۱۳۹۷ مهر ۴, چهارشنبه

نامه نسرین ستوده از زندان به پسرش به مناسبت آغاز سال تحصیلی

نسرین ستوده، وکیل دادگستری که اینک در زندان اوین بسر می‌برد، در نامه‌ای به پسرش به مناسبت اول مهر نوشت: «چگونه می‌توانستم شاهد اعدام نوجوانان وطن‌ام باشم و سکوت کنم؟ چگونه می‌توانستم چشم بر کودک آزاری‌ها ببندم تا شب ها را با خیالی آسوده در کنارت بگذرانم؟ تا روز اول مهر کیف مدرسه‌ات را بر پشت‌ات بگذارم و به اتفاق بابا تو را تا مدرسه بدرقه کنم؟ پسرم، من نمی‌توانستم... .همین.

نسرین ستوده که از روز سوم شهریور دست به اعتصاب غذا زده، در ادامه نامه به پسرش نوشته: «من در این روزها بیش از پیش به تو می‌‌اندیشم و به تنهایی تو و مهراوه عزیزم که با همه‌ی افتخاری که همواره برایمان ارمغان آورده است حالا باید نقش پدر و مادر را توامان برایت بازی کند و از تو به شایستگی مراقبت کند .
نسرین ستوده ۲۳ خرداد در منزل خود بازداشت و روانه زندان شد. رضا خندان، همسر او نیز ۱۳ شهریور به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و اشاعه و ترویج بی حجابی در جامعه "در منزل‌دستگیر شد.
وکیل رضا خندان گفته بود موکلش قرار وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی صادر شده را نپذیرفته و به همین دلیل همچنان در اوین است.
شکایت به سازمان ملل
کمپین حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیه ای از جامعه جهانی خواست که همزمان با حضور روحانی در هفتاد و سومین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، درباره وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران با او گفت‌و‌گو کنند
پاریس، ژنو، ـ برنامه‌ی نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر ـ مشارکت فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر (FIDH) و سازمان جهانی مبارزه با شکنجه (OMCT) ـ در پیگیری تلاش‌ها برای آزادی وکیل حقوق بشری ایرانی خانم نسرین ستوده به گروه تحقیق حبس‌های خودسرانه‌ی سازمان ملل (WGAD) شکایت کرده است.
خانم نسرین ستوده، وکیل سرشناس حقوق بشری و برنده جایزه‌ی ساخاروف پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۲، روز ۱۳ ژوئن ۲۰۱۸ (۲۳ خرداد ۱۳۹۷) در خانه‌اش در تهران دستگیر شد. ماموران سپس او را برای گذراندن حکم پنج سال زندان غیابی به زندان اوین منتقل کردند. این حکم غیابی در سال ۱۳۹۵ صادر شده ولی در مغایرت آشکار با موازین ملی و بین‌المللی محاکمه عادلانه، تا زمان دستگیری به خانم ستوده ابلاغ نشده بود.
دیمیتریس کریستوپولوس، رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، گفت: «ما یک بار دیگر تداوم حبس نسرین ستوده را که با هدف روشن جلوگیری از فعالیت حقوق بشری اوست قاطعانه محکوم می‌کنیم. ما از گروه تحقیق حبس‌های خودسرانه‌ی سازمان ملل می‌خواهیم محرومیت از آزادی نسرین ستوده را "خودسرانه" اعلام کند و از دولتمردان ایران بخواهد او را فوری و بدون قید شرط آزاد کنند
جرالد استابِروک، دبیرکل سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، نیز افزود: «همچون بسیاری از وکلای حقوق بشری دیگر که به تازگی دستگیر یا به دادگاه احضار شده‌اند، حبس خانم ستوده نیز انتقامجویی مستقیم به‌خاطر دفاع از زندانیان سیاسی و پذیرفتن پرونده‌های حقوق بشری است. ما از جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم افزایش حمله‌ها به وکلای حقوق بشری در ایران را به شدت محکوم کند و بالاخره دولتمردان ایران را به خاطر وخیم تر شدن وضعیت حقوق بشر در این کشور پاسخگو سازد.
خانم ستوده در اعتراض به حبس خود به خاطر اتهام‌های ساختگی و آزار قضایی علیه دوستانش و اعضای خانواده‌اش، از جمله همسرش آقای رضا خندان که در تاریخ ۴ سپتامبر ۲۰۱۸ (۱۳ شهریور ۱۳۹۷) دستگیر و زندانی شد (https://fidh.org/23571)، اعتصاب غذایی را در روز ۲۵ اوت ۲۰۱۸ (۳ شهریور ۱۳۹۷) آغاز کرده است. روز ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۸ (۲۵ شهریور ۱۳۹۷)، مسئولان به خانم ستوده اطلاع دادند که در صورتی که او و ملاقات کنندگان زن ـ شامل دخترش ـ از رعایت حجاب سر باز بزنند، وی از حق ملاقات خانوادگی محروم خواهد شد. خانم ستوده این شرط را رد کرد و در روز ۱۷ سپتامبر (۲۶ شهریور) از دیدار با دخترش محروم شد.
برنامه‌ی نظارت از دولتمردان ایران میخواهد فوری و بدون قید و شرط خانم ستوده را آزاد کنند و بر اساس مقررات اعلامیه‌ی سازمان ملل درباره‌ی مدافعان حقوق بشر و موازین بین‌المللی حقوق بشر و عهدنامه‌های بین‌المللی که ایران عضو مُتعاهد آنهاست، به کلیه‌ی آزارها و تعدی‌های دیگر علیه او و کلیه‌ی مدافعان حقوق بشرپایان دهند.
