‏نمایش پست‌ها با برچسب اخبار - نقض حقوق بشر در ایران. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اخبار - نقض حقوق بشر در ایران. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۹ تیر ۵, پنجشنبه

هفتمین روز اعتصاب کارگران هفت‌تپه و شکل گیری تجمع کارگران برق و آب خوزستان


 هفتمین روز اعتصاب کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه در حالی برگزار می‌شود که هنوز هیچ مقام مسئولی پاسخی به درخواست‌های صنفی این کارگران معترض نداده است، هم‌زمان گزارش‌هایی از تجمع اعتراضی کارگران بخش آب و فاضلاب و برق خوزستان منتشر شده است.

کارگران بخش‌های مختلف شرکت نیشکر هفت‌تپه روز یکشنبه اول تیرماه در هفتمین روز اعتصاب خود دست به تجمع زدند. 

این کارگران خواستار «پرداخت حقوق معوقه»،‌« تمدید دفترچه بیمه»، «بازگشت به کار همکاران اخراجی»، «بازداشت امید اسدبیگی،‌ مدیرعامل شرکت»،‌ «خلع ید کارفرما و بخش خصوصی» و «بازگرداندن ثروت‌های اختلاس‌شده به کارگران» شده‌اند.

دور جدید اعتصاب کارگران روز دوشنبه ۲۶ خرداد ماه آغاز شده بود که طی آن حدود ۸۰۰ کارگر درباره عدم پرداخت حقوق و بلاتکلیفی وضعیت خود دست به اعتراض زدند. 

روز شنبه کارگران این شرکت تجمع اعتراضی خود را مقابل ساختمان فرمانداری برگزار کردند.

از جمله شعارهای این کارگران «کارگر هفت‌تپه‌ایم،‌ گرسنه‌ایم گرسنه‌ایم» بوده است. طی تجمع روز یکشنبه کارگران تصمیم گرفتند اعتصاب به شکل شورایی سازمان‌دهی شده و ادامه یابد. 

در پی این اعتراضات علیرضا محجوب،‌ دبیرکل خانه کارگر، طی نامه‌ای به اسحاق جهانگیری،‌ معاول اول رییس‌جمهوری، ضمن اشاره به سه ماه تعویق در پرداخت دستمزد کارگران و «وضعیت معیشتی دشوار» آن‌ها خواستار ورود هیات حمایت از صنایع به موضوع شد.

هم‌زمان با ادامه این اعتصاب‌، خبرگزاری ایلنا از اعتراض‌های کارگری در بخش برق و آب خوزستان گزارش داد.

این خبرگزاری نوشت جمعی از کارگران قرارداد معین برق خوزستان روز یکشنبه در اعتراض به عدم تبدیل وضعیت خود مقابل ساختمان اداره برق منطقه‌ای استان تجمع برگزار کردند.

ایلنا نوشته کارگران «کلاه‌زرد» می‌گویند با وجود دریافت مجوزهای لازم برای استخدام آن‌ها،‌ سازمان توانیر چارت خالی برای تبدیل وضعیت اپراتورها اختصاص نمی‌دهد.

این خبرگزاری پیش از این نیز گزارش داده بود که جمعی از کارگران طرحی آب و فاضلاب روستایی این استان روز شنبه مقابل ساختمان استانداری تجمع کردند.

این کارگران بلاتکلیفی در وضعیت استخدامی و مشکلات مربوط به پرداخت حقوق از بهمن‌ماه سال گذشته را مورد اعتراض قرار دادند.

آتش سوزی جنگل‌ها و مراتع بخشدار لوداب در شهرستان بویراحمد

بخشدار لوداب در شهرستان بویراحمد خبر داد که جنگل‌ها و مراتع این بخش از ظهر روز سه‌شنبه آتش گرفته و این آتش‌سوزی ادامه دارد.

جمال روحانی گفت این آتش‌سوزی شامگاه سه شنبه خاموش شده بود اما بار دیگر شعله‌ور شده و در حال گسترش است.

او گفت  تاکنون بیش از ۸۰ هکتار از جنگل‌ها و مراتع منطقه سوخته است. ماه گذشته نیز تعدادی از مناطق جنگلی استان کهگیلویه و بویر احمد آتش گرفت و این آتش سوزی ها چند روز ادامه یافت.

در این ماه همچنین بسیاری از مناطق جنگلی زاگرس در استان‌های لرستان، بوشهر و خوزستان دچار آتش‌سوزی شدند.

در همین حال علی عباس‌نژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، اعلام کرده بود که در ۷۴ روز گذشته، ۲۴۰ مورد آتش‌سوزی در جنگلها و مراتع ۱۱ استان ایران رخ داده است.

استاندار: خط فقر در تهران چهار میلیون و‌۵۰۰ هزار تومان است

انوشیروان محسنی بندپی، استاندار تهران، اعلام کرد که خط فقر در تهران چهار میلیون و‌۵۰۰ هزار تومان و در استان‌ها ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است. 

او اعلام نکرد که این آمار مربوط به کدام نهاد آماری است.

پیش از این مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرده بود که خط فقر خانوارهای چهار نفره در شهر تهران در دو سال اخیر از دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به چهار میلیون و‌۵۰۰ هزار تومان رسیده است.

حداقل حقوق یک کارگر ۲ میلیون و ۶۱۰ هزار تومان است.

نهادهای رسمی آماری مانند بانک مرکزی و مرکز آمار خط فقر در ایران را اعلام نمی‌کنند.

محکوم شدن ۴۲ کارگر آذرآب اراک به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق

شعبه ۱۰۶ کیفری اراک ۴۲ نفر از کارگران شرکت پیمانکاری آذرآب را به یک سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد.

 این کارگران در راهپیمایی اعتراضی سال گذشته شرکت داشتند.

این کارگران همچنین به یک ماه خدمت عمومی رایگان به مدت سه ساعت در راه‌آهن شهرستان اراک محکوم شده‌اند. 

این حکم قابل اعتراض و بررسی دوباره در دادگاه تجدید نظر است.

کارگران شرکت پیمانکاری آذرآب و همچنین شرکت هپکو در اراک چندین بار در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق خود و همچنین واگذار شدن این شرکت‌ها به بخش خصوصی تجمع کرده‌اند. در برخی از این تجمع‌ها که همراه با مسدود کردن ریل راه آهن بوده، پلیس به معترضان حمله کرده است.

۱۳۹۹ تیر ۴, چهارشنبه

زندانی سیاسی کُرد در یک پادگان نظامی تیرباران شد


دو هفتە پس از آنکە اجرای احکام ارومیە از اجرای حکم اعدام هدایت عبداللە پور خبر دادە بود، خبر اعدام این زندانی سیاسی از سوی خانوادەاش تایید شد.

برپایە گزارش رسیدە بە سازمان حقوق بشری هەنگاو، امروز چهارشنبە ٤ تیر ٩٩ (٢٤ ژوئن ٢٠٢٠)، خانوادە هدایت عبداللە پور، زندانی سیاسی محکوم بە اعدام خبر اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی را کە پیشتر هەنگاو منتشر کردە بود، تایید و اعلام کردەاند کە حکم اعدام وی روز دوشنبە ٢٢ اردیبهشت (١١ می) اجرا شدە است.

یکی از نزدیکان خانوادە عبداللەپور در اینبارە بە هەنگاو اعلام کرد کە هدایت در یکی از پادگان های اشنویە تیرباران شدە است. در برگە گواهی فوت این زندانی سیاسی کە نسخەای از آن در اختیار هەنگاو قرار گرفتە علت فوت وی “برخورد اجسام سخت و تیز” اعلام شدە است. جسد این زندانی سیاسی بە خانوادەاش تحویل دادە نشدە و محل دفن وی نیز نامشخص می باشد.

حزب دمکرات کردستان ایران نیز با انتشار بیانیەای اعدام هدایت عبداللەپور از اعضای این حزب را تایید کردە است.

