۱۳۹۴ آبان ۲۸, پنجشنبه

بازداشت یک شهروند بهایی

بازداشت یک شهروند بهایی به روایت شاهد عینی


bazdasht2
خبرگزاری هرانا – یکی از شهود عینی جزئیات بازداشت نوید اقدسی، شهروند بهایی را طی نامه ای تشریح کرده است، از آنجا که این ماجرا به عنوان یک نمونه می تواند نشان دهنده رفتارهای غیرقانونی مأمورین امنیتی هنگام بازداشت شهروندان باشد، متن کامل نامه این شاهد عینی در ادامه می آید:
جزئیات بازداشت نوید اقدسی
در حدود ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه، ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۴، چهار نفر مامور لباس شخصی با دو ماشین سمند و آردی با پلاک شخصی و با هویت پلیس مبارزه با مواد مخدر، روبروی منزل آقای “نوید اقدسی” توقف کردند. آنها پس از مدتی، زنگ هر سه طبقه را زده و ظاهراً همسایه ی ایشان را کنار در خروج می بینند. مامورین به بهانه ی اینکه در طبقه ی پایین – محل زندگی آقای نوید اقدسی- لابراتوارِ تهیه و تولید مواد مخدر شیمیایی شیشه قرار دارد، قصد ورود به خانه را داشتند. همسایه ی خانواده ی اقدسی به این افراد مظنون می شود و به آنها متذکر می گردد که آقای نوید اقدسی حتی سیگار هم نمی کشد. اما ماموران از او می خواهند که دخالتی نکند.
آقای نعیم اقدسی –برادر نوید اقدسی- که تازه از خانه خارج شده بود متوجه جریان می گردد و به خانه باز می گردد. یکی از مامورین از ایشان درخواست ارائه ی کارت شناسایی می کند. در مقابل، نعیم اقدسی نیز همین خواسته را عنوان می کند. مامور نیز کارت شناسایی خود را ارائه می کند که طبق گفته ی آقای نعیم اقدسی، کارت شناسایی مامور، کارت مخصوص پلیس مبارزه با مواد مخدر بوده و عکس روی کارت، با چهره ی او مطابقت داشته.
به ایشان برگه ای کپی شده، در رابطه با دستگیری آقای نوید اقدسی نشان می دهند؛ بدون اجازه ی رویت جزییات؛ هنگامی که ایشان از آن ها درخواست اصل حکم را می کند و تقاضای مطالعه ی محتویات برگه را مطرح می نماید، در پاسخ، به ایشان می گویند که به او مربوط نمی شود. طبق گفته ی خانواده ی اقدسی و پس از نیم نگاهی به برگه ی کپی شده، در آن، اثری از اسم آقای نوید اقدسی نبوده و هیچ گونه سربرگ و مهر و امضایی که مشخص کننده باشد، نداشته.
از برادر، درخواست می شود که درِ طبقه ی پایین –محل سکونت آقای نوید اقدسی- را برای آن ها باز کند که ایشان کلید آن را نداشته. پس مامور دیگری از طریق قسمت جنوبی ساختمان، از روی دیوار به داخل حیاط پریده و توسط ابزار و وسایل، قفل ها را بریده و در قفل شده ی حیاط را از پاشنه باز کرده و ماموران به داخل حیاط وارد می شوند.
آقای نوید اقدسی که داخل منزل خود بوده متوجه جریان می شود. وی به قصد خروج، به طرف درِ شمالی، حرکت می کند که با مامورین روبرو می گردد و دستگیر می شود. ماموران پس از بازداشت نوید اقدسی، به منزل پدر و مادر ایشان رفته و در حدود ۱۵ دقیقه آن جا را بررسی می کنند و بعد به اتاق آقای نوید اقدسی که در طبقه ی زیرهمکف بوده وارد می شوند. در حدود ۹۰ الی ۱۲۰ دقیقه به تفتیش اتاق ایشان می پردازند و هارد کامپیوتر، کتاب ها، سی دی ها، دی وی دی ها،  فلش مموری ها و عکس های آقای عطاالله رضوانی پسر خاله ی نوید اقدسی را ضبط می کنند. (آقای عطاالله رضوانی، در شهریور سال ۱۳۹۲ در بندرعباس به قتل رسیده اند و هنوز قاتل ایشان بعد از حدود ۲ سال مشخص نشده و پیگیری های جدی در این رابطه صورت نگرفته است.)
مادر آقای نوید اقدسی پس از ورود مامورین، قصد تماس با نیروی انتظامی را داشته. ماموران لباس شخصی، پس از آگاهی از این مورد، مانع این عمل می شوند و یکی از آنها به سمت تلفن رفته و آن را از پریز درآورده.
آنها به خانه ی برادر نوید اقدسی، -آقای نعیم اقدسی-  نیز رفته و دو لپ تاپ ایشان و چندین فلش مموری را ضبط می کنند. ماموران، بدین صورت، هر سه محل زندگی نوید اقدسی، پدر و مادر وی و برادرش را تفتیش می کنند که بیشترین زمان را در واحد خود ایشان (نوید اقدسی) می گذرانند.
از مامورین که به اتهام ساخت مواد مخدر شیمیایی وارد خانه شده بودند، بار دیگر در مورد دلیل این دستگیری سوال می شود. در جواب می گویند که جرم بهایی بودن نیز به جرم او اضافه شد.
در صورتی که این اتهام دروغین بهانه ای بیش نبوده و همزمان، ۱۶ بهایی دیگر را نیز به بهانه های واهی در شهرهای طهران، اصفهان، و مشهد نیز دستگیر کرده اند.
طبق گفته ی خانواده ی ایشان، یکی از مامورین به آنها گفته است آقای نوید اقدسی را به شعبه ی ۳ بازرسی دادسرای شهید مقدس خواهند برد.
لازم به ذکر است که در حدود ساعت ۱۸ عصر، آقای نوید اقدسی به خانه زنگ زده و از صحت و سلامت خود خبر می دهد و در تماس دیگری که حدود ۹۰ دقیقه بعد داشته، اظهار می کند که ایشان را فردا، یعنی روز دوشنبه، ۲۵ آبان ماه، به دادسرای شهید مقدس خواهند برد. البته از جای کنونی ایشان اطلاعات موثقی در دست نیست.منبع:
https://hra-news.org/fa/letters/a-86

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...