین و قدیمی‌ترین انواع خشونت علیه زنان، در سطح جهانی و در طول تاریخ جامعه بشری تحت حاکمیت مرد سالاری بوده است. هر سال هزاران زن قربانی این شکل از خشونت نظام مردسالار می شوند. اگر در گذشته قتل ناموسی خبرساز نبود و پایمال کردنِ حقِ حیاتِ هر زن در سکوت مرگبار خانواده، جامعه، رسانه ها به فراموشی سپرده می شد، اما امروز پرده پوشی این جنایت به آسانی میسر نیست .
ناموس و آبرو عامل بیش از پنجاه درصد این قتل‌ها را تشکیل می‌دهد که این امر نشان از آن دارد که تسلط و کنترل زن بخش مهمی از هویت مردانه را در جامعه شکل می‌دهد که با کوچک‌ترین خطری باید از آن اعاده‌ی حیثیت نمود و چنانچه فردی خود حاضر به چنین عملی نباشد، فشارهای اجتماعی از سوی مردان و حتی زنان جامعه او را به "حق" خواهی وا می‌دارد.

شرح  و بررسی ماده ضد انسانی و ظلم گستر :
بند الف ماده 179 ( قانون مجازات عمومی )  - هر گاه شوهري زن خود را با مرد اجنبي در يك فراش يا در حاليكه بمنزلة وجود در يك فراش است مشاهده كند و مرتكب قتل يا‌جرح يا ضرب يكي از آنها يا هر دو شود معاف از مجازات است.
‌هر گاه كسي بطريق مزبور دختر يا خواهر خود را با مرد اجنبي ببيند در حقيقت هم علاقة زوجيت بين آنها نباشد و مرتكب قتل شود از يكماه تا شش‌ماه بحبس تأديبي محكوم خواهد شد و اگر در مورد قسمت اخير اين ماده مرتكب جرح يا ضرب شود به حبس تأديبي از هشت روز تا دو ماه محكوم‌ميشود.
نگاهي که قانون به طور صريح آدمکشي را تجويز نمايد، چه کسي است که زن خود را با مردي بيگانه ببيند و دست به خشونت انگيزترين اعمال نزند و آنان را بطرز فجيعي نابود نسازد؟ زيرا مگر نه آن است که خود قانون خواهان چنين امري است و هرگونه سبعيت و ددمنشي را مجاز مي داند و بي انصافي و بي عدالتي و نامردي را پسنديده به شمار مي آورد.؟
از طرفي با وضع نامطلوبي که هنوز زن در اجتماع ما دارد و عده اي از مردان بمانند حيوانات و اشياء با آنان رفتار مي کنند و برتري نادرست خود را که رسوم و انسان هاي اوليه به آنها واگذار نموده است بازهم با سرسختي و لجاجت کامل و عليرغم پيشرفت هاي اعجاب انگيز زنان و دگرگوني هاي چشمگير و بزرگي که در اجتماع پديد آمده است حفظ مي کنند، آيا اين ماده باعث نمي شود که اين حس مورد تقويت قرار گيرد و مرد خود را هنوز مالک جان زن به شمار آورد و رفتارهاي نا انساني خود را همچنان ادامه دهد؟
نکته قابل توجه ديگر مربوط به مجري عدالت است که بوسيله قانون انتخاب شده است. قانونگزار در ماده ضد انسانی 179 مي نويسد که آدمکشي خاص شوهر است بدون آنکه صفات شوهر را برشمارد، يعني بصرف آنکه زني در ازدواج مردي باشد کافيست که آن مرد فجيع ترين جنايات را مرتکب شود. ديگر براي قانونگزار فرق نمي کند که اين شوهر کيست؟ آيا يک چاقوکش حرفه اي، يک مجرم برحسب عادت، يک انسان قسي القلب و ظالم، يک موجود تندخو و خشن و ستم پيشه، يک فرد عامل، متعصب، بيمار، بيسواد، عقده اي، پرورش نديده، ... است، آيا يک انسان تحصيلکرده، پرورش يافته، سالم، خالي از عقده و عاري از پيشينه کيفري مي باشد؟ از نظر قانونگزار آنچه که مهم است شوهر بودن و نام شوهر داشتن است. چنين شخصي صلاحيت کامل دارد که زن و رفيق او را که در يک فراش يا به منزله يک فراش که ديد به قتل برساند، شکمشان را پاره کند، گلويشان را بدرد و آنان را به صورتي که مايل است در خونشان غوطه ور سازد.
شوربختانه ، قانونگزار متعصب اين قدر همت به خرج نداده است که لااقل هرکس را براي اجراي عدالت؛ صالح نداند.
