۱۳۹۵ دی ۲۹, چهارشنبه

۱۳۹۵ دی ۲۷, دوشنبه

بررسی وضعیت زنان زندانی و کودکان آنها



وجود کودکان ساکن در زندان به­همراه مادران زندانی مشکلی است که می­تواند زمینه­ساز مشکلات بعدی شود. قوانین در جهان و ایران اجازه داده­اند برای کاهش آسیب­های روانی برای مادر و کودک این کودکان بتوانند مدتی را – 2تا 6 سال- در زندان و در کنار مادران خود زندگی کنند. اما آیا زندان می­تواند امکانات مناسب برای رشد این کودکان را فراهم نماید؟ کودکان تربیت شده در این مکان چه وضعیتی خواهند داشت؟
این کودکان از نظر شرایط زندگی شامل؛ غذا، وسایل رفاهی و بازی، وسایل آموزشی در وضعیت نامناسبی قرار دارند. تحقیقات نشان داده است عمدتاً این فرزندان دچار سرخوردگی و کمبود محبت شده و جذب گروه­های بیــرون از ساختــار خانواده می­شوند و در نهایت احتمال بیشتری وجود دارد که به انحراف کشیده شوند. کمترین کاری که می شود برای کودکان انجام داد و در قانون نیز پیش­بینی شده است تعبیه یک مهدکودک در زندان است که می­تواند تا حدودی بخشی از بار مشکلات را کم کند .
علل شیوع جرم و بزهکاری زنان
یکی از اساسی ترین مقوله های حیات بشری مسئله زنان است زنان تربیت یافته و فرهیخته و آگاه سلامت جامعه را تامین می نمایند و بالعکس چنانچه زنان از داشتن یک زندگی صحیح محروم بمانند و امنیت آنان به مخاطره افتد بی شک افراد جامعه نیز از این امر بی نصیب نخواهند بود بزهکاری زنان که رابطه ی مستقیمی با بزه دیدگی آنان دارد یکی از آفاتی است که به علل زیستی روانی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر زندگی آنان بوجود می آید .آمارها نشان می دهد شیوع جرم دربسیاری از کشورها درحال افزایش است و همگام با آن پدیده زنان زندانی روبه توسعه گذاشته است متاسفانه کشور ما نیز از این رویداد بی نصیب نمانده و سالانه هزاران زن به علل مختلف وارد زندانهای کشور می شود .
علتهای مختلفی را می توان  دراین خصوص عنوان کرد : ارتباط کم با اجتماع ، معاشرت با افراد ناصالح ، عدم شناخت کامل دوستان ، تطمیع ، اغفال و وجود مراکز فساد ، بیکاری همسر ، نبودن فرصت مناسب شغلی و ارتباط با افراد معتاد ، اختلاف بیش از حد سطح زندگی افراد جامعه و ارزان و راحت در دسترس بودن مواد مخدر ، بی سوادی ، کم سوادی والدین ، درگیری و مشاجره دائمی والدین ، و...را از عوامل موثرجرائم زنان می باشد البته عوامل فردی و جسمی نظیر بیماریهای روانی نیز می تواند از دلایل افزیش مجرمان زن باشد .
باتوجه به اینکه یکی از دلایل جرایم بیکاری و فقر است براین اساس موضوع زنان زندانی از اهمیت بیشتری برخورداراست .
زنانه‌شدن آسیب‌های اجتماعی
در سال‌های اخیر، موضوع زنانه شدن فقر و آسیب‌های اجتماعی از جمله موضوعاتی است که بارها از سوی کارشناسان اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. در کنار «زنان سرپرست خانوار»، هم اکنون با بالا رفتن سن به الگوی جدیدی به نام «زنان خودسرپرست» رسیده‌ایم که حدود 3 میلیون نفر را شامل می‌شوند و آنچه در این میان نگران‌کننده است زنانه‌شدن چهره فقر در خانواده‌هاست.
زنانه‌شدن فقر و آسیب‌های اجتماعی به دنبال افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، افزایش میزان مصرف موادمخدر و آمار بیکاری زنان می‌تواند در سال‌های آتی به افزایش میزان جرایم زنان و حضور آنان در زندان منجر گردد .
این امر در حالی است که حضور زنان در زندان فارغ از تمامی آسیب‌های اجتماعی که می‌تواند با خود به همراه داشته باشد، بیشترین آسیب را به نهاد خانواده وارد می‌کند. در واقع، در پی حضور زنان در زندان و فقدان حضور آنان در خانواده، خانواده به نوعی دچار بحران‌ها و مشکلات جدی می‌شود که گاه ممکن است جبران‌پذیر نباشد. ضمن اینکه، سکونت زنان به همراه فرزند یا فرزندان در زندان از دیگر معضلات اجتماعی است که بارها از سوی فعالان حقوق کودک گوشزد شده است.
