‏نمایش پست‌ها با برچسب مقالات. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب مقالات. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۸ مرداد ۱۳, یکشنبه

دریای خزر یا دریای پوتین!؟ از پنهان‌کاری تا انکار...

دریای خزر یا دریای پوتین!؟ از پنهان‌کاری تا....
دریای خزر یا دریای پوتین!؟ از پنهان‌کاری تا انکار، نگاهی به قرارداد ترکمانچای دوم

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از خبرگزاری «تاس»، “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهوری روسیه روز سه شنبه، ۳۰جولای(۸مردادماه) سند کنوانسیون مربوط به وضعیت حقوقی دریای خزر را برای تصویب به دومای دولتی روسیه تقدیم کرد.

در طول تاریخ پیش از این ۴ رژیم حقوقی در مورد دریای خزر میان ایران و روسیه به امضا رسیده است. در دو عهدنامه گلستان در سال ۱۸۱۳ و ترکمان‌چای در سال ۱۸۲۸ میلادی ایران بخش وسیعی از خطوط ساحلی و امتیازات خود از دریای خزر را از دست داد. اما بر اساس آخرین رژیم حقوقی دریای خزر که پس از انقلاب اکتبر در روسیه و در پی دو قرارداد که در سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ میلادی میان ایران و اتحاد شوروی سابق به امضا رسید اما حالا نوبت قرارداد پنجم شده که همه ایرانیان را به یاد قراردادهای ذلت‌بار و تحقیر آمیز ترکمانچای و گلستان انداخته است.

بدنبال اعلام انعقاد قرارداد کنوانسیون حقوقی دریای خزر در آکتائو قزاقستان توسط روحانی، از آن به عنوان یک قرارداد وطن‌فروشانه و یا ترکمانچای دوم نام برده شد و آن را یک باج دادن آشکار به روسیه و تاراج کشور ایران خواندند که در افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی واکنشهای بسیاری را برانگیخت. این موج به درون دولت و مجلس هم راه برد و موجب کشمکش در درون آنها شد.

پس از آن شاهد تکذیبیه‌های شتابان توسط مقامات دولتی در تلوزیون و یا سایتها و رسانه های اجتماعی بودیم.
در تاریخ ۲۲مردادمجید صابر، سفیر ایران در قزاقستان،در تلوزیون دولتی گفت: «ما به مردم ایران تضمین میدیم که کوچکترین عقب‌نشینی از مواضع خودمون در مورد تحدید حدود و سهم ایران در خزر انجام ندادیم».

سخنگوی دولت نیز در یک برنامه تلوزیونی با آسمان ریسمان بافتن مدعی شدکه موضوع حق‌السهم هنوز تعیین‌تکلیف نشده است:‌ «دو مسأله مهم دیگه که در حوزه دریای خزر باقیمانده و در کنوانسیون به اون پرداخته نشده یعنی در واقع تحدید حدود دریای خزر و همچنین خط مبدأء که از مهم‌ترین مسائل هست».

این در حالی است که خبرگزاریها و رسانه‌های دولتی به وضوح اذعان می‌کنند: «۲قرارداد به سال‌های ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی مورد توافق قرار گرفت. در ۲قرارداد نهایی سهم این دریا میان ۲کشور به‌صورت مساوی تقسیم شد. از سوی دیگر در ۲۱دسامبر سال ۱۹۹۱ جمهوری‌های شوروی سابق با امضای اعلامیه آلماآتا متعهد شدند که به قراردادهای شوروی با دیگر کشورها پایبند باشند. بر این اساس، کلیه کشورهای حاشیه خزر به‌لحاظ حقوقی موظف هستند تا نسبت به مفاد قراردادهای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی متعهد باشند».

پنهان کاری و انکار
اما دولت روحانی برای توجیه تن‌دادن به این قرارداد ذلت‌بار پیشاپیش همه چیز را انکار می‌کند و در این رابطه مجید صابر سفیر ایران در قزاقستان دریک مصاحبه تلوزیونی در ۲۲ مرداد مدعی شد: «برخی ادعا می‌کنند سهم ایران از خزر ۵۰درصد بوده و ایران از حقوق خود صرف‌نظر کرد، نه تنها در این دو تا معاهده در هیچ سند دیگری بین ایران و شوروی یا ایران و روسیه امضا شده هیچ جا در هیچ سندی بحث درصد و تقسیم ذکر نشده است».

روزنامه جهان صنعت در باره این قرارداد ذلت بار در تاریخ ۲۲ مرداد نوشت: «مشکل اساسی درباره کنوانسیون فوق آن است که وزارت امور خارجه تا امروز با پنهان‌کاری مفاد آن را اعلام نکرده و به کارشناسان اجازه اظهارنظر نداده است‌. حتی به نهادهای مؤثر دیگر هم برای بیان نظر کارشناسی در این خصوص اجازه ندادند».(جهان صنعت ۲۲مرداد ۹۷)

منبع: سایت ایران کارگر

*************************************

این است نتیجه حیاط ‌خلوت کردنِ محیط ‌زیست

محمد درویش فعال محیط زیست نوشت: وقتی در سال ۲۰۰۲، هشت و نیم میلیارد دلار به محیط‌زیست کشور خسارت وارد شده، یعنی اینک دستکم این رقم را باید ۳برابر کرد.

همچنین مطابق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس فقط در سال ۲۰۱۳ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار از محل تخریب تالاب بختگان به اقتصاد کشور ضربه خورده است؛ یعنی: خسارات سالانه به اقتصاد کشور از محل خشک‌شدن تالاب هورالعظیم، دستکم حدود یک‌میلیارد دلار در شرایط امروز کشور است.

تکان‌دهنده‌تر آنکه در این گزارش اشاره‌ای به خسارت‌های ناشی از فرسایش خاک که حدود ۵۶ میلیارد دلار در سال است، نشده است!

آقای رییس‌جمهور! این نتیجه حیاط ‌خلوت کردنِ محیط‌زیست است. وای به حال دولتی که برای راهبردی‌ترین سازمانش فردی را می‌گمارد که خود اعتراف می‌کند: به ۹۵درصد حوزه مسوولیتش اشراف ندارد! معلوم است که باید انتظار خسارت‌هایی سهمگین‌تر و غیرقابل جبران‌تر در آینده را داشته باشیم.

گزارش تکاندهنده مرکز پژوهش‌های مجلس را دست به دست بچرخانیم تا برسد به دست رییس‌جمهور!


نفس های آخر عروس تالاب های ایران

بحران های مرگبار زیست بوم ایران تا آنجا عمیق و فاجعه‌ بار گشته است که موجودیت و حیات تمامی جامعه و سرزمین ایران را در معرض انهدام واقعی قرار داده است.

یک نمونه از این بحران مرگبار را در شروع سال جدید همگان مشاهده کردند که چگونه سیلاب های سهمگین به سرعت ایران ر را در برگرفت و سه استان اصلی گلستان، لرستان، و خوزستان را با خسارات بسیار سنگین درهم پیچید.

چهار ماه پس از آن سیل خانمانسوز، اکنون رسانه‌های حکومتی چهره کریه تخریب و انهدام محیط‌زیست ایران را در نابودی یکی از مهمترین و قدیمی ترین تالابهای ایران که روزگاری از زیباترین تالابهای جهان بحساب می‌آمد برملا می‌کنند.

سایت اقتصاد آنلاین در مطلبی با عنوان «نفس های آخر عروس تالابهای ایران» می نویسد: عروس تالاب‌های ایران حالا بوی تعفن می‌دهد. کمبود آب ورودی به تالاب انزلی سبب شده این اکو سیستم طبیعی به لجنزاری تبدیل شود که هر لحظه ممکن است نفس آخر را بکشد. حجم رسوبات تالاب انزلی،‌ بنا بر آمارهای اعلام شده از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور به یک میلیارد و ۲۰۰میلیون متر‌مکعب رسیده که اگر میزان ورود سموم کشاورزی به این تالاب اضافه شود این عدد بسیار بیشتر می‌شود. سالانه ۷۰۰هزار تن رسوب وارد تالاب انزلی می‌شود که باعث شده عمق تالاب طی چند دهه گذشته از ۱۰متر به ۲متر و در برخی از قسمتها به خشکی کامل برسد.


تالاب انزلی معروف به «تالاب لاله مردابی»

تالاب یا مرداب انزلی معروف به «تالاب لاله مردابی» با مساحت حدود ۲۱هزار هکتار واقع در استان گیلان از سال ۱۳۵۴جزو تالابهای بین‌المللی تحت حفاظت‌شده به‌شمار می‌رفت و مهمترین منبع تکثیر و تولید ماهیان خاویاری و استخوانی دریای خزر بود.

این تالاب به‌دلیل موقعیت جغرافیایی بی‌نظیر خود از نظر میزان بالای رطوبت و آب با هیچ‌یک از تالابهای ایران قابل مقایسه نبود از این رو محل تخم ریزی آبزیان، پناهگاه و مأمن پرندگان بومی و مهاجر بود.

علاو ه بر تمامی این مزایای بی‌همتا، تالاب انزلی به‌دلیل وجود بیش از ۱۰۰گونه پرندگان، ۵۰گونه ماهی و ۱۰۰گونه موجودات گیاهی به‌عنوان یک اکو سیستم بی‌نظیر طبیعت نقش تصفیه خانه و خودپالایی طبیعی تالاب و رودخانه‌های منتهی به دریای خزر را هم به‌عهده داشت.

در رابطه با نقش بی‌بدیل و بی‌همتای تالاب انزلی در گذشته، همین بس که بگوییم این تالاب از چنان جایگاهی در زیست بوم ایران برخوردار بود که کارشناسان بین‌المللی در کنفرانس رامسر تأکید داشتند که این تالاب به تنهایی علاوه بر تأمین آب آشامیدنی ایران توانایی و ظرفیت تأمین آب آشامیدنی چند کشور همسایه را نیز می‌تواند به‌عهده بگیرد.

خبرگزاری ایسنا در توضیح ابعاد عظیم و غیرقابل باور انبوه لجنی که هم‌اکنون در تالاب انزلی روی هم انباشته شده است، نوشت: فقط در غرب تالاب انزلی حداقل باید سه میلیون تریلی لجن خارج کنیم تا تالاب به خودپالایی برسد.


گزارش تکان‌دهنده مرکز پژوهشهای مجلس درباره هزینه تخریب محیط زیست

گزارش تازه مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می دهد، بی‌توجهی به «اقتصاد محیط‌زیست» در ایران باعث خسارت‌های ۸.۵ میلیارد دلاری سالانه به اقتصاد کشور و ایجاد سرطان و بیماری‌های پوستی و تنفسی برای مردم بوده است.

هر چند براورد صورت گرفته متعلق به نزدیک به ۱۷ سال پیش است اما رقم اعلامی در این گزارش عمق فاجعه در حوزه بی توجهی به محیط زیست را به نمایش می گذارد. براوردها نشان می دهد د سال ۲۰۰۲ ، هشت میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلار، میزان کل خسارت وارد بر محیط زیست ایران است. با این حال در سال ۲۰۱۳، تنها خسارت وارد بر تالاب بختگان کشور حدود ۵۰۳ میلیون دلار بوده است. از طرف دیگر، شیوع سرطان به خاطر آلودگی‌های محیط زیستی در منطقه عسلویه، تنها یکی از هزینه‌های اجتماعی ناشی از توسعه صنعتی بدون توجه به اقتصاد محیط‌زیست بوده است.

۱۳۹۸ مرداد ۸, سه‌شنبه

مدیریت توام با کنترل و ابهام ، به فقر و انزوا منجر میشود

۱- کشور ما، کشور افراد است و نه سیستم­ ها: الفاظی مانند رویه، قاعده، قانون، آیین نامه و چارچوب در توسعه یافتگی کشورها مقدس هستند. اصولاً، سیستم ها هستند که توسعه را هدایت می ک­نند. اما در پیشبرد بسیاری از امور در جامعه ما، در نهایت باید رضایت افراد را جلب کنیم تا آنکه طبق مقررات و آیین نامه ها عمل کنیم. بی ­دلیل نیست در آلمان، ساعت پنج بعدازظهر همه محل کار خود را ترک می­کنند تا بروند و زندگی کنند. لزومی ندارد تا ۱۲ شب جلسه بگذارند. جلسات فراوان به معنای ناهماهنگی و معرف فقدان رویه و قاعده است. طی ۱۷۰ سال تجربه تحول در کشور، نتوانسته­ ایم مهم ترین فرآورده مدرنیته که سیستم­ سازی در همه عرصه­ ها است را ایجاد کنیم. تقریباً حل هر مسئله­ ای تابع رأی، سلیقه، خواسته­ ها، منافع و حتی مزاج افراد است.