روز چهارشنبە ٢١ خرداد، خانوادە هدایت عبداللە پور بە اجرای احکام ارومیە رفتە و بە آنها اعلام کردەاند کە فرزند شما ٢٠ روز پیش در حضور خانوادەهای كشتە شدگان درگیری روستای قرەسەقل اعدام شدە است.

عصر روز شنبە ٢٠ اردیبهشت ٩٩ (٩ می ٢٠٢٠)، مسئولین زندان مرکزی ارومیە، هدایت عبداللەپور، زندانی سیاسی محکوم بە اعدام را از بند زندانیان سیاسی بە خارج از زندان منتقل کردند. بە گفتە یک منبع مطلع، ساعت ٢ همان شب هدایت عبداللە پور با دستبد و پابند توسط گارد ویژە بە خارج از زندان منتقل شدە است.

هدایت عبداللە پور روز چهارشنبە ٢٦ خرداد ٩٥ (١٥ ژوئن ٢٠١٦) همراه با دەها شهروند دیگر اهل اشنویە از سوی نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران این شهرستان بازداشت شد و نزدیک بە ٣ ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیە بازداشت و تحت شدیدترین شکنجەها قرار داشتە است.

این زندانی سیاسی در بهمن ماه ١٣٩٥ از سوی شعبە دوم دادگاه انقلاب ارومیە بە ریاست قاضی شیخلو بە اتهام همکاری با حزب دمکرات کوردستان ایران در جریان درگیری روستای ”قرەسەقل“ اشنویە میان پیشمرگەهای حزب دمکرات و نیروهای سپاه پاسداران بە اعدام محکوم شدە بود.

حکم اعدام برای سه تن از بازداشت شدگان آبان ماه



دیوان عالی جمهوری اسلامی حکم اعدام سه تن از بازداشت شدگان اعتراضات آبانماه را تأیید کرد.


به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یکی از وکلای پرونده که نخواست نامش برده شود از تایید احکام اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه تن از شهروندان بازداشت شده در جریان اعتراضات سراسری ۹۸ موسوم به “اعتراضات آبان” در دیوان عالی کشور خبر داد.

این سه زندانی در تمامی جلسات دادگاه نسبت به شکنجه شدید در دوران بازداشت در زندان اعتراض کرده‌اند.

۹ سال زندان برای یک معلم مدارس روستایی خوزستان


یک فعال مدنی و معلم مدارس روستایی در خوزستان، توسط دادسراى عمومى وانقلاب شهرستان شادگان به ۹ سال زندان محکوم شد.
کریم دحیمی، فعال حقوق بشر، روز سه‌شنبه ۳ تیر در رابطه با حکم صادر شده برای عادل عساکره، معلم مدارس روستایی در خوزستان به صدای آمریکا گفت، این فعال مدنی طی روزها گذشته از سوی دادسراى عمومى وانقلاب شهرستان شادگان به اتهام «تشويش اذهان عمومى»، «توهين به رهبر ومقامات و مأمورين»، و «اقدام عليه امنيت كشور» به ۹ سال زندان محکوم شده است.

به گفته آقای دحیمی،‌ شاکی این پرونده «دفتر حمایت قضایی ایثارگران» بوده و حکم صادر شده تصمیم نهایی دادسراى عمومى و انقلاب است.

این فعال حقوق بشر مصادیق اتهامات و حکم صادره برای آقای عساکره را فعالیت‌های او در فضای مجازی عنوان کرد و به صدای آمریکا گفت،‌ عادل عساکره معلم آموزشگاه اشرفى اصفهانى در روستاى صفحه از توابع شهرستان شادگان بوده است که پس از آغاز کار خود در این روستا در فضای مجازی انتقادهاى زيادى از غارت زمين‌هاى روستائيان در این ناحیه،‌ مشکلات معیشتی و اقتصادی شهروندان در استان خوزستان و بودجه صرف شده در حوزه علمیه و مراکز وابسته به آن از مسئولين كشور داشته است. به گفته این فعال حقوق بشر، همین امر باعث بازداشت آقای عساکره در اردیبهشت سال گذشته و صدور حکم زندان برای او شده است.

کریم دحیمی،‌ فعال حقوق بشر همچنین در رابطه با روستای «صفحه» به صدای آمریکا گفت که این روستا از توابع شهرستان شادگان است كه اكثر زمين‌هاى آن توسط شركت صنايع جانبى نيشكر (شركت سلمان فارسى) به غارت برده شده، اما روستائيان با مقاومت خود از زمين‌هایشان بيرون نرفته‌اند و در حال حاضر اين روستا در میان مزارع نیشکر این شركت محاصره شده است. وی همچنین می گوید، اين روستائيان در حال حاضر با بی‌آبی و نبود برق دست و پنجه نرم می كنند.

به گفته آقای دحیمی، عادل عساكره که دانش‌آموخته مقطع کارشناسی ارشد تاریخ است پیش از این در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند ماه با گذراندن مراحل بازجوئی، تفهیم اتهام و تحمل سلول انفرادی با قرار وثيقه ۵ ميليارد ريالی به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شده بود.

این اولین بار نیست که یک فعال مدنی در ایران به‌دلیل انتقادهای خود از کارکرد مقامات جمهوری اسلامی ایران، و اظهار نظر در رابطه با مشکلات معیشت و اقتصادی شهروندان ایرانی با احکام سنگینی مانند زندان طولانی مدت روبرو می‌شود. پیش از این وزارت خارجه آمریکا بارها و در موارد مختلف برخوردهای خشونت آمیز و سرکوب گسترده معترضان و نیز نقض مکرر و مداوم حقوق شهروندان ایران، از جمله فعالان حقوق کارگران و فعالان صنفی، توسط رژیم حاکم بر آن کشور را محکوم کرده است.

۱۳۹۹ خرداد ۳۱, شنبه

حق پناهندگی ، رویای رو به زوال ( به مناسبت بیستم ژوین )

