روز جهانی یادبود هولوکاست ، روزی بینالمللی است که هر سال در ۲۷ ژانویه به یاد تراژدی هولوکاست که در جنگ جهانی دوم رخ داد برگزار میشود. این روز یادآور نسلکشی است که منجر به مرگ حدود ۶ میلیون نفر یهودی، ۵ میلیون نفر اسلاوها، ۳ میلیون معلول شد. در تاریخ ۱ نوامبر ۲۰۰۵ در طی چهل و دومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهای اعلام شد . که این قطعنامه پس از یک جلسه ویژه در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۵ به تصویب رسید که به موجب آن مجمع عمومی سازمان ملل متحد شصتمین سالگرد آزادی اردوگاههای کار اجباری و پایان هولوکاست را اعلام کرد. در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵، اردوگاه آشویتس بزرگترین اردوگاه مرگ آلمان نازی، توسط ارتش سرخ آزاد شد. بهموجب قطعنامه ۶۰/۷، روز ملی بزرگداشت یادبود قربانیان توسط رومان هرتسوگ رئیسجمهور فدرال آلمان ثبت شد و (روز یادبود قربانیان سوسیالیسم ملی) در ۳ ژانویه ۱۹۹۶ و روز یادبود هولوکاست در ۲۷ ژانویه هر سال از سال ۲۰۰۱ به بعد در بریتانیا برگزار میشود.
اصطلاح "genocide" (نسل كشی) تا پیش از سال ١٩٤٤ وجود نداشت. این اصطلاح بسیار خاص به جنایات خشونت باری اطلاق می گردد که علیه یک گروه به قصد نابودی آن صورت می گیرد. حقوق بشر، همانگونه كه در اصلاحیه ده گانه قانون اساسی آمریكا در زمینه حقوق بشر یا اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوبه سازمان ملل متحد در ١٩٤٨ آمده، حقوق افراد را در بر می گیرد.
در١٩٤٤، یك وكیل یهودی لهستانی به نام رافائل لمكین (١٩59-١٩00) درصدد برآمد كه سیاستهای نازی درباره قتل های سازمان یافته از جمله نابودی یهودیان اروپایی را توضیح دهد. او كلمه "genocide" را از تركیب کلمه "geno" (از زبان یونانی به معنی نژاد یا قبیله) با کلمه "cide" (از زبان لاتین به معنی كشتن) ساخت. با پیشنهاد این اصطلاح جدید، لمكین "برنامه ای نظام یافته را در نظر داشت كه شامل اقدامات مختلف با هدف نابودی پایه های اصلی بقای گروه های ملی و درنهایت از بین بردن خود گروه ها طرح ریزی شده بود". سال بعد، دادگاه نظامی بین المللی در نورنبرگ نازی های طراز اول را به "جنایت علیه بشریت" متهم ساخت. كلمه "نسل کشی" نیزفقط جهت توصیف و نه به عنوان یك اصطلاح قانونی، دردادخواست گنجانده شده بود.
در ٩ دسامبر ١٩٤٨، سازمان ملل متحد تحت تاثیر واقعه هولوكاست و تا حد زیادی به دلیل تلاش های خستگی ناپذیر لمكین، کنوانسیون منع و مجازات جرم نسل كشی را به تصویب رساند. طبق این کنوانسیون "نسل کشی" جرم بین المللی شناخته شد و کشورهای امضاكننده آن ملزم به "منع و مجازات" آن شدند. این کنوانسیون نسل كشی را این گونه تعریف می كند:
نسل كشی یعنی هر یك از اعمال زیر كه با هدف نابود كردن بخش یا تمامیت یك ملت، قوم، گروه نژادی یا مذهبی انجام گیرد:
(الف) كشتن اعضای گروه؛
(ب) وارد کردن صدمات جسمی یا روحی شدید به اعضای گروه؛
(پ) تحمیل تعمدی نوعی از شرایط خاص زندگی بر یک گروه با هدف نابودی فیزیکی بخش یا تمامیت گروه
(ت) تحمیل اقداماتی جهت جلوگیری از زاد و ولد در گروه؛
(ث) انتقال اجباری كودكان گروه به گروهی دیگر.