وضعیت حقوق بشر در ایران به نطقه‌ بحران رسیده است.
سرکوب تنها راهی است که جمهوری اسلامی هنگام بحران می‌شناسد.
عبدالکریم لاهیجی حقوق‌دان و از موسسان جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر به دویچه‌وله می‌گوید: «سرکوب و بازداشت در شرایط بحران تنها راهی است که جمهوری اسلامی می‌شناسد. حال هم مانند چهل سال گذشته، حکومت جمهوری اسلامی یعنی دولت و تمام نهادهای فرادولتی زیرنظر ولی‌فقیه فکر می‌کنند می‌توانند با افزایش موج سرکوب بحران را مهار کنند
لاهیجی می‌گوید: «موج بازداشت‌ها بسیار گسترده است و تنها شامل وکلای دادگستری نمی‌شود. اما وکلای دادگستری به عنوان تنها جریان و نهادی که در کسوت و لباس دادگستری به دادگاه‌های انقلاب می‌روند، از معترضان دفاع کنند و سیاست‌های جمهوری اسلانی را به چالش می‌کشند، حال با موج تاز‌ه‌ای از سرکوب روبه‌رو هستند
او تأکید می‌کند که با بازداشت‌های اخیر شمار وکلای دادگستری زندانی در ایران به ده نفر رسیده است که رقمی بی‌سابقه پس از حوادث سال ۸۸ به شمار می‌رود.
سازمان عفو بین الملل مستقر در لندن با انتشار بیانیه‌ای به بازداشت سه وکیل و یک فعال حقوق زنان، طی روزهای گذشته اعتراض کرد و گفت مقامات ایرانی با این بازداشتهای غیرقانونی به دنبال سرکوب کامل جامعه مدنی و قرار دادن مدافعان حقوق بشر در جوی سرشار از ارعاب و خفقان هستند .
در متن این بیانیه آمده است، وکیل حقوق بشری و فعال حقوق زنان ،هدی عمید در روز ۱۰ شهریور در خانه‌اش بازداشت شد، تنها یک روز پس از آنکه دو وکیل حقوق بشری دیگر، پیام درافشان و فرخ فروزان، در حین ملاقات با خانواده یک وکیل بازداشت شده دیگر، آرش کیخسروی، در کرج بازداشت شدند.
ماموران اطلاعاتی سپاه پاسداران در روز ۱۰ شهریور نجمه واحدی فعال حقوق زنان را نیز در خانه‌اش در تهران بازداشت کردند.
فیلیپ لوتر، مدیر تحقیقات بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی عفو بین‌الملل گفت: «این دستگیری‌ها به وضوح تلاشی هستند از سوی مقامات ایرانی برای خفه کردن صدای کسانی که برای ترویج حقوق بشر در ایران فعالیت می‌کنند
لوتر افزود: «وضعیت حقوق بشر در ایران به نطقه‌ی بحران رسیده است. ابراز نگرانی‌های ملایم کافی نیست. ما خواهان واکنش جدی از سوی جامعه بین‌المللی هستیم. آنها باید از مقامات ایران بخواهند که حملات خود علیه مدافعان حقوق بشر از جمله وکلای حقوق بشری و فعالان حقوق زنان را متوقف کنند و بلافاصله و بدون قید و شرط کسانی که اخیرا بازداشت شده‌اند را آزاد کرده و تضمین کنند که هر فرد بازداشت شده از زمان دستگیری به وکیل دسترسی داشته باشد
مدیرتحقیقات بخش خاورمیانه و آفریقای شمالی عفو بین الملل گفت: «با توجه به گفت و گوهای مداوم اتحادیه اروپا با ایران، این نهاد باید در طرح این درخواستها پیشگام باشد
اتهامات وارده علیه بازداشت شدگان روزهای اخیر هنوز برای عفو بین الملل مشخص نیست.
دستگیری‌های اخیر بخشی از کارزار گسترده مقامات ایران برای سرکوب وکلای حقوق بشری و فعالان حقوق زنان بوده است و در همین راستا است که نسرین ستوده، یکی از برجسته‌ترین وکلای حقوق بشری در ایران، نیز از روز ۲۳ خرداد بازداشت شده است. نسرین ستوده پیش از بازداشت، وکالت زنانی که به خاطر اعتراض مسالمت‌آمیز به عمل تبعیض‌آمیز و تحقیرآمیز حجاب اجباری با تعقیب کیفری رو به رو شده بودند، را پذیرفته بود. او در حال حاضر در زندان اوین است و مورد اتهامات امنیتی بی اساسی همچون «توهین به رهبری» و
اقدام علیه امنیت ملی قرار گرفته است.
مقامات ایرانی تلاش دارند که با دستگیری وکلای حقوق بشری مانع دفاع آنها از موکلان‌شان شوند، موکلانی که اغلب مدافعان حقوق بشر، زندانیان عقیدتی، نوجوانان و دیگر افراد محکوم به اعدام هستند.
هدی عمید پیشتر در مورد کمپین «تغییر چهره مردانه مجلس» نوشته بود. هدف از آن کمپین افزایش تعداد نمایندگان مدافع حقوق زنان در مجلس بود. او و نجمه واحدی در زمینه توانمند کردن زنان و دختران، از جمله برگزاری کارگاه‌های آموزشی در مورد حقوق زنان در حوزه ازدواج و طلاق، نیز فعال بوده‌اند .