به دنبال جدیدترین امار پناهندگان در جهان بودم که به اخرین امار در تاریخ 19 ژوئن 2019 رسیدم . بله -  دقیقا یک روز قبل از روز جهانی پناهند گان در دنیا - کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرده بود که  شمار کسانی که به واسطه جنگ، درگیری و ترس از پیگرد در کشورهای مختلف جهان آواره شده‌اند، از مرز ۷۰ میلیون نفر گذشته است و  این بالاترین آماری بود که این نهاد در تمام هفت دهه فعالیت خود ارائه میداد .
شمار کسانی که به طور اجباری ناچار به ترک محل زندگی‌شان و آواره شده‌اند، تقریبا به ۷۰ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر می‌رسد. این یعنی - دو میلیون آواره بیشتر از سال قبل شده است. با دیدن این امار و ارقام و شنیدن اخبار و حوادث فاجعه بار پناهجویان در گوشه و کنار دنیا - به واژه های در غربت مانده  احساس مسئولیت و احترام به کرامت و منزلت والای انسانیت که خیلی وقته  در دنیای ما گم شدند   و فقط به شعارها ی که تنها بوی گنداب منافع شخصی و سیاسی میدادند فکر میکردم  . شمار آوارگانی که سازمان ملل گزارش کرده دو برابر آمار ۲۰ سال پیش بود  مطابق این آمار یعنی هر روز حدود ۳۷ هزار نفر به تعداد آوارگان اضافه می‌شود.
تو دل این امار - سهم ایرانیانی که از ظلم و بیداد حکومت فاسد و جنایت کار جمهوری اسلامی مجبور به ترک وطن شدند  ودر نقاط مختلف جهان  آواره کشورهایی دیگر بودند – تنها  4 در صد بود . تازه اون هم در کشوری مثل مالزی که تو امار تاریخ گذشته اش حتی نامی از پناهجویان ایرانی هم نبرده بود . 
هنوز چند هفته از آغاز انتشار ویروس کرونا نگذشته بود که سازمان بین المللی مهاجرت و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، روز  17 ماه مارس جاری،‏ برنامه اسکان مجدد پناهجویان را به منظور جلوگیری از شیوع بیماری کرونا به صورت موقت به حالت تعلیق در آورد.
با آغاز بحران  کرونا و قرنطینه خانگی در کشور مالزی هم ، با  کاهش چشمگیر فعالیت سازمان یو ان روبرو شدیم . کمک های بشردوستانه به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد و  پناهجویان در وضعیتی بحرانی تر و نگران‌کننده رها شدند. پناهجویان مالزی هم از تشدید بحران کرونا و افزایش رنج و درد پناهجویی در امان نبودند .
با تعطیل شدن اماکن عمومی و اداری در این کشور بیش از 4 ماه است که  پناهجویانی که بر حسب نیاز و اجبارمشغول بودند -  کارشان را از دست دادند و به این ترتیب ان  حقوق ناچیزی که دریافت میکردند هم قطع شد . نداشتن پشتوانه مالی - نومیدی - یاس و ماندن در خانه وبلاتکلیف نشستن و  قرنطینه بودن  - در برابر چشمان گریان کودکان گرسنه و آه جانسوز جوانان در راه مانده و دردمند  . و این بلاتکلیفی در کنار تمام رنجهای بی هویتی و بیکاری - فاجعه تلخ بیماریها ی افسردگی و نگرانی را در بین کودکان و زنان بطور ویژه افزایش داد . و این سیکل بیمارگونه همچنان زیر سایه وحشت بحران کرونا همچنان تکرار میشه و ادامه داره
بیستم ژوئن رو در ذهنم برای چندمین بار مرور میکنم  : روز جهانی پناهنده، روزی است که کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تلاش می‌کند به جهانيان يادآوری کند ميليون‌ها انسان پناهنده که مجبور به ترک خانه خود شده‌اند، با چه مشکلاتی روبرو هستند. کلمه مشکلات  برای من واضح و شفاف تر از پیش معنا میشه  : مشکل بدون هویت و ماندن در برزخ بلاتکلیفی– مشکل دور افتادن از حقوق اولیه انسانی و شهروندی – مشکل نداشتن امنیت شخصی و اجتماعی – مشکل بهره نبردن کودکانمان  از آموزش صحیح و نبود  بهداشت و درمان مناسب برای نیازمندان و مهمترین مشکل – بی توجهی  به درد بی درمان آوارگی و در شمار ادمهای زنده بحساب نیامدن و مدام گفتن و گفتن و گفتن
و با خودم تکرار میکنم  – تا کی باید از مشکلات گفت و نوشت و خوند – تا کی باید فریاد بکشی و فریادرسی نباشه – تا کی میشه این وضعیت رو ادامه داد  . تا کی میشه به امید شعارهای انساندوستانه و سالی یکبار بنشینی و ببینی و هیچ اقدامی انجام نشه .  
اگر چه در امار به شمار نیامدیم . اگر چه بارها از مشکلات گفتیم و فریاد کشیدیم و گوش شنوایی نبود . اگر چه تعدادمان کم باشد اما از همینجا اعلام میکنم که ما اینجا هستیم و نفس میکشیم . فقط زنده ایم .
من صدای پناهجویان در مالزی هستم  که همچنان در انتظار پاسخ  سازمانی نشسته است    که  هدف اولیه آن   ، حراست از حقوق و سلامتی پناهندگان است . و در من  کسی با طعنه میپرسه  : کدام حراست – کدام حقوق – کدام سلامتی !!!


۱۳۹۹ خرداد ۴, یکشنبه

آمار رسمی مبتلایان در کل کشور


سخنگوی وزارت بهداشت ایران، روز جمعه، دوم خرداد، با شناسایی ۲۳۱۱ بیمار جدید مبتلا به کرونا در ایران در ۲۴ ساعت گذشته، آمار رسمی مبتلایان در کل کشور را ۱۳۱ هزار و ۶۵۲ نفر اعلام کرد.

طی ۲۴ ساعت گذشته، ۵۱ نفر نیز به شمار قربانیان کرونا در کشور اضافه شد و آمار رسمی جان‌باختگان به ۷۳۰۰ نفر در کشور رسید.
در این میان رئیس جمهور  دولت  جمهوری اسلامی  اعلام کرده :  در مقابله با کرونا پیشرفت‌های خوبی داشته و به مرز مهار این بیماری نزدیک شده‌است. این در حالی است که وضعیت در ۱۰ استان، از جمله خوزستان نگران کننده است . نماینده وزیر بهداشت در این استان از خستگی و فرسودگی کادر درمان بعد از ماه‌ها مبارزه با کرونا حرف زده‌است. بعضی از پزشکان هم می‌گویند ظرفیت بیمارستان‌ها رو به تکمیل است. آمار رسمی هم از افزایش شمار مبتلایان حکایت دارد.

اقدام بی سابقه امنیت افغانستان علیه سپاه پاسداران

ریاست امنیت ملی هرات از دستگیری دو تن از سرکردگان طالبان در این ولایت خبر داده است. در اعلامیه این ریاست آمده که "مسئول نظامی طالبان هنگامی که از موتور سپاه پاسداران پایین شده و به ولسوالی شیندند می‌رفت، دستگیر شد".

این اعلامیه همچنین می‌گوید که فرمانده بازداشت‌شده طالبان از یک و نیم سال به اینسو حملات تروریستی را در هرات سازماندهی می‌کرده است.

به گزارش شبکه دویچه وله آلمان، این نخستین بار است که نهاد امینت ملی أفغانستان در اطلاعیه‌اش از سپاه پاسداران نام می‌برد و این نهاد نظامی جمهوری اسلامی را به حمایت از طالبان متهم می‌کند.

این در حالیست که ملا اختر محمد، رهبر پیشین طالبان نیز که چهار سال پیش در حمله پهپادهای آمریکایی در پاکستان کشته شد، بنا بر برخی اظهارنظرها و اسناد و مدارک به ایران رفت و آمد داشه است.

برخی منابع غربی می گویند که تروریست های طالبان نه تنها کمک های مالی و تسلیحانی از رژیم ایران دریافت می کنند، بلکه در اردوگاه های سپاه پاسداران آموزش هم می بینند.



قتل ناموسی و همسر کُشی در بلوچستان

 زبیده ی چهل ساله توسط همسرش به آتش کشیده شده و بر اساس ادعای نزدیکانش همسر وی که اکنون متواریست تلاش کرده که این حادثه را به صورت خودسوزی صحنه سازی کند. گویا زبیده اختلاف سنی زیادی با همسرش داشته و به خاطر فرزندش و نبود پوشش حمایتی قوی سکوت در برابر رفتار ستم بار همسرش را انتخاب کرده و در نهایت او بود و آتش و تنی که دیگر نه جان دارد و توان حتی برای سکوت در برابر ظلم. داستان سارا را نیز دیروز شنیدم؛ پانزده ساله بوده و توسط همسرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. سه اتفاق تلخ همسر کشی در فاصله ای کوتاه رخ داده است؛ "شر" تلخی رخ داده و جغرافیا نیز نمی شناسد؛ زنان از بدو پیدایش جوامع همواره تحت ستم و جبر نگاه های قیم مآبانه بوده اند و نه تنها خودشان قربانی شده اند بلکه قاتلان نیز قربانی جامعه هستند.

عمدتا مسایل اجتماعی تبدیل به دغدغه نمی شوند و مسایل مربوط به زنان تحت لوای حفظ آبرو و ناموس همواره ازدیده ها پنهان می شود و فعالیت های بسیار اندکی پیرامون پژوهش و تحلیل چرایی آن صورت می گیرد و اقدامات انجام شده برای توانمند ساختن زنان و رونق چرخه ی آگاهی بسیار کم رونق است! وقتی طرح های کاهش آسیب اجتماعی مرکز محور است و برای تمامی استان ها نقشه های راه یکسان است و جامعه ی مدنی نیز ضعیف و اندک فعالین حوزه ی زنان همواره تحت فشارهای ناروا از سوی جامعه ی محلی خود هستند طبیعتا جریان های توسعه طلب فرصت احیا و شکل گیری ندارند.