این وضعیت به صورت طبیعی فراز و نشیب دارد. انسان ها همیشه حالات ثابتی ندارند و افکار و تمایلات روحی آنها ممکن است در شرایط مختلف متفاوت باشد و تحت ­الشعاع منافع آنی باشد. متکی بودن به افراد، بی ­ثباتی می­ آورد. در حالی که رویه ­ها و سیستم­ ها ثبات دارند و شهروندان می­ توانند خروجی آنها را پیش بینی کنند. از ۱۳۵۰ به بعد نه تنها به طرف سیستم نرفته ­ایم بلکه به صورت مقایسه­ ای با کشورهای هم طراز خود، غلظت نقش فرد در تصمیم­ گیری، تصمیم ­سازی و حکمرانی را به شدت افزایش داده­ ایم. امروز در جهان، سیستم­ ها، خطاها را تشخیص می ­دهند و نه افراد. بنابراین، بی ­ثبات هستیم چون با درصد بالا، تحت تأثیر قضاوت افراد هستیم نه سیستم ­ها؛


۲- ابهام در سیاست­ گذاری ها: به­ طور اعجاب­ آوری، علاقه فراوانی داریم در خانواده، در ادارات، در جامعه، همه جا تقریباً، امور را و افراد را کنترل کنیم. کنترل را بر روابط قاعده ­مند ترجیح می­ دهیم. چون کنترل را بر مدیریت اولویت می ­دهیم، به یک خصلت ضد توسعه مجهزیم: ابهام. بدون شفافیت در سیاست­ گذاری ها، برنامه ­ریزی­ ها و قواعد نمیتوان پیشرفت کرد چون شفافیت، اطمینان خاطر می­ آورد. به همان دلیل که با افراد دمدمی مزاج نمی­توان، عمارت دوستی ساخت، در شرایط ابهام هم نمی­توان برنامه ­ریزی کرد و آینده ­ای مطمئن بنا کرد.

شهروند و کارآفرین در کشورهای جهان اول  به ثبات اندیشه ­ها و سیاست­گذاری ها در مدیریت کشور، اطمینان ذهنی، روانی و عینی دارد و می­ تواند طراحی کند و به ثبات روندها در سال های آتی، اعتماد داشته باشد. ما به ابهام علاقه داریم چون میخواهیم کنترل کنیم. ابهام و کنترل کردن، نقش فرد را افزایش می­دهد و سیستم سازی را مختل می ­کند. اکثر کشورها در حوزه­ های امنیتی قابل پیش ­بینی نیستند. اما در امور اقتصادی، مالی، مالیاتی، بانکی، شهری، اجتماعی، مدنی، فرهنگی و آموزشی بسیار شفاف هستند. این شفافیت، ثبات می ­آورد؛

۳- تأثیر سیاست خارجی بر زندگی مردم: دوره روابط دولت ها تقریباً پایان یافته است؛ امروز عصر شبکه ­سازی است. شبکه سازی با شرکت ها، مؤسسات، مراکز تحقیقاتی و بنیادها. شبکه­ ها کارها را پیش می­برند. اکثر دولت ها، ارتباط این شبکه ­ها را تسهیل می­ کنند. نگاه سنتی به روابط بین ­الملل و راضی کردن یا تقابل با دولتها اندیشه­ ای است که به قرن گذشته تعلق دارد. سیاست خارجی یعنی شبکه­ سازی با جهان، یعنی روان کردن ارتباطات میان شبکه ­های تولیدی، علمی، نوآوری داخلی با هم قطاران بین­ المللی خود. آن هایی که تولید می­ کنند می­ خواهند بیاموزند از هر فردی، از هر ملیتی، از هر قومی. توانایی مهم است و نه ملیت و محل تولد. در جهان شبکه ­ها، مهارت مهم است و نه جغرافیا.


وقتی سیاست خارجی مبتنی بر رهیافت روابط بین الدول باشد، دچار فراز و نشیب می­ شود و به درگیری­ های لفظی و امنیتی منجر می­ شود. آلمانی ­ها اهمیت نمی ­دهند چه فردی و با چه روحیه­ ای در کاخ سفید است؛ آنها با هزاران شبکه تولیدی، علمی، آموزشی، فناوری و بازارها در جامعه آمریکا کار می­ کنند. این نوع رهیافت، ثبات می ­آورد، منافع مشترک تعریف می­ کند و از خصلت­ های منفی فردی مانند عصبانیت، مزاج، پیش ­داوری و سوء برداشت فاصله می­ گیرد.

نگاه ما به سیاست خارجی متعلق به واقعیات امروز جهانی نیست و با فرض­ های قدیمی، مدیریت می ­شود. این نگاه بسیار فراز و نشیب دارد و به صورت ساختاری، شبکه­ ها را از هم جدا می­ کند و نتیجه آن بی­ ثباتی و درگیری­ های مدت­ دار می­شود. سیاست خارجی برای بهره­ برداری از امکانات بیرونی است. هند شاید بهترین و موفق ترین نمونه باشد. از شرق، چین، ژاپن، روسیه، دنیای عرب و جهان غرب استفاده می­ کند تا شاخص­ های زندگی و کار را در داخل بهبود بخشد. سیاست خارجی با ثبات به معنای ارتباط با شبکه­ های تولیدی، علمی و فن­آوری است.

اصلی در روان­شناسی سیاسی است به نام Groupthink. این مفهوم به این معناست: عده ­ای که مثل هم فکر می ­کنند، مثل هم برداشت می­ کنند و منافع مشترک دارند، وقتی تصمیم­ سازی می­ کنند خطاها و اشتباهات فراوانی را بدون آن که آگاه باشند مرتکب می­ شوند. خروجی گروه های منسجم، عموماَ دچار آسیب است چون تمامی زوایای یک موضوع را نمی بینند، اطلاعات ناقص است و اعضای گروه برای حفظ انسجام آن گروه، یکدیگر را نقد نمی ­کنند. در فضاهای تصمیم ­سازی، اگر نظر متفاوت و مخالف وجود نداشته باشد، تصمیم ­سازی مختل است.

برای آنکه ثبات ایجاد کنیم باید در نوع تصمیم گرفتن و تصمیم ­سازی تجدید نظر کنیم و در جلسات، تکثر برداشت ها و دیدگاه ها را گرد هم آوریم تا از همه زوایا، موضوعات را ببینیم. جان اف کندی این گونه تصمیم می گرفت: پیرامون یک موضوع، از درون دولت و از بیرون دولت، مخالف و موافق موضوع را گرد یک میز بزرگ جمع میکرد . خود دور از همه در گوش ه­ای می ­نشست و به جدل فکری این گروه گوش می­کرد. یادداشت برمی داشت. سئوالات خود را می­ نوشت. در انتها، آن ها را مطرح می کرد. سپس با شنیدن تمامی دیدگاه ها و پاسخ به سئوالات خود، تصمیم می­گرفت.

اگر از این روش و این گونه روش ­ها برای تصمیم­ سازی بهره نبریم، از جهانی که با سرعت قابل توجهی در حال حرکت است عقب می­ مانیم. مدیریت توأم با کنترل و ابهام به فقر و انزوا منجر می­ شود.

۱۳۹۸ خرداد ۳۱, جمعه

به مناسبت ۲۰ ژوئن، روز جهانی پناهندگان


Related imageبحران مهاجرت امروزه به یکی از بزرگترین بحران های جهانی تبدیل شده است. میلیون ها انسان در نتیجه جنگ هایی مانند سوریه، عراق و لیبی آواره و بی خانمان شده اند، یا به فقر و فلاکت محض دچار گشته اند. مرکز این بحران عظیم پناهندگی جهانی در حال حاضر سوریه است. جایی که شمار افرادی که از کشور خود گریخته و به کشورهای دیگر پناه برده اند، از مرز ۶ میلیون نفر عبور کرده که حدود نیمی از این تعداد کودکان زیر ده سال هستند. میلیون ها نفر هم در داخل کشور خود آواره شده یا در جستجوی راهی برای فرار از وضعیت موجود و عبور از مرزها هستند. سفری پر مخاطره که غالباً شامل عبور از دریای مدیترانه به سمت کشورهای اروپایی می شود و تا به حال جان هزاران زن و مرد و کودک را گرفته است.


به مناسبت ۲۰ ژوئن، روز جهانی پناهندگان، نگاهی داریم به مسئله پناهندگی و بحرانی که این روزها زندگی میلیون ها انسان را دستخوش تغییر و تحولات اساسی کرده و سیاست های جهانی را به طبع آن، تحت تاثیر خود قرار داده است.

“مهاجرت” عبارت است از جابه جایی انسان ها از مکانی به مکان دیگر، برای بهبود شرایط زندگی خود. مردم به دلیل دور شدن از شرایط و عوامل نامساعدی مثل جنگ، قحطی، بیکاری، فقر، عدم امنیت، بلایای طبیعی، مسایل سیاسی و غیره به سمت جاهایی که شرایط زندگی مساعدتر باشد، جابه جا می شوند. جایی که امکانات بهداشتی و آموزشی بهتر، درآمد بیش تر، امنیت بالاتر و آزادی های سیاسی و اجتماعی بیش تری وجود دارد.

یکی از اشکال مهاجرت تقاضای پناهندگی است. “پناهنده”، طبق معاهده های جاری، به کسی اطلاق می شود که به علت ترس موجه از شکنجه و آزار براساس نژاد، مذهب، عضویت در گروه های اجتماعی مشخص و یا عقاید سیاسی، از کشور خود متواری و قادر به بازگشت به کشور خودش نیست. و یا به دلیل ترس موجه از شکنجه و آزار، مایل به بازگشت به کشور خود و قرار دادن خود تحت قوانین مراقبتی جاری در کشور نیست.

هر سال، صدها هزار انسان به دلایل سیاسی و سرکوب دولت ها یا جنگ و قحطی و بیکاری تن به سفری مخاطره آمیز می دهند، که در بسیاری از موارد راه بازگشتی برای آن وجود ندارد. میلیون ها انسان به امید یک دورنمای بهتر در آینده، دل به دریاها می زنند یا از کوه های صعب العبور عبور می کنند و مرزها را به صورت غیرقانونی و با مخاطرات بسیار طی می کنند، تا خود را به ساحل امنی برسانند. طبق آمارهای آژانس پناهندگی سازمان ملل فقط ۶/ ۲ میلیون پناهنده در کمپ ها و اردوگاه ها زندگی می کنند. بسیاری از آن ها دو یا سه نسل است که در این اردوگاه ها به سر می برند. آن جا به دنیا می آیند و همان جا هم پیر می شوند و می میرند.

مثلاً آوارگان فلسطینی نزدیک به ۶۰ سال است که، در اردوگاه های کشورهای همسایه بدون هیچ چشم انداز روشنی برای آینده خود و فرزندان شان زندگی می کنند.

صدها میلیون نفر انسان به عنوان پناهنده و مهاجر در جهان زندگی می کنند و این تعداد هر روز در حال افزایش است. با تغییرات اقلیمی و ویران شدن زیست بومی، بسیاری از مناطق، دیگر قابل سکونت نیست؛ بلاخص مناطقی که اقتصادشان به دامداری و کشاورزی وابسته است. همین امر یکی از عواملی است که ساکنین این مناطق را برای زنده ماندن، وادار به مهاجرت می کند. سرزمین های زیادی در جهان امروزه در حال خالی از سکنه شدن است.

بحران “مهاجرت” مشکل و معلول جنگ های غارتگرانه است. از سوی دیگر کنترل و نابودی اقتصادی زمین به دست برخی دولت ها نیز میلیون ها نفر را در فقر و فلاکت غوطه ور کرده که راهی جز مهاجرت پیش پای آن ها وجود ندارد.

مسئله دیگر پیچیدگی های روزافزون اقتصاد جهانی است. در گزارشی که کنسرسیوم بین المللی خبرنگاران تحقیقی در آوریل ۲۰۱۵  منتشر کرده بود، آمده است که بانک جهانی با تحمیل برنامه های نئولیبرالی، با قطع یا کاهش بودجه های رفاهی، ضبط زمین ها و سدها، حمایت از کمپانی ها و دولت های حامی تجاوز، قتل و شکنجه و با سرمایه گذاری های عظیم در “پروژه های دارای عواقب بازگشت ناپذیر و بی سابقه” اجتماعی در گسترش فقر جهانی نقش عمده ای داشته است و البته نه تنها بانک جهانی، بلکه موسسات مالی دیگر نظیر صندوق بین المللی پول، بانک سرمایه گذاری اروپا و بانک اروپا نیز در این میان نقش های عمده ای بازی کرده اند.

دو-سوم پناهندگان جهان از پنج کشور سوریه، افغانستان، سودان جنوبی، میانمار و سومالی می آیند. سیاست های نئولیبرالیسمی حاکم بر ایران و روند رو به رشد خصوصی سازی که منجر به بیکاری شمار زیادی از کارگران و اقشار فرودست جامعه شده و فقر ویرانگری که این روزها بر قشر تهدیست جامعه تحمیل می شود، از یک سو و فضای خفقان آور سیاسی حاکم برکشور هم از سوی دیگر، باعث رشد روزافزون سیل مهاجران ایرانی از کشور خود به سمت کشورهای دیگر شده است.

هم چنین وضعیت نامناسب پناهندگان ساکن در ایران، که از کم ترین حق و حقوق انسانی برخوردار نیستند و در فقر شدید و محرومیت های گسترده ای به سر می برند، موجب شده که بسیاری از مهاجرانی که بعضاً تمام سال های عمر خود را در این کشور گذرانده اند هم، امروز تصمیم به مهاجرت مجدد و پناه بردن به کشورهایی بگیرند که شرایط اقتصادی و انسانی بهتری در انتظارشان است. سیل پناهندگان که امروز به یک بحران مبدل شده پیامد تهاجم و مداخله نظامی کشورهای منطقه و فرامنطقه و همین طور رشد جریانات اسلامی رادیکال در این مناطق است.