از طرف ديگر اين سوآل مطرح مي شود که علت وجود کيفيات مخففه که قانونگزار برآنها مهر صحه گذاشته است چيست؟ چرا طبق ماده 212 در صورت اثبات جرم براي مرد و زن زناکار بين شش ماه تا سه سال زندان تعيين شده است؟ مگر نه آنست که بررسي به معني واقعي انجام گيرد و در صورت لزوم تخفيف، قاضي قادر باشد بزهکاران را مشمول آن قرار دهد؟ چرا بايد يکي به طرز فجيعي به قتل برسد و ديگري حداکثر به سه سال محکوم شود؟ چگونه مي توان نام اين عمل را عدالت نهاد و به آن افتخار و مباهات کرد؟ از طرف ديگر، امروزه در بيشتر کشورهاي مترقي و متمدن جهان، مجازات اعدام لغو شده است يا اجرا نمي گردد، زيرا از سويي آنرا غيرانساني مي دانند و از سوي ديگر به فکر اینکه برخي بزهکاران غير قابل اصلاح مي باشند به خوبي به اثبات رسيده است. لذا همه کوشش ها در راه اصلاح و تربيت تبهکاران بکار مي رود، نه در راه نابودي و کشتار آنان بنابراين اگر مجازات هاي انجام مي شود به خاطر اصلاح و دوباره اجتماعي کردن منحرف صورت مي گيرد نه به علت آزار دادن و به شکنجه رساندن او. با توجه به همين اصل است که قوانين جزايي روز به روز راه را براي سازگار شدن و آموختن و به اجتماع بازگشتن بيشتر باز مي گذارند و امکانات لازم را براي مجرمان بيشتر فراهم مي آورند تا بتوانند سلامت از دست رفته را باز يابند و موجودي اجتماعي و سازگار شوند. قانونگزاري که از روي تعصب ماده 179 را ساخته و به شوهر اجازه قتل داده است در واقع منحرفان را غيرقابل اصلاح تشخيص داده و آنان را مستحق مرگ دانسته است، زيرا اگر به اصلاح معتقد بود راه بازگشت از خطا را مسدود نمي کرد و چنين ماده شومي را نمي آفريد.
موضوعي که در اينجا مطرح مي شود آنست که در حالي که احترام به قوانين از هرجهت لازم است تا اجتماع از صدمه و آسيب هاي گوناگون در امان باشد، آيا اين قوانين بايد مورد اعتماد مردم نيز باشد يا نه؟ آيا مردم بايد اطمينان داشته باشند که احترام به قوانين موجود، آسايش و رفاه خاطر آنان را فراهم مي آورد يا نه؟ آيا افراد اجتماع بايد يقين داشته باشند که خود قوانين موجد بي عدالتي و آفريننده لطمه و زيان نيستند يا نه؟
اگر در اجتماعي خود قوانين خلق کننده جرائم، ناراحتي ها، مشکلات گرفتاري ها و رنج ها باشند، آيا بازهم احترام به آنها واجب و ضروريست؟ آيا قوانيني که تيعيض مي آفرينند و با بي دادگري هرچه تمامتر عده اي را به خاک مذلت مي نشانند و برخي ديگر را عليرغم ظلم و جوري که مرتکب مي شود مورد حمايت قرار ميدهند، بازهم بايد مورد احترام قرار گيرند و افراد اجتماع موظفند که از دستورات ظلم آفرين و زيان بخش آنها اطاعت نمايند؟
محققا هيچ انسان عاقلي به چنين قوانيني احترام نمي گذارد و فرمان هاي زيان بخش آنها را مورد اطاعت قرار نمي دهد.
بي دادگري قانون
شوربختانه ، برخي قوانين جزايي موجود در ايران به علت رکود و جمود و گذشته گرايي شديدي که در آنها موجود است نه تنها حافظ نفع اجتماع و افراد نيست بلکه بوجود آورنده زيان ها، صدمات و بالاخره تبعيضات متوحش گوناگونی است که در نتيجه کينه و نفرت را در نهاد فرد فرد مردم اجتماع ما پديد مي آورد.
آنچه که در اين نوشتار منظور نظر است بحث پیرامون  ماده ظالمانه 179 و مقايسه آن با برخي رفتارها و احکامي است که تاکنون صادر شده است و بخوبي بي عدالتي و ظلم را نشان مي دهد. براي اثبات بيدادگري و تبعيضات قانونی جمهوری اسلامی جدیدترین اخبار ذیل از هرجهت گوياست.