هر چند هر کدام از ما اگر به عنوان شهروندان عادی از این اتفاقات بنویسیم و بر علیه فراموشی مسلح به قلم شویم و در جامعه نیز به نشر حقیقت و فعالیت های میدانی هر چند اندک روی بیاوریم شاید بتوان اندکی از خلأهای موجود را پر کرد. فرقی نمی کند هاجر باشد یا سارا یا زبیده؛ هر کدام ازاینان نمونه هایی از قربانیان خشونت علیه زنان هستند که مرز هم نمی شناسند.

از تریبون هایی که مردم برایشان ارزش قائلند باید صدای حق خواهی و نهی خشونت علیه زنان شنیده شود؛ روحانیونی که برای حضور یک دختر در سریال های محلی آه و فغان سر می دادند باید دربرابر قتل زنان نیز سخن بگوید و روشنفکران و سیاسیونی که از نردبان تفکرات خوش رنگ و لعاب برابری طلبی؛توجه به جامعه ی زنان ؛برای خود موقعیت سیاسی و اجتماعی کسب کرده اند باید برای مبارزه ای کار آمد و راهگشا اقدام کرده و در پی سیاستگذاری های درست برای رسیدن به "عدالت" همه جانبه باشند. عدالتی که در آن دخترکی برای رفع تشنگی در هوتگ نمیرد و رویای نشستن پشت نیمکت های یک مدرسه ی ساده را نداشته باشد .

۱۳۹۹ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

قتل‌های ناموسی و بی دادگری قانون



بنا به گفته فيلسوف و انديشمند بزرگ ( مونتسکیو )، جامعه از دو طريق در راه تباهي و فساد قرار مي گيرد :
نخست هنگامي که قوانين توسط مردم رعايت نمي شود که اين درد قابل چاره و درمان است.
قتل‌های ناموسی و بی دادگری قانون
و دیگر هنگامي که قوانين مردم را به سوي فساد و تباهي مي کشاند که اين درد چاره ناپذير است زيرا درد از خود درمان ناشی مي شود.
طی ماهها و روزهای اخیر چندین قتل ناموسی در شهرهای مختلف ایران صورت گرفته که لازم دانستم  درباره  این جنایت هولناک و خشونت فاحش علیه زنان بصورت آشکارتری بپردازم  .
قتل های ناموسی علیه زنان ،  یکی از سبعانه‌ترین و قدیمی‌ترین انواع خشونت علیه زنان، در سطح جهانی و در طول تاریخ جامعه بشری تحت حاکمیت مرد سالاری بوده است. هر سال هزاران زن قربانی این شکل از خشونت نظام مردسالار می شوند. اگر در گذشته قتل ناموسی خبرساز نبود و پایمال کردنِ حقِ حیاتِ هر زن در سکوت مرگبار خانواده، جامعه، رسانه ها به فراموشی سپرده می شد، اما امروز پرده پوشی این جنایت به آسانی میسر نیست .
ناموس و آبرو عامل بیش از پنجاه درصد این قتل‌ها را تشکیل می‌دهد که این امر نشان از آن دارد که تسلط و کنترل زن بخش مهمی از هویت مردانه را در جامعه شکل می‌دهد که با کوچک‌ترین خطری باید از آن اعاده‌ی حیثیت نمود و چنانچه فردی خود حاضر به چنین عملی نباشد، فشارهای اجتماعی از سوی مردان و حتی زنان جامعه او را به "حق" خواهی وا می‌دارد.

شرح  و بررسی ماده ضد انسانی و ظلم گستر :
بند الف ماده 179 ( قانون مجازات عمومی )  - هر گاه شوهري زن خود را با مرد اجنبي در يك فراش يا در حاليكه بمنزلة وجود در يك فراش است مشاهده كند و مرتكب قتل يا‌جرح يا ضرب يكي از آنها يا هر دو شود معاف از مجازات است.
‌هر گاه كسي بطريق مزبور دختر يا خواهر خود را با مرد اجنبي ببيند در حقيقت هم علاقة زوجيت بين آنها نباشد و مرتكب قتل شود از يكماه تا شش‌ماه بحبس تأديبي محكوم خواهد شد و اگر در مورد قسمت اخير اين ماده مرتكب جرح يا ضرب شود به حبس تأديبي از هشت روز تا دو ماه محكوم‌ميشود.
نگاهي که قانون به طور صريح آدمکشي را تجويز نمايد، چه کسي است که زن خود را با مردي بيگانه ببيند و دست به خشونت انگيزترين اعمال نزند و آنان را بطرز فجيعي نابود نسازد؟ زيرا مگر نه آن است که خود قانون خواهان چنين امري است و هرگونه سبعيت و ددمنشي را مجاز مي داند و بي انصافي و بي عدالتي و نامردي را پسنديده به شمار مي آورد.؟
از طرفي با وضع نامطلوبي که هنوز زن در اجتماع ما دارد و عده اي از مردان بمانند حيوانات و اشياء با آنان رفتار مي کنند و برتري نادرست خود را که رسوم و انسان هاي اوليه به آنها واگذار نموده است بازهم با سرسختي و لجاجت کامل و عليرغم پيشرفت هاي اعجاب انگيز زنان و دگرگوني هاي چشمگير و بزرگي که در اجتماع پديد آمده است حفظ مي کنند، آيا اين ماده باعث نمي شود که اين حس مورد تقويت قرار گيرد و مرد خود را هنوز مالک جان زن به شمار آورد و رفتارهاي نا انساني خود را همچنان ادامه دهد؟
نکته قابل توجه ديگر مربوط به مجري عدالت است که بوسيله قانون انتخاب شده است. قانونگزار در ماده ضد انسانی 179 مي نويسد که آدمکشي خاص شوهر است بدون آنکه صفات شوهر را برشمارد، يعني بصرف آنکه زني در ازدواج مردي باشد کافيست که آن مرد فجيع ترين جنايات را مرتکب شود. ديگر براي قانونگزار فرق نمي کند که اين شوهر کيست؟ آيا يک چاقوکش حرفه اي، يک مجرم برحسب عادت، يک انسان قسي القلب و ظالم، يک موجود تندخو و خشن و ستم پيشه، يک فرد عامل، متعصب، بيمار، بيسواد، عقده اي، پرورش نديده، ... است، آيا يک انسان تحصيلکرده، پرورش يافته، سالم، خالي از عقده و عاري از پيشينه کيفري مي باشد؟ از نظر قانونگزار آنچه که مهم است شوهر بودن و نام شوهر داشتن است. چنين شخصي صلاحيت کامل دارد که زن و رفيق او را که در يک فراش يا به منزله يک فراش که ديد به قتل برساند، شکمشان را پاره کند، گلويشان را بدرد و آنان را به صورتي که مايل است در خونشان غوطه ور سازد.
شوربختانه ، قانونگزار متعصب اين قدر همت به خرج نداده است که لااقل هرکس را براي اجراي عدالت؛ صالح نداند.
از طرف ديگر اين سوآل مطرح مي شود که علت وجود کيفيات مخففه که قانونگزار برآنها مهر صحه گذاشته است چيست؟ چرا طبق ماده 212 در صورت اثبات جرم براي مرد و زن زناکار بين شش ماه تا سه سال زندان تعيين شده است؟ مگر نه آنست که بررسي به معني واقعي انجام گيرد و در صورت لزوم تخفيف، قاضي قادر باشد بزهکاران را مشمول آن قرار دهد؟ چرا بايد يکي به طرز فجيعي به قتل برسد و ديگري حداکثر به سه سال محکوم شود؟ چگونه مي توان نام اين عمل را عدالت نهاد و به آن افتخار و مباهات کرد؟ از طرف ديگر، امروزه در بيشتر کشورهاي مترقي و متمدن جهان، مجازات اعدام لغو شده است يا اجرا نمي گردد، زيرا از سويي آنرا غيرانساني مي دانند و از سوي ديگر به فکر اینکه برخي بزهکاران غير قابل اصلاح مي باشند به خوبي به اثبات رسيده است. لذا همه کوشش ها در راه اصلاح و تربيت تبهکاران بکار مي رود، نه در راه نابودي و کشتار آنان بنابراين اگر مجازات هاي انجام مي شود به خاطر اصلاح و دوباره اجتماعي کردن منحرف صورت مي گيرد نه به علت آزار دادن و به شکنجه رساندن او. با توجه به همين اصل است که قوانين جزايي روز به روز راه را براي سازگار شدن و آموختن و به اجتماع بازگشتن بيشتر باز مي گذارند و امکانات لازم را براي مجرمان بيشتر فراهم مي آورند تا بتوانند سلامت از دست رفته را باز يابند و موجودي اجتماعي و سازگار شوند. قانونگزاري که از روي تعصب ماده 179 را ساخته و به شوهر اجازه قتل داده است در واقع منحرفان را غيرقابل اصلاح تشخيص داده و آنان را مستحق مرگ دانسته است، زيرا اگر به اصلاح معتقد بود راه بازگشت از خطا را مسدود نمي کرد و چنين ماده شومي را نمي آفريد.
موضوعي که در اينجا مطرح مي شود آنست که در حالي که احترام به قوانين از هرجهت لازم است تا اجتماع از صدمه و آسيب هاي گوناگون در امان باشد، آيا اين قوانين بايد مورد اعتماد مردم نيز باشد يا نه؟ آيا مردم بايد اطمينان داشته باشند که احترام به قوانين موجود، آسايش و رفاه خاطر آنان را فراهم مي آورد يا نه؟ آيا افراد اجتماع بايد يقين داشته باشند که خود قوانين موجد بي عدالتي و آفريننده لطمه و زيان نيستند يا نه؟
اگر در اجتماعي خود قوانين خلق کننده جرائم، ناراحتي ها، مشکلات گرفتاري ها و رنج ها باشند، آيا بازهم احترام به آنها واجب و ضروريست؟ آيا قوانيني که تيعيض مي آفرينند و با بي دادگري هرچه تمامتر عده اي را به خاک مذلت مي نشانند و برخي ديگر را عليرغم ظلم و جوري که مرتکب مي شود مورد حمايت قرار ميدهند، بازهم بايد مورد احترام قرار گيرند و افراد اجتماع موظفند که از دستورات ظلم آفرين و زيان بخش آنها اطاعت نمايند؟
محققا هيچ انسان عاقلي به چنين قوانيني احترام نمي گذارد و فرمان هاي زيان بخش آنها را مورد اطاعت قرار نمي دهد.
بي دادگري قانون
شوربختانه ، برخي قوانين جزايي موجود در ايران به علت رکود و جمود و گذشته گرايي شديدي که در آنها موجود است نه تنها حافظ نفع اجتماع و افراد نيست بلکه بوجود آورنده زيان ها، صدمات و بالاخره تبعيضات متوحش گوناگونی است که در نتيجه کينه و نفرت را در نهاد فرد فرد مردم اجتماع ما پديد مي آورد.
آنچه که در اين نوشتار منظور نظر است بحث پیرامون  ماده ظالمانه 179 و مقايسه آن با برخي رفتارها و احکامي است که تاکنون صادر شده است و بخوبي بي عدالتي و ظلم را نشان مي دهد. براي اثبات بيدادگري و تبعيضات قانونی جمهوری اسلامی جدیدترین اخبار ذیل از هرجهت گوياست.