اما پاسخ دولت ها به این بحران عظیمی که خود نقش اصلی را در به وجود آوردن آن بازی کرده اند، چیست؟

تنها در سال گذشته شاهد حرکت کاروان ده ها هزار نفر از پناهجویان، از مناطق مرکزی قاره آمریکا به سمت شمال آمریکا با پای پیاده بودیم. صحنه های دل خراشی که برخورد دولت های مکزیک و آمریکا با آن ها تراژدی انسانی فجیع تری را به وجود آورد.

مسئله مهاجران یکی از نقاط تمرکز کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بود. سیاست های سختگیرانه در رابطه با مهاجران غیرقانونی و برخورد جدی و بدون انعطاف با کسانی که بدون ویزا و عمدتاً از طریق مرز زمینی مشترک با مکزیک، وارد خاک آمریکا می شوند. سیاستی که به جدا کردن هزاران کودک از خانواده هایشان و انتقال آن ها به مراکز اسکان موقت (که حتی یکی از مقامات سابق سیا آن ها را با اردوگاه های آشویتس قابل مقایسه می دانست)، گسیل داشتن ارتش و گارد ملی آمریکا برای حفاظت از مرزها در برابر مهاجران، اختصاص بودجه چند میلیون دلاری برای دیوارکشی در مرز مکزیک و غیره منجر شد. بخش اعظمی از این مهاجران ساکنین کشورهای السالوادور، گواتمالا و هندوراس هستند.

در یونان، صربستان، بلغارستان و بوسنی و هرزگوین، رفتار وحشیانه دولت ها با پناهندگان و سرکوب خشونت بار توسط پلیس، ماه ها سرگردانی و آوارگی پشت مرزها، بدون هیچ چشم انداز روشنی برای عبور و رسیدن به سرزمین های امن تر، سکونت در محل های اسکان موقت برای ماه های متوالی و حتی سال ها با کم ترین امکانات زیستی و بارها بازداشت و بازگردانده شدن به کشورهایی که از آن عبور کرده اند، زندگی بسیاری از پناهندگان در این کشورها را با بحران های روحی و روانی شدید مواجه کرده که، تعدادی از آن ها تا مرز خودکشی و اقدام به آن نیز پیش رفته اند. حصارهای مرزی به ارتفاع چندین متر و طول چندین مایل توسط دولت های یونان، بلغارستان، اسپانیا، بریتانیا (در محوطه تونل مانش) و سایر کشورها تقویت و برپا شده اند.

بسیاری از پناهجویان ساکن کمپ های جزایر استرالیا، سال هاست که در سخت ترین و غیرانسانی ترین شرایط، همانند یک زندانی پشت درهای بسته زندگی می کنند و حتی اجازه خروج از کمپ ها را در بسیاری از شرایط ندارند و از بومی های محلی به جای پلیس برای سرکوب و آزار و اذیت آن ها استفاده می شود. دولت استرالیا هیچ مسئولیت و تعهدی در قبال کسانی که با مخاطرات بسیار جانشان را کف دست گذاشته و از دریاها عبور کرده اند تا خود را به سرزمینی برسانند که فکر می کردند جایی به آن ها برای زندگی خواهد داد، ندارد.

در ترکیه هزاران پناهجو به مثابه نیروی کار ارزان به کار گرفته شده اند. پناهجویانی از کشورهای ایران، سوریه و افغانستان که حتی در بسیاری از شرایط از خدمات اجتماعی هم محروم هستند، اجازه مسافرت به شهرهای دیگر را بدون اذن پلیس ندارند و محکوم به زندگی در شهرها و روستاهایی هستند که برای آن ها تعیین شده است. نیروهای کار ارزانی که برای زنده ماندن تن به انواع و اقسام فشارهای وحشتناک کاری و تحقیر و توهین های کارفرما می دهند و در نهایت سر ماه بسیاری از کارفرمایان حتی حقوق ناچیزی را که از قبل با آن ها طی کرده بودند، پرداخت نمی کنند. پناهندگانی بدون هیچ پشتوانه دولتی و اجتماعی و بدون چشم انداز روشنی برای خروج از کشور دوم و رسیدن به ساحل امنیت و ثبات در کشور سومی که معلوم نیست چه زمانی آن ها را خواهد پذیرفت.

در اروپا نیز احزاب دست راستی با سیاست های مهاجر ستیزی، این روزها در حال احیای دوباره فاشیسم هستند و متاسفانه هر روز بیش تر از پیش شاهد قدرت گرفتن و کسب کرسی های قدرت توسط این احزاب هستیم، که عمده شعارها و تمرکز سیاسی شان بر مسئله مهاجران است. سران این کشورها با سیاست های پناهنده گریزی و پناهنده هراسی، از یک سو پناهندگان را عامل بحران های اجتماع و اقتصادی -مانند افزایش میزان جرم و جنایت و بیکاری- معرفی می کنند و از سوی دیگر، با تکیه بر همین جو، راست ترین سیاست های اقتصادی را به تصویب و اجرا درمی آورند.

در ایران نیز وضعیت پناهجویان به مراتب بدتر از بسیاری از کشورهای پناهنده پذیر است. سکونت مهاجران افغانستانی بلاخص در بسیاری از شهرها و استان های ایران ممنوع است. بسیاری از کودکان مهاجر بدون شناسنامه هستند و ثبت هویتی نمی شوند؛ کودکانی که به همین سبب از تحصیل محروم و روانه خیابان ها و پیوستن به میلیون ها کودک کار و خیابان می شوند.

افغانستانی ها در ایران از اشتغال در بسیاری از مشاغل محروم و تنها در مشاغلی می توانند کار کنند که، دستمزدهای ناچیزی به آن ها داده می شود. آن ها حتی نمی تواند مالکیت بر خانه، زمین یا حتی ماشین خود داشته باشند. مقامات حکومت ایران اما به همین میزان هم اکتفا نمی کنند. آن ها بسیاری از مهاجرین افغانستانی را برای پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه منطقه ای خود قربانی می کنند و با وعده و وعید حقوق و دریافت اقامت و حتی با فشار، آن ها را در یک دوره یک ماهه آموزشی به عضویت لشگر فاطمیون درآورده و رهسپار میدان های جنگ در سوریه می کنند که، بسیاری از این سربازان را کودکان زیر سن قانونی تشکیل می دهند.

 دولت ها تصور می کنند که با سیاست “مشت آهنین” و احداث دیوارهای طویل با ارتفاعات چند ده متری، گسیل ارتش و نیروهای سرکوب گر برای مقابله با کاروان های پناهجویان، وضع قوانین سخت گیرانه، زندانی کردن، دیپورت کردن، بدرفتاری و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی و چشم انتظار نگه داشتن طولانی پناهجویان، یا حتی به گلوله بستن کاروان های چند هزار نفره، شاید بتوانند به این معضلات پاسخی بدهند اما با کاروان های میلیونی پناهجویان چه خواهند کرد؟

امروز محصول تلخ و تراژدی انسانی چند دهه سیاست اقتصادی جهانی سازی به پشت مرزها و حصارهای آن ها رسیده است. سال هاست که توده گرسنه و قحطی زده و محروم و بدون آینده جوامع جنگ زده و سرکوب شده، آوارگان زیست محیطی و ملل تحت حاکمیت دیکتاتورهای نظامی و مذهبی و فاشیستی، دریاها، کوه ها، اقیانوس ها و دشت ها را با پای پیاده طی می کنند، تا خود را به سرزمین دیگری برای زندگی برسانند.

سیاست های متکی بر نژادپرستی و ناسیونالیسم، سیاست های کاسب کارانه کارفرمایان برای به خدمت گرفتن نیروی کار ارزان تنها پاسخی کوتاه مدت برای این بحران جهانی است.

این بار بر خلاف گذشته، نه یک اقلیت ثروتمند صاحب اسلحه و قدرت بلکه اکثریت عظیم نیروی کار در حال جابه جایی است. اگر در گذشته صاحبان زر و زور توانستند جهان را درنوردند و برای خود تشکیل دولت جدید و نظام اقتصادی در سرزمین های دیگر دهند، این بار پابرهنه گان و گرسنگان و قحطی زدگانند که با دست خالی و تنها به اتکای نیروی کار خود، می روند تا صاحب سرزمین های دیگری شوند. می روند تا خاطره زیست وحشتناک در میان جنگ و خون و گرسنگی و وحشتی را که همین صاحبان زر و زور بر آن ها تحمیل کرده اند، پشت سر بگذارند. نمی روند تا انباشت سرمایه کنند و اموال یک ملت دیگر را به یغما ببرند، نمی روند تا ساکنان بومی مناطق دیگر را مجبور به کوچ اجباری کنند و دولت جدیدی بنا کنند، می روند که شاید به آن ها فرصت ادغام شدن در جامعه جدید داده شود.

در این مسیر جدید مهاجرت، جهان مثل قبل غارت نخواهد شد. این مهاجران از سرزمینی هایی می آیند که هم اکنون به خوان یغما رفته است.

البته آن چه در این بستر بیش از هرچیز دیگری نگران کننده است، ظهور فاشیسم است. اشباع نیروی کار ارزان و به هم خوردن تعادل بازار می تواند به هولوکاست دیگری منجر شود. از همین روست که توجه به مسئله پناهندگان و بحران عظیم پناهندگی در جهان باید به یکی از مسایل مهم و جدی و حیاتی همه انسان هایی که به دنبال برپایی جهانی عادل و آزاد هستند، تبدیل شود.

۱۳۹۸ خرداد ۹, پنجشنبه

پایان عصر سانسور و فیلتر اینترنت با ایجاد شبکه اینترنت پرسرعت جهانی

سایت ایران کارگر: ۶۰ ماهواره استارلینک برای ایجاد شبکه اینترنت پرسرعت جهانی به فضا رفتند. شرکت فضایی اسپیس‌ایکس نخستین سری ماهواره‌های خود را که قرار است در مجموع یک شبکه بزرگ ارایه اینترنت پرسرعت را پدید آوردند به فضا فرستاد.
این ماهواره‌ها قرار است با قرار گرفتن در مداری نسبتا نزدیک به زمین، شبکه‌ای شامل ۱۲ هزار ماهواره را به وجود بیاورند که به کمک آنها شرکت اسپیس‌ایکس قادر خواهد بود شبکه اینترنت پرسرعت جهانی برای کاربران روی زمین فراهم کند.
برخی از تحلیل‌گران و کارشناسان در عرصه ارتباطات، موفقیت این طرح را پایان عصر سانسور و مسدود کردن اینترنت توسط دیکتاتورها می‌دانند.
در ساعات پایانی روز پنجشنبه ۲ خردادماه ۹۸ یک موشک فالکن ۹ از پایگاه فضایی کیپ کاناورال فلوریدا به سوی مدار زمین پرتاب شد که حاوی ۶۰ ماهواره کوچک بود. این ماهواره‌ها که هرکدام چند صد کیلوگرم بیشتر وزن ندارند.
بنیان‌گذار و مدیرعامل این شرکت آمریکایی، ایلان ماسک، چند روز پیش ویژگی‌های بلندپروازانه این طرح را که «استارلینک» نامیده شده تشریح کرد. اسپیس‌ایکس یکی از معدود شرکت‌های تجاری جهان است که اجازه نصب یک شبکه اینترنت پرسرعت جهانی در سطح وسیع را در فضا اخذ کرده است.
شرکت دیگری که از بهمن‌ماه سال گذشته (۹۷) طرح مشابهی را آغاز کرده «وان وب» نام دارد که یک کمپانی بریتانیایی است و با ۶ فضاپیما در حال نصب ماهواره‌ها و شکل دهی شبکه خود در مدار زمین است.
آمازون هم برای ورود به این بازار جدید فناوری ارتباطات، طرح مشابهی راه اندازی کرده که «پروژه کیوپر ۳۲۰۰ آنلاین» نام گرفته است.
ایده کانونی این پروژه‌ها این است که با نصب ماهواره‌ها در مدارهایی که تنها چند صد کیلومتر با زمین فاصله دارند، داده‌ها با حداقل تاخیر در شبکه ارتباط اینترنتی رد و بدل خواهند شد.
بنابر اطلاعیه شرکت اسپیس ایکس، راکت فالکن ۹ پرتاب شده تنها یک ساعت بعد از جدا شدن از زمین توانست ماموریت خود برای استقرار ماهواره‌های استارلینک را با موفقیت به پایان برساند.
پروژه استارلینک چیست؟
شبکه اینترنت پرسرعت جهانی
پایان عصر سانسور و فیلتر اینترنت با ایجاد شبکه اینترنت پرسرعت جهانی
تا این لحظه، شرکت اسپیس‌ایکس بیشتر جزئیات پروژه چند میلیارد دلاری خود برای ایجاد یک شبکه پرسرعت اینترنت در فضا را مخفی نگه داشته است. موضوعی که با توجه به اشتیاق سرمایه‌گذاری‌ها در این زمینه دور از انتظار نیست.
این شرکت نمونه‌های اولیه از فناوری تولید خود را که تن‌تن الف و تن‌تن ب نامیده شده بودند را در فوریه سال گذشته به نمایش گذاشت اما فضاپیمایی که شب گذشته با فالکن ۹ به مدار زمین فرستاده شد خیلی با این دو نمونه تفاوت داشت.
آن طور که ایلان ماسک، مدیرعامل اسپیس ایکس هفته پیش تشریح کرد ماهواره‌های جدید هر کدام حدود ۲۲۷ کیلوگرم وزن دارند و علاوه بر یک تیغه بلند شامل سلول‌های خورشیدی، آنتن‌های متعددی دارند که توانایی‌های بالایی دارد.
این ماهواره‌های کوچک همچنین به موتور‌های محرک‌ الکتریکی مجهزند که می‌تواند با شارژ الکتریکی اتم‌های کریپتون را پرتاب کند.
برای شروع عملیات ماهواره‌های استارلینک به موتور محرکه‌ای نیاز دارند که آنها را از لحظه نصب در فضا به مدار مورد نظر که حدود ۴۵۰-۵۵۰ کیلومتر از زمین فاصله دارد برساند.
موتور محرکه این ماهواره‌ها همچنین قادر خواهد بود که استارلینک را در موقعیت دقیق محاسبه شده در آسمان نگه دارد و این ماهواره را پس از آنکه عمر کاری او به پایان رسید به سوی زمین هدایت کند.
آقای ماسک گفته استارلینک‌های به مدار ارسال شده از یک طراحی تکراری سود می‌برند؛ اما دستگاه‌های بعدی که قرار است پرتاب شوند از ویژگی‌های بیشتری برخوردار خواهند بود و برای مثال توانایی اتصال میان ماهواره‌ای خواهند داشت.
ایلان ماسک گفته: «این یکی از سخت‌ترین پروژه‌های مهندسی است که تاکنون به سرانجام رسیدن آن را دیده‌ام.» او تاکید کرده که با وجود همه محاسبات ممکن است در مراحل اولیه خطاهایی پیش بیاید.
مشکل ترافیک ماهواره‌ها در فضا چگونه حل می‌شود؟
پروژه‌هایی نظیر استارلینک یا وان‌وب بنا دارند در چند سال آینده چند هزار ماهواره را در مدار زمین قرار دهند. حال، بسیاری نگران ترافیک و تجمع ماهواره در مدار زمین شده‌اند. چرا که بنابر گزارش موسسه یونیون، هم اکنون حدود ۲۰۰۰ ماهواره به دور زمین می‌چرخند.
این در حالی است که اگر فقط پروژه استارلینک شرکت اسپیس‌ایکس را در نظر بگیریم این تعداد در چند سال آینده دست کم ۷ برابر خواهد شد؛ چونکه استارلینک بنا دارد ۱۲۰۰۰ ماهواره به فضا بفرستد.
تجمع ماهواره‌ها در مدار زمین، نگرانی از احتمال سانحه و برخورد این اجسام در مدار زمین را افزایش ‌داده است؛ سوانحی که معلوم نیست ابعاد تخریبی آنها چه خواهد بود.
شرکت اسپیس ایکس می‌گوید بنا دارد نقش مسئولانه‌ای در این زمینه ایفا کند و ماهواره‌های این شرکت را مجهز به تجهیزاتی کند که به طور خودکار اجرام و نخاله‌ها را تشخیص و از برخورد با آنها پرهیز کنند.
این شرکت همچنین می‌گوید ماهواره‌های خود را از موادی تهیه کرده که به هنگام فرسوده شدن و حرکت به سمت زمین ۹۵ درصد جرم آنها در فضا ذوب خواهد شد و به این ترتیب از نظر ایمنی استاندارهای بالایی خواهد داشت.
راکت فالکن ۹ که روز پنجشنبه پرتاب شد تنها ۶۰ دستگاه از ماهواره‌های استارلینک را به فضا برد و به همین علت تا هنگامی که همه ۱۲۰۰۰ ماهواره نصب و به هم وصل شوند زمان زیادی مانده است.
ایلان ماسک گفته هنوز ۶ پرتاب دیگر باید انجام شود تا یک شبکه کوچک اینترنتی ایجاد شود و پس از آن هم ده‌ها پرتاب دیگر نیاز است تا این شبکه به تکمیل مراحل اولیه و میانی برسد.
آقای ماسک گفته امیدوار است که با تکمیل استارلینک و آغاز سودآوری مالی آن شرکت اسپیس‌ایکس منابع پولی لازم برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بلندپروازانه او را به دست آورد؛ پروژه‌هایی نظیر ساخت یک شهرک خودکفا در مریخ و تاسیساتی در ماه.