طبق تبصره ماده 69 مقررات زندان‌ها زنان زندانی می‌توانند اطفال خود تا سن دو سال تمام را به همراه داشته باشند. در هر زندان هم باید محلی جداگانه برای اطفال بین دو و شش ساله وجود داشته باشد. در غیر این صورت کودکان باید تحت مراقبت‌های دولتی قرار بگیرند. کودکانی که با مادران زندانی زندگی می‌کنند غالباً از خانواده‌هایی هستند که پدر در زندگی وجود ندارد یا خود او در زندان به سر می‌برد. به طور حتم، حضور کودکان به همراه مادران در زندان در ذات خود همراه با آسیب‌های اجتماعی بسیاری است. چرا که فرد از همان دوران کودکی مجبور به زندگی با مجرمان و گاه مشاهده رفتار و گفتاری است که می‌تواند آینده او را دستخوش تغییر کند.
بر همین اساس، تلاش برای جلوگیری از حضور زنان در زندان و بازگشت آنان به محیط خانواده از جمله سیاست‌هایی است که از سوی بسیاری از کشور‌های دنیا دنبال می‌شود و به گفته کارشناسان ضرورت اجرای آن بارها به اثبات رسیده است.
وضعیت کودکانی که با مادران خود در زندان به سر میبرند .
سرنوشت کودکانی که با زندانی شدن مادران، بدون سرپرست می‌مانند یا در وضعیت «کودک بدسرپرست» قرار می‌گیرند، موضوع اظهار‌نظرهای متفاوت و گاه متناقض مسوولان است. برخی از متولیان آسیب‌های اجتماعی معتقد به نگهداری این کودکان در خارج از زندان و با یاری سازمان‌های حامی هستند‌ و عده‌ای نیز بهبود شرایط نگهداری کودکان در زندان را راه‌حل مناسبی می‌دانند. در حال حاضر بعضی از این کودکان به بهزیستی تحویل داده می‌شوند و بسیاری نیز تا شش سالگی در زندان و با مادران خود می‌مانند.
مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور‌ به تازگی در اظهارنظری با احداث مهدکودک در زندان زنان مخالفت کرده و گفته است به لحاظ تخصصی صلاح نیست به جز کودک زیر دو سال که نیاز به شیردهی و تماس نزدیک با مادر دارد، کودک دیگری در محیط زندان حضور داشته باشد.
به گفته ایشان :  محیط زندان‌ها آسیب‌های متعددی برای کودکان دارد و نباید کودکی به علت داشتن مادر زندانی در محیط زندان حضور داشته باشد. به اعتقاد او کودکان بالای دو سال که مادران زندانی دارند و فاقد سرپرست یا بدسرپرست هستند، باید به مراکز بهزیستی تحویل داده شوند.
«در حال حاضر برخی کودکان بالای دوسال به دلیل اصرار مادر یا به دلایل دیگر هنوز در زندان‌ها هستند.
بقول ایشان : «در حال حاضر هیچ‌ مجوزی برای احداث مهدکودک در زندان‌ها صادر نشده است، اما خدمات مراقبتی خوبی برای کودکان ساکن در زندان فراهم شده است .  »
در آخرین آمار ارائه‌شده از زندانیان کشور، رییس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور گفت: «در کل کشور ۲۱۴ هزار زندانی در کشور داریم. زنان سه درصد از جمعیت زندانیان را تشکیل می‌دهند.»
در مورد کودکان زندانی آمارها اندکی متغیر است.
مدیرعامل انجمن خیریه حمایت از زندانیان این آمار را برابر 426 کودک دانست.
طبق گزارشی که انجمن دفاع از حقوق زندانیان در سال ۸۶ منتشر کرد، با وجود آیین‌نامه سازمان زندان‌ها مبنی بر اجازه اقامت کودکان در زندان فقط تا دو سالگی، بسیاری از کودکان زندان تا شش سالگی به همراه مادران خود در زندان می‌مانند.