رومینا اشرفی  دختر ۱۴ ساله ای بود که پدرش اول خرداد ماه امسال از ترس بی‌آبرویی پس از فرار این دختر با یک مرد، به وسیله یک داس سرش را برید.
پدر قصاص نمی‌شود!
بر پایه قوانین جاری در ایران، پدر رومینا به عنوان قاتل قصاص نمی‌شود.
مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، پدر در جایگاه ولی دم در قتل فرزند قصاص نمی‌شود بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر می‌شود.
نام قاتل در اعلامیه ترحیم !
در اعلامیه ترحیم رومینا، نام «کربلایی رضا اشرفی»، پدر او که عامل این قتل ناموسی است، درج شده است.
نام پدربزرگ‌ها، برادر، دایی و عموهای رومینا نیز به عنوان صاحب عزا در این آگهی آمده است.
قتل فجیع رومینا اشرفی ۱۴ ساله به دست پدرش در حالی است که در ایران هنوز لایحه‌ای برای حمایت از کودکان و نوجوانان به تصویب نهایی نرسیده است. یکی از ویژگی‌های لایحه «حمایت از کودکان و نوجوان» که در سال ۸۶ تدوین شد، «جرم انگاری» هر اقدام مستقیم و غیرمستقیمی است که منجر به آسیب رسیدن به کودکان می‌شود؛ اما این لایحه بعد از اصلاحات و تصویب در مجلس همچنان منتظر تایید نهایی است و بر روی میز شورای نگهبان خاک می‌خورد. بلاتکلیفی این لایحه، تنها موردی نیست که نشان از فقدان قوانین حمایتی از زنان و کودکان در ایران دارد.



۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

یک زندانی سیاسی کُرد در معرض خطر اعدام است

بنا به گزارشهای رسیده و تأیید شده روز شنبه ٢٠ اردیبهشت ماه، نیروهای امنیتی در زندان ارومیه، زندانی سیاسی کرد، هدایت عبداللە پور را از بند زندانیان سیاسی این زندان خارج و به مکانی نامعلوم منتقل کردەاند.

سازمان حقوق بشری هەنگاو با توجه به سلسه اعدام های شهروندان کرد طی چند روز گذشته در زندانهای سنندج، کرمانشاه و ارومیه، نگرانی شدید خود را از احتمال اعدام قریب الوقوع هدایت عبداللە پور، ابراز می دارد و از تمامی نهادها، سازمانها و فعالان حقوق بشر می خواهد که برای نجات جان این زندانی سیاسی و ممانعت از اجرای حکم اعدام او اقدامات لازم و تأثیرگذار را انجام دهند.

هدایت عبداللە پور روز چهارشنبە ٢٦ خرداد ٩٥ (١٥ ژوئن ٢٠١٦) همراه با دەها شهروند دیگر اهل اشنویە از سوی نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران این شهرستان بازداشت شد و نزدیک بە ٣ ماه در بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیە بازداشت و تحت شدیدترین شکنجەها قرار داشتە است.

روز دوشنبە (١٦ مهر ٩٧ ( ٨ اکتبر ٢٠١٨)، حکم اعدام هدایت عبداللەپور، زندانی سیاسی اهل اشنویە از سوی شعبە ٤٧ دیوان عالی کشور تایید و این حکم رسما بە وکیل و خانوادەی وی ابلاغ شد.

هدایت عبداللە پور متاهل و پدر دو فرزند بە نام های سیروان و کردستان می باشد.



هشدار خاتمی به خامنه ای: توفان اعتراضات در راه

محمد خاتمی، ردیس جمهور ساابق رژیم در پیامی با بیان اینکه مردم ناراضی و ناامید هستند، پیامدهای آن را برای حکومت گران ‌کننده خواند.

بنا به گزارشها، خاتمی در یک پیام ویدیویی گفته: یکی از مصیبت‌های ما در چند دهه اخیر این بوده که طبقه متوسط روز به روز کوچک‌تر و ضعیف‌تر شده و ما این طبقه را که باید موتور محرکه جامعه باشد را به سمت طبقات ضعیف‌تر و محروم‌تر پرتاب کرده‌ایم.

خاتمی با اعتراف به روی گردانی مردم از اصلاح طلبان و خطر فروپاشی نظام گفت: سرمایه اجتماعی ما بشدت کم شده است. تا پیش از اینکه دیر شود، دل‌ها را به یکدیگر نزدیک کنیم. من هیچ نگاهی به قدرت ندارم، آنچه می‌گویم برای خیر کشور و نظام و مردم است.