۱۳۹۸ فروردین ۹, جمعه

لوایح پولشويی؛ کار جمهوری اسلامی دشوارتر شد

تصویب قطعنامه مبارزه با تامین مالی تروریسم در شورای امنیت سازمان ملل

شورای امنیت از کلیه کشورهای دنیا خواسته برای مقابله با تامین مالی تروریسم تدابیری جدی بیندیشند و با تشدید قوانین کیفری، عرصه را بر تروریست‌ها تنگ کنند. دولت‌ها به همیاری با یکدیگر در این زمینه فراخوانده شده‌اند.

شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب یک قطعنامه، گامی مستقل در راستای مبارزه با تامین مالی تروریسم برداشت. این قطعنامه که پیش‌نویس آن را فرانسه ارائه کرده بود، روز پنجشنبه ۲۸ مارس (هشتم فروردین) به اتفاق آرا با ۱۵ رای موافق به تصویب رسید.

قطعنامه همه کشورها را به بررسی قوانین داخلی‌شان فرا می‌خواند تا اطمینان یابند که کمک مالی به تشکیلات تروریستی، مشمول پیگرد و مجازات‌های سنگین خواهد بود.

از دولت‌ها خواسته شده که استانداردهای FATF در باره مبارزه با پولشویی، تامین مالی یا تسلیحاتی تروریسم را اجرایی کنند و برای یافتن شواهد تامین اعتبار گروه‌های تروریستی، با یکدیگر همیاری داشته باشند.

این در حالیست که جمهوری اسلامی علیرغم هشدارهای بین المللی بویژه از سوی کشورهای اروپايی، هنوز لایحه الحاق به کنوانسیون مبارزه با پولشويی و تامین مالی تروریسم را تصویب نکرده است.

لوایح پولشويی یعنی پنچر کردن چرخ زاپاس نظام

یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظلم می‌گوید: تصویب لوایح مرربوط به پولشويی برملا کردن شیوه‌های دور زدن تحریم‌ها "پنجر کردن چرخ زاپاس مردم" است و اکثر اعضا با این کار مخالفند.

صفار هرندی گفته: اکثر اعضا با تصویب فاتف مخالفند. او در برنامه‌ای تلویزیونی با ابراز خرسندی از طول کشیدن روند تصویب این لایحه تاکید کرد: «اکثریت اعضای مجمع، رفتن به زیربار FATF را به معنای لنگ‌‌تر شدن معیشت مردم تلقی می‌کنند: «یعنی اگر تاکنون چهار چرخ مردم را پنچر کردیم حال دیگر همان زاپاسش را هم پنچر می‌کنیم آن زاپاس درواقع این است که ما امروز می‌گوییم فشار تحریمی دشمن از هر طرف ما را آزار می‌دهد و همه هم به این قائل هستند که هر طور می‌شود باید تحریمها را دور بزنیم آن دور زدن تحریم‌ها یعنی همان زاپاس ما است.»

FATF مانع از دور زدن تحریم‌ها می‌ شود

یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به زیا‌ن‌های پیوستن به کنوانسیون پالرمو و CFT گفت: در شرایط تحریم صلاح نیست که اطلاعات اقتصادی کشور را در اختیار آمریکا قرار دهیم.

به گزارش تسنیم، حجت‌الاسلام مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران افزود: عده‌ای از جمله دولت اصرار دارند که این کنوانسیون‌ها تصویب شود و مزیت ‌آن را هم اینگونه اعلام می‌کنند که شفافیت بین‌المللی در ارتباط با تراکنش‌ها مالی کشور ایجاد می‌شود و بانک‌های خارجی می‌توانند با اطمینان بیشتری با ایران مبادلات اقتصادی داشته باشند. این موضوع در شرایط غیر تحریمی سخن نادرستی نیست ولی در شرایط تحریمی روی دیگری دارد.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: بنده در پاسخ به این سوال که وضعیت کشور با تصویب این دو کنوانسیون چگونه می‌شود تاکید می‌کنم که شرایط اقتصادی کشور بدتر می‌شود. چرا که در شرایط تحریمی به هیچ عنوان صلاح نیست که اطلاعات اقتصادی کشور را در اختیار آمریکا، اسرائیل و عربستان که ناظران FATF هستند قرار دهیم. امروز همان کسی که مسئول میز تحریم‌‌های ایران در آمریکا بوده رئیس FATF است.

از سوی دیگر احمد توکلی، یک عضو دیگر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز نگرانی خود را از تصویب این لوایح نشان داد و گفت:‌ سؤال اصلی این است که اگر FATF را بپذیریم شرایط بهتر می‌شود یا بدتر؟ من می‌گویم اگر نپذیریم شرایط بهتر می‌شود، چرا که اگر بپذیریم باید اطلاعات بدهیم و همه مجاری دور زدن تحریم را باید افشا کنیم، چرا که در «پالرمو» کتمان اطلاعات به بهانه رازداری بانکی جرم تلقی می‌شود. عده‌یی می‌گویند ما نانمان را می‌خواهیم، اما جواب ما این است که نان شما را آجر می‌کنند.


برگزاری همه پرسی دربارۀ پیمان "پالرمو" اوضاع ایران را ملتهب می کند

حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی برگزاری همه‌پرسی دربارۀ لوایح الحاق تهران به پیمان های مقابله با پولشویی و حمایت مالی از تروریسم را به صلاح نظام اسلامی ایران ندانست، زیرا، این اقدام به گفتۀ وی فضای کشور را به ویژه به دلیل مشکلات جاری اقتصادی ملتهب می کند.

به گزارش رادیو فرانسه، رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نگفت که چه کسانی در درون نظام اسلامی ایران خواستار برگزاری چنین همه پرسی شده اند، اما، مخالفت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام با مصوبات مجلس برای الحاق به پیمان "پالرمو" تنش میان دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام را که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی عمل می کند افزایش داده است، به طوری که حسن روحانی در روزهای گذشته با اشاره به مخالفت این مجمع با مصوبات چهارگانه دولت گفت که ده، بیست نفر نمی توانند به جای یک ملت تصمیم بگیرند.

این در حالیست که امام‌جمعه موقت تهران گفته: دشمنان می‌‌خواهند از طریق لوایح استکباری راه را برای حضور کسانی که مردم از کشور بیرون انداختند باز کنند، ما هیچ‌گاه نمی‌گذاریم پای دشمنان انقلاب اسلامی به‌وسیله این لوایح استکباری به ایران باز شود.

آیت‌الله خاتمی افزود: این فشارهایی که امروز دشمنان به ایران اسلامی وارد می‌کند خط پایانی برای آن‌هاست، مقاومت مردم بزرگ ایران با مقاومت و ایستادگی دشمنان را به ذلت می‌کشانند. دشمنان می‌‌خواهند از طریق لوایح استکباری راه را برای حضور کسانی که مردم از کشور بیرون انداختند باز کنند، ما هیچ‌گاه نمی‌گذاریم پای دشمنان انقلاب اسلامی به‌وسیله این لوایح استکباری به ایران باز شود.

تصمیم‌گیری مجمع‌ درباره «پالرمو» تا سال آینده به تأخیر افتاد

لایحه الحاق به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان‌یافته فراملّی (پالرمو) با ناتمام ماندن مذاکرات اعضای مجمع تشخیص مصحلت نظام در نشست امروز (شنبه ۱۱ اسفند) هم به نتیجه نرسید و ادامه بررسی آن به سال آینده موکول شد

حسین مظفر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: تقریباً با این تصمیم هم نمایندگان دولت مخالفتی نداشتند و هم کسانی که از مجلس آمده بودند، این نظر را به‌عنوان نظر فردی قبول داشتند که بررسی پالرمو نیاز به کار بیشتری دارد، ضمن اینکه انتظار است اروپایی‌ها به وظایف خود عمل کنند و اگر آنها به وظایف خود عمل کنند، زمینه برای بحث‌های جدی‌تر مطرح می‌شود و می‌توان تصمیم‌گیری کرد.


پالرمو بلای جانمان شده است

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیش تر در گفت‌وگو با تسنیم، با اشاره به روند بررسی لایحه الحاق جمهوری اسلامی به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان یافته فراملی موسوم به پالرمو، گفته بود: طبعا این لایحه مخالفان و موافقانی در مجمع تشخیص دارد.

وی گفت: مخالفان این لایحه بر این باورند که در این لوایح الفاظ و ادبیاتی به کار رفته که با تفسیر کشورهای غربی از تعابیری چون مجرم و تروریسم برای ما مشکلات زیادی ایجاد می‌کند.

حسین مظفر افزود: موافقان تصویب پالرمو هم می‌گویند تصویب این لایحه به صلاح نظام است اما در عین حال اذعان می‌کنند که قرار نیست با تصویب این لایحه، گشایشی در معاملات بانکی ما با دیگر کشورها ایجاد شود. این طیف از اعضای مجمع همچنین بر این باورند که وضعیت اقتصادی کشور با عدم تصویب این لوایح بدتر نیز خواهد شد.

وی ادامه داد: اینکه ما تمام معاملات مالی خودمان را به شکل شفاف و آنلاین در اختیار نهادهای بین‌المللی قرار دهیم بدون اینکه هیچ تغییری در روند تسهیل فروش نفتمان و همچنین تبادلات پولی و بانکی با دیگر کشور ایجاد شود، کار عقلانی به نظر نمی‌رسد.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: باید به این نکته توجه کرد که برای تصویب لوایح الحاق به کنوانسیون‌‌های پالرمو و CFT نیاز به رای مثبت دو سوم اعضا مجمع است که این موضوع تصویب این لوایح را بسیار دشوار می‌کند.


واکنش هراس آلود سپاه به ضرب‌الاجل

روزنامهٔ جوان وابسته به سپاه پاسداران در واکنش به بیانیه روز جمعه گروه ویژه اقدام مالی نوشت: ماجرای اف‌.ای‌.تی‌اف و نظام در این مدت به‌صورت کامل در کانال سیاسی‌بازی آمریکا افتاده و به همین جهت هم لحن بیانیه‌ اف‌.ای‌.تی‌اف کمی تندتر از گذشته بوده و تنها مهلت چهار ماهه به ایران نداده بلکه برای نظام این خط‌ و نشان را هم کشیده که اگر نظام به‌ درخواست‌هایش عمل نکند و به‌خصوص آن دو لایحه را تصویب نکند، شعب بانک‌هایش تحت نظارت دقیق‌تری قرار می‌گیرند

.این روزنامه با نگرانی از تنگ‌تر شدن حلقهٔ تحریم‌ها نوشت: مسأله بر سر این است که اروپا در گیرودار تحریم‌های آمریکا و فشار ناشی از این تحریم‌ها بر نظام چه می‌کند تا استفاده ابزاری آمریکا از اف‌.ای‌.تی‌اف مبدل به فشار مضاعف بر تحریم نشود و آخرین رمق را از برجام نگیرد.


تعلیق FATFT، مُحرک سُقوط اقتصادی

منصور امان: همگام با پدیدار شدن تدریجی اما مُنظم آثار فشارهای اقتصادی خارجی، بلاتکلیفی و روزمرگی رژیم ولایت فقیه نیز ابعاد ویران کننده تری می یابد. گرچه رهبران و پایوران ج.ا وانمود می کنند که با تعلیق چهار ماهه گنجانده شدن رژیم شان در لیست سیاه FATF یک موفقیت بُزُرگ به دست آورده اند، واقعیت اما این است که اقدام مرکز یاد شده، فقط به حرکت نزولی اقتصادی کشور و تغییر روزانه شرایط زندگی و کار جامعه به سمت وخیم تر شدن، ثباتی چهار ماهه بخشیده است.

از سال ۱۳۹۵ تاکُنون، این برای پنجمین بار است که FATF به ج.ا مُهلت می دهد تا سازوکارهای مالی خود را از سووظن به آلودگی پاک کند. بی تردید حاکمان ایران دلایل خوبی برای نادیده گرفتن این هُشدارها دارند که بخشی از آن در مُشاجرات "زیر خیمه نظام" در باره FATF و کُنوانسیونهای آن به روشنی بازتاب یافته.

نگرانی در باره پول رسانی به مُزدوران لُبنانی، عراقی و فلسطینی حُکومت و آینده استراتژی منطقه ای "تولید اقتدار" با پُمپاژ پول، یکی از این دلایل است. دلیل اصلی اما حفاظت از اقتصاد مُوازی است که بخش مُهمی از ثروت و داراییهای کشور را بدون هرگونه حسابرسی و شفافیت در دست دارد و در فعالیتهای خود نه به قوانین بین المللی و نه حتی به تشریفات قانونی داخلی مُتعهد است. کارتلهای اقتصادی آقای خامنه ای و سپاه پاسداران، بُنیادهای گوناگون و مراکز و صندوقهای مالی، بازوهای این اُختاپوس هستند که بر سرچشمه قُدرت و ثروت نشسته است.

حاکمان کشور منافعی در حذف بخش مُوازی از اقتصاد رسمی ندارند، زیرا این دو چه از نظر سیاسی و چه از نظر سازوکار اجرایی آنگونه درهم تنیده و به یکدیگر وابسته اند که تجزیه یکی از دیگری، باعث زمینگیر شدن هر دو می شود. از طرف دیگر، از آنجا که وزن عُمده ثبات سرکوبگرانه حُکومت در داخل و باجگیری خارجی "نظام" بر دوش بخش کثیف است، بنابراین کوچک یا محدود سازی آن به معنای تک پایه شدن "نظام" و از دست دادن تعادُل در زمین لغزانی است که بر آن گام می زند.

تعلیق چهار ماهه FATF، به تمامی محدودیتهای ناشی از سر باز زدن رژیم ج.ا از شفافیت مالی و دست کشیدن از پشتیبانی مالی تروریسم بین المللی تداوُم می بخشد. در یک شرایط ثابت این امر شاید "تعلیق" و به معنای واقعی آن، حفظ وضع موجود باشد، اما برای اقتصاد رژیم ولایت فقیه که در سراشیبی سُقوط سیر می کند، مفهوم دیگری جُز تقویت دینامیزم این تحول منفی ندارد.

همزمان باید توجُه داشت برخلاف عوامفریبی آقای روحانی و دوستان، نه محدودیتهای FATF عامل مُنحصر بفرد شرایط وخیم کُنونی کشور است و نه رفع آن نقش عصای مُعجزه موسی را بازی خواهد کرد. ریشه بُحران، سیاستهای کلان ج.ا. در پهنه داخلی و خارجی است که زیست در تضاد دایمی با جهان خارج و سرکوب و فشار بی وقفه در داخل را به اموری چشم پوشی ناپذیر و حیاتی بدل ساخته است.

امنیت و بقای رژیم حاکم، با ناامنی و فنا پیرامون خویش گره خورده. برای خُروج از بُحران، در گام نخُست باید دست این نیروی مُخرب را از تصمیم گیری برای سرنوشت کشور و مردُم کوتاه کرد. 

۱۳۹۷ اسفند ۱۷, جمعه

8 مارس - روز جهانی زن


هشتم مارس، روز جهانی زن در بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته می شود. 8 مارس روزی است که زنان جهان بدون توجه به گرایشات مختلف فکری، عقیدتی،نژادی و ... به یادآوری موفقیت ها و دستاوردهای شان می پردازند. در حقیقت، این روز مجالی است برای نگاه کردن به گذشته در مسیر تلاش ها، منازعه ها و فعالیت های پیشین، و بیشتر برای نگریستن در راستای حرکت های پیش رو برای باز کردن راه در جهت شکوفایی استعدادها و فرصت هایی که در انتظار نسل آینده زنان است.

 روز زن, روز جهانی زن, 8 مارس روز جهانی زن

 علت انتخاب 8 مارس به عنوان روز جهانی زن
سالانه ملیونها تن زن و مرد در اقصی نقاط جهان در روز هشتم مارس با ترتیب اجتماعات و گردهمایی ها این روز را گرامی میدارند. انتخاب روز هشتم مارس به عنوان روز زن بخاطر مبارزۀ زنان کارگر فابریکه نساجی کتان در سال 1857 میلادی در شهر نیویورک آمریکا بر می گردد.
شرایط کاری سخت و غیر انسانی با دستمزد کم کارگران زن در اوایل قرن بیستم که همراه با مردان در کشور های صنعتی وارد فابریکات و بازار کاری شده بودند آنان را وادار به مبارزه علیه این بی عدالتی به شکل سازمان یافته و منظم نمود. در اين روز كارگران نساجى زن در يك كارخانه بزرگ پوشاك براى اعتراض عليه شرايط بسيار سخت كارى و وضعيت اقتصادي شان دست به اعتصاب زدند. خاطره اين اعتصاب براى كارگران فابریکۀ نساجى باقى ماند. نارضايتى عمومى ازاين شرايط براى زنان كارگر ادامه داشت.

هشتم مارس سال1908 میلادی:
بعد از گذشت بیش از پنجاه سال، کاگران زن کارخانـۀ نساجی کتان در شهر نیویورک به منظور احیا خاطرۀ اعتصاب در این روز را که تبعیض،محرومیت وفشار کار و حقوق بسیار کم زنان را بیاد می آورد دست به اعتصاب زدند، صاحب این کارخانه به همراه نگهبانان بخاطر جلوگیری از همبستگی کارگران بخش های دیگر با اعتصاب گران و عدم سرایت آن به بخش های دیگر ، این زنان را در محل کارشان محبوس ساخت و بعدا به دلایل نامعلوم کارخانه آتش گرفت و فقط تعداد کمی از زنان توانستند از این حادثه نجات یابند و مابقی 129 تن از زنان کارگر در این آتش سوختند.

به همین دلیل روز هشتم مارس بطور سنتی بنام روز مبارزه زنان علیه بی عدالتی و فشار علیه زنان در خاطره ها باقی ماند. در سال هاى بعد در كشورهاى مختلف اروپايى و امريكا مبارزه زنان به شكل تظاهرات و اعتصاب کاری علیه فشار، تبعیض و استعمار کاری و همینطور برای داشتن حقوق برابر در اجتماع ادامه پیدا کرد.

 از جمله یکی از مهمترین مدافعان حقوق زن در آلمان خانم کلارا زتکین (1857-1933) خواسته های مبارزان زن در آلمان را مبنی بر هشت ساعت کار در روز، تعصیلات ویژه در ایام زایمان و سایر حقوق طبق قانون را تقاضا کرد.

  روز زن, روز جهانی زن, 8 مارس روز جهانی زن

در اروپا دومین کنفرانس سوسیالیستی زنان که در آن صد زن مبارز از هفده کشور جهان شرکت داشتند،با اثر پیشنهاد خانم کلارا زتکین در روز27 آگوست سال 1910 میلادی درکپنهاگ پایتخت دانمارک روز هشتم مارس به عنوان روز زن و روز همبستگی بخاطر دفاع از حقوق زنان و مبارزه در مقابل تبعیض های گوناگون علیه زنان بر گزیده شد.

   روز زن, روز جهانی زن, 8 مارس روز جهانی زن

در واقع می توان گفت آغاز حرکت برای شکل گیری یک روز و اختصاص آن به زنان، ابتدا از دل فعالیت های اعتراضی زنان کارگر در آغاز قرن بیستم در امریکای شمالی و سراسر اروپا نطفه بست : 
1909: نخستین روز جهانی زن در ایالات متحده در 28 فوریه 1909 برپا شد. حزب سوسیالیست آمریکا این روز را به افتخار و تجلیل از اعتصاب کارگران نساجی نیویورک، که در آن زنان علیه شرایط کاری خود اعتراض کرده بودند، برگزید.

1910: کنگره جهانی سوسیالیست ها، طی جلسه ای در کپنهاگ، «روز زن» را روز بین المللی زنان اعلام و آن را به عنوان حرکتی در جهت کسب حقوق زنان و گسترش حمایت به منظور دستیابی زنان به حق رای در سراسر جهان، تثبیت کرد. طرح پیشنهادی با موافقت بیش از یکصد تن از زنان از 17 کشور جهان در این کنگره به تصویب رسید، و نخستین پیامد آن، انتخاب سه زن در پارلمان فنلاند بود. در این کنگره تاریخ ثابتی برای برگزاری مراسم انتخاب نشد.

 روز زن, روز جهانی زن, 8 مارس روز جهانی زن

1911 : بازتاب کنگره کپنهاگ سبب شد که روز جهانی زن برای نخستین بار (19 مارس) در اتریش، دانمارک، آلمان و سوئیس برگزار شود، یعنی در کشورهایی که بیش از یک میلیون زن و مرد در تظاهرات بزرگی شرکت و حق رای برای زنان، امکان دستیابی به مشاغل دولتی، حقوق زنان برای کار، آموزش حرفه ای و پایان تبعیض شغلی را مطالبه کردند.

1913-1914 : با شروع جنگ جهانی، روز جهانی زن، دستمایه ای برای جنبش های زنان در سراسر جهان شد تا آن را به روزی برای اعتراض به جنگ جهانی تبدیل کنند. زنان روسی، به عنوان بخشی از جنبش صلح خواهی، نخستین مراسم روز جهانی زن را در آخرین یکشنبه ماه فوریه برگزار کردند. زنان در دیگر نقاط اروپا نیز حول و حوش 8 مارس در اعتراض به جنگ و با ابراز همبستگی با دیگر فعالان، تظاهرات باشکوهی برپا ساختند.

  روز زن, روز جهانی زن, 8 مارس روز جهانی زن

1917 : زنان روسی، علیه عاقبت شوم جنگ، آخرین یکشنبه فوریه را برای اعتراض و اعتصاب خود و با درخواست «نان و صلح» انتخاب کردند (که بر اساس تقویم گرگوری روز 8 مارس قطعیت پیدا کرد). چهار روز بعد، تزار روسیه استعفا داد و دولت موقت حق رای برای زنان را به رسمیت شناخت.

 سازمان ملل متحد و برابری جنسی
قطعنامه سازمان ملل متحد که در سال 1945 امضا شد، نخستین توافقنامه ای بود که اصل برابری زن و مرد را تصریح کرد. از آن زمان تاکنون، این قطعنامه بین المللی که منجر به ارائه استراتژی ها، استانداردها، برنامه ها و اهداف مختلف از سوی سازمان ملل شده، در پیشرفت موقعیت و وضعیت زنان در سرتاسر جهان موثر بوده است.

پس از سال ها، سازمان ملل متحد و آژانس های تخصصی اش مشارکت زنان را به عنوان شرکا برابر با مردان در دستیابی به پرورش، صلح، امنیت، و احترام کامل برای حقوق بشر مداوم، ترفیع داده اند. قدرت و اختیار زنان، نشان از چهره آشکار تلاش های سازمان ملل متحد با نظارت و تصحیح چالش های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در سراسر جهان دارد.

۱۳۹۷ بهمن ۸, دوشنبه

نسل کشی در ایران

روز جهانی یادبود هولوکاست ، روزی بین‌المللی است که هر سال در ۲۷ ژانویه به یاد تراژدی هولوکاست که در جنگ جهانی دوم رخ داد برگزار می‌شود. این روز یادآور نسل‌کشی است که منجر به مرگ حدود ۶ میلیون نفر یهودی، ۵ میلیون نفر اسلاوها، ۳ میلیون معلول شد. در تاریخ ۱ نوامبر ۲۰۰۵ در طی چهل و دومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای اعلام شد .  که این قطعنامه پس از یک جلسه ویژه در ۲۴ ژانویه ۲۰۰۵ به تصویب رسید که به موجب آن مجمع عمومی سازمان ملل متحد شصتمین سالگرد آزادی اردوگاه‌های کار اجباری و پایان هولوکاست را اعلام کرد. در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵، اردوگاه آشویتس بزرگ‌ترین اردوگاه مرگ آلمان نازی، توسط ارتش سرخ آزاد شد. به‌موجب قطعنامه ۶۰/۷، روز ملی بزرگداشت یادبود قربانیان توسط رومان هرتسوگ رئیس‌جمهور فدرال آلمان ثبت شد و (روز یادبود قربانیان سوسیالیسم ملی) در ۳ ژانویه ۱۹۹۶ و روز یادبود هولوکاست در ۲۷ ژانویه هر سال از سال ۲۰۰۱ به بعد در بریتانیا برگزار می‌شود. 
اصطلاح "genocide" (نسل كشی) تا پیش از سال ١٩٤٤ وجود نداشت. این اصطلاح بسیار خاص به جنایات خشونت باری اطلاق می گردد که علیه یک گروه به قصد نابودی آن صورت می گیرد. حقوق بشر، همانگونه كه در اصلاحیه ده گانه قانون اساسی آمریكا در زمینه حقوق بشر یا اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوبه سازمان ملل متحد در ١٩٤٨ آمده، حقوق افراد را در بر می گیرد.

در١٩٤٤، یك وكیل یهودی لهستانی به نام رافائل لمكین (١٩59-١٩00) درصدد برآمد كه سیاستهای نازی درباره قتل های سازمان یافته از جمله نابودی یهودیان اروپایی را توضیح دهد. او كلمه "genocide" را از تركیب کلمه "geno" (از زبان یونانی به معنی نژاد یا قبیله) با کلمه "cide" (از زبان لاتین به معنی كشتن) ساخت. با پیشنهاد این اصطلاح جدید، لمكین "برنامه ای نظام یافته را در نظر داشت كه شامل اقدامات مختلف با هدف نابودی پایه های اصلی بقای گروه های ملی و درنهایت از بین بردن خود گروه ها طرح ریزی شده بود". سال بعد، دادگاه نظامی بین المللی در نورنبرگ نازی های طراز اول را به "جنایت علیه بشریت" متهم ساخت. كلمه "نسل کشی" نیزفقط جهت توصیف و نه به عنوان یك اصطلاح قانونی، دردادخواست گنجانده شده بود.

در ٩ دسامبر ١٩٤٨، سازمان ملل متحد تحت تاثیر واقعه هولوكاست و تا حد زیادی به دلیل تلاش های خستگی ناپذیر لمكین، کنوانسیون منع و مجازات جرم نسل كشی را به تصویب رساند. طبق این کنوانسیون "نسل کشی" جرم بین المللی شناخته شد و کشورهای امضاكننده آن ملزم به "منع و مجازات" آن شدند. این کنوانسیون نسل كشی را این گونه تعریف می كند:

نسل كشی یعنی هر یك از اعمال زیر كه با هدف نابود كردن بخش یا تمامیت یك ملت، قوم، گروه نژادی یا مذهبی انجام گیرد:
(الف) كشتن اعضای گروه؛ 
(ب) وارد کردن صدمات جسمی یا روحی شدید به اعضای گروه؛ 
(پ) تحمیل تعمدی نوعی از شرایط خاص زندگی بر یک گروه با هدف نابودی فیزیکی بخش یا تمامیت گروه 
(ت) تحمیل اقداماتی جهت جلوگیری از زاد و ولد در گروه؛ 
(ث) انتقال اجباری كودكان گروه به گروهی دیگر.

با وجود این که موارد متعددی از خشونت علیه گروه ها در طول تاریخ و حتی پس از تصویب این کنوانسیون صورت گرفته است، ولی شرح و بسط قانونی و بین المللی این اصطلاح در دو دوره تاریخی مجزا برجسته تر است: از زمان ابداع این اصطلاح تا پذیرش آن به عنوان قانون بین المللی (1948-1944) و زمان آغاز بکارگیری آن با پایه گذاری دادگاه های جنایی بین المللی برای پیگرد قانونی جنایات نسل كشی (1998-1991). جلوگیری از نسل كشی، که از تعهدات اصلی این کنوانسیون است ، هنوز هم به صورت یك چالش در بین ملت ها و اشخاص مطرح است.
كنوانسيون جلوگيري از كشتار جمعي ومجازات ان مصوب 9 دسامبر 1948مجمع عمومي سازمان ملل متحد . كشور ايران در سال 1956 به اين كنوانسيون پيوسته است .

نسل کشی در ایران

قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد .  در برخی از منابع در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن از بین رفتند ؛ برخی منابع دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هندوستان و بین‌النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاست‌های مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی می‌داند

در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود علی‌رغم اعلام بی‌طرفی در جنگ از سوی حکومت ایران بخش‌هایی از ایران توسط نیروهای انگلیس و تا حدی روسیه اشغال شده بود. در همین زمان درگیری‌های داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود. در مورد شیوع این بیماری در ایران اطلاعات دقیقی در دست نیست و تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته 
شدند محل مناقشه‌است. اما این نسل کشی به هولوکاست 9 میلیونی ایرانی معروف هست 


بمباران شیمیایی حلبچه در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ در راستای عملیات گسترده ای به نام عملیات "انفال" به دستور صدام انجام گرفت.

نسل کشی در حلبچه با گازهای اعصاب مانند وی ایکس، سارین، تابون و گاز خردل انجام و جان نزدیک به ۳۲۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر 
را گرفت و ۷۰۰۰ هزار تا ۱۰۰۰۰ هزار نفر را مجروح شیمیایی کرد.

کشتاری «بی‌سابقه» در تاریخ معاصر ایران

کشتار تابستان ۶۷ را می‌توان مخوف‌ترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. 
تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانه‌ای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدام‌ها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئت‌هایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند».
البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استان‌ها و باقی نقاط کشور نیز هیئت‌های دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندان‌های اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های چپگرا نیز محسوب می‌شد.

این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید می‌افتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی می‌کردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی می‌پرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شده‌اند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را می‌دهد و می‌گوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».
تعداد کشته شدگان کشتار ۶۷ و نقش افشاگرانه آیت الله منتظری

اگرچه سایت «عصر نو» اسامی ۴۴۸۴ زندانی اعدامی در کشتار ۶۷ را روی سایت خود قرار داده است، اما گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد تعداد اعدام شدگان را ۱۸۷۹ نفر برآورد کرد. این در کنار تخمین آیت الله منتظری ست که در کتاب خاطرات خود، رقم اعدامیان تابستان ۶۷ را ۲۸۰۰ یا ۳۸۰۰ نفر اعلام کرد. آیت الله منتظری در کنار افشاگری پیرامون تعداد کشته شدگان در کتاب خاطرات خود، در همان مقطع اعدام‌ها نیز به اعتراض پیرامون این مساله پرداخت و شخصا سعی در جلوگیری از این کشتار کرد، گرچه موفقیت چندانی کسب نکرد. او دو نامه به آیت الله خمینی نوشت که هیچ پاسخی نگرفت و یک نامه نیز خطاب به هیئت سه نفره (نیّری، اشراقی، پورمحمدی) به نگارش در آورد. او دست‌خط خمینی را که بیرحمانه‌ترین فرمان کشتار در تاریخ شیعه است انتشار داد. او نامه‌نگاری بین احمد خمینی و موسوی‌اردبیلی را افشا کرد. او با انتشار این اسناد پرده از چهرهٔ کریه خمینی برگرفت. او بود که برای اولین بار آمار قتل‌عام شدگان ۶۷ را اعلام داشت وگرنه خامنه‌ای و رفسنجانی و موسوی اردبیلی و خاتمی و... که منکر قتل‌عام و کشتار بودند. 
این یک فاجعه ملی است و بعنوان یک جنایت علیه بشریت در عصر جدید اتفاق افتاده است . 
وقتی صحبت از فاجعه ملی میشود یعنی سکوت در برابر چنین جنایاتی محکوم هست . سکوت ما باعث تکرار این نسل کشی ها خواهد بود . باید این جنایت ها را افشاگری کرد . باید عاملان و آمران مسئولیت این جنایتی را که مرتکب شده اند را بر گردن بگیرند . و این امر مهم زمانی به تحقق خواهد رسید که ما آگاهانه در برابر این ظلم و بی عدالتی ها بایستیم و افشاگر حقایق باشیم . 

۱۳۹۷ آذر ۲۰, سه‌شنبه

چرایی نقض حقوق بشر ( به مناسبت هفتادمین سالگرد روز جهانی حقوق بشر )

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دهم دسامبر 1948 این روز را با هدف جلب دقت به حق آزادی و برابر تمامی انسانها، به عنوان روز جهانی حقوق بشر اعلام کرده است. گرامیداشت این روز در سطح جهانی، در سایه افزایش آگاهی در خصوص حقوق بشر میسر می شود. وقوع جنگ ها، تبعید ها، قتل عام ها و نسل کشی علیه میلیون ها انسان به دنبال کشیده شدن جهان به لبه پرتگاه در نتیجه حرص و طمع دیکتاتورها سبب شد تا حقوق بشر در جوامع تعریف شده و تحت ضمانت قرار بگیرد. 

هفتاد سال پس از اعلامیه حقوق بشر؛ آیا مفهوم حقوق بشر جهانی شده؟

۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصویب شد. هیچ کشوری در دنیا نیست که این اعلامیه را نپذیرفته باشد اما آیا این به معنای پذیرش و اجرای اصول مندرج در این اعلامیه است؟
۱۰ دسامبر  هر سال بعنوان روز جهانی حقوق بشر گرامی داشته میشود  . اعلامیه جهانی حقوق بشر در چنین روزی در سال ۱۹۴۸ سه سال پس از پایان دومین جنگ جهانی تصویب و مفهوم "حقوق بشر" به طور رسمی وارد ادبیات سیاسی جهان شد.
این ورود رسمی اما بدان معنا نبود که شخصیت‌ها و قدرت‌های سیاسی نیز بلافاصله این مفهوم را بپذیرند و به بند بند مفاد آن عمل کنند. حتی امروز با گذشت 70 سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، هنوز هستند حکومت‌ها و قدرت‌هایی که حتی اصول اولیه این سند بین‌المللی را زیر پا می‌گذارند.
با این همه می‌توان گفت مسیری که در طول این 70 سال طی شده مسیری رو به جلو بوده است چرا که امروز حتی همان حکومت‌هایی که اصول اولیه اعلامیه جهانی حقوق بشر را نقض می‌کنند، این کار را با بهانه‌هایی چون عدم تطبیق با قوانین داخلی یا ناهماهنگی با سنت و عرف آن کشور توجیه می‌کنند.
در حقیقت شاید بتوان گفت کشوری در دنیا نیست که با افتخار اعلام کند که حقوق بشر را نقض می‌کند یا اصولا آن را قبول ندارد بلکه از سوی ناقضان حقوق بشر این استدلال شنیده می‌شود که آنها  با این تفسیر از حقوق بشر مشکل دارند یا برخی موارد را باید با قوانین خود تطبیق دهند . 
جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر است و این مسئله بارها در اعلامیه‌ها و بیانیه‌های سازمان‌های بین‌المللی علنی شده است. تعداد بالای اعدام‌ها، اجرای مجازات‌هایی خلاف شأن و منزلت انسانی مثل شلاق و قطع دست و پا، نقض سیستماتیک حقوق زنان و پیروان  دینی و قومی و جنسیتی تنها نمونه‌هایی از نقض اصولی است که 70 سال است دنیا بر سر آن توافق کرده است . 
همین جمهوری اسلامی اما حداقل یک نهاد با نام "حقوق بشر" در سیستم حکومتی خود تعریف کرده است: ستاد حقوق بشر قوه قضائیه. گذشته از آن موارد نقض حقوق بشر از سوی مقامات جمهوری اسلامی نه به عنوان نقض حقوق بشر بلکه با عنوان قوانین داخلی ایران و یا شرع و عرف تعریف می‌شود. حد اقل از تریبون‌های رسمی و حکومتی مخالفت آشکاری با مفهوم حقوق بشر دیده نمی‌شود و تنها پسوند "اسلامی" به آن اضافه می‌شود.
این بدان معناست که مفهوم حقوق بشر از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی نیز به عنوان مفهومی جهان‌شمول پذیرفته شده اما بر سر تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد.