پیام درافشان وکالت آرش کیخسروی را بر عهده داشت که توسط نیروهای امنیتی در ۲۷ مرداد، به همراه دو وکیل دیگر ،قاسم شعله‌سعدی و مسعود جوادی در برابر ساختمان مجلس در ایران بازداشت شد. پیش از دستگیری و بازداشت، آرش کیخسروی وکالت خانواده کاووس سیدامامی، شهروند ایرانی-کانادیی و فعال محیط زیستی که در فوریه ۲۰۱۸ به طرز مشکوکی در زندان اوین درگذشت، را به عهده داشت.
آرش کیخسروی، قاسم شعله‌سعدی و مسعود جوادی در یک تجمع مسالمت‌آمیز در برابر مجلس در اعتراض به نظارت استصوابی و عدم برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه بازداشت شدند. مسعود جوادی بعدتر آزاد شد، اما آرش کیخسروی و قاسم شعله‌سعدی به زندان فشافویه منتقل و به «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» متهم شدند.
وکلای مدافع حقوق بشر محمد نجفی، مصطفی ترک همدانی، مصطفی دانشجو و زینب طاهری و مدافعان حقوق زنان در خصوص مسئله حجاب اجباری فرهاد میثمی و رویا صغیری از دیگر کسانی هستند که در چند ماه اخیر تحت پیگرد و بازداشت قرار گرفته‌اند و اسامی آنها در بیانیه اخیر عفو بین‌الملل آمده است.

لیلا میرغفاری فعال مدنی به دادگاه احضار شد


لیلا میرغفاری، فعال مدنی که پیش‌تر با قید وثیقه آزاد شده‌بود، روز جاری از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران احضار شد. به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، لیلا (خدیجه) میرغفاری، فعال مدنی ساکن تهران که دوم مردادماه با قید وثیقه هشتاد میلیون تومانی از زندان قرچک ورامین به صورت موقت آزاد شده‌بود، روز جاری از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران احضار شد.
در ابلاغیه این فعال مدنی آمده است که روز ۱۴ مهرماه در شعبه یاد شده حاضر شود، در غیر اینصورت حکم غیابی برای وی صادر خواهد شد. گفتنی است لیلا (خدیجه) میرغفاری ۲۳ خردادماه سال جاری بازداشت و پس از تفهیم اتهام در تاریخ ۲ مردادماه با تامین وثیقه هشتاد میلیون تومانی از زندان شهر ری آزاد شده بود.
کمپین پیشتر طی گزارشی از اتهامات “تمرد نسبت به مامورین حفاظت”، “توهین به رهبری”، “ظاهرشدن در انظار عمومی بدون حجاب شرعی”، “فراهم نمودن موجبات تشویق مردم به فساد فحشا و تشویق آنان با تبلیغ بی حجابی” برای خانم میرغفاری خبر داده بود.
گفتنی است، خانم غفاری در بهمن ماه ۹۶ با ایستادن روی یک سکوی برق و برداشتن روسری خود، نوشته‌ای را بالا گرفت که روی آن خواستار توقف خشونت علیه زنان شده بود.
نیروهای امنیتی هنگام بازداشت او اقدام به ضرب و جرح کردند که منجر به مصدومیت پای او شد.
همزمان با اعتراضات دی‌ماه تعدادی از زنان و دختران معترض به حجاب اجباری به صورت نمادین با برداشتن روسری خود نسبت به این قوانین واکنش نشان دادند. این زنان و دختران به دلیل اینکه حرکت نمادین خود را از خیابان انقلاب تهران آغاز کرده بودند، “دختران خیابان انقلاب” لقب گرفتند.
بسیاری از این زنان و دختران از سوی نیروهای امنیتی و ماموران پلیس بازداشت شدند که برخی از این بازداشت‌ها با رفتار خشن و ضرب و جرح همراه بود بطوریکه سازمان‌های مدافع حقوق بشر از جمله عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر به برخورد امنیتی با دختران خیابان انقلاب انتقاد کردند.

هشدار سازمان حقوق بشر ایران نسبت به اعدام‌ها در ملاء‌عام به بهانه مبارزه با فساد اقتصادی


سازمان حقوق بشر ایران؛ ۳ مهر ماه ۱۳۹۷: یکی از نمایندگان مجلس از قول سخن‌گوی قضائیه خبر داد که به زودی شاهد اعدام در ملأعام افرادی که وی "مفسدان اقتصادی" خواند، در میدان آزادی خواهیم بود.
سازمان حقوق بشر ایران هرگونه اجرای حکم اعدام را، به‌خصوص در ملاء عام، شدیدا محکوم می‌کند. محمود امیری مقدم، سخن‌گوی سازمان، در این باره گفت: «اجرای احکام اعدام در ملاء‌عام نه تنها هیچ ارتباطی با مبارزه بر علیه فساد اقتصادی ندارند، بلکه تنها هدف از انجام آن ایجاد ترس در جامعه برای مقابله با اعتراضات مردمی بر علیه فساد اقتصادی است. آقای خامنه‌ای خود به خوبی می‌داند که منشاء اصلی فساد اقتصادی که گریبانگیرجامعه ایران است، ساختار غیر دموکراتیک، غیر شفاف، وسرتاسر فاسد نظامی است که ایشان رهبری‌اش را به عهده دارد
بنا به گزارش ایسنا، امیر خجسته، نماینده مجلس شورای اسلامی و رئیس فراکیسون مبارزه با مفاسد اقتصادی مجلس با حضور در نشست خبری رادیو گفت‌وگو در جمع خبرنگاران گفت: «با سخنگوی قوه قضاییه امروز در بیت مقام معظم رهبری صحبتی داشتم و ایشان خبر جاری کردن حکم خدا بر علیه مفسدان اقتصادی را اعلام کرد که این حکم به زودی در میدان آزادی اجرا خواهد شد
روز بیستم مرداد ۱۳۹۷، رهبر جمهوری اسلامی با مفاد نامه‌ای موافقت کرد که رئیس قوه قضائیه به او نوشته و در آن خواسته بود تا برای «برخورد قاطع و سریع» با کسانی که «اخلال‌گران و مفسدان اقتصادی» خوانده شده است، محاکم ویژه‌ای اختصاص داده شود. بسیاری از حقوق‌دانان ایرانی، این نامه و تأیید علی خامنه‌ای را مغایر با قوانین ایران و اصول دادرسی عادلانه خوانده‌اند.