در همین سال توافقی بین سازمان بهزیستی و سازمان زندان‌ها صورت گرفت که براساس آن قرار بود بچه‌های زیر هفت سال که در بند زنان در کنار مادرانشان نگهداری می‌شدند‌ به بهزیستی سپرده شوند و پس از آزادی مادر، مجددا در اختیار خانواده قرار گیرند. براساس این توافق، دیگر کودکان دو سال به بالا حق ماندن در زندان را نداشتند‌ اما این توافقنامه به صورت محدود اجرایی شد و در بسیاری از زندان‌ها مشاهده می‌شد که این اتفاق رخ نمی‌دهد.
سال ۱۳۸۸ مرکز امور زنان ریاست‌جمهوری وقت برای کاهش مشکلات کودکان زندان پیشنهاد راه‌اندازی مهدکودک در مجاورت زندان زنان را مطرح کرد. بر این اساس تفاهمنامه‌ای بین سازمان زندان‌ها و سازمان بهزیستی با عنوان «سرای مهر» منعقد شد که براساس آن در مجاورت زندان زنان، مهدکودک‌هایی برای نگهداری از فرزندان زندانیان احداث شود.
رییس سازمان بهزیستی وقت در مهر‌ماه ۱۳۹۱ اعلام کرد که بهزیستی منتظر مجوز سازمان‌ زندان‌ها برای احداث مهد کودک در مجاورت زندان زنان است، اما این مساله کار پیچیده‌ای است و طرحی نیست که تنها به دست سازمان بهزیستی انجام شود. وی گفت از آنجایی ‌که بحث زندان زنان مطرح است، موضوع دارای بار امنیتی و حراستی می‌شود. با این حال‌ این طرح در دولت دهم اجرایی نشد و در دولت یازدهم معاونت امور زنان و خانواده دوباره وعده پیگیری این طرح را مطرح کرد.
بنا بر گزارشات :  ۳۳ درصد کودکان زندان دارای مشکلات روانی بوده و آثاری از مشکلات گفتاری نیز در میان آنها مشاهده می‌شد. یک‌سوم این کودکان نیز از اختلالات روانی از خفیف تا شدید رنج می‌بردند. بیماری‌های عفونی مانند عفونت ادراری نیز در میان کودکان زندان شایع بود و در ۱۳ درصد از آنها علایمی از کودک‌آزاری مشاهده می‌شد.
مطالعات دیگر نشان می‌دهند کودکانی که یکی از والدین آنها زندانی‌ هستند به طور متوسط سه برابر سایر کودکان دچار مشکلات روانی می‌شوند. این آمار خصوصا در مورد داشتن مادر زندانی تشدید می‌شود. همچنین کودکان زندان بیشتر از سایر همسالان خود در معرض بزهکاری قرار داشته، زودتر از سایر بزهکاران در این مسیر قرار می‌گیرند و بسیاری از آنها به جرم ارتکاب جرایم مختلف به زندان بازمی‌گردند.
در بعضی ایالت‌های آمریکا شایستگی مادران زندانی برای سرپرستی از کودکان‌شان در زندان، بر اساس جرم ارتکابی و مسایل دیگر احراز شده و به مادران منتخب اجازه نگهداری از فرزندان داده می‌شود. برای این دسته از مادران امکانات ویژه‌ای تدارک دیده شده و آنها در زندان نوعی زندگی جمعی را به همراه مادران و کودکان دیگر تجربه می‌کنند. موضوع محل نگهداری کودکانی که مادران زندانی دارند را باید با توجه به بسیاری تبعات اجتماعی برای مادر و کودک بررسی کرد. آمارها نشان می‌دهد زنانی که طی دوران حبس ارتباط‌شان را با خانواده از دست می‌دهند، پس از آزادی به احتمال بیشتری دست به ارتکاب جرم می‌زنند و به زندان باز‌می‌گردند. دوری از مادر برای کودک نیز ممکن است تبعات سنگینی داشته باشد.
نگاهی به آسیب‌های اجتماعی که در اثر دوری مادران زندانی از کودکان‌شان به وجود می‌آید، لزوم توجه به وضعیت این زندانیان ویژه را یادآور می‌شود. بهبود شرایط داخل زندان‌های زنان برای نگهداری کودکان و اختصاص امکانات خاص مانند مهدکودک و زمین بازی‌ می‌تواند گام نخست برای کاهش این دسته از آسیب‌های اجتماعی باشد.
ذهن کودک همه چیز را ثبت و ضبط می کند نگهداری کودک در محیط زندان سبب خواهد شد تا کودک از همان ابتدا فضای منفی زندان را در ذهن خود ثبت کند.
اثر حضور کودک در مهدهای کودک زندان بر روحیه او نمی تواند قابل جبران باشد و حتی ممکن است آینده کودک را نیز به خطر بیاندازد.
کودک باید از همان ابتدا عدم خشونت و رافت و مهربانی را بیاموزد اما آنچه که در محیط زندان مشاهده می کند فضایی است که بر روح کودک آسیب وارد می کند.


۱۳۹۵ دی ۱۴, سه‌شنبه

۱۳۹۵ دی ۱۲, یکشنبه

اطلاعیه زنان

  
در کلیه جوامع معاصر, بی حقوقی و ستم مضاعف ناشی از تبعیض جنسی بر زنان به شدیدترین وجه اعمال میشود و زنان حتی از همان حقوق و آزادیهای نیم بند و محدود مردان ( اگر چنانچه اصلا وجود داشته باشد) بی بهره هستند. ستمکشی زن به عنوان یک وجه مشخصه و مهم دنیای امروز باید در چنین روزهایی مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. زیرا اگر بپذیریم که روز جهانی کارگر, روز پیکار نیروی کار بر علیه استثمار و بردگی طبقاتی است, زنان بعنوان بخش عظیمی از این نیروی کار, چه درکشورهای از نظر اقتصادی و اجتماعی عقب افتاده ( و یا عقب نگهداشته شده) و تحت نفوذ مذهب و سنن کهنه , و چه در جوامع "مدرن" سرمایه داری, در واقع در متن مکانیسم اقتصاد سرمایه داری و روابط مردسالارانه حاکم بر جامعه, از ستم و تبعیض ویژه ای رنج می برند .
چرا نابرابری ؟؟؟ : از آنجائیکه اصولا جامعه طبقاتی بر بنیاد نابرابری و تبعیض استوار است و در همین راستا هم از ستم جنسیتی در زمنیه های مختلف , به ویژه در عرصه تولید و بازتولید بهره می برد, به همه گونه پدیده ها و بنیادهای تبعیض آمیز چنگ می اندازد. از جمله از مردسالاری بهره می گیرد تا به سیستم ستم و تبعیض جنسیتی و نابرابری تداوم ببخشد . نشانه های آنرا میتوانیم در تقسیم کار متکی بر جنسیت, در تمایز و پائین بودن سطح مزدها و به ویژه در عرصه بازتولید سرمایه, در نقش و وظایف زنان در خانواده و کارهای مربوط به امور خانگی, و همچنین در رابطه با بازتولید جسمانی نیروی کار و نقش زنان در این مورد, ببینیم.
بطور روزمره در خانواده و در محیط کار و از درو دیوار جامعه ایران مدام به زنان گوشزد میشود که آنها شهروندانی هستند (البته از نوع درجه دوم آن) با وظایف و مسئولیت هایی در چهارچوب نورم های شناخته شده یک جامعه مردسالار و نه همکار و عضوی برابر از یک طبقه. جامعه مردسالار, این هویت و قالب جنسیتی را مرتبا به زنان تحمیل می کند: مادر, همسر, خواهر و دختر. به این ترتیب, اگر چنانچه زنان کارگر از اینگونه قالب های جنسیتی رها نگردند, بخش بزرگی از طبقه از دخالت گری برای تغییر سرنوشت خود کنار گذاشته میشود.
این قالب های جنسیتی در تمام زوایای زندگی زنان و در بسیاری از موارد بطور خشونت آمیزی , خود را برخ می کشد. چه در عرصه "خصوصی" و چه در حوزه عمومی و در اجتماع.
اعضای کمیته دفاع از حقوق زنان اعلام میدارد ، نظر به اینکه تبعیض در قوانین کاری موجب شده است که کارگران زن از بسیاری از فرصت ها برای رشد و ارتقای خود محروم میگردند. بازار کار مرد محور, معیارهای استخدامی بخصوصی را در مورد زنان کارگر اعمال می نماید. خروج کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار ( یا بخشی از قانون کار) اعضای کمیته دفاع از حقوق زنان اعلام میدارد ، نظر به اینکه تبعیض در قوانین کاری موجب شده است که کارگران زن از بسیاری از فرصت ها برای رشد و ارتقای خود محروم میگردند. بازار کار مرد محور, معیارهای استخدامی بخصوصی را در مورد زنان کارگر اعمال می نماید. خروج کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار ( یا بخشی از قانون کار) عمدتا زنان کارگر را در بر گرفته و شرایط فاجعه باری را برای کارگران زن به بار آورده است؛ بسیاری از زنان در مشاغل مشابه با مردان, از دستمزد نابرابر برای کار مشابه و یکسان برخوردار هستند. تساوی مزد, یعنی حق مزد برابر برای کاری که از ارزش برابر برخوردار است. این حق یک زن کارگر است که به همان اندازه ای که به یک مرد کارگر پرداخت می شود, برای کاری که مهارت و تلاش و مسئولیت مشابه می طلبد و تحت شرایط کاری مشابه انجام میشود, دستمزد برابر دریافت نماید. 