"حق تحفظ" یک تقلب قانونی است
دکتر عبدالکریم لاهیجی رئیس فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق بشر اما این را نوعی "تقلب" دانسته و می‌گوید: «در حقوق یک مفهومی است به نام تقلب نسبت به قانون یعنی به جای اینکه یک قانونی را رد بکنند آن را پذیرفته و تصویب می‌کنند و بعد راه‌های تقلب نسبت به آن را یا در یک قانون دیگر و یا در عمل فراهم می‌کنند.»
این حقوقدان در گفت‌وگو با دویچه‌وله "حق تحفظ" را نوعی از همین "تقلب نسبت به قانون" می‌داند. "حق تحفظ" حقی است که برخی کشورها و از جمله ایران و کشورهای اسلامی برای خود قائلند و بر اساس آن معاهدات بین‌المللی را تا جایی که مغایر با قوانین داخلی و نیز عرف آنها نباشد رعایت می‌کنند. این در حالی است که بر اساس قوانین بین‌المللی این گونه معاهدات باید بر تمامی قوانین داخلی ارجح باشد و اگر هم در مواردی با قوانین داخلی یک کشور متناقض بود، این معاهدات بین‌المللی است که باید اجرا و رعایت شود.
به همین دلیل است که لاهیجی این اقدام را نوعی تقلب می‌داند. اما با این همه آیا پذیرفتن این مفاهیم و رودر رو نشدن مستقیم با آنها یک قدم به جلو نیست؟
«در حوزه سیاست بین‌المللی بله‌، چون روابط بین‌الملل بهتر است بر تفاهم استوار باشد تا درگیری و رودرویی و جنگ ولی از طرفی روابط بین‌الملل باید از یک شفافیت و نیز نتایج عملی مثبت هم برخوردار باشد والا اگر قرار باشد هر دولت یا حکومتی تجاوز نسبت به حقوق شهروندان خودش را با اینگونه راه‌های فرار مشروعیت ببخشد در نتیجه این عملکردها هیچ تفاوتی به وجود نخواهد آمد.»

حقوق برابر برای همه انسان‌ها (ماده ۱)

اعلامیه جهانی حقوق بشر در روز دهم دسامبر سال ۱۹۴۸ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید؛ اعلامیه‌ای که هدف آن حفظ حقوق انسان‌ درعرصه‌های مختلف از بدو تولدش بود. طبق ماده‌ی ۱ این اعلامیه «تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند.» اعلامیه جهانی حقوق بشر برخلاف قطعنامه‌های شورای امنیت از ارزش اجرایی برخوردار نیست.
70سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌گذرد و ایران پس از چین بالاترین تعداد اعدام را دارد. 
عفو بین‌الملل: تشدید عوامگرایی باعث نقض حقوق بشر می‌شود
گروه ها و سیاستمداران ناسیونالیست عوامگرا در سرتاسر جهان سعی می کنند تا ترس و تنفر را در جامعه تشدید نمایند. سازمان عفو بین الملل در گزارش سالیانه خود بیشتر به افزایش فعالیت های اجتماعات مدنی تاکید کرده است.
در ادامه خشونت های شدید علیه اقلیت مسلمان روهینگیا در میانمار، حدود ۷۰۰ هزار تن از این اقلیت به بنگلادش فرار کردند. در اروپا و ایالات متحده امریکا بیگانه ستیزی و منزوی سازی روز به  روز جهت سیاست های سیاستمداران و سخنرانی های آنان را تشکیل می دهد.
در ترکیه خبرنگاران و جناح مخالف در صورت انتقاد از حکومت، بهای سنگینی می پردازند به شمول از دست دادن زندگی و آزادی. روز تا روز کشورهای بیشتری فشار بر مدافعان حقوق بشر و اپوزیسیون را تشدید بخشیده و آنان را مورد تعقیب قرار داده و یا هم به قتل می رسانند.
گزارش سالیانه سازمان عفو بین الملل از وخامت شدید این وضعیت سخن می گوید. در برابر همچنان در این گزارش که در واشنگتن منتشر گردید، بر فعالیت های روز افزون سازمان های مدنی و مدافعان حقوق بشر تأکید شده است.

تجرید و عوامگرایی
در این عرصه وضعیت در سرتاسر جهان مشابه می باشد. ایجاد رعب و تجرید اقلیت ها و نیز منزوی سازی پناهجویان از جمله پدیده های جهانی را تشکیل می دهد. همچنان در بخش تقسیم مهاجران وضعیت تفاوت چندانی ندارد.
 داوید گریفیتس عضو سازمان عفو بین الملل عنوان میکند که  میان نقض حقوق بشر و نابرابری های اجتماعی ارتباطات خیلی پیچیده یی وجود دارد. "یکی از موارد این ارتباط را در ایران  می بینیم که اکثر سیاستمداران در سطوح رهبری از نگرانی ها و ترس شهروندان از سقوط جایگاه اجتماعی شان سوء استفاده کرده و به نفرت اندازی و ایجاد ترس می پردازند."
اعتراضات هزاران تن در بوداپست پایتخت مجارستان
 سلیل شیتی، دبیرکل سازمان عفو بین الملل نیز در مقدمه این گزارش نوشته است که در اکثر اوقات حکومت های کشورهای غربی نیز در سطح سیاست های جهانی طور مثال در قبال کشته شدن افراد غیرنظامی در عراق، یمن و سوریه بی تفاوت مانده و واکنشی نشان نمی دهند. به گفته او، در میان سیاستمداران مقتدر شمار اندکی اند که بر نقض حقوق بشر انگشت گذاشته و آن را محکوم کرده اند.

افزایش راستگرایی

در گزارش سالیانه سازمان عفو بین الملل در مورد وضعیت حقوق بشر در سرتاسر جهان پرداخته شده است و در این ارتباط وضعیت ۱۵۹ کشور جهان مورد بررسی قرار گرفته است. در اکثر این کشورها وضعیت حقوق بشر، بد، نامناسب و بسیار وخیم خوانده شده است.
چنین تصویری با تجارب کمیسر ارشد سازمان ملل متحد مطابقت دارد، چنانچه روپرت کالویل، سخنگوی کمیساریای عالی سازمان ملل در امور حقوق بشر در ژنو گفت: "در بسیاری از کشورهای جهان وضعیت به گونه وخیمی تشدید یافته است."
کالویل در ادامه میگوید :  "ما می بینیم که حرکت های راست افراطی تشجیع شده اند. هرچند این حرکت ها در جامعه کاملاَ پذیرفته شده نیستند، اما دیدگاه های راستگرایانه، نژادگرایانه و بیگانه ستیزی در متن سیاست ها راه یافته اند."
به گفته او نفوذ راست گرایان خیلی قابل نگرانی می باشد، به ویژه اینکه بیشتر تأکید می شود که حقوق بشر اهمیت چندانی ندارد و آنچه مهم است، مسایل اقتصادی می باشد.
کالویل میگوید : "ما تنزل ارزش ها را می بینم". او با اشاره به اعلامیه عمومی حقوق بشر که در واکنش به بی رحمی ها جنگ جهانی دوم تدوین شده بود، گفت: "امروز چنین حس می شود که گویا همه شقاوت های دوره جنگ را فراموش کرده اند. این مسئاله خیلی هراس انگیز است. ما نزدیک هستیم که بخشی از تجارب نه چندان دور خود را دوباره تکرار کنیم."

حمایت بیشتر از جامعه مدنی

در کنار سازمان عفو بین الملل همچنان کمیساریای عالی سازمان ملل در امور حقوق بشر نیز بیشتر از همه به نیروی جامعه مدنی امیدوار می باشد. به گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل «با وصف آنکه اجتماعات مدنی در شمار زیادی از کشورها به شدت تحت فشار می باشد، اما در سطح بین المللی سازمان های مدنی به تناسب ده سال قبل نیرومندتر شده اند."
راه اندازی کمپینهایی برای عدالت و جلوگیری از جنایات بشری
مبارزه در برابر بی عدالتی های اجتماعی، سرکوب و نقض حقوق بشر و منزوی سازی اقلیت ها در سطح جهان بیشتر شکل می گیرد. چنانچه در ایالات متحده امریکا نهضت "من هم!" در برابر تبعیض علیه زنان آغاز گردیده و شکل گرفت. در امریکای لاتین نیز ابتکار عمل "نی اونا مینوس" شکل گرفت و هزاران تن در مخالفت علیه خشونت در برابر زنان به راهپیمایی پرداختند.
معترضی در ایران
شهروندان ونزویلا و ایران نیز در برابر تشدید فساد و افزایش بهای موارد اولیه زندگی به جاده ها برآمده و اعتراض نمودند. 
پرداخت بهای سنگین توسط مدافعان حقوق بشر
با وجود همه، مدافعان و فعالان حقوق بشر بهای سنگینی را برای رسیدن به اهداف خویش می پردازند. درترکیه تانر جیلیک رئیس بخش ترکی سازمان عفو بین الملل از تابستان سال گذشته تا حال در زندان می باشد. همچنان، با آنکه ایدیل ایثار مدیر بخش ترکی این سازمان با نه تن دیگر از زندان آزاد گردیدند، اما دوسیه های آنان هنوز بسته نشده است.
مدافعان حقوق بشر در سرتاسر جهان به طور خشونت آمیزی مورد تعیقب قرار می گیرند. در چین لیو شیاوبو مدافع حقوق بشر و دارنده جایزه نوبل، پس از آنکه از معالجه طبی او خودداری گردید، درگذشت. در روسیه و مجارستان نیز سازمان های مدنی ای که از خارج کمک می شوند، تحت تعقیب حکومت قرار دارند.
روپرت کالویل، سخنگوی کمیساریای عالی سازمان ملل
به گزارش عفو بین الملل مدافعان حقوق بشر در حال حاضر به تناسب ده سال قبل با تهدیدهای بیشتری مواجه می باشد.  تنها در سال گذشته ۳۱۲ فعال حقوق بشر به قتل رسیده اند.
داوید گریفیتس، عضو سازمان عفو بین الملل در ادامه توضیح داد: "نه تنها قتل و کشتار، بلکه همچنان ارعاب کردن، تهمت بستن و شکنجه از معضلات دیگری اند که زندگی فعالان حقوق بشر را تهدید می کند."
وضعیت جهان تیره تر گردیده است
سازمان حقوق بشری عفو بین الملل در گزارش تازه اش وضعیت تیره حقوق بشر را در سرتاسر جهان به تصویر کشیده است. در این گزارش گفته می شود که جهان « تیره‌تر و ناامن‌تر» گردیده است. آلمان نیز از این وضعیت در امان نمانده است.
در گزارش از سازمان عفو بین الملل آمده است که احتمالاَ «تعرض بدخیم» بر حقوق بشر از آنجا ناشی می‌شود که قدرتمندان و سیاستمداران برای توجیه اقدام‌های سرکوبگرانه شان، «دیگران» را مقصر مشکلات اجتماعی واقعی یا فرضی می‌خوانند. علاوه بر آن، افزوده شده است که «آن‌ها (قدرتمندان) با اظهارات تند نفرت انگیز و نفاق افکن، به تیره ترین غرایز طعبیت انسانی خدمت می کنند». بنابراین راه را برای تبعیض و جرایم نفرت پراگنانه هموار می سازند.
«در زمانه ای که رئیسان مهم ترین حکومت های جهان باید در فکر آن باشند که جرایم جنگی بررسی ناشده نمانند، ما دقیقاَ برعکس آن را می بینیم، مثلاَ در نهادهایی مانند شورای امنیت.» برخی اعضای این شورا از حق  وتوی شان برای جلوگیری از بررسی جرایم جنگی استفاده می‌کنند.
گزارش عفو بین الملل همچنان از بارک اوباما سلف ترامپ انتقاد می کند. گفته شده است که او از خود «میراثی به جا مانده است که شامل بسیاری نقایص شدید می باشد». به طور مثال حمله با هواپیماهای بی سرنشین علیه مظنونین به ترور در کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان و یمن می باشد که موجب کشتار ملکی های زیادی گردیده است. همچنان به «ماشین ترصد» جهانی استخبارات ایالات متحده امریکا اشارت شده است.
اعتبار فرانسه در لبه پرتگاه قرار گرفته است
طبق این گزارش، واکنش کشورهای اروپایی در قبال حملات تروریستی نیز راه درستی نپیموده است. مارکوس بیکو، رئیس شعبه آلمان عفو بین الملل گفت: «قوانین ضد ترور در بسیاری کشورهای اتحادیه اروپا حق آزادی را بدون کدام کنترول ضروری این اقدامات توسط دولت قانونمدار محدود می گرداند.»
در این ارتباط به ویژه به فرانسه اشارت شده است. شیتی، دبیرکل عفو بین الملل از شهرت و جایگاه فرانسه تذکار به عمل آورده است که همچون «گهواره حقوق بشر» می باشد و اکنون در آستانه «فرسایش خزنده حقوق بشر» قرار گرفته است. به قسم استثناء، عفو بین الملل که عادتاً گزارشش را در لندن انتشار می داد، امسال در پاریس منتشر ساخته است.
عفو بین الملل همچنان از تداوم سیاست کنونی پناهجویان اتحادیه اروپا انتقاد کرده است. اتحادیه اروپا از طریق همکاری های مطروحه با لیبیا برای متوقف گردانیدن موج مهاجرت از راه مدیترانه، در تخطی بسیار شدید حقوق بشر در این کشور شمال افریقا دخیل می گردد. «در اینجا پناهجویان و مهاجران در مراکز توقیف آورده می شوند که غالباً با کسی تماس نداشته  باشند و در یک شرایط غیر انسانی نگهداری می شوند.»
آلمان از اقامتگاه های پناهجویان به طور رضایت بخشی حفاظت نمی کند
آلمان به دلیل تدابیر ناکافی اش علیه حملات بر اقامتگاه های پناهجویان مورد انتقاد قرار گرفته است. در نه ماه اول سال ۲۰۱۶ دوایر آلمانی ۸۱۳ مورد جرمی را علیه اقامتگاه های پناهجویان و ۱۸۰۳ مورد را علیه پناهجویان ثبت کرده است که در اثر آن ۲۵۴ تن زخمی گردیده اند. این سازمان همچنان از ارزیابی سریع درخواست پناهندگی انتقاد نموده است. در عین زمان عفو بین الملل از تلاش های فوق العاده آلمان برای حمایت از کسانی که به حمایت ضرورت دارند ستایش نموده است.
در کل این گزارش عفو بین الملل ۴۰۰ صفحه را در بر می گیرد. در ۲۳ کشور این سازمان جنایات جنگی را تثبیت نموده است. ۳۶ کشور با واپس فرستادن پناهجویان حقوق بین الدول را پامال نموده اند. در ۲۲ کشور کشتار فعالان حقوق بشر ثبت شده است.
با اینهم عفو بین الملل خواهان تعهد شجاعانه به حقوق بشر است. شیلی دبیرکل عفو بین المللی تاکید می نماید که «درست در چنین زمانی به صداهای شجاعانه آن زنان و مردان قهرمانی نیاز است که علیه بی عدالتی و ستم به پا برخیزند.»