شماره ۸۳ مجله حقوق ما؛ دادگاه‌های ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی
اعدام به دلیل اتهامات مالی و فساد اقتصادی در ایران مسبوق به سابقه است و پیش از این در دست‌کم دو مورد اجرا شده که عبارتند از: فاضل خداداد در دهه ۷۰ و مه‌آفرید امیر خسروی در دهه ۹۰.
در قوانین ایران برای جرایم مالی و فساد اقتصادی مجازات اعدام در نظر گرفته نشده است، با این وجود به نظر می‌رسد قوه قضائیه قصد دارد با استفاده از عنوان مجرمانه «افساد فی الارض» که در قوانین ایران موجود است، برای این گروه از مجرمان حکم اعدام صادر کند.

نامه دو تن از معلمان محبوس در زندان اوین در رابطه با وضعیت نگران کننده فرهاد میثمی


 به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فرهاد میثمی، فعال مدنی محبوس در بند ۸ زندان اوین که از روز ۱۰ مرداد در اعتراض به بازداشت خود و سلب امکان معرفی وکیل اختیاری دست به اعتصاب غذا زده است، با گذشت ۵۴ روز وضعیت جسمانی وی نگران کننده گزارش شده است.
این زندانی که از بیماری کولیت روده رنج می‌برد و در زمان اعتصاب خود کاهش وزن ۱۴ کیلوگرمی داشته است، روز شنبه ۱۷ شهریورماه با افت فشار خون بسیار پایینی روبه‌رو شده است و پزشک زندان اعلام کرده که ایشان باید به بیمارستان اعزام شود و یا در زندان تحت درمان قرار گیرد. با این حال مسئولان زندان از اعزام وی به بیمارستان جلوگیری می‌کنند.
از این رو محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی، دو تن از معلمان محبوس در زندان اوین و هم‌بندیان فرهاد میثمی با نگارش نامه‌ای سرگشاده از مسئولان قضایی درخواست کردند تا با اعزام این فعال مدنی به مراکز درمانی موافقت کرده تا “از بروز احتمالی فاجعه جلوگیری شود”.
متن کامل این نامه را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛
به نام خداوند جان و خرد
حدود ۵۰ روز از اعتصاب غذای فعال مدنی و زندانی سیاسی دکتر فرهاد میثمی می‌گذرد. وی که در اعتراض به رویه ناعادلانه قضایی و عدم امکان دفاع موثر از طریق انتخاب وکیل اقدام به این عمل کرده است، در حال حاضر در وضعیت بسیار وخیم و خطرناکی به سر می‌برد و گفته می‌شود که پزشکان زندان اوین بر ضرورت بستری شدن ایشان تاکید نمودند اما ظاهرا مقامات قضایی دستور لازم را برای اعزام ایشان به بیمارستان‌های خارج از زندان که دارای امکانات لازم برای درمان باشد صادر نمی‌کنند. از آنجایی که گفته می‌شود این فعال مدنی سال‌هاست از بیماری کلیت زخمی رنج می‌برد و طی مدت اعتصاب غذا نزدیک به ۲۰ کیلوگرم وزن کم کرده و وضعیت فشار خون، ضربان نبض و سایر علایم حیاتی وی نیز به شدت نگران کننده است و با توجه به اینکه از هفته گذشته از پذیرش سرم نیز خودداری می‌کند، نگرانی‌ها برای بروز اتفاقات ناگوار بیش از پیش تشدید شده است.
لذا اینجانبان ضمن اعلام هشدار از مسئولان ذیربط در دستگاه قضایی تقاضا داریم تا سریعا و بدون فوت وقت موافقت خود را برای اعزام ایشان به بیمارستان مناسب اعلام نمایند تا از بروز احتمالی فاجعه جلوگیری شود.
هم‌بندان ایشان؛ محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی
وضع فرهاد میثمی؛ سند اصلاح‌ ناپذیری نظام
نشان‌های ‌سینه‌‌ با پیام "نه به حجاب اجباری" مدرک جرمی شدند برای فرهاد میثمی که اکنون در اعتصاب غذاست. سایت آلمانی‌زبان اشپیگل به این خبر و اعتصاب غذای میثمی و نسرین ستوده واکنش نشان داده است.
به امید روزی که نوشته‌هایمان چیزهایی بیش از ریاضی، شیمی و فیزیک برای آموختن داشته باشد!» این جمله برای بسیاری از دانش‌آموزان ایران که در دهه‌ی ۷۰ و ۸۰ خورشیدی خود را برای شرکت در کنکور آماده می‌کردند، آشناست؛ جمله‌ای در مقدمه کتاب‌های کنکور موسسه فرهنگی و انتشاراتی اندیشه‌سازان از فرهاد میثمی، مدیر مسئول این موسسه.
فرهاد میثمی اما تنها برای کنکوری‌ها و جامعه‌ی دانشگاهی نامی آشنا نیست. او را بسیاری در ایران با فعالیت‌های مدنی‌ با تکیه بر اصل پرهیز از خشونت و گفت‌وگو می‌شناسند.
