سهشنبه هفدهم مرداد ماه، در حالی حسن روحانی کابینه خود را به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد که نام هیچ زنی در میان آنها نبود. اگرچه وزیر علوم هنوز معرفی نشده اما به نظر می رسد دیگر قطعی شده است که روحانی تن به دردسرهای معرفی وزیر زن نخواهد داد.
رییس جمهوری ایران از زمان تشکیل دولت یازدهم نه تنها وعده داده بود در راستای رفع تبعیضهای جنسیتی میکوشد بلکه قول داده بود وزارت خانه ای برای رسیدگی به امور زنان هم دایر کند. حالا آخرین دوره ریاستجمهوری او در حالی آغاز شده است که نه از وزارت زنان خبری هست و نه از وزیر زن.
در ماههای اخیر و پس از اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری، گمانهزنیهای بسیاری در خصوص کابینه دولت دوازدهم مطرح شد. برخی حتی گفتند روحانی قرار است سه وزیر زن در کابینه داشته باشد. یک نام ثابت هم پای همه گمانهزنیها بود؛ «شهیندخت مولاوردی». اما انگار همانطور که معاون امور زنان و خانواده دولت یازدهم گفته بود که دولت به احترام مراجع تقلید، پیگیر مساله حضور زنان در استادیومهای ورزشی نمیشود، رییس دولت دوازدهم زیر فشارهای مشابه، شانه از معرفی وزیر زن خالی کرده است.
مخالفتها با حضور وزیر زن در کابینه دولت تنها مختص به اصولگراها و تندروها نیست؛ در تمامی سالهای حکومت جمهوری اسلامی، مراجع تقلید با کسب پستهای سیاسی و کلیدی زنان مخالفت کردهاند. آن ها هفته گذشته با افزایش سن دختران برای ازدواج در قانون هم مخالفت کردند. در دوران ریاست محمود احمدینژاد بر دولت، وقتی او میخواست سه وزیر زن در کابینهاش داشته باشد، برخی از روحانیون نامی مثل آیتالله «لطف الله صافی گلپایگانی» و «ناصر مکارم شیرازی» از رییس دولت خواسته بودند تا در این تصمیم خود تجدیدنظر کند. «یوسف طباطبایینژاد»، امام جمعه اصفهان هم گفته بود معرفی وزیر زن کاری «خلاف» و «مغایر با اصول اسلام» است. با وجود این، «مرضیه وحیددستجردی» به معاونت بهداشت و درمان رسید و بعد از مدتی هم به خاطر انتقاد از دولت، از سمت خود عزل شد.
در این میان، آقای علی خامنهای هم در لفافه با وزارت زنان مخالفت کرده بود. او در اردیبهشت ماه ۱۳۹۲، همانزمان که دولتِ بعد از احمدینژاد قرار بود روی کار بیاید، گفته بود حضور زنان در مشاغل و مناصب اجرایی اشکالی ندارد:«]اما[ اینکه ما به حضور بالای زنان در مناصب اجرایی افتخار کنیم، دیدگاهی غلط و در واقع انفعال در برابر گفتمان غربی است.»
اعتدالگرایان درخصوص طرح و پی گیری مطالبات زنان بسیار محافظهکار هستند و از احتمال هرگونه برخورد یا واکنش با اصولگرایان واهمه دارند و این ترس باعث میشود تا در بسیاری موارد، خودشان داوطلبانه عقبنشینی کنند. مانند عقب نشینی دولت یازدهم در تحقق مطالبات ورود زنان به ورزشگاهها...
وجه مشترک میان اصولگرایان، تندروها و مراجع تقلید با برخی از حامیان روحانی را میتوان برجسته کردن «شایستهسالاری» و اولویت آن بر برابری جنسیتی دانست. شایسته سالاری یعنی ، تضمین برابری نوع بشر در همه حوزهها: بنابراین، تمایز بین شایستهسالاری و جنسیتمحوری اساسا درست نیست چون بخشی از این شایسته محوری بر مبنای جنسیتی استوار است.
