تمام قیامهای استقلال طلبانه و ضداستبدادی، ضداشرافی، ضد برده داری و
بهره کشی، از قیام اسپارتاکوس علیه امپراطوری برده داری روم تا مبارزات مردم هند
بر ضد استعمار بریتانیا به رهبری گاندی، مبارزات مدنی مارتین لوتر کینگ در آمریکا
و تلاشهای مردم افریقا به رهبری نلسون ماندلا، را میتوان بعنوان دادخواهی و عدالتخواهی فهرست کرد. طبیعی است که
مبارزات انسانها دراین راستا، متناسب با امکانات، ابزار، توانمندیهای فکری و سطح
تجربیاتشان از مراحل خیلی ابتدایی تا مراحل عالی در حال تکامل بوده است.اين داد
خواهي كماكان با تغیير ذهنيت جامعه ادامه داشته و در هر زمان با تعريف مجزا ، شكل
ديگر و سطوح متفاوت ادامه دارد.
آگاهی جمعی ،
نظامی اخلاقی و اجتماعی شامل احساسات و باورها و ارزشهای مشترک میان افراد جامعه
که خارج از اختیار فرد و همچون نیرویی مستقل بر او تأثیر میگذارد. آگاهی جمعی اصطلاحی در جامعهشناسی دورکیم، که
بر واقعیت جامعه ورای افراد دلالت دارد. آگاهی فردی و وجدان اخلاقی از سامانِ
تجویزی مشتق میشود که اعضای جامعه را به
تفکر، داوری و کنش بر مبنای برخی هنجارهای به لحاظ اجتماعی مطلوب وادار میکند.
دادخواهی ترجمه فارسی واژه تظلم، در تعریف کلی به این معنی است که
وقتی به کسی ظلم و بیداد شد، باید این حق را داشته باشد که از طریق ساختاری که
جامعه را اداره میکند، دادخواهی کند. دادخواهی در یک پرونده خصوصی با دادخواهی در
یک پرونده جنایت که خود ساختار حکومتی متهم آن و موضوع بحث ما، تفاوت ماهوی دارد.
امروز واژه دادخواهی در قوانین و حقوق بینالملل بار حقوقی و سیاسی معینی دارد که
با روشن شدن حقیقت و عدالت انتقالی پیوند خورده و نگاه جدیدی را در تصفیه حساب با
جنایتهای مسکوت مانده گشوده است. توجه به دادخواهی و تبدیل آن به حرکت و جنبش از
دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی سرعت
گرفت، به ویژه در کشورهای آمریکای لاتین. تجربه پربار آنها و به ویژه جنبش مادران
دادخواه، به سرعت به دیگر کشورها گسترش یافت.
سنت تجمع در مکانهای عمومی را نخستین بار مادران دادخواه مکزیک در
دهه ۷۰ میلادی پایه گذاشتند ولی این مادران مایو آرژانتین بودند که با
پایداریشان الگوئی شدند برای حرکتهای مادران دادخواه در دیگر کشورها. بیشتر این
مادران، زنان خانه دار بودند که علاقه چندانی به سیاست نداشتند. اما همین مادران
”غیر سیاسی“ بودند که یکی از بزرگترین حرکتهای سیاسی را در دو دهه آخر قرن بیستم
به راه انداختند. همین مادران غیرسیاسی بودند که توجه جهانی و حقوق بینالملل را
به مسئله ناپدیدشدگی قهری جلب کردند که در میثاق رم در سال ۲۰۰۲ به
عنوان “جنایت علیه بشریت” شناخته شده است.
مادران مایو
در آوریل ١٩٧٧ زنانی که سربندی سفید بسر داشتند و عکسهای فرزندانشان
را به سینه نصب کرده بودند، اولین راهپیمائی خود را دور میدان مایو آغاز کردند.
پیش از آمدن به خیابان، آنها در کلیسائی دور هم جمع میشدند ولی بنا به پیشنهاد
خانم ویلافلور، که خود نیز بعدها به جرگه ”ناپدید شدگان“ پیوست، میدان مایو را که
مرکز سیاسی شهر بوئنوس آیرس و مشرف به مقر روسای جمهور است، برای تجمع خود انتخاب
کردند. در همین میدان بود که در مه سال ١٨١٠ مردم آرژانتین استقلال خود را از
اسپانیا جشن گرفته بودند.