فرهاد میثمی را روز ۹ مرداد بازداشت کردند.
"بازداشت برای چندتایی نشان‌‌های سینه"
سایت آلمانی زبان اشپیگل در گزارشی در این باره با عنوان "بازداشت برای چندتایی نشان‌ ‌سینه" می‌نویسد: « نیروهای امنیتی در خانه میثمی کتاب‌هایی یافته‌اند که در ایران ممنوع هستند. از جمله نوشته‌های محمدجعفر پوینده و یک کتاب درباره مقاومت مدنی. آنها همچنین چندین نشان‌ ‌سینه (پیکسل سینه) پیدا کردند که روی آنها جمله‌ "من با حجاب اجباری موافق نیستم" نوشته شده بود
سایت اشپیگل در ادامه گزارش با اشاره به پیشینه فرهاد میثمی و فعالیت‌های حقوق بشری او، آورده است: «دوستانش تاکید می‌کنند که میثمی از نظر سیاسی مستقل است و بالاترین اصل برای او مقاومت خشونت‌پرهیز است
او جنبش دختران خیابان انقلاب را داری شاخصه‌های جنبش‌های خشونت‌پرهیز می‌داند.
اشپیگل در ادامه به ۲۰ روز انفرادی، عدم انتخاب آزادانه وکیل و اعتصاب غذای میثمی اشاره می‌کند. فرهاد میثمی که به دلیل حمایت از اعتراض‌های زنان ایران به حجاب اجباری مورد چندین اتهام امنیتی قرار گرفته است در بند چهار زندان اوین به سر می‌برد و دست به اعتصاب غذا زده است.
"اعتصاب غذایم را نمی‌شکنم"
میثمی چند روز پیش (سه شهریور/ ۲۵ اوت) در تماس تلفنی با ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار، تاکید کرده که با وجود ضعف جسمی، اعتصاب غذای خود را نخواهد شکست. او به ژیلا بنی‌یعقوب گفته است، هدفش از اعتصاب غذا "هم اعتراض به روند ناعادلانه بازجویی و دادرسی خود و هم روند ناعادلانه همه بازجویی‌ها و پرونده‌سازی‌هایی است که در سال‌های اخیر رایج شده است".
به نوشته‌ی این روزنامه‌نگار، فرهاد میثمی هدفش از اعتصاب غذا را "حفظ کرامت انسانی" عنوان کرده و از "دوستانی که تقاضای پایان اعتصاب غذا" را دارند، خواسته است: «به جایش بر دادرسی عادلانه و دسترسی به وکیل‌های مستقل و دسترسی وکیل‌ها به پرونده‌ی متهم تاکید کنند
سایت اشپیگل در ادامه گزارش خود از آشنایی و دوستی نسرین ستوده، وکیل زندانی و فرهاد میثمی می‌نویسد و به اعتصاب غذای نسرین ستوده "در اعتراض به بازداشت خود و فشارهای قضایی متعدد بر خانواده، بستگان و دوستانش" اشاره می‌کند.
نسرین ستوده، وکیل و فعال مدنی که از ۲۳ خرداد در بازداشت به سر می‌برد، از تاریخ سوم شهریور دست به اعتصاب غذا زده است.
رضا خندان سوم شهریورماه نامه‌ای از سوی نسرین ستوده در صفحه فیسبوکش منتشر کرد. در این نامه، ستوده به رفتار ماموران وزارت اطلاعات با خانواده٬ بستگان و دوستانش که به گفته او در تفتیش منازلشان به دنبال "نشان‌های سینه اعتراض به حجاب اجباری" هستند، اعتراض کرده است.
راه پیش روی فعالان در ایران؛ تنها"حذف" یا "مرگ"؟
ادامه بازداشت نسرین ستوده و اکنون اعتصاب غذای او با موج گسترده‌ای از اعتراض‌ها روبرو شده است. مهرانگیز کار، وکیل و حقوقدان در گفت‌وگو با دویچه‌وله فارسی می‌گوید هدف اصلی حملات نهادهای امنیتی و قضایی حذف نسرین ستوده است.
کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی هم از فرهاد میثمی و درخواست آزادی او بسیار نوشته‌اند. برخی مانند عمار ملکی از رفتار حکومت و نهادهای امنیتی با فرهاد میثمی نتیجه گرفته‌اند: « آنچه با او می‌کنند، سند اصلاح‌ناپذیری نظام است
اما بسیاری از دوستان فرهاد میثمی، بیمناک جان او هستند. ژیلا بنی‌یعقوب می‌نویسد: «فقط آنها که از نزدیک می شناسندت می‌دانند چه می‌گویم و چرا می‌ترسم. تو عادت داری هر راهی را تا تهش بروی
۲۹ روز از اعتصاب غذای فرهاد میثمی می‌گذرد.

۱۳۹۷ مهر ۱, یکشنبه

دموکراسی چیست ؟


تناسب دموكراسي و آزادي چيست؟ آيا دموكراسي و آزادي يك چيز هستند؟ اگر دموكراسي آزادي است، پس آزادي چيست؟ براي شناخت منطقي نسبت به هر مشي و ايدئولوژي و پديده بايد به كنه و ذات آن رجوع كرد كه بر چه اساس استوار است و مبنا و ريشه آن چيست.