۱۳۹۵ دی ۵, یکشنبه

عدم نظارت دولت بر مصرف بودجه نهادهای غیر قابل کنترل


تنها چند روز به پایان کار دولت تدبیر و امید، دولتی که با شعارهای فرهنگی در زمینه سیاست اقتصادی  توانست افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد؛ باقی مانده است.

دوسوم بودجه کل کشور در خزانه دولتی‌ها
این موضوع درحالی رخ می‌دهد که از حدود ٩٥٠‌هزار‌میلیارد تومان بودجه کل کشور، نزدیک به دو سوم آن، صرف بودجه ادارات، بانک‌ها و موسسات انتفاعی وابسته به دولت می‌شود. بخشی از این رقم کلان، صرف دستمزدهای نجومی مدیران و ... می‌شود که از این میان چون مجلس به صورت دقیق به جزییات بودجه شرکت‌ها و بانک‌ها و ... وارد نشده است، نمایندگان اطلاع دقیقی از رقم دستمزد مدیران ندارند و طبیعی است که فسادهایی رخ می‌دهد.
هزینه اداره دولت ٥ تا ٦ برابر شده است : جالب است که بدانید بیشترین حجم بودجه نهادهای دولتی، بانک‌ها و... صرف شرکت‌های وابسته به آنها می‌شود که درواقع شبه دولتی‌ها هستند و به اسم خصوصی‌سازی به اقتصاد ایران تحمیل شده‌اند .
به اسم شفاف‌سازی سر مردم را کلاه می‌گذارند : در دولت یازدهم برخی مدیران از مصوبه‌ها ی دولت قبلی سوء استفاده کردند و دستمزدهای کلانی برای خود در نظر گرفتند .
در این میان عده‌ای از مدیران نیز به اسم شفاف سازی دارند سر مردم کلاه می‌گذارند و تنها فیش‌های بازنشستگی خود را منتشر
می‌کنند این درحالی است که باید اسناد دریافتی سالانه آنها منتشر شود تا مردم بدانند بابت ١٠٠ روز ماموریت خارج از کشور و سایر بندهای توجیهی چه ارقام کلانی گرفته‌اند.
 

۱۳۹۵ دی ۴, شنبه

برنامه صد و هفتاد و دوم به تاریخ 2016 / 12/ 23

قتلهای پاییز 77  پرونده ای که نامش ملی بود : مریم مرادی

http://bashariyat.de/morady%20entekabi.mp3


دلنوشته : مریم مرادی

http://bashariyat.de/del%20moradi%20(5).mp3


زن بر سریر قدرت : مریم مرادی

http://bashariyat.de/zan%20moradi.mp3

گزارش صوتی جلسه سخنرانی اعضای کمیته آموزش و پژوهش 23 دسامبر 2016

موضوع سخنرانی : شرح ماده 20 اعلامیه جهانی حقوق بشر
مریم مرادی

اتاق پالتاک: کمیته آموزش و پژوهش


http://bashariyat.de/ArchivRadio/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85%20%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85%20%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C.mp3

فراخوان کمیته آموزش و پژوهش در تاریخ 23 دسامبر 2016

مریم مرادی بعنوان سخنران جلسه

موضوع : بررسی ماده ۲۰ اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر و مقایسه آنبا قانونبررسی  اساسی‌ جمهوری اسلامی ایران و نحوه اجرای آن در ایران

اتاق پالتاک کمیته آموزش و پژوهش 

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...