۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۸, سه‌شنبه

حوادث بسیار دلخراش و هولناک



صحنه هايی دلخراش از تلخ ترین کودک آزاری سال های گذشته که در کرج اتفاق افتاد . .پدری با قمه دختر معلولش را شکنجه می کند. نگار ۱۷ ساله معلولیت جسمی دارد، مبتلا به بیماری هیدروسفال و معلولیت جسمی حرکتی است و همراه با خانواده‌اش در یکی از محلات کرج زندگی می‌کند.
روزنامه شهروند: این روزها خبرهای زیادی از کودک آزاری در شهرهای مختلف منتشر می‌شود. از ماهشهر و مشهد گرفته تا سیستان و قم و حالا هم کرج. شاید بسیاری از مردم و حتی کارشناسان دلایل بروز چنین حوادث دلخراشی را در دل طبقات پایین اجتماعی، مشکلات اقتصادی و یا آسیب‌هایی مثل اعتیاد جست‌و‌جو می‌کنند. اما همین پرونده اخیر نگار نشان داد خشونت علیه کودکان و کودک آزاری فقط به یک طبقه خاص اجتماعی محدود نیست. برای یافتن ریشه‌های بروز چنین حوادثی باید لایه‌های عمیق‌تری از تربیت خانوادگی و اجتماعی را واکاوی کرد.
به عقیده صدیق افشار، روانشناس خانواده به دلایل متزلزل شدن ارزش‌ها طی‌سال‌های گذشته، باید منتظر بروز و ظهور حوادث بسیار دلخراش‌تر و هولناک‌تر از ماجرای نگار باشیم: «من ٣٠‌سال پیش درباره چنین روزهایی هشدار داده بودم. نشانه‌های خشونت‌های خانوادگی از همان سال‌ها برای کارشناسان واضح و عیان بود. اما افسوس که هیچ‌کس به این هشدارها توجه نکرد. متاسفانه طی این سال‌ها محرومیت‌ها، سرکوفت‌ها، شرم‌های بی‌مورد و احساس گناه باعث شد تا نسلی پرخاشگر و خشن را تربیت کنیم. نسلی انزواطلب و بیگانه با روابط سازنده با انبوهی از مشکلات و اختلالات در عملکردهای رفتاری. این روانشناس معتقد است پدر نگار هم نتیجه تربیت چنین نسلی در خانواده‌های ناایمن است: «با بررسی تربیت دوران کودکی این مرد قطعا به ناهنجاری‌های زیادی برمی‌خوریم. اصلا بروز این حد از خشونت ارتباط چندانی با وضع اقتصادی و موقعیت اجتماعی افراد ندارد. ما افراد و خانواده‌های زیادی را داریم که با انبوهی از مشکلات مالی دست و پنجه و نرم می‌کنند، اما عواطف انسانی در بین اعضای آن خانواده موج می‌زند. او ادامه می‌دهد: «درگیری و پرخاشگری در خانواده‌های ناایمن همواره وجود داشته، افراد در این خانواده چیزی به جز عدم‌اعتماد به نفس و تکرار خشونت را فرا نمی‌گیرند.
این روانشناس با هشدار نسبت به تکرار و افزایش این گونه حوادث در آینده نزدیک هم می‌گوید: «متاسفانه تعداد خانواده‌های نابسامان رو به افزایش است. بسیاری از خانواده‌ها دیگر کانون آرامش نیستند. نقش‌های کلیدی در خانواده از بین رفته، ارزش‌ها فروریخته. پدر با قدرت و تکیه‌گاه به پدری قاتل و شکنجه‌گر تبدیل شده، مادران صبور و مهربان گذشته جای‌شان را به زنان بی‌مسئولیت و عصبی داده‌اند، خب نتیجه چنین خانواده‌هایی چه می‌تواند باشد. هوش معنوی فرزندان در چنین خانواده‌هایی نزدیک به صفر است. باید چاره‌ای اندیشید، در غیراین صورت صدها و شاید هزاران نگار در آینده قربانی خشونت‌های خانوادگی شوند
او اضافه کرد: «علاوه بر همه این‌ها، سلامت و بهداشت روان هم در جامعه ما جدی گرفته نمی‌شود. عموم مردم که اصلا با این واژه نامأنوس‌اند و دست‌اندرکاران هم فقط از افزایش اختلالات روانی در جامعه، آمار و ارقام اعلام می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...