هفتاد سال از حقوق بشر

با وصف این وضعیت، به گزارش عفو بین الملل در سال های اخیر روزبه  روز تعداد افرادی که برای دفاع از حقوق خویش اعتراض کرده و تظاهرات می نمایند، بیشتر می شود. نیروهای مقاوم در برابر نقض حقوق بشر و منزوی سازی اقلیت ها روزبه روز بیشتر شکل می گیرند. برای دفاع از حقوق بشر شماری کار و اشتغال خود را با مخاطره روبرو می کنند، و شمار دیگر برای تجلی بیشتر اعلامیه حقوق بشر که هفتاد سال قبل تصویب شد، سلامتی و حتی زندگی خود را به خطر می اندازند.
جشن هفتاد سالگی اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل زمینه ای است تا در زمان به شدت وخیم کنونی ، بار دیگر بر ارزش ها تأکید گردد. به ویژه در مورد اینکه هر یک از اعضای جامعه بشری دارای کرامت و حق برابر می باشد."
به امید تحقق آزادی و حقوق برابر برای همه در همه جا 

۱۳۹۷ آذر ۵, دوشنبه

علل و انگیزه های خشونت علیه زنان در ایران


به مناسبت 25 نوامبر (  روز جهانی منع خشونت علیه زنان )

نخست گذاری خواهیم داشت بر تاریخچه این روز بزرگ :
در سال 1961میلادی ، جهموری دومینیکن، سه خواهر اهل این کشور (خواهران میرابل) را پس از ماه‌ها شکنجه، به جرم شرکت در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن، به قتل رساند.
21 سال بعد از این واقعه، طی یک همایش بزرگ در شهر بوگوتا، پایتخت کشور کلمبیا، با شرکت «مدافعان حقوق زنان» در آمریکای لاتین، برای نخستین بار پیشنهاد اختصاص دادن روز قتل خواهران میرابل به «روز منع خشونت علیه زنان» مطرح شد. مبنای پیشنهاد مذکور روی دو اصل استوار بود:
اول؛ احترام به تلاش و جسارت خواهران میرابل.
دوم؛ میل و سوق افکار عمومی به سوی منع خشونت علیه زنان.
در ادامه چنین جنبش‌هایی، سازمان ملل متحد به سال 1999، 25 نوامبر را به عنوان «روز جهانی منع خشونت علیه زنان» نام‌گذاری کرد و این روز را به رسمیت شناخت.
یک سال بعد از به رسمیت شناختن روز منع خشونت علیه زنان، سازمان مذکور قطعنامه 1325 را با عنوان «زنان، صلح و امنیت» به تصویب رساند که از جمله ماده‌های مهم این قطعنامه را «پیش‌گیری مناقشات و خصومت‌ها در درون و در میان کشورها، تامین مشارکت زنان در حیات سیاسی و اجتماعی و ممانعت از اعمال خشونت علیه [زنان]» را تشکیل می‌داد که بی‌شبهه، قطعنامه سازمان ملل در مورد حراست از زنان و اعاده حقوق آنها، مبنایی است برای به محاکمه کشاندن و مجازات کردن کسانی که به نحوی علیه زنان ستم روا می‌دارند. از آن روز به بعد، تا اکنون روز 25 نوامبر به عنوان «روز جهانی منع خشونت علیه زنان» در بسیاری از کشورها تجلیل می‌شود.
ابعاد  مفهومی خشونت
همان‌گونه که تذکر به عمل آمد، مبنا و اساس نام‌گذاری روزی به نام «روز جهانی منع خشونت علیه زنان» برآمده از عمل خشنی است تحت عنوان خشونت که جان سه خواهر را گرفت. از همین جاست که فلسفه بنیان‌گذاری این روز را پدیده خشونت تشکیل داده تا راهی باشد برای کاهش خشونت علیه قشری از جامعه بشر (زنان) .
بهتر است تا موضوع مورد بحث را با تعریفی ساده از پدیده خشونت پی بگیریم؛ در تعریف از خشونت گفته می‌شود که «خشونت عبارت است از کاربرد عامدانه نیرو یا قوت بدنی که از حیث اجبار یا تهدید یا ارعاب خود و دیگر اشخاص اعم از گروه‌ها و مجامع که می‌تواند تا نقص عضو و آسیب روانی و مرگ شخص نیز پیش برود.»
در تبیین از پدیده خشونت گاهی گفته می‌شود که : «خشونت ریشه در نظام اجتماعی دارد و اشخاص صرفا کارگزاران آن به شمار می‌آیند [به همین قسم] خشونت... با اهداف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صورت می‌گیرد و دارای جوانب جسمی، جنسی و روانی است. »
اندیشه مردسالارانه، تبیین زنان به عنوان جنس دوم از حیث جنیست و توانایی‌های جسمی و فیزیکی، بالندگی مرد به عنوان تامین‌کننده اقتصاد خانواده و... همه جزو عنصر اصلی و اساسی نگرش قبیله‌ای هستند که بر مبنای آن، زنان را از متن زندگی اجتماعی و فعالیت‌های بیشتر در عرصه اجتماع، کسب و کار خارج از منزل و حتی کسب تحصیل و علم، بیرون می‌رانند و تمام زندگی آنها را با مفهوم خانه‌نشینی، از معنا و آزادی فرو می‌کاهند.
در اینجا صرف نظر از این‌که خشونت در چه شرایطی رخ می‌دهد و چرا و چگونه به وقوع می‌پیوندد، مساله این است که خشونت به دلیل خصلت ماهوی که دارد، نیرویی برخاسته از قوه غضب فرد، گروه یا جامعه است که همواره آسیب، آزار، اذیت‌های جسمانی و روانی را برای مفعول بار می‌آورد. یا حتی در مواردی به قتل، جرح و یا قطع قسمتی از اعضای انسان تحت عمل خشونت می‌انجامد و آثار خشونت، بیش از همه چیز سلامت جسم و روان انسان را در معرض خطر قرار می‌دهد.
خشونت؛ با ابعاد و گستردگی که دارد، تنها به یک‌نوع خلاصه نشده؛ بلکه به انواع گوناگونی تقسیم می‌شود، چون: خشونت فرهنگی، خشونت معنوی، خشونت جنسی، خشونت ساختاری ... تا خشونت خانوادگی که در اکثر جوامع  تبدیل به یک مساله عام شده است. در این میان، هرگاه اشخاصی که تحت عمل خشونت واقع شده‌اند را مورد مطالعه و تحقیق قرار بدهیم، بیشترین قربانی‌های خشونت، زنان و در مقام دوم کودکان بوده‌اند.
جغرافیای خشونت علیه زنان در ایران
آمار 66 درصدی خشونت زنان در ایران از ابتدای زندگی، بالابودن خشونت علیه زنان در کردستان، معرفی اهواز به عنوان خشن ترین شهر در نوع خشونتها، غفلت مسئولان وزارت بهداشت نسبت به خشونت، فقر ایران در موضع مددکاری و ... از مهمترین محورهای کارگاه آموزشی اورژانسهای درمانی در کار با قربانیان همسرآزاری بود.
یکی از مشکلات جدی در بحث خشونت علیه زنان نبود آگاهی زنان نسبت به نوع خشونت ها است. بسیاری از زنان در واکنش به سوال خشونت علیه آنان ،  معتقد بودند که هیچ خشونتی آنها را تهدید نمی کند برخی از آنها نیز کتک زدن همسر را حق یک مرد نسبت به زن می دانند.
66 درصدی زنان در طول زندگی قربانی خشونت هستند
دامنه و پیامدهای منفی خشونت تنها به شخص خشونت دیده بر نمی گردد بلکه همه افراد خانواده و جامعه را در بر می گیرد.  بر اساس اعلام سازمان جهانی بهداشت کاهش خشونت خانگی از جمله اولویت ها است و کشورها باید برای آن  برنامه داشته باشند. همچنین برنامه ریزی به معنی اختصاص بودجه، آموزش و افزایش آگاهی عمومی است.
با توجه به تعریف خشونت در ابعاد جهانی تصریح میگردد : تهدید، تمایل یا اقدام علیه خود یا دیگری، گروه یا جامعه که نتیجه اش آسیب جسمانی یا روانی برای فرد شود خشونت تلقی می شود. همچنین سازمان ملل هر نوع اعمال خشونت بر اساس جنسیت که منجر به آسیب جسمی و روانی زن و یا تهدید زن شود  و یا آن که زن از استقلال و حقوق مادی و معنوی اش محروم شود، خشونت تلقی خواهد شد.
البته قربانی های خشونت تنها محدود به زن نمی شود بلکه آمارهای جهانی بیشتر قربانیان خشونت را زن و کودک اعلام می کند.
هر 11 ثانیه یک زن مورد آزار قرار می گیرد
مطابق  آمار سازمان جهانی بهداشت درباره  خشونت علیه زنان باید گفت : در دنیا هر 11 ثانیه یک زن مورد آزار قرار می گیرد و حتی بارداری نیز برای آنها مصونیت ندارد. در آمریکا 33 تا 35 درصد زنان مورد خشونت قرار می گیرند.
خشونت  امری پنهان است که حتی دولتمردان اجازه اشاعه آن را نمی دهند. وقتی زن با خشونت جنسی و تجاوز به ویژه در کشورهای آسیایی و جهان سوم مواجه می شود سکوت اختیار کرده و منزوی می شود، حتی در مواردی فرد تجاوز کننده با او ازدواج می کند که خشونت ناشی از تجاوز در زندگی پس از ازدواج شان تاثیر بسیار زیادی دارد.
مشکلی که در  ایران وجود دارد آن است که بسیاری از خانم ها نسبت به مصداق های خشونت آگاهی ندارند و تنها آزار جسمی را و یا کتک زدن را خشونت می دانند در حالی که در حال حاضر عمده خشونت های زنان روانی و جنسی است. حتی والدین و معلم ها ،  برخی خشونت ها را نسبت به کودکان  خود برای تربیت و یادگیری مشروع می دانند که این برخلاف قوانین بین المللی است.
مسوولیت‌ها و راهکارها
باید به زن فرصت حرف زدن داده شود چرا که  اکثر افرادی که مورد خشونت قرار می گیرند علاقمند به صحبت کردن با کسی بوده و دلشان می خواهد حس همدلی ایجاد شود بنابراین روانشناسان و افراد متخصص در زمینه آسیب های اجتماعی و مددکاران  باید  به صورت کامل به زنان مراجعه کننده گوش فرا دهد. شکایت زن را نادیده نگیرد، احساس گناه را از روی دوش زن بردارد و با برخی کلمات با او همدلی کند.
موضوع خشونت باید علنی و افشا شود چرا که اگر این موضوع از سوی زن بیان نشود اعتماد به نفس زن ضعیف شده و هر روز تحقیر و تحقیرتر می شود اما اگر خشونت های روا شده به خود را اعلام و مراحل درمانش طی شود می تواند قوی تر از زندگی گذشته اش به جامعه باز گردد.
وقتی آمار خشونت در ایران بالاست به این معنی است که رفتارهای خشونت آمیز در حال تبدیل شدن به یک رفتار طبیعی است. بنابراین باید به هر نحو  جلوی آن گرفته شود.
زنان اگر خشونت فیزیکی نبینند خود را قربانی خشونت نمی دانند پس لازم است در گام نخست آگاهی زنان را بالا برده و آنها را به حقوق خود آشنا کنیم. البته برخی از زنان ممکن است تنها یک بار خشونت را درزندگی شان تجربه کنند که این نباید عمومیت پیدا کند.
این باور فرهنگی که مرد باید به زن تسلط داشته باشد از دیگر عوامل افزایش خشونت علیه زنان است.
برخی معتقدند از نظر شرعی زن نباید بدون اجازه همسر خانه را ترک کند اما براساس ماده 1115 قانون مدنی زن اگر از نظر جسمی، روحی و مادی در معرض خطر قرار گیرد می تواند خانه خود را ترک کند.


  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...