براي شناخت و فهم دموكراسي نياز است آزادي را بشناسيم. آنگاه كه نسبت به آزادي داراي شناخت منطقي شديم خواهيم توانست بر اساس اين شناخت از آزادي به شناخت دموكراسي هم دست يابيم و تناسب آزادي و دموكراسي را بفهميم. این نظر وجود دارد  كه آزادي واژه‌ يي خام و خالص است و در بسياري از مواقع مورد استفاده‌هاي سوء واقع شده است. پس براي اينكه آزادي مورد سوءاستفاده واقع نشود و از معناي واقعي خود تهي نگردد و به ضد ارزش‌هاي خود بدل نشود بايد آن را تا جايي كه امكان دارد تعريف منطقي كرد تا درصد استفاده‌هاي سوء عليه آزادي را به حداقل ممكن تقليل داد.   آزادي در صورت خالص همينطور كه دلپذير است فريبنده نيز هست. آزادي در صورت خالص استعداد تحريف‌پذيري فراوان دارد. آزادي وقتي تعريف شود محدوديت‌هاي قانوني فرد و گروه و دولت‌ها نيز مشخص مي‌شود. وقتي كه به چيستي آزادي دست يافتيم به چيستي دموكراسي هم دست يافته‌ايم. به عبارتي تعريف آزادي يا آزادي تعريف شده يعني دموكراسي.
پس همين كه به تعريف آزادي اقدام ورزيديم اصول دموكراسي هم بر ما رخ خواهند نمايانيد و دموكراسي تعريف مي‌شود. چون پس از مشخص شدن حدود و اختيارات هر كس و هر نهاد دموكراسي شكل مي‌گيرد. پس آزادي و دموكراسي از يك جنس هستند اما يك چيز نيستند. اما آزادي چيست؟ آزادي كليتي است كه داراي ارزش مطلق است.   اما اين ارزش مطلق در حالت كلي خود داراي اين استعداد است كه مطلق به ضد خود تبديل شود.
يك سنگ مرمر را در نظر آوريم. در حالت عادي و صورت طبيعي اين سنگ يك موجوديت با ارزش است اما به علت كلي بودن استعداد پذيرش صورت‌هاي گوناگون را دارد. از اين سنگ هم مي‌توان سنگ قبر ساخت و هم مي‌توان تمثال «آفروديت » را آفريد. آن گاه كه پيكرتراشان از اين موجوديت كلي و سنگ بدون شکل تمثال آفروديت را تراشيدند ارزشي مشخص و ملموس از ارزش كلي به دست آمده است.   تمثال زيباي آفروديت دموكراسي و سنگ كلي  و بدون شکل ، آزادي است. همينطور كه اشاره شد وقتي يك طراح در همان گام نخست اقدام به تعريف آزادي كرد آزادي از حالت كلي و صورت خام خود بيرون خواهد آمد و هرچه در اين تعريف طراح پيش‌تر رود آزادي پخته‌تر خواهد شد و از خامي بيشتر فاصله خواهد گرفت. آزادي پخته يعني دموكراسي. محدوديتي كه در اينجا منظور و مورد بحث است از نوع نقيض آزادي نيست بلكه متجانس با آزادي يا به عبارتي روشن‌تر متجانس با آزادي انساني است.   آزادي تا وقتي محدوديت‌هاي قانوني بر خود نپذيرد براي انسان آزادي نيست بلكه نوعي حيات جنگلي خواهد بود. در اصل آزادي در شكل خام و خالص يك نوع زندگي رمه‌يي و حيات جنگلي است. اما وقتي آزادي به خود محدوديت پذيرفت قانوني خواهد بود و شكل قانونمند آزادي برابر با دموكراسي است.
به عبارتي محدوديت نشان دادن حريم‌ها است. منظور از محدوديت اين است كه شخص نخست وارد حريم شخصي و قانوني شخص دوم نشود و همينطور شخص دوم وارد حريم خصوصي شخص سوم نشود و اين تناسب تا بي‌نهايت ادامه خواهد داشت. وقتي به صورت كلي به اين روند نگاه مي‌كنيم شاهد خواهيم بود حريم شخصي شخص نخست نيز محفوظ مانده است. محدوديت قانوني نقيض دموكراسي نيست بلكه در عمل به وجود آورنده و نگاهبان دموكراسي است.  پس دموكراسي آزادي قانونمند است و وقتي پاي قانون به ميان آمد منظور تحميل محدوديت‌هاي لازم و ضروري براي دوام و بقاي يك ارزش است.
آزادی و دموکراسی ، شاید به تعبیری بیشترین واژه هایی باشند که در حیطه نظام سیاسی در کشور های در حال توسعه با فضای سیاسی کنترل شده و محافظه کارانه به کار برده می شوند. مفاهیمی که غالباً دست مایه سیاست مداران برای جلب توجه آرا مردم در محیط های به نسبت بازتر و شعار اصلی مبارزان سیاسی در نظام های سیاسی بسته تر می می باشند. اما این دو مفهوم گاهی به تسامح و یا به عمد (جهت نیل به اهدافی خاص،) مترادف هم به کار برده می شوند. قبل از طرح موضوع اصلی لازم است به مفهوم دیگری توجه کنیم که به درک بهتر این مقولات می انجامد.
مساوات:
مساوات را غالبا به عنوان غایتی سیاسی می شناسانند، آرمانی که ارزش دارد به صورت مراد و مقصود آدمی درآید. آن هایی را که سنگ شکلی از مساوات را به سینه می زنند، مساوات طلب می خوانند. انگیزه نیل به این مساوات معمولاً انگیزه ای اخلاقی است.
ولی ((مساوات)) را باید به چه معنا بگیریم؟ پیداست که هرگز امکان ندارد که انسان ها از هر لحاظ مساوی باشند. افراد از جهت هوش، زیبایی، توانایی جسمانی، قد و قامت، رنگ مو، محل تولد، سلیقه لباس پوشیدن و بسیاری جهات دیگر با هم فرق دارند. خنده دار است که بگوییم افراد مطلقاً از هر لحاظ مساوی باشند. هم گونی تام و تمام گرایی چندانی ندارند.مساوات طلبان نمی توانند جهانی را توصیه کنند که ساکنانش جاندارانی باشند شبیه سازی شده. با این حال، به رغم این که تعبیر مساوات به صورت هم گونی تام و تمام، آشکارا مضحک و خلاف عقل است، شماری از مخالفان مساوات طلبی پای خود را در یک کفش می کنند که آن را به این صورت نشان دهند. این کار نمونه ای است از ساختن آدمی پوشالی ؛ ایجاد هدفی آسان به این منظور که صرفاً آن را سر نگون کنند. آن ها با اشاره به وجوه مهم تفاوت در میان افراد، یا با گفتن این که حتی اگر بتوان به هم گونی تقریبی دست پیدا کرد افراد بی درنگ به موضعی مانند وضع سابق خویش بازگشت می کنند به تفکر خویش، بطلان مساوات طلبی را به اثبات رسانده اند. ولی چنین حمله ای تنها بر کاریکاتوری از نظریه مساوات طلبی فاتح می شود و به غالب اشکال مساوات طلبی آسیبی نمی رساند. پس مساوات همواره مساوات از برخی جهات است نه از هر جهت. بدین قرار وقتی کسی خودش را مساوات طلب می خواند مهم است که ببینیم منظور او از مساوات چیست. به تعبیر دیگر، واژه ((مساوات)) هنگامی که در سیاقی سیاسی استفاده می شود، کم و بیش بی معناست مگر این که توضیح داده شود و این که این کار به دست چه کسی و یا کسانی باید صورت گیرد. پول، دسترسی به شغل و قدرت سیاسی تعدادی از چیز هایی است که مساوات طلبان غالبا می گویند باید به طرزی مساوی تقسیم شود یا به طرزی که نزدیک مساوات بیش تری باشد. درست است که سلیقه افراد به شکل چشمگیری متفاوت است، اما این چیزها می توانند در فراهم کردن آن قسم زندگی که ارزش زیستن دارد و دلپذیر است نقش مهمی داشته باشند. تقسیم این چیزهای نیکو یا امکانات به طرزی که نزدیک مساوات بیش تری باشد راهی برای اعطا کرامتی یکسان به همه انسان ها است. تمام گزاره های مطرح شده اعم از تقسیم پول، دریافت ها، قدرت سیاسی، شغل و غیره خود نوع خاصی از مشکلات را به وجود می آورد که قابل توجه و نقد است. این که در تقسیم مساوی ثروت، رویایی و ناپایدار بودن تقسیم، نیازهای مختلف، شایستگی های مختلف و غیره مطرح می شود که با خود مشکلات فراوانی به همراه دارد. روش ((تبعیض وارونه)) نیز از دیگر راه کار های برقراری مساوات است که توضیح و نقد این میاحث در این مختصر مقدور نیست.
دموکراسی:
یکی از حیطه هایی که در آن مساوات می جویند، حیطه مشارکت سیاسی است. دموکراسی را به عنوان روشی برای سهیم کردن همه شهروندان در تصمیم گیری های سیاسی بزرگ می دانند. دموکراسی در اصل در (( دولت شهر )) های یونان باستان پدید آمد و منظور از آن حکومت (( دموس )) یا (( عامه مردم )) است، به تعبیری دیگر، حق همگان برای شرکت در تصمیم گیری در مورد امور همگانی جامعه می باشد. دو نگرش بالقوه و البته مغایر در خصوص دموکراسی شکلی بارز دارند. نگرش اول بر این معنا تاکید می ورزد که لازم است اعضای اجتماع فرصت شرکت در اداره شرکت را داشته باشند، مشارکتی که معمولا از راه رای دادن صورت می گیرد. نگرش دوم بر لزوم حکومتی دموکراتیک برای انعکاس منافع حقیقی مردم اصرار می ورزد، حتی اگر خودشان ندانند که منافع حقیقی آن ها در چیست.
البته دموکراسی خود چندین زیر شاخه مهم دارد. از جمله می توان دموکراسی بی واسطه یا مستقیم، دموکراسی مبتنی بر نمایندگی، دموکراسی خلقی یا توده ای، دموکراسی صوری و دموکراسی مسیحی را نام برد. هم چنین دموکراسی در اشکال سازمانی و صنعتی نیز نمایان می شود که می توان از جمله به دمکراسی دانشجویی اشاره کرد. در ادامه به بررسی برخی از این اشکال، به اختصار می پردازیم.
دموکراسی بی واسطه یا مستقیم:
اولین حکومت های دموکراتیک به شکل دموکراسی بی واسطه یا مستقیم بودند؛ یعنی آن هایی که واجد شرایط رای دادن بودند به جای آن که نمایندگانی برگزینند، خود درباره هر موضوعی بحث و تبادل نظر می کردند و رای می دادند. دموکراسی بی واسطه تنها در صورتی شدنی است که شمار مشارکت کنندگان اندک باشد یا تصمیم هایی که باید اتخاذ شود نسبتاً محدود و کم باشند. دشواری های عملی موجود در زمینه رای دادن شمار کثیری ار افراد درباره طیف گسترده ای از موضوعات، بسیار است، هر چند ممکن است وسائل ارتباط الکترونیکی سرانجام این امکان را مهیا سازند. ولی حتی اگر این مقصود حاصل شود، برای این که چنین حکومت دموکراتیکی به چنین تصمیمات معقولی دست پیدا کند لازم است رای دهندگان درک مناسبی از موضوعات مورد رای گیری داشته باشند، چیزی که لازمه آن زمان کافی و برنامه آموزشی است.
دموکراسی مبتنی بر نمایندگی :
حکومت های دموکراتیک کنونی از نوع دموکراسی مبتنی بر نمایندگی هستند. در این نوع دموکراسی انتخاباتی برگزار می شود که در آن ها رای دهندگان نمایندگان دلخواه خود را بر می گزینند. آن گاه این نمایندگان در روند تصمیم گیری های روزمره که خود ممکن است بر اساس شکلی از اصول دموکراتیک سازمان یافته باشد شرکت جویند.دموکراسی های مبتنی بر نمایندگی از پاره ای جهات به حکومت مردم نایل می شوند اما از پاره ای جهات دیگر به این مقصود راه نمی برند. از آن جهت به این مقصود می رسند که منتخبان برگزیده مردم هستند. با این حال، نمایندگان هنگامی که برگزیده می شوند معمولا در مورد ریز مسائل، به تامین خواسته های مردم مقید و ملزم نمی مانند. برگزاری مکرر انتخابات تدبیری حفاظتی است در برابر سو استفاده از قدرت. بعید است آن نمایندگانی که خواسته های رای دهندگان را به دیده بزرگوارانه نمی نگرند بار دیگر انتخاب شوند.
دموکراسی خلقی یا توده ای:
این نوع از دموکراسی، دموکراسی است که کمونیست ها برای جدا کردن نظام سیاسی خود، که نظام تک حزبی است، از نظام های سیاسی چند حزبی، که دموکراسی سنتی است، و از نظر آن ها (( دموکراسی بورژوایی )) نامیده می شود، به کار برند. در این نظام، حزب کمونیست خود را نماینده (( اکثریت )) جامعه می پندارد و برای (( اقلیت )) که طبقه یا طبقات استعمار گر نامیده می شود، حق سیاسی نمی شناسد. پس می توان نتیجه گرفت در این نوع دموکراسی، اصول دموکراسی به معنای رایج در سنت لیبرالیسم رعایت نمی شود. به این نوع دموکراسی، (( دیکتاتوری پرولتاریا )) نیز می گویند.
دموکراسی مسیحی:
دموکراسی مسیحی، عنوانی است که برای ایدئولوژی گروهی از حزب های سیاسی اروپا که با کلیساهای مسیحی و غالبا کاتولیک متحدند و (( حزب دموکرات مسیحی )) نامیده می شوند، به کار برده می شود. در قرن نوزدهم این حزب ها اغلب ضد امپریالیسم، ضد سوسیالیسم و ضد یهود بودند. این نوع دموکراسی بیشتر برای قدرت یابی سیاسی مجدد کلیسا مطرح شده بود اما همیشه رابطه احزاب با واتیکان مطلوب نبوده است.
نقد دموکراسی:
شماری از نظریه پردازان مخصوصاً آن هایی که تحت تاثیر کارل ماکس (۱۸۱۸- ۱۸۸۳) قرار دارند، به آن اشکال دموکراسی که طرح کلیشان در بالا ترسیم شد تاخته اند و مدعی شده اند که این اشکال صرفا حسی دروغین از مشارکت در تصمیم گیری سیاسی پدید می آورند. آن ها ادعا می کنند که روال های رای گیری تضمین کننده حکومت نیست. ممکن است برخی رای دهندگان ندانند که نیکوترین منافع ایشان در چیست، یا فریفته سخنرانان قابل شوند. وانگهی، طیف نامزدهایی که در اغلب انتخابات پیشنهاد می شوند امکان انتخاب راستین برای رای دهندگان فراهم نمی کنند. مارکسیست ها این نوع دموکراسی را (( دموکراسی بورژوایی )) می دانند که صرفا انعکاس دهنده مناسبات موجود قدرت است که خود حاصل مناسبات اقتصادی است. به صورت کلی دموکراسی را خیالی واهی می پندارند.دعوی دیگری که علیه دموکراسی اقامه می شود، عدم تخصص رای دهندگان است. مشهور ترین منتقد دموکراسی افلاطون، متذکر شده است که لازمه تصمیم گیری درست سیاسی داشتن خبرگی و تخصص فراوان است یعنی همان چیزی که بسیاری از رای دهندگان حظی از آن نبرده اند. بنابر این دموکراسی بی واسطه قریب به یقین منجر به نظام سیاسی بسیار کم مایه ای می گردد، زیرا حکومت در دست مردمی خواهد بود که مهارت یا معرفت چندانی در زمینه کاری که می کنند ندارند. انتقادات مشابهی نیز به انواع دیگر دموکراسی می گیرند مثلا در دموکراسی مبتنی بر نمایندگی می توان مدلل آورد که ممکن است نمایندگان توده مردم را بفریبند یا از منابع و قدرت خود به طور پنهان سو استفاده کنند و یا خط مشی های فکری خود را به نظام سیاسی حاکم دیکته کنند.
دعوی دیگر مسئله پارادوکس است. این موضوع این گونه مطرح می شود که مثلاً اگر من با موضوعی موافق باشم و رای اکثریت مخالف رای من باشد و به تبع نظام دموکراتیک رای اکثریت حاکم شود، آن گاه وظیفه و تکلیف من چیست؟ آیا باید به اکثریت احترام گذاشت و از نظر شخصی و منافع خود چشم پوشی کرد؟ اگر آری مطرح می شود که چرا باید منافع و نظر دیگران بر منافع و نظر من ارجحیت داشته باشد؟

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...