خاتمی گفت: ما نمی‌توانیم مشکلات را منکر شویم، حتی اگر ما منکر شویم، این مشکلات وجود دارند و مردم ما از وضعیت کنونی ناراضی هستند. این نارضایتی به بی‌اعتمادی منجر می‌شود و بی اعتمادی به ناامیدی می‌انجامد. در ادامه این ناامیدی خدایی نکرده به تدریج ممکن است حرکات خشونت آمیز از سوی ناراضیان مشاهده شود.

۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه

سوم ماه مه، روز جهانی آزادی مطبوعات

امسال روز سوم ماه مه، روز جهانی آزادی مطبوعات، در حالی فرارسیده که شیوع ویروس کرونا در جهان، این آزادی بنیادین را بیش از پیش در معرض خطر قرار داده است.
جمهوری اسلامی ایران نیز از بحران شیوع ویروس کرونا در جهت سرکوب آزادی مطبوعات استفاده کرد. سازمان گزارشگران بدون مرز در این زمینه اعلام کرده است: «رژیم ایران به جای اطلاع‌رسانی در مورد واقعیت این بیماری همه‌گیر، عدم شفافیت خود را بیشتر می‌کند و از بحران سلامتی بهره می‌گیرد تا  آتش  تبلیغات ضد آمریکایی خود را  تندتر و تحریم‌های اعمال شده توسط ایالات متحده را محکوم کند.»
علاوه بر بازداشت‌ها، همچنین جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده کرد و انتشار نسخه کاغذی نشریات و روزنامه‌ها را برای مدتی متوقف کرد و صدها روزنامه‌نگار و کارکنان بخش فنی این روزنامه‌ها در خطر بیکاری قرار گرفتند.
رسانه ها ارتباط مستقیم با دموکراسی دارند که میتوانند بعنوان یک دیده بان در یک جامعه باز  از سوءاستفاده های  قدرت حاکم ، فساد و روابط ناصحیح پرده بر ‌دارند و اگر بتوانند در فضای آزاد کارشان را انجام بدهند و حمایت هایی داشته باشند که بتوانند این کار را خوب انجام بدهند، می‌توانند صدای مردم را منتقل کنند و قدرت حاکمه  را همیشه  پاسخگو نگه‌دارند. پس ارتباط خیلی مستقیمی بین دموکراسی و رسانه های آزاد وجود دارد.»
اما امسال هم روز جهانی آزادی رسانه‌ها در حالی فرارسیده که در رده‌بندی‌های جهانی، ایران در میان «بزرگ‌ترین دشمنان آزادی مطبوعات» است و یکی از «بزرگ‌ترین زندان‌های جهان» برای روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای.
«وضعیت آزادی بیان در ایران به شدت وخیم است. نمونه بارز این رفتار را امروز می‌توانیم در فضای بحران‌زده و پر از فساد ایران ببینیم. قاعدتاً رابطه بین آزادی بیان و فساد، هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه اقتصادی، نشان می‌دهد که نتایج این‌گونه محدودیت‌سازی برای رسانه‌ها و نتایج این‌گونه برخوردهای قضایی با روزنامه‌نگاران، فعالین رسانه‌ای و رسانه‌های آزاد که قرار است به عنوان رکن چهارم در جامعه فعالیت کنند و به‌عنوان چشم بینای مردم بر ارکان قدرت نظارت داشته باشند، امکان بیان دیدگاه‌هایشان به صورت آزاد وجود ندارد و این می‌شود که با جامعه‌ای مواجهیم که امثال خاوری‌ها و انواع و اقسام فسادهای سیاسی در آن به وجود می‌آید.»
گزارشگران بدون مرز اعلام میکنه  سانسور رسانه‌ها و سرکوب روزنامه‌نگاران به اندازه تاریخ جمهوری اسلامی قدمت دارد، به طوری که در یک بازه زمانیِ سی ساله، یعنی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۸۸، دست‌کم ۸۶۰ روزنامه‌نگار در ایران بازداشت، زندانی یا حتی اعدام شدند. بازداشت‌هایی که هنوز هم ادامه دارد و در مواردی به حکم زندان منجر می‌شود.
«توهین به رهبر جمهوری اسلامی یا سایر مسئولان»، «تبلیغ علیه نظام»، «نشر اکاذیب» و «اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم علیه امنیت ملی»، از جمله اتهام‌هایی است که طی سال‌های اخیر در پرونده فعالان رسانه‌ای مطرح و در بسیاری از موارد منجر به صدور حکم زندان یا حتی شلاق شده است.
در سالیان اخیر، متاسفانه هرگز دادگاه خاص مطبوعات که به جرائم ویژه روزنامه‌نگاران رسیدگی کند، تشکیل نشده و صرفا برای تعدادی از صاحبان مطبوعات و مدیران مسئول مطبوعات، دادگاه ویژه مطبوعات تشکیل شده، اما برای روزنامه‌نگاران هرگز دادگاه مطبوعات با حضور هیئت منصفه تشکیل نشده است و این هم یکی از موارد نقض حقوق روزنامه‌نگاران در ایران بوده است.»
رادیو و تلویزیون نیز به عنوان رسانه‌هایی که در بسیاری از کشورها نقش مهمی در اطلاع‌رسانی٬ آموزش و ارتقای فرهنگ جامعه دارند «در ایران متاسفانه صدا و سیما مسئولیت  رسانه ای خود را به درستی انجام نمیدهد . در واقع صدا و سیما ی جمهوری اسلامی -  بخش تبلیغاتی حکومت محسوب می‌شود. یک چنین دستگاه عریض و طویلی به نام رسانه ملی وجود دارد و هر ‌ساله بودجه بسیار بزرگی را می‌بلعد و به اسم رسانه، نه تنها تبلیغات به خورد مردم می‌دهد، بلکه در یک سری کارهای امنیتی هم مشارکت دارد، نقش دارد و [آن را] کارگردانی می‌کند، از جمله [پخش] اعترافات تلویزیونی، و فیلم‌ها و مستندهایی که به قصد بدنام کردن چهره‌های مدنی و فعالان حقوق بشر؛ عملا یک مکانی است برای نهادهای امنیتی که بتوانند حرف‌ها و روایاتشان از اتفاقات، و عملکرد خود را از طریق صدا و سیما تبلیغ کنند و از طریق این به اهداف  غیر انسانی  که دارند، برسند.»
در جدیدترین رده بندی سازمان گزارشگران بدون‌مرز، در میان ۱۸۰ کشور مورد بررسی، ایران در جایگاه ۱۷۰ قرار گرفته.
گزارشی که در آن تاکید شده ایران در ۴۰ سال گذشته یکی از «سرکوبگرترین» حکومت‌ها برای رسانه‌ها و خبرنگاران بوده است. گزارشی که علاوه بر قوه قضائیه و وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران را نیز مسئول این سرکوب‌ها می‌داند.
امسال نیز روز جهانی آزادی رسانه‌ها در حالی فرارسیده که در رده‌بندی‌های جهانی، ایران در قعر جدول آزادی رسانه‌هاست، به دلیل «ایجاد محدودیت برای مطبوعات» و فیلترینگ اینترنت و شبکه‌های اجتماعی.
ایران همچنین یکی از «بزرگ‌ترین زندان‌های جهان» برای فعالان رسانه‌ای به شمار می‌رود، با ده‌ها روزنامه‌نگار و شهروند-خبرنگاری که در زندان به سر می‌برند یا با وثیقه آزادند و منتظر حکم نهایی‌شان؛

مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در دسامبر سال ۱۹۹۳ یعنی 27 سال پیش، روز سوم ماه مه، برابر با ۱۳ اردیبهشت‌ماه را «روز جهانی آزادی رسانه‌ها» نامید، به پیشنهاد یونسکو و به منظور ارتقاء آزادی رسانه‌ها در سراسر دنیا.
هدف سازمان ملل از این نامگذاری این بود که بر اهمیت آزادی مطبوعات در رشد دموکراسی در جوامع بشری تأکید کند و وظایف دولت‌ها را در رعایت اصل ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر به آن‌ها یادآوری کند.
بر پایه این اصل، همگان حق آزادی عقیده و بیان دارند:
«هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده‌ بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جست‌و‌جو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه‌ای، بدون ملاحظات مرزی است.»
با این حال، وضع آزادی مطبوعات در سراسر جهان رو به وخامت گذاشته است
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل در پیامی به مناسبت روز جهانی آزادی رسانه‌ها، گفت که «رسیدن به دموکراسی بدون دسترسی به اطلاعات آزاد و شفاف امکان‌پذیر نیست».
آدری اَزوله، دبیرکل یونسکو، نیز رسانه آزاد را «سنگ بنای جوامع دموکراتیک» می‌داند و دسترسی به اطلاعات آزاد را زمینه‌ساز صلح و پیشرفت جهانی.


۱۳۹۸ اسفند ۷, چهارشنبه

گزارشگر ویژه سازمان ملل برای بررسی وضعیت فقر شدید در اسپانیا وارد مادرید شد


گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در زمینه بررسی وضعیت فقر شدید برای سفری ۱۲ روزه وارد اسپانیا شد تا وضعیت پنجمین اقتصاد بزرگ اروپا در زمینه رفع نابرابری، بیکاری، طرد و محرومیت‌های اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد.

فیلیپ الستون، گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه فقر شدید و حقوق بشر از روز دوشنبه ماموریت یافتن شواهد عینی در زمینه فقر شدید را در مادرید، پایتخت اسپانیا آغاز می کند و پس از آن به «گالیسیا»، منطقه خودمختار شمال غربی اسپانیا، منطقه خودمختار باسک در مرز با فرانسه، «اکسترمادورا» بخش خودمختار شرق اسپانیا در مرز با پرتغال، اندلس در جنوب و کاتالونیا در شمال شرقی کشور سفر خواهد کرد.

الستون گفته است که برنامه او این است که ببیند «سیستم حمایت اجتماعی اسپانیا» برای کسانی که در فقر زندگی می کنند، چگونه کار می کند و برای این منظور حوزه‌هایی چون مسکن، آموزش و مراقبت‌های پزشکی را مورد بررسی قرار خواهد داد.

گزارشگر ویژه سازمان ملل در سخنانی درباره فقر در اسپانیا گفت: «به نظر کمبودی از نظر شاخص‌های آماری برای نشان دادن این نکته وجود ندارد که اسپانیا مشکلات قابل توجهی در ارتباط با جمعیت کم درآمد خود دارد.هر کسی که گزارش‌ها را بخواند می فهمد که مسائلی در ارتباط با بحران مسکن در اسپانیا وجود دارد. فکر می کنم که در مود سطح بیکاری بطور کلی موضوعات بسیار جدیی مطرح است بویژه در ارتباط با جوانان و همچنین زنان. من مطمئنا با گروههایی مانند کودکان، افراد معلول، مهاجران و سایرین دیدار خواهم کرد.»

به گزارش سازمان ملی آمار اسپانیا، ۲۶.۱ درصد جمعیت اسپانیا در خطر فقر و محرومیت‌های اجتماعی هستند که از رقم ۲۴.۷ درصد در سال ۲۰۱۸ بالاتر است. نرخ بیکاری نیز در اسپانیا ۱۴.۱ درصد است که دو برابر متوسط این نرخ در اتحادیه اروپاست.

بر اساس این آمار نیمی از جمعیت اسپانیا به انحاء مختلف با مشکلاتی برای تامین نیازهای اساسی شان مواجه هستند و فقر بطور مداوم برای کودکان، مهاجران و کولی‌ها شدیدتر است.

گزارش‌های فیلپ الستون درباره کشورهای مختلف همواره با اعتراض و انکار دولت‌ها مواجه شده است. گزارش سال ۲۰۱۸ او از شرایط بریتانیا بر این نکته تاکید کرده است که سیاست‌های دولت بریتانیا منجر به فقیرتر شدن سیستماتیک بخش مهمی از جمعیت بریتانیا شده است. با این حال دولت بریتانیا یافته‌های او را «به سختی باورپذیر» توصیف و آنها را رد کرد. الستون در واکنش گفت تعجب می کنم که بریتانیا گزارش را بطور کامل رد می کند در حال که این گزارش حاوی حقایقی غیرقابل انکار است.

در ژوئن سال ۲۰۱۸، الستون دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا را متهم کرد که سطح نابرابری ها در ایالات متحده را افزایش داده است. او در گزارش خود گفت که مزایای رشد اقتصادی در ایالات متحده به طور فزاینده ای به جیب ثروتمندان می رود. در آن زمان نیکی هلی، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل گفت:‌ «واقعا مضحک است که سازمان ملل موضوع فقر را در ایالات متحده بررسی می کند.» او به آلستون پیشنهاد کرد به جای بررسی آمریکا بر کشورهایی مانند بوروندی و جمهوری دموکراتیک کنگو تمرکز کند.

مطالب مرتبط

گسترش ویروس کُرونا به یک فاجعه انسانی در ایران

گسترش ویروس کُرونا با سیر صعودی قربانیان آن، در رژیم ولایت فقیه مانند بقیه مسایلی که به جان و زندگی مردم ایران ارتباط دارد، امنیتی شده و جان انسانها قربانی امنیت و حفظ نظام شده است. دروغگویی، پنهانکاری، نبود امکانات بهداشتی، عدم انجام راهکارهای پیشگیری، عدم اطلاع رسانی به مردم و.... موجب پخش سریع این ویروس و قربانی گرفتن دهها نفر در زمان بسیار کوتاهی شده است.

تعداد افراد مبتلا به این ویروس در ایران و تعدادی که در مدت کوتاه فوت کردند، در مقایسه با چین و کشورهای دیگر قابل تامل است. از این منظر می توان به فاجعه ای که در پیش روی مردم قرار دارد پی برد. گسترش ویروس کُرونا جان اقشار کم درآمد، حاشیه نشینان، زندانیان، بی خانمانها، کودکان کار را به علت فقر و تنگدستی و عدم دسترسی به بهداشت تهدید می کند. این نشان می دهد که حان اکثریت شهروندان برای رژیم ضد انسانی حاکم بر ایران، هیچ ارزشی ندارند.

این حقیقت که «نرخ مبتلایان و مرگ و میر در چین ۳.۲ درصد است در حالی که این نرخ در ایران ۱۸.۶ درصد است.» (رادیو فردا)، ابعاد فاجعه را عیان می کند. مسئول شرایطی که یک ویروس از مرز یک بیماری گذر کرده و به فاجعه و بحران تبدیل می شود دقیقا کارگزاران رژیم و در راس آن خامنه ای است.

ایران به عنوان کشور شیوع دهنده در منطقه شناخته شده تا جایی که کشورهای همسایه برای حفظ جان شهروندان شان مرزهای خود را به روی ایران بستند.

پنهانکاریهای حکومت نسبت به گسترش این ویروس و نفی آن از طریق مسئولان حکومتی مثل وزیر بهداشت تا روز ۲ اسفند، اعتراف در پی علنی شدن مرگ و میر ناشی از این ویروس، دستگیری افرادی در بوشهر به دلیل پخش خبر در فضای مجازی، سرکوب مردم معترض در تالش و گیلان، اعتراض دانشجویان در چندین دانشگاه، بگو و مگوی مسئولان حکومتی در رابطه با پنهان کاری، ندادن آمار واقعی و ... به پرونده دروغگوئیهای قبلی مانند شلیک موشک سپاه به هواپیما اضافه شد. به همین دلیل مردم به رژیم و مدیریت این بحران که به سلامتی میلیونها انسان مربوط می شود اعتماد ندارند.