با وجود این که موارد متعددی از خشونت علیه گروه ها در طول تاریخ و حتی پس از تصویب این کنوانسیون صورت گرفته است، ولی شرح و بسط قانونی و بین المللی این اصطلاح در دو دوره تاریخی مجزا برجسته تر است: از زمان ابداع این اصطلاح تا پذیرش آن به عنوان قانون بین المللی (1948-1944) و زمان آغاز بکارگیری آن با پایه گذاری دادگاه های جنایی بین المللی برای پیگرد قانونی جنایات نسل كشی (1998-1991). جلوگیری از نسل كشی، که از تعهدات اصلی این کنوانسیون است ، هنوز هم به صورت یك چالش در بین ملت ها و اشخاص مطرح است.
كنوانسيون جلوگيري از كشتار جمعي ومجازات ان مصوب 9 دسامبر 1948مجمع عمومي سازمان ملل متحد . كشور ايران در سال 1956 به اين كنوانسيون پيوسته است .
نسل کشی در ایران
قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد . در برخی از منابع در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند ؛ برخی منابع دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هندوستان و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی میداند
در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود علیرغم اعلام بیطرفی در جنگ از سوی حکومت ایران بخشهایی از ایران توسط نیروهای انگلیس و تا حدی روسیه اشغال شده بود. در همین زمان درگیریهای داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود. در مورد شیوع این بیماری در ایران اطلاعات دقیقی در دست نیست و تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته
شدند محل مناقشهاست. اما این نسل کشی به هولوکاست 9 میلیونی ایرانی معروف هست
بمباران شیمیایی حلبچه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ در راستای عملیات گسترده ای به نام عملیات "انفال" به دستور صدام انجام گرفت.
نسل کشی در حلبچه با گازهای اعصاب مانند وی ایکس، سارین، تابون و گاز خردل انجام و جان نزدیک به ۳۲۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر
را گرفت و ۷۰۰۰ هزار تا ۱۰۰۰۰ هزار نفر را مجروح شیمیایی کرد.
کشتاری «بیسابقه» در تاریخ معاصر ایران
کشتار تابستان ۶۷ را میتوان مخوفترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست.
تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانهای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدامها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئتهایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه میگویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند، محارب و محکوم به اعدام میباشند».
البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استانها و باقی نقاط کشور نیز هیئتهای دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندانهای اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروههای چپگرا نیز محسوب میشد.
این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید میافتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی میکردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی میپرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شدهاند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را میدهد و میگوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».
تعداد کشته شدگان کشتار ۶۷ و نقش افشاگرانه آیت الله منتظری
اگرچه سایت «عصر نو» اسامی ۴۴۸۴ زندانی اعدامی در کشتار ۶۷ را روی سایت خود قرار داده است، اما گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد تعداد اعدام شدگان را ۱۸۷۹ نفر برآورد کرد. این در کنار تخمین آیت الله منتظری ست که در کتاب خاطرات خود، رقم اعدامیان تابستان ۶۷ را ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ نفر اعلام کرد. آیت الله منتظری در کنار افشاگری پیرامون تعداد کشته شدگان در کتاب خاطرات خود، در همان مقطع اعدامها نیز به اعتراض پیرامون این مساله پرداخت و شخصا سعی در جلوگیری از این کشتار کرد، گرچه موفقیت چندانی کسب نکرد. او دو نامه به آیت الله خمینی نوشت که هیچ پاسخی نگرفت و یک نامه نیز خطاب به هیئت سه نفره (نیّری، اشراقی، پورمحمدی) به نگارش در آورد. او دستخط خمینی را که بیرحمانهترین فرمان کشتار در تاریخ شیعه است انتشار داد. او نامهنگاری بین احمد خمینی و موسویاردبیلی را افشا کرد. او با انتشار این اسناد پرده از چهرهٔ کریه خمینی برگرفت. او بود که برای اولین بار آمار قتلعام شدگان ۶۷ را اعلام داشت وگرنه خامنهای و رفسنجانی و موسوی اردبیلی و خاتمی و... که منکر قتلعام و کشتار بودند.
این یک فاجعه ملی است و بعنوان یک جنایت علیه بشریت در عصر جدید اتفاق افتاده است .
وقتی صحبت از فاجعه ملی میشود یعنی سکوت در برابر چنین جنایاتی محکوم هست . سکوت ما باعث تکرار این نسل کشی ها خواهد بود . باید این جنایت ها را افشاگری کرد . باید عاملان و آمران مسئولیت این جنایتی را که مرتکب شده اند را بر گردن بگیرند . و این امر مهم زمانی به تحقق خواهد رسید که ما آگاهانه در برابر این ظلم و بی عدالتی ها بایستیم و افشاگر حقایق باشیم .