ساختار قدرت در ایران چنان مردانه است که گروههای معتدلتر و اصلاحطلب هم معتقدند مسایل زنان را میتوان با حمایت و دخالت مردانه حل کرد. برای همین، مسایل زنان در اولویت آنها نیست: از نظر تاریخی، این دیدگاه، به ویژه در شرایط بحرانی که جامعه ایران هم در آن قرار دارد، بیش تر تمایل دارد مسایل زنان را حاشیهای کند. از طرفی، ساختار قدرت در ایران قبیلهای و سهمخواهانه است و برای همین، فساد هم بیش تر شده است و قدرتمندان قبلی صرفا در پستهای مختلف جابهجا میشوند. بر همین اساس، قوه مجریه به عنوان بخشی از این ساختار مردانه قبیلهگرا نمیتواند مستقل عمل و انتخاب کند.
تاکید بر شایستهسالاری دلیل موجهی برای نبود وزیر زن در کابینه دولت «تدبیر و امید» نیست: ایران آن قدر از زنان توانا تهی نیست که حتی نشود یک زن وزیر داشته باشد. این انتظار که یک زن وزیر باید از همه جهات عالی باشد و احتمال هیچگونه اشتباهی از طرف او وجود نداشته باشد تا مبادا مانعی برای تدوام دولت اعتدال پیش بیاورد، از اساس یک انتظار اشتباه است. زیرا هر دولت پیشرویی باید اتفاقا به اشتباهات دولتمردانش حساستر باشد و فضا را برای زنان برای نشان دادن تواناییهایشان باز کند.
در کنار تاکید بر شایستهسالاری، نداشتن تجربه هم یکی دیگر از بهانههایی است که میتوان وجه مشترک مخالفان و برخی از هواداران روحانی در این زمینه ارزیابی کرد. این در حالی است که در چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی، فرصت های اندکی به زنان برای پستهای عالی مدیریتی و اجرایی داده شده است تا بتوانند تجربهای کسب کنند. تجربه و شایستگی اثر متقابل بر یکدیگر دارند. اگر شایستگی زنان اهمیت دارد، نباید امکان تجربه را از آنها دریغ کرد وگرنه دچار چرخه باطل بیتجربگی- عدم شایستگی- بیتجربگی میشویم. معمولا جامعه از زنان در سمتهای بالا انتظار بسیار زیادی دارد و در مقایسه با مردان در همان سمتها، از جمله وزارت، نقصهای آنها را تحمل نمیکند. در حالیکه برای رسیدن به برابری جنسیتی در سمتهای سیاسی، باید بر تواناییهای زنان اتکا کرد و نه نقصهای آنها.
حضور زنان در پستهای عالی سیاسی، جدا از بالا بردن مشارکت سیاسی آنها، در تصمیمگیریهای کلان هم تاثیر به سزایی دارد. وزیر زنِ معتقد به برابری میتواند به بحرانزدایی از سیستمی که بر مبنای نوعی گزینش قبیلهای مردانه استوار است، کمک کند.
با وجود چنین ضرورت هایی، به نظر می رسد در دولت دوازدهم هم گوش شنوایی برای مطالبههای برابریخواهانه وجود ندارد. اگرچه چندین ماه است این مطالبه در شبکههای اجتماعی به طور وسیع مورد توجه قرار گرفته و کاربران این شبکهها مدتٰها است با توفان توییتری و هشتگسازی، گفتهاند اگر روحانی در کابینهاش وزیر زنی نداشته باشد، پشتوانه اجتماعی خود را از دست می دهد.
اما به نظر می رسد برای رییس جمهوری ایران، پشتوانه های مهم دیگری وجود دارد که ارزش توجه و فکر کردن دارد، نه انبوه زنانی که به او رای داده و امیدوارند.