رومینا اشرفی  دختر ۱۴ ساله ای بود که پدرش اول خرداد ماه امسال از ترس بی‌آبرویی پس از فرار این دختر با یک مرد، به وسیله یک داس سرش را برید.
پدر قصاص نمی‌شود!
بر پایه قوانین جاری در ایران، پدر رومینا به عنوان قاتل قصاص نمی‌شود.
مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، پدر در جایگاه ولی دم در قتل فرزند قصاص نمی‌شود بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر می‌شود.
نام قاتل در اعلامیه ترحیم !
در اعلامیه ترحیم رومینا، نام «کربلایی رضا اشرفی»، پدر او که عامل این قتل ناموسی است، درج شده است.
نام پدربزرگ‌ها، برادر، دایی و عموهای رومینا نیز به عنوان صاحب عزا در این آگهی آمده است.
قتل فجیع رومینا اشرفی ۱۴ ساله به دست پدرش در حالی است که در ایران هنوز لایحه‌ای برای حمایت از کودکان و نوجوانان به تصویب نهایی نرسیده است. یکی از ویژگی‌های لایحه «حمایت از کودکان و نوجوان» که در سال ۸۶ تدوین شد، «جرم انگاری» هر اقدام مستقیم و غیرمستقیمی است که منجر به آسیب رسیدن به کودکان می‌شود؛ اما این لایحه بعد از اصلاحات و تصویب در مجلس همچنان منتظر تایید نهایی است و بر روی میز شورای نگهبان خاک می‌خورد. بلاتکلیفی این لایحه، تنها موردی نیست که نشان از فقدان قوانین حمایتی از زنان و کودکان در ایران دارد.



۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

یک زندانی سیاسی کُرد در معرض خطر اعدام است

بنا به گزارشهای رسیده و تأیید شده روز شنبه ٢٠ اردیبهشت ماه، نیروهای امنیتی در زندان ارومیه، زندانی سیاسی کرد، هدایت عبداللە پور را از بند زندانیان سیاسی این زندان خارج و به مکانی نامعلوم منتقل کردەاند.

سازمان حقوق بشری هەنگاو با توجه به سلسه اعدام های شهروندان کرد طی چند روز گذشته در زندانهای سنندج، کرمانشاه و ارومیه، نگرانی شدید خود را از احتمال اعدام قریب الوقوع هدایت عبداللە پور، ابراز می دارد و از تمامی نهادها، سازمانها و فعالان حقوق بشر می خواهد که برای نجات جان این زندانی سیاسی و ممانعت از اجرای حکم اعدام او اقدامات لازم و تأثیرگذار را انجام دهند.

هدایت عبداللە پور روز چهارشنبە ٢٦ خرداد ٩٥ (١٥ ژوئن ٢٠١٦) همراه با دەها شهروند دیگر اهل اشنویە از سوی نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران این شهرستان بازداشت شد و نزدیک بە ٣ ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیە بازداشت و تحت شدیدترین شکنجەها قرار داشتە است.

روز دوشنبە (١٦ مهر ٩٧ ( ٨ اکتبر ٢٠١٨)، حکم اعدام هدایت عبداللەپور، زندانی سیاسی اهل اشنویە از سوی شعبە ٤٧ دیوان عالی کشور تایید و این حکم رسما بە وکیل و خانوادەی وی ابلاغ شد.

هدایت عبداللە پور متاهل و پدر دو فرزند بە نام های سیروان و کردستان می باشد.



  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...