علی ربیعی سخنگوی دولت روحانی، التماس می کند که مردم این موضوع را سیاسی نکنند و به حکومت اعتماد کنند. وی باز هم به دروغ از ارائه امکانات بهداشتی به بازار حرف می زند. احمد امیرآبادی مجلس نشین از قم از جانباختن ۵۰ نفر و در قرنطینه بودن ۲۵۰ نفر طی دو هفته در قم اطلاع می دهد. هواپیمایی ماهان ایر که متعلق به سپاه پاسداران است، از ۱۱ بهمن بعد از ممنوعیت پرواز به چین ، حداقل ۹ پرواز تجاری و مسافری به شهرهای مختلف چین داشته است.

اتاق فکر رژیم در برابر گستردگی جنبش تحریم نمایش انتخابات، مردم را از اطلاع رسانی پیرامون شیوع بیماری کُرونا تحریم کرد تا هرچه بیشتر نمایش خود را پررنگ کند. خامنه ای سیلی خورده از تحریم گسترده، ویروس کُرونا را کار دشمنان برای کاهش مشارکت مردم دانست. بر همین منظر، جانباختگان این ویروس قربانی منافع حکومت و نمایش خامنه ای برای راهیابی عده ای پاسدار و جانی به مجلس و منافع تجاری و مالی سپاه پاسداران در ماهان ایر شدند.

۱۳۹۸ اسفند ۶, سه‌شنبه

ضیا نبوی، فعال دانشجویی، بازداشت شد

ضیا نبوی،‌ فعال مدنی و دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران،‌ از سوی ماموران امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت شد.

ماموران امنیتی روز سه‌شنبه ششم اسفندماه با در دست داشتن حکمی از سوی شعبه چهارم دادسرای امنیت اوین به منزل مسکونی این دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی مراجعه کرده و پس از تفتیش محل او را به مکانی نامشخص منتقل کردند.

هنوز جزئیات بیشتری از دلیل دستگیری و نهاد بازداشت‌کننده او منتشر نشده است.

نبوی عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل است. او در سال ۱۳۸۸ عضو شورای دفاع از حق تحصیل بود که پس از بازداشت، به ۱۵ سال زندان و ۷۶ ضربه شلاق محکوم شده بود. 

در دادگاه تجدیدنظر این حکم به ۱۰ سال حبس در تبعید تغییر کرد.

او حبس خود را در زندان‌های کارون و سمنان گذراند و در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۶ در آستانه نهمین سال حبس از زندان آزاد شد.

گزارشگر ویژه حقوق بشر: شواهدی از شکنجه بازداشت‌شدگان در ایران وجود دارد

متن کامل گزارش تازه جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، منتشر شد. در این گزارش، به‌طور مشخص به سرکوب اعتراض‌های آبان‌ماه در ایران و وضعیت بازداشت‌شدگان این اعتراض‌ها اشاره شده است. بر اساس این گزارش‌، شواهدی در دست هست که نشان می‌دهد متهمان از حق دسترسی به وکیل انتخابی محروم بوده‌اند و به‌منظور اعتراف‌گیری از سوی ماموران جمهوری اسلامی تحت شکنجه و بدرفتاری قرار گرفته‌اند.

در  گزارش تازه جاوید رحمان که روز چهارشنبه سی‌ام بهمن‌ماه منتشر شد به گستره وسیعی از موارد نقض حقوق بشر در ایران از جمله نقض حقوق اقلیت‌ها، تبعیض علیه زنان، اعدام کودکان، اعدام در ملاعام و نقض حق تجمع و گردهمایی‌ها اشاره شده است.

در این گزارش همچنین اشاره شده است که مجازات اعدام می‌تواند در پاره‌ای از جرایم جنسی از جمله زنا و روابط زوج‌های همجنس اعمال شود.

به‌نوشته جاوید رحمان، در جریان اعتراض‌های آبان‌ماه ایران، دست‌کم ۳۰۴ تن، از جمله ۱۲ کودک، از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند.

جاوید رحمان در بخش دیگری  از گزارش خود درباره اعتراض‌های آبان‌ماه در ایران، به‌نقل از گزارش‌های تایید نشده، اشاره می‌کند که شمار کشته‌شدگان اعتراض‌‌ها بیش از ۴۰۰ تن است. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل همچنین، به‌نقل از منابع داخلی ایران، شمار بازداشت‌شدگان اعتراض‌های آبان‌ماه را هفت هزار تن اعلام کرده است.

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در بخش دیگری از گزارش تازه خود، به فشار بر روزنامه‌‌نگاران ایرانی، از جمله احضار و تهدید خانواده برخی از روزنامه‌نگاران شاغل در رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور، اشاره کرده است.

به‌نوشته جاوید رحمان، ده‌ها تن از فعالان حقوق اقلیت‌ها، از جمله کردها و ترک‌‌های آذربایجان، در پی اعتراض‌های اخیر در ایران احضار و بازداشت شده‌اند.

جاوید رحمان در گزارش خود به‌طور مشخص به محرومیت زنان ایرانی برای حضور در ورزشگاه‌ها، نیز به‌عنوان مصداقی از قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان، اشاره کرده است. 

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل همچنین برای بار دیگر به وضعیت نسرین ستوده و سایر وکلای بازداشت شده در ایران پرداخته است و همچنین نسبت به اعمال فشار بر معترضان «حجاب اجباری» هم  ابراز نگرانی کرده است.

در این گزارش همچنین به تشدید فشارهای امنیتی بر اقلیت بهایی‌های ایران، از جمله بازداشت ۱۰ تن از آن‌ها طی ماه‌های گذشته، از سوی حکومت جمهوری اسلامی اشاره شده است.

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، همچنین در بخش دیگری از گزارش خود به تاثیر منفی تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده بر حق به بهداشت و سلامت و نیز تامین غذا جامعه ایران اشاره کرده است.

گزارش تازه جاوید رحمان قرار است نهم ماه مارس، در جلسه آتی شورای حقوق بشر سازمان ملل، در ژنو ارائه شود.


۱۳۹۸ بهمن ۱۹, شنبه

نگرانی درباره شیوع سل میان زندانیان فشافویه


فائزه عبدی‌پور،‌ فعال حقوق دراویش گنابادی، نسبت به شیوع بیماری سل میان ده‌ها نفر از زندانیان زندان فشافویه هشدار داد.

عبدی‌پور روز جمعه ۱۸ بهمن ماه در صفحه توییتر خود نوشت: «در زندان تهران بزرگ، یک فاجعه در حال رخ دادن است، در سالنی در تیپ ۴ از ۷۰ زندانی ۴۰ نفر به بیماری سل مبتلا شده‌اند.»

پیشتر نیز گزارش‌هایی درباره فقدان امکانات بهداشتی و وضعیت نامناسب نگهداری زندانیان در زندان فشافویه منتشر شده بود. 

سال گذشته رسول هویدا،‌ پیراپزشک و از دراویش گنابادی که در این زندان نگهداری شده بود،‌ با ضبط یک فایل صوتی که در برخی رسانه‌ها منتشر شد از «امکانات بسیار بد بهداشتی و درمانی» زندان فشافویه انتقاد کرد. 

او گفته بود با وجود نگهداری بیش از ۱۵ هزار زندانی در فشافویه «امکانات پزشکی کم و اقلام دارویی به شدت کم است و بهداری استریل نیست.» به گفته هویدا،‌ پرسنل درمانی و پزشک نیز در این زندان به تعداد کافی حضور ندارد.

گزارش‌ها نشان می‌دهد طی سال‌های اخیر چندین بار برای زندانیان فشافویه کارگاه‌های آموزشی درباره بیماری فعال سل و ایدز برگزار شده بود که نشان از جدیت این مساله دارد.

عبدی‌پور نیز در بخشی از توییت خود درباره سابقه شیوع بیماری ایدز در این زندان نوشته است.

پس از افزایش جمعیت زندانیان ایران در پی بازداشت‌های گسترده طی اعتراض‌های سراسری آبان‌ماه، مسئولان قضایی و نمایندگان مجلس فقدان امکانات و فضای کافی برای نگهداری زندانیان را تایید کرده‌اند.

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...