در نخستین راهپیمابی تنها ١۴
مادر شرکت داشتند. آنها خاموش دور میدان مایو راه میپیمودند، ولی در سکوتشان
سکوت را شکستند و با تجمع منظم خود در روزهای پنجشنبه و راس ساعت مشخص با آمدن به
خیابان حضورشان را بر حکومت و افکار عمومی تحمیل کردند. بر تعدادشان افزودهشد و
صدایشان را گوشهای شنوا حتی در کشورهای دوردست شنیدند و آوازهشان به مطبوعات
خارجی هم کشید. اما در روزنامههای آرژانتین در باره آنها سکوت همچنان حاکم بود.
با نزدیک شدن سقوط حکومت نظامیان، که هفت سال به درازا کشید، حضور و
موجودیت مادران مایو دیگر قابل چشم پوشی نبود. رائول آلفونسین، اولین رئیس جمهور
منتخب بعد از کودتا، رسما از مادران مایو برای شرکت در مراسم ریاست جمهوری دعوت به
عمل آورد. آنها به رغم شرکت در این گونه مراسم، ولی از خواستشان کوتاه نیامدند،
با شعار “ناپدیدشدگان به زندگی باز گردانده شوند”، خواستار روشن شدن حقیقت و
محاکمه آمران و عاملان جنایت شدند.
مادران شنبه استانبول
هیجده سال بعد، مادران ناپدیدشدگان ترکیه حرکت مشابهی را آغاز کردند.
آنها هر شنبه ساعت ١٢ ظهر، در میدان گالاتاسرای استانبول بر روی سنگفرش خیابان مینشستند
و عکس فرزاندانشان را به دست میگرفتند. شعار نمیدادند و در سکوت روی پلاکاردی
که معرف آنها برای رهگذران است، نوشته شده بود : ما اینجا هستیم برای انسانهای
مفقود شده/ ما فرزندان خود را میخواهیم.
فشار نیروهای امنیتی بر این مادران باعث شد که مدتی حرکتشان متوقف
شود. دلیل دیگر هم این بود که در سالهای اول حکومت طیب اردوغان مواردی از شکایتهای
مربوط به ناپدیدشدگان مورد بررسی قرار گرفت و حتی خود او با نمایندگانی از مادران
شنبه دیدار کرد که به معنای اعتراف به این بود که در این کشور انسانهائی بطور
غیرقانونی سر به نیست شدهاند. در سال ٢٠٠٩ مادران شنبه حرکتشان را از سر گرفتند.
در یکی از شنبههای سال ۲۰۱۶ آنها ۶۰۰ مین
تجمع خود را برگزار کردند که هزاران نفر در آن شرکت داشتند.
مادران خاوران
پس از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶٧ در
ایران ، که جمهوری اسلامی از دادن هر گونه
اطلاعات در باره این اعدامها خودداری کرد، خانوادهها با اطلاعاتی که خود بدست
آوردند، دانستند که عزیزانشان در خاوران در گورهای جمعی دفن شدهاند. از آن زمان
بود که رفتن آنها به این گورستان گسترده تر شد. تجمعشان با مناسکی همراه است، مثل
پخش گل روی زمین، راهپیمائی دور محوطه، خواندن سرود و گاه سخنرانی. این برنامهها
پس از تخریب این گورستان در بهمن ۱۳۸۷ و
بستن درب آن تا حدودی غیرممکن شدهاست.
مادران خاوران به اقدامات دیگرهم متوسل شدهاند. بعد از کشتار
تابستان ۶۷ به
مقامات مسئول ایران و هم به نهادهای بین المللی شکایت بردند. این نامه نویسیها
بیش از آنکه امید بستن به دستگاهها باشد، اعلام حضور است و نیز مستند کردن خواسته
ها. آنها بودند که اسامی اعدام شدگان ۶۷ را
جمعآوری کردند و در همان زمان از این کشتار بزرگ پرده برداشتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر