۱۳۹۶ اسفند ۷, دوشنبه

دریچه ای رو به اگاهی (اهمیت زبان مادری و مشکلات عدم توجه به نقش بنیادین آن)

اهمیت زبان مادری چیست و عدم توجه به نقش بنیادین آن چه مشکلاتی را در روند آموزشی دانش آموزان در بر خواهد داشت ؟
براساس تاکید اصل ۱۵ قانون اساسی و مقررات بین المللی، آموزش زبان مادری، یک حق است و دولت موظف به اجرای آن است. ایا این حق در دولت جمهوری اسلامی ایران رنگ عمل بخود دیده است ؟
بر اساس نظریه ( یک دولت ، یک ملت ) چه بحرانی در زیر بنای اجتماعی جامعه ایرانی شکل گرفت ؟
چگونه میتوان با حفظ آموزش زبان مادری ، ماهیت دموکراسی در جامعه را به رسمیت شناخت ؟

تهیه و تولید برنامه  :  کمیته آموزش و پژوهش -  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

میهمانان برنامه :
بانو سوسن بهار - تلاشگر عرصه لغو کار کودک و دفاع از حق کودکی
جناب منوچهر شفایی - پژوهشگر و فعال حقوق بشر

با اجرای : مریم مرادی ( فعال حقوق بشر )

https://www.youtube.com/watch?v=j9KaSYP7aQQ&t=373s

۱۳۹۶ اسفند ۵, شنبه

بازجویی‌های جنسی در سلول‌های اوین


نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر که در بند زنان سیاسی- عقیدتی اوین زندانی است، در نامه‌ای سرگشاده به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، نوشت که این قوه "در چنبره نهادهای نظامی- امنیتی" و به "بخشی از ساختار استبداد" در ایران تبدیل شده است.
به گزارش رادیو فرانسه، در این نامه که متن کامل آن، در سایت کانون مدافعان حقوق بشر منتشر شده، با اشاره به ادعای استقلال قوه قضائیه که از سوی رئیس آن مطرح می‌شود، آمده که زندان‌های ایران "تابع مطلق نظرات مغرضانه و طمع‌کارانه بازجویان نهادهای امنیتی- نظامی است" و "ادعای استقلال قوه قضاییه، امری خلاف واقع و فریبکارانه و به سخره گرفتن عدالت است."
این فعال حقوق بشر با تأکید بر "فساد و عدم سلامت اخلاقی- مالی" قضات و مسئولان قضایی، ادامه داده که "متأسفانه دروغ، افترا، کشته شدن انسان‌ها در زندان‌ها، بازجویی‌های غیر اخلاقی و حتی جنسی در سلول‌ها، گرفتن اعتراف‌های بی‌اساس، حبس‌های طویل‌المدت و تضییع حقوق انسان‌ها به امری رایج و معمول در می‌آید."
نرگس محمدی، در نامه سرگشاده خود مسئولیت تمامی ظلم‌های قوه قضائیه را متوجه صادق لاریجانی، رئیس این قوه دانسته است.
این زندانی سیاسی که دارای دو فرزند خردسال است، نوشته که طی ماه‌های اخیر دوبار درخواست مرخصی کرده اما کارشناس وزارت اطلاعات با این درخواست‌ها مخالفت کرده است.
نرگس محمدی که در مجموع به ۲۲سال زندان محکوم شده، تاکنون ۱۰۰۰ روز زندان را "بدون مرخصی" تحمل کرده و در این مدت بارها به سلول‌ انفرادی منتقل شده است.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی روز یکشنبه اعتراف کرد که در زمینه عدالت "مشکل داریم" و "باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم".

۱۳۹۶ اسفند ۴, جمعه

آثار مخرب ریز گردها بر سلامتی انسان



یک عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز گفت: ریزگردها آثار مخرب و نگران‌کننده‌ای بر انسان دارند و به شکلی بی‌سابقه ای باعث افزایش افسردگی و اضطراب در بین خوزستان ها شده است.

به گزارش مهر، علیرضا سرکاکی اظهار کرد: در تحقیقات محققان دانشگاه علوم پزشکی اهواز، تأثیر منفی و مخرب ریزگردها بر قلب و عروق انسان کاملاً مشخص شده است.

وی عنوان کرد: تیم تحقیقاتی ما، تأثیر ریزگردها را بر یادگیری، حافظه، افسردگی و اضطراب و فعالیت‌های حرکتی مطالعه کردیم.

به گفته عضو هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز، ریزگردها به راحتی سد خونی و مغزی را تخریب و از این طریق وارد مغز می‌شوند و در آنجا التهاب و استرس اکسیداتیو ایجاد و یادگیری و شناخت را به طور کامل مختل می‌کنند.

سرکاکی در پایان یادآور شد: طبق تحقیقات من و همکارانم، ریزگردها آثار مخرب و نگران‌کننده‌ای دارد و به شکلی بی‌سابقه باعث افسردگی و اضطراب در خوزستان شده است.

۱۳۹۶ اسفند ۲, چهارشنبه

خطر نابودی زبان های شفاهی


به مناسبت روز 21 فوریه – روز حمایت از زبان مادری 
حدود نیمی از زبان­های دنیا در حال از میان رفتن هستند. فراموش شدن هر زبان به از دست رفتن مجموعه­ای از فرهنگ، تاریخ و آداب جمعی از ساکنان زمین می­انجامد. یونسکو روز ۲۱ فوریه را روز حمایت از زبان مادری نامگذاری کرده است.
زبان مادری را گاهی نخستین زبانی به شمار می ­آورند که کودکان می­ آموزند. این تعریف مورد مناقشه است؛ کودکان مهاجر و کودکان قوم­هایی که در اقلیت به دنیا می آیند، الزاما زبان مادرانشان را یاد نمی­گیرند، یا به اندازه زبان کشور میزبان و قوم حاکم، بر آن تسلط ندارند. به همین دلیل بسیاری منظور از زبان مادری را زبان بومی یا زبان والدین می‌دانند، و حمایت از آن و فراهم کردن امکانات آموختن­ اش را، به ویژه برای مهاجران و اقلیت­های قومی، گامی مهم در حفاظت از تنوع زبان­ها به شمار می­رود.
  زبان مادری زبانیست که از مادر، پدر و نزدیکانمان آموخته ایم.( زبان آبا و اجدای ) بنا به نطر پژوهشگران کودک در رحم مادرش با زبان مادریش آشنا میشود و هنگام بدنیا آمدن که گریستن آغاز میکند اگر به زبان مادریش با وی سخن گفته شود، گریه اش را قطع کرده گوش میدهد.
حدود نیمی از زبان­های دنیا در حال از میان رفتن هستند. فراموش شدن هر زبان به از دست رفتن مجموعه­ای از فرهنگ، تاریخ و آداب جمعی از ساکنان زمین می­انجامد. یونسکو روز ۲۱ فوریه را روز حمایت از زبان مادری نامگذاری کرده است.
کودک با گذشت زمان و شنیدن مکرر، زبان مادریش را آموخته آغاز به ادای آن میکند. کم کم با ساختن جملات کوتاه آغاز به سخن گفتن به زبان مادریش میکند. در طول زمان کوتاهی می آموزد تا به زبان مادریش احساسات و خواسته هایش را به اطرافیان خود تفهیم نماید. با زبان مادریش با دیگران رابطه برقرار کند. با همین زبان بازی میکند، می خندد، می گرید و وارد مشاجره و بگو مگو می شود. تنها و تنها با زبان مادریش است که قادر می شود دنیای پیرامون خود را بشناسد و بیان نماید. با سخن گفتن به زبان مادری از فردیت و تنهایی خویش خارج گشته از تعلق خود به گروه ویژه ای آگاه میشود. او با مهر و محبت، اعتماد و امنیتی که این تعلق به وی ارزانی داشته است زندگی میکند.
اگر بخواهم یک توضیح علمی بدهم، خواهم گفت که سخن گفتن خود تفکری آهنگین (مصوّت) است. ما هنگام تفکر  خاموشانه با خود سخن می گوئیم. و آنگاه که لب به سخن می گشائیم، در حقیقت با صدا می اندیشیم.
 هنگامیکه ما به زبان مادری سخن می گوئیم، بین ذهن و دهان (زبان) رابطه ای مستقیم برقرار می شود. در اینجا می خواهم مسئله را قدری بیشتر باز کرده بگویم، زمانیکه ما بزبان مادریمان سخن می گوئیم در حقیقت بین قلب و ذهن و دهانمان(زبانمان) رابطه ای تنگاتنگ برقرار میشود. زیرا این سخنان لحظات زندگی و تجارب گذشته مان را تداعی کرده در ذهن و روانمان زنده میکند، با هر واژه ای احساسهای عمیقی را زندگی میکنیم، خرسند میشویم، ناخشنود می گردیم، حسرت می خوریم و انتظار میکشیم. با زنده شدن جملاتی که در ذهنمان شکل گرفته اند، مکنونات دلمان جان گرفته، از طریق دهان و زبان تمامی احساسات و اندیشه های خودرا بیان و بدیگران تفهیم میکنیم. درست بهمین جهت هنگامیکه ما بزبان مادریمان سخن می گوئیم، مکانیزم سه گانه ای بین دهان و قلب و ذهنمان نظم و شکل میگیرد که با طبیعت انسانی سازگاری کامل و تمام دارد. لذا زبان مادری همچون کلیدیست که دنیای درونی مانرا گشوده به نمایش میگذارد. حجب و حیا، عیب و هنر و تمامی مکنونات درونی مان تنها و تنها زمانی آشکار می گردد که ما به زبان مادریمان سخن می گوئیم.
 کودک در پنجسال اول زندگیش 80درصد کل معلوماتی را که در تمام طول زندگیش باید بیآموزد، در خانواده اش کسب میکند و در 7-6 سالگی نیز سن مدرسه رفتنش فرا می رسد. در این مرحله دو وضعیت مختلف پیش می آید:
     کودک در مدرسه بزبان مادریش تحصیل خواهد کرد.
    کودک به زبانی کاملاً بیگانه با زبان مادریش تحصیل خواهد کرد.
  مدرسه در شکل گیری شخصیت کودک نقش بسیار بزرگی دارد، زیرا مدرسه همانند پلی است بین خانواده و جامعه بزرگ، که آموخته های کودک در آغوش خانواده اش را کامل تر و علمی تر میکند و با پرورش جسم و روحش، وی را  جهت کار و زندگی در جامعه آماده  میکند.
  احساس هویتی را که کودک در آغوش خانواده اش کرده بود  و نیز پیوند اورا به خانواده و خلقس تقویت مینماید و در عین حال وی را از مسئولیتهائی که در قبال جامعه اش دارد آگاه میسازد.
 در اینجا نخست تأثیرات روحی و شخصیتی شرائطی را بررسی میکنیم که کودک به زبان مادری خود تحصیل  می کند:
 گرچه متأسفانه این شرایط برای ما آشنا نیست، اما آن چیزیست که ما پیوسته در آرزو و حسرت آن بسر برده ایم. نخستن باری که کودک پا به مدرسه میگذارد، از آنجائیکه نخستین جدائیش از میان خانواده و نزدیکانش نیز میباشد، احساسات غریب و شگفت انگیزی احاطه اش میکند. نخستین بار در یک محیط رسمی وارد می شود که در آنجا کسی را نمی شناسد. کودک با چنین احساساتی وارد کلاس میشود، سپس معلم نیز وارد شده به سخن گفتن آغاز میکند. معلم جایگاه بسیار ارجمندی دارد. کودک هم از وی می ترسد و هم احترامش می گذارد.
   هرچند کودک در گیرودار اینهمه احساس تنهائی و بیگانگی، خانواده و نزدیکانش را در کنار خود ندارد اما او آنچنان نیروی حمایتگری با خود دارد که وی را در ایجاد رابطه با دیگران یاری میرساند و در این محیط شگفت و بیگانه گرما و نیرو می بخشد. این نیروی حمایت گر و نجاتبخش ” زبان مادری” اوست که در اختیار دارد. بیاری زبان مادری با دیگران و حتی با انسانهای نا آشنا ایجاد رابطه می کند.
 معلم را نمی شناسد اما زبانی را که او صحبت میکند بخوبی می فهمد و در سایه این زبانست که او احساس میکند معلم نیز یکی از افراد ملتش میباشد. دروسی را که معلم می آموزد، چون به زبان مادریش میباشد می تواند بخوبی بفهمد.
 ازآنجائیکه زبان گوینده بهمان زبانیست که وی بخوبی درک و احساس می کند، به سرعت قادر می شود به سئوالهای معلم جواب دهد، و این بنوبة خود به کودک حضور ذهن و آرامش روحی می بخشد و راه خلاقیت را  برویش می گشاید.
 کودک صاحب آنچنان توان و امکانیست که گفته های معلم را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده سئوالات جدیدی را طرح نماید و بهمین جهت نیز نیروی تحقیق و بررسی، پرس و جو و خلاقیتش به مرحله رشد و شکوفائی می رسد.
 بعلت اینکه تدریس به زبان مادریش جریان پیدا می کند، در وجود کودک نیر اعتماد بخود، به خانواده و جامعه ای که به آن تعلق دارد هرجه بیشتر و مستحکمتر گشته، هویتش بطور کامل شکل می گیرد.
 اکنون ببینیم اگر تحصیل به زبان مادری نباشد چه پیش خواهد آمد؟
 اولاً چرا نباید تحصیل بزبان مادری باشد؟
 در هر جامعه ایکه انسانها از تعلیم و تربیت به زبان مادری خود محرومند، معنی اش نوعی ظلم و ستم اجتماعی در آنجا میباشد. بی عدالتی وجود دارد زیرا در آنجا زبانی بر دیگر زبانها و یک گروه انسانی بر دیگر گروههای انسانی در موضعی برتر و حاکم قرار دارد.
 برای نابودی انسانها سه راه عمده وجود دارد:
1-  نابود کردن فیزیکی نسل دیگران توسط یک بمب اتمی

 2-عنوان کردن فرضیه خون پاک و ژن خالص!

 3-از طریق نابود کردن ژن های مدنی و فرهنگی.

 ژن های فرهنگی چیست؟
 ژن مدنی، فرهنگ و مجموعه تمدّنی است که از نسلهای گذشته به عنوان میراثی گرانبها بما رسیده، و این آن چیزیست که می تواند آماج حملات  قرار داده شود .
 کودک نخستین روز پا به مدرسه می گذارد. معلم وارد شده سر سخن را باز میکند. کودک چیزی از گفتار معلم نمی فهمد زیرا زبان اورا نمی داند. کودک گرفتار شرائط و فضای تلخ و ناگواری می باشد!. زبانی که از مادر و پدرش آموخته و بدان افتخار می کرد، در اینجا بکار نمی آید و ارزشی ندارد. به او گفته بودند برای آدم درست و حسابی شدن به مدرسه برو! اما برای آدم شدن زبان او بدرد نمی خورد و بزبان بیگانه ای باید سخن گفت.
 بدین ترتیب کلیة کسانیکه بزبان مادریش با او صحبت می کنند، در ذهن او از اعتبار و اعتماد می افتند. اینگونه تفکّرات تلخ هر روز و هر ساعت بر روح و روانش ضربه وارد میکند و بدین وسیله نیز هر روز و هر ساعت اعتمادی که  به خانواده، زبان و فرهنگش داشت در وجودش می میمرد. کودک هر روز تحقیر می شود و پس از زمانی نه چندان دراز هویتی که از خانواده گرفته بود نابود می شود و بتدریج اعتماد و پیوندی نیز که به جامعه و ملتش داشت گسسته از بین می رود.
 کودک چون زبان معلمش را نمی داند، بخش عمده آموزشهای اورا نیز نمی تواند بفهمد. گفته های معلم را نه میتواند بررسی کند، نه میتواند سئوالی طرح کند و نه میتواند درک کند. اگر هم چیزی بفهمد نمیتواند به زبان بیآورد و برای دیگران توضیخ دهد. زیرا زبان فهم و بیانش جدا شده است. در زبان مادریش می فهمد اما نمی تواند فهمیده هایش را بیان کند. یعنی رابطة بین ذهن، قلب و دهان (زبان) تماماً قطع میگردد. و این زیان جبران ناپذیری برای رشد انسان بوده، تأثیر منفی بسیار بزرگی بر روح و روان و شخصیت آدمی میگذارد.
 با جمعبندی همة این واقعیت ها می توانیم آنچه راکه بعلّت محرومیت از تحصیل بزبان مادریش بر سر کودک می آید، چنین خلاصه کنیم:
 بسیاری از کودکان بعلت محرومیت از تحصیل بزبان مادری، اعتماد بنفس خودرا از دست داده از همان ابتداء از رفتن به مدرسه امتناع می ورزند. بهمین جهت نیز درصد بیسوادی در اینگونه جوامع بسیار بالاتر از جوامعی است که در آن کودکان بزبان مادری خود تحصیل می کنند.
 از آنجائیکه کودکان زبان معلم را نمی دانند، قادرند فقط بخش اندکی از دروس را بفهمند. و این باعث میشود که اینگونه کودکان بتدریج اعتماد بنفس خودرا از دست بدهند.
  از آنجائیکه اینگونه کودکان اعتماد خودشان را به خود، خانواده و جامعه و ملتی که بدان منسوبند از دست می دهند، ناگزیر در پی کسب هویّت دیگری خواهند بود.
 از آنجائیکه زبان فهم کودکان با زبان بیان آنان بیگانه است، قادر نخواهند بود شنیده ها و آموخته های خودرا مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، زیر سئوال ببرند، تحقیق و بررسی کنند. در نتیجه صرفاً به یک مقلّد و تکرار کنندة طوطی وار محفوظات تبدیل خواهند شد.
 اگر خلاصه و روشن بگوئیم: فرزندان چنین خلقی نسبت به فرهنگ، اندیشمندان، زبان، تاریخ و تمامی گذشتة خود بیگانه می گردد
 همانند نسلی که از زبان مادریش محروم گشته است، خود این زبان نیز قربانی بزرگی بود. زیرا این زبان نتوانست رشد و انکشاف پیدا کند و به زبان علمی تبدیل گردد

 در ایران  قوم­ها و ملتهای گوناگونی زندگی می­کنند که هر یک زبان و فرهنگ خاص خود را دارند. حق آموزش زبان مادری برای آتئنیک های مختلف این کشور ظاهرا به رسمیت شناخته شده، اما این کار از حمایت کافی و موثر دولت برخوردار نیست.
 در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ضمن تاکید بر این که زبان و خط رسمی کشور فارسی است و کتابهای درسی باید به این زبان باشد، آمده است «ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‏ های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.» گرچه در بسیاری از استان­ها رادیو و تلویزیون برنامه ­هایی نیز به زبان محلی پخش می­کند، به آموزش این زبان­ها در مدرسه توجه جدی نمی­ شود. قانون، استفاده از زبان مادری را «آزاد» می­داند، اما نهادهای آموزشی را موظف نمی­کند که امکانات فراگیری این زبان­ها را فراهم آورند. ظاهرا سیاست­های موجود در بهترین حالت به ترویج زبان شفاهی قوم­های مختلف کمک می­کند. محرومیت از تحصیل به زبان مادری بسیاری از کودکان ایران را به ویژه در دوران دبستان با مشکلات فراوانی روبرو می­سازد. افزون بر این همانطور که کارشناسان یونسکو نیز می­گویند که زبان­های شفاهی بیش از زبان­های مکتوب با خطر نابودی روبرو هستند.

درگیری ماموران با دراویش؛ بازداشت دهها زن



سخنگوی نیروی انتظامی اعلام کرد دستکم ۳۰۰ تن از دراویش معترض بازداشت و ۵ تن نیز در این درگیری ها کشته شدند، ناجا کشته شدن سه مامور انتظامی و دو بسیجی را تایید کرده است.

گزارشات دریافتی حاکی از انتقال حدود ۷۰ تن از زنان بازداشت شده دراویش به زندان قرچک ورامین است. بسیاری از مردان بازداشت شده نیز به زندان اوین منتقل شده اند، هر چند از سرنوشت تعداد زیادی از بازداشت شدگان اطلاعی در دست نیست.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز گذشته، پس از بازداشت یکی از دروایش گنابادی به نام “نعمت الله ریاحی” جمعی از دراویش گنابادی از دیروز دست به تجمع اعتراضی زدند. دراویش معترض خواستار آزادی بی قید و شرط آقای ریاحی شدند.
این تجمع با دخالت نیروهای ضد شورش و لباس شخصی از بعد از ظهر روز گذشته به خشونت کشیده شد و تا صبح امروز نیز این درگیری ها ادامه داشت.

نیروهای سرکوبگر رژیم نیمه شب گذشته در چندین حمله وحشیانه به تجمع دراویش معترض در تهران شمار زیادی از آنان را مجروح و بازداشت کردند. تعداد زیادی از مردم نیز که به دراویش پیوسته بودند، دستگیر و به نقاط نامعلومی منتقل شدند.
سایت مجذوبان نور که اخبار مربوط به دراویش گنابادی را بازتاب می دهد گزارش کرده “عده ای از دراویش زخمی که بعضا در اتاق عمل بودند توسط نیرو های امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده اند”.
به گزارش هرانا، این سایت پیامی را در توییتر بازنشر کرده که نقش دراویش را در اقدامات خشونت آمیز تکذیب می کند. فعالان حقوق دراویش که بعضا در میان جمع معترضان حاضر هستند با پست کردن مطالبی در شبکه های اجتماعی تاکید کردند “تجمعات دراویش مسالمت آمیز است و هیچگاه آغازگر این درگیری ها نبودند”. 
گزارش رادیو آلمان: سخنگوی نیروی انتظامی از کشته شدن دو بسیجی در جریان ناآرامی‌های دوشنبه شب خیابان پاسداران تهران میان دراویش گنابادی و نیروهای انتظامی خبر داد. منابع دیگر از قول او خبر کشته شدن سه مامور نیروی انتظامی را اعلام کرده‌اند.
به گزارش منابع خبری مختلف، در درگیری ‌دوشنبه شب (۳۰ بهمن/ ۱۹ فوریه) میان نیروهای انتظامی و دراویش گنابادی در خیابان پاسداران تهران، سه مامور نیروی انتظامی و دو بسیجی کشته شده‌اند.
خبرگزاری ایلنا صبح روز سه‌شنبه از قول سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی خبر کشته شدن دو بسیجی را اعلام کرده است.
این در حالی است که خبرگزاری ایرنا دوشنبه شب از تایید کشته شدن سه تن از نیروهای ناجا (نیروی انتظامی جمهوری اسلامی) از قول همان منبع خبر داده بود.
خبرگزاری تسنیم نیز در گزارش صبح سه‌شنبه خود خبر از کشته شدن سه مامور پلیس و دو بسیجی داده است.
بر اساس گزارش ایلنا همچنین ۳۰۰ نفر از دراویش گنابادی نیز در جریان این درگیری‌ها دستگیر شده‌اند.
منتظرالمهدی به ایلنا گفته: «بین آنان [دستگیرشدگان] رانندگان خودروهای مرگ (اتوبوس و سمند) و نیز ضاربان و عناصر اصلی بودند.»
این در حالی است که دوشنبه شب تنها از یک "خودروی مرگ" خبر آمده بود و فیلم‌های منتشرشده از محل حادثه نیز یک اتوبوس را نشان می‌داد که به میان نیروهای انتظامی می‌راند.
به گفته سخنگوی نیروی انتظامی یکی از بسیجیان کشته‌شده توسط خودروی سمند زیر گرفته شده و بسیجی دیگر با ضربات سلاح سرد کشته شده است.
بر اساس گفته‌های منتظرالمهدی، تا ساعت چهار و نیم صبح سه‌شنبه نیروهای انتظامی در محل بوده‌اند و در این ساعت به گفته او "محل آشوب و خیابان‌های اطراف پاکسازی شد".
دوشنبه شب در جریان تجمع دراویش گنابادی مقابل کلانتری ۱۰۲ خیابان پاسداران که یکی از رهبران دراویش در آنجا بازداشت بوده، میان نیروهای انتظامی و تجمع‌کنندگان درگیری رخ داد.
کسری نوری، یکی از دراویش که در محل حضور داشت، شب گذشته به دویچه‌وله گفت: «الساعه من در گلستان هفتم هستم. دقایقی پیش به ما حمله کردند. بسیاری از ... را گرفتند. ما دفاع کردیم. فعلا این‌ها باز ما را محاصره کرده‌اند. در هرصورت ممکن است که به ما دوباره حمله کنند.»
اکانت توییتر "مجذوبان نور" که خبرهای مربوط به دراویش گنابادی را پوشش می‌دهد نیز دوشنبه شب خبر داده بود که عده‌ای از معترضان مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند.
منتظرالمهدی سخنگوی نیروی انتظامی در کانال تلگرامش نوشته است: «برخی دراویش در حال تهیه کوکتل مولوتوف بودند و برخی با شمشیر رجزخوانی می‌کردند».

دراویش گنابادی سال‌هاست که در ایران هدف سرکوب و ارعاب حکومت قرار دارند. بسیاری از آنان در سال‌های گذشته به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی"، "تبلیغ علیه نظام"، "تشویش اذهان عمومی"و "اختلال در نظم عمومی" بازداشت و زندانی شده‌اند. آن‌ها بارها از محاکم بین‌المللی تقاضا کرده‌اند که پیگیر حقوقشان باشند.

۱۳۹۶ اسفند ۱, سه‌شنبه

ثبت سالانه ۲۳۵۰مورد سرطان در همدان


ابتلای سالانه دو هزار و ۳۵۰ نفر به بیماری سرطان در استان همدان و سهم ۲۳۳ نفری سرطان معده از این آمار، نگرانی‌های مردم را دوچندان کرده است .

بنابرگزارش مهر به نقل از کارشناس سرطان معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان، شمار مبتلایان به سرطان در این استان شتاب گرفته است و روزبه‌روز افزایش می‌یابد.

«شراره نیک سیر» گفته است از این تعداد، میزان بروز سالانه سرطان در مردان ۱۳۸ در ۱۰۰ هزار نفر و در زنان ۱۰۰ در ۱۰۰ هزار نفر است:«از جمعیت دو هزار و ۳۵۰ نفری مبتلابه سرطان در استان همدان، یک هزار و ۳۸۰ نفر مرد و مابقی زن هستند.»

او سرطان‌های پستان، پوست، معده، خون و روده بزرگ را شایع‌ترین سرطان‌ها در بین زنان استان برشمرد و گفت: «سرطان‌های پوست، معده، مثانه، ریه و پروستات، شایع‌تر سرطان ها در مردان استان به شمار می‌آیند.»

وی با بیان این که سرطان سینه شایع‌ترین سرطان در بین زنان همدان است، گفت: «طی یک سال اخیر ۱۸۷ مورد جدید ابتلا به این بیماری در همدان گزارش‌شده است.»

به گفته شراره نیک سیر، شایع‌ترین سرطان در مردان استان همدان نیز سرطان معده است: «طی یک سال اخیر ۲۳۳ مورد جدید ابتلا به این سرطان در استان همدان گزارش‌شده است.»

وی بیش ترین مبتلایان به سرطان سینه را گروه سنی ۴۰ تا ۵۰ سال عنوان کرد و گفت: «متأسفانه میزان بروز این بیماری در زنان رو به افزایش است. اگرچه تنها مختص زنان نیست اما در زنان شایع‌ترین بیماری و ۱۰۰ برابر مردان است.»

این کارشناس با اشاره به این که بالا رفتن سن، عادت ماهانه زودهنگام، یعنی قبل از ۱۲ سالگی و نیز یائسگی زودرس، یعنی قبل از ۵۵ سالگی در زنان از عوامل غیرقابل تغییر بیماری سرطان سینه است، تأکید کرد: «در زنانی که بعد از ۳۰ سالگی اولین فرزند خود را می‌آورند، امکان بروز سرطان سینه وجود دارد. هرچند اگر دوران شیردهی به‌صورت مداوم، یعنی یک و نیم تا دو سال باشد، احتمال کاهش ابتلا به سرطان سینه وجود دارد.»

پنج سال حبس برای نوجوان ۱۵ ساله معترض در همدان


استان‌وایر- نایب‌رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس خبر از محکومیت یک نوجوان ۱۵ ساله در همدان به علت پایین‌کشیدن پرچم جمهوری اسلامی در جریان اعتراض‌های دی‌ماه خبر داده است.

محمد کاظمی به سایت «اعتماد‌آنلاین» گفته در جریان بازدید از بازداشت‌شدگان اعتراض‌های سراسری دی ماه در همدان با این نوجوان ۱۵ ساله‌ نیز دیدار و گفتگو کرده است.

آقای کاظمی اعلام کرده حکم این نوجوان در دادگان بدوی تعیین شده و «با اعتراض او پرونده به مرجع تجدیدنظر ارسال ‌شده‌ است.»

این نماینده مجلس در بخشی دیگر از سخنان خود شمار بازداشتی‌های اعتراضات در استان همدان را «قریب به ۴۰ نفر» اعلام کرده است.

این نماینده مجلس اضافه کرده اکثر بازداشت‌شدگان ساکن «همدان، نهاوند، اسدآباد و تویسرکان» هستند.

در جریان اعتراض‌های سراسری دی ماه در ایران٬ آن‌طور که مقام‌های جمهوری اسلامی اعلام کرده‌اند نقش دانش‌‌آموزان قابل توجه بوده است.

محمدحسین ذوالفقاری٬ معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور هم پیش‌تر گفته بود «بیش از ۹۰ درصد» از افرادی که در جریان اعتراض‌ها بازداشت شده‌اند «جوان و نوجوان هستند.»

در جریان اعتراض‌های سراسری دی ماه در شهر‌های مختلف ایران دست‌کم۲۵ نفر گذشته و به روایتی پنج هزار نفر بازداشت شدند.

دریچه ای رو به اگاهی ( برای رسیدن به عدالت اجتماعی چه باید کرد ؟ )

مفهوم عدالت اجتماعی چیست ؟ و چگونه تحقق می یابد ؟
چه موانعی برای اجرای آن وجود دارد ؟
دولت و تشکل های مردمی چگونه می‌‌توانند در روند عدالت گستری در جامعه نقش آفرین باشند؟
وظایف قوای اجرایی و قانون‌گذار برای تحقق عدالت اجتماعی چگونه است ؟ در این میان مردم چه جایگاهی دارند؟ ‌چگونه حقوق شهروندی، تکالیف جامعه، ‌امنیت با هم جمع می‌شوند؟

تهیه و تولید برنامه  :  کمیته آموزش و پژوهش -  کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

میهمانان برنامه :
بانو مریم پور حسینی - پژوهشگر و فعال حقوق بشر
جناب محمد گلستانجو - فعال حقوق بشر

با اجرای  : مریم مرادی ( فعال حقوق بشر )

https://www.youtube.com/watch?v=KTXxGKaWEnc

۱۳۹۶ بهمن ۲۶, پنجشنبه

مرگ زیر شکنجه در زندان اوین


هر دانشمندی در ایران هر روز می تواند با این اتهامات، زندان ، شکنجه،
اعتراف و اعدام شود.
به گفته های جعفری دولت آبادی دادستان! توجه نمایید :
«افسر اطلاعاتی آمریکا در سفر به ایران در منزل کاووس سیدامامی استقرار می‌یافت»
«متهمان پرونده با هدایت افسران اطلاعاتی سیا و موساد ماموریت‌های سه گانه‌ای را شامل موضوعات زیست‌محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمع‌آوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاه‌های موشکی کشور، دنبال می‌کرده‌اند»
" این تشکیلات «حدود یک دهه قبل در ایران با طراحی آمریکایی‌ها برای تحقق اهداف مدنظر سرویس‌های اطلاعاتی سازمان سیا و موساد و جمع‌آوری اطلاعات طبقه‌بندی شده در حوزه‌های دفاعی و موشکی کشور ایجاد شده است»."
" جعفری از نصب دوربین «در برخی مناطق استراتژیک» به عنوان یکی از اتهامات بازداشت‌شدگان یاد کرده که به ادعای او، «در ظاهر برای رصد امور زیست‌محیطی» بود ولی «در واقع پوششی برای رصد فعالیت‌های موشکی کشور بوده و تصاویر و اطلاعات ثبت شده را برای بیگانگان ارسال می‌کرده‌اند»."
وقتی دولت جمهوری  اسلامی به اتهام عکس گرفتن از زندان اوین، عکاس زهرا کاظمی را زیر شکنجه می کشد ، اتهام های فوق در دولت جمهوری  اسلامی یعنی هزار بار اعدام .
آقای سیدامامی مانند خانم زهرا کاظمی عکاس و خبرنگاری که در زندان اوین زیر شکنجه توسط قاضی مرتضوی به قتل رسید تابعیت ایرانی‌-کانادایی داشته است.
پیکر وی روز سه‌شنبه ، مانند پیکر زهرا کاظمی در روستای امامه به خاک سپرده شد، تا جنایتی دیگر از دولت جمهوری اسلامی در دل خاک برای همیشه مدفون گردد.
هر دانشمندی در ایران هر روز می تواند با این اتهام و نظایرش ، زندان ، شکنجه، اعتراف و اعدام شود.
آیا دولت کانادا به وظایفش در مورد این شهروند کانادایی عمل خواهد کرد ؟

بی‌ خبری از فعالان مدنی بازداشتی ۱۲ بهمن


خبرگزاری هرانا – بعد از گذشت دوهفته از بازداشت ۷ فعال مدنی از جمله سعید اقبالی، سعید سیفی جهان، بهنام موسیوند، محمود معصومی، داریوش زندی، شیما بابایی و نادر افشاری، اکثر آنها کماکان از حق تماس تلفنی، ملاقات با خانواده و دسترسی به وکیل محروم‌اند. در این بین نادر افشاری وارد دهمین روز اعتصاب غذای خود در بند ۲۰۹ زندان اوین شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ ۱۲ بهمن‌ماه سال جاری دست‌کم ۷ تن از فعالین مدنی طی یک عملیات سراسری در نقاط مختلف ایران توسط نیرو های امنیتی بازداشت شدند، علی‌رغم گذشت دو هفته برخی از بازداشت‌شدگان کماکان از حق تماس تلفنی، ملاقات و دسترسی به وکیل محروم‌اند.
از وضعیت بهنام موسیوند، فعال مدنی همچنان هیچ اطلاعی در دسترس نیست، این کنشگر مدنی از ناراحتی قلبی رنج می‌برد و همراه نداشتن داروهای قلب‌اش موجب نگرانی خانواده و نزدیکان وی شده است.
پدر آقای موسیوند در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی گفت: “روز ۱۲ بهمن وقتی به خانه مراجعه کردم با حضور ۸ تن از ماموران امنیتی که خانه‌ام را تفتیش کرده و همسرم که غش کرده و بر زمین افتاده بود مواجه شدم. آقای موسیوند تاکید می‌کنند ماموران خود را نیروی وزارت اطلاعات معرفی کرده بودند”.
پدر آقای موسیوند تاکید می‌کند که از روز اول بازداشت فرزندش تاکنون اطلاعی از وی ندارد و تلاش‌هایش برای یافتن خبری از سرنوشت او بی‌نتیجه بوده است.
از سوی دیگر با گذشت ده روز از اعتصاب غذای نادر افشاری، همچنان خبری از وی نیز در دست نیست.
علیرغم بی‌اطلاعی عمده خانواده ها از سرنوشت فرزندان خود، یکی از نزدیکان نادر افشاری به هرانا گفت: “روز ۱۲ بهمن‌، ۴ تن از مامورین وزارت اطلاعات با حضور در منزل نادر اقدام به بازداشت وی کردند و همچنین خانه ایشان را نیز تفتیش و بازرسی نمودند”.
این منبع در ادامه گفت: “خانواده نادر پس از تلاش بسیار برای ملاقات با فرزندشان سرانجام موفق شدند روز پنچ‌شنبه در حضور ماموران با ایشان ملاقات کنند و در آنجا متوجه شدند که فرزندشان از روز ۱۶ بهمن اقدام به اعتصاب غذا کرده است”.
نادر افشاری که به گفته نزدیکانش، بدون ذکر مصداق به اقدام علیه امنیت ملی متهم است، از روز ۱۶ بهمن ماه در اعتراض به بازداشت خود اقدام به اعتصاب غذای اعتراضی کرده است. وی در حال حاضر پس از دوهفته بازداشت و ده روز اعتصاب غذا در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت نظارت وزارت اطلاعات نگهداری می شود.
لازم به اشاره است که در تاریخ ۱۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۶، علاوه بر آقای نادر افشاری شش تن دیگر از فعالین مدنی از جمله سعید اقبالی، سعید سیفی جهان، بهنام موسیوند، محمود معصومی، داریوش زندی و همسرش شیما بابایی طی عملیات سراسری در نقاط مختلف ایران توسط نیرو های امنیتی وابسته به وزارت اطلاعات بازداشت شدند.
همزمان با نزدیکان آقای نادری، خانواده آقای معصومی نیز در مورد آخرین وضعیت وی به گزارشگر هرانا گفتند: “علیرغم پیگیری های مستمر ما کماکان از وضعیت محمود بی خبر هستیم و در نگرانی از سرنوشتش به سر می‌بریم”.
همچنین از وضعیت داریوش زندی و همسرش شیما بابایی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. این زوج زندانی پس از بازداشت به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده اند.
در مورد سعید اقبالی و سعید سیفی جهان نیز یک منبع مطلع در روزهای اخیر به هرانا گفت: “برای آقایان اقبالی و سیفی جهان به ترتیب ۲ و ۱ ماه قرار بازداشت تعیین شده است، آقای اقبالی در تنها تماس تلفنی که با خانواده اش داشته گفته است به تبلیغ علیه نظام متهم است. هر دو فعال مدنی مورد اشاره در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می بردند”.
از دلایل و جزییات بازداشت هماهنگ این فعالان مدنی کماکان اطلاعی در دست نیست. با این‌حال می‌توان در نظر گرفت نیروهای امنیتی یک عملیات هماهنگ و سراسری که زنجیره‌ای از فعالان مدنی در اقصی‌نقاط کشور در بر می‌گیرد را رهبری کردند.
با توجه به محل نگهداری این افراد به نظر می‌آید وزارت اطلاعات متولی بازداشت این فعالان است.


تنباکوی جنسی


یک هشدار جدی؛ ورود مخدری با نام تنباکوی جنسی
رئیس کانون درمانگران اعتیاد کشور از ورود مخدر جدیدی با عنوان تنباکوی جنسی خبر داد و گفت: این نوع تنباکو آغشته به مخدر به صورت محدود و به شکل مسافری از کشورهای خارجی به کشور وارد شده است.
به گزارش ایرنا هادی پناهی گفت: این تنباکو ماده ای نوظهور است که دارای ترکیبات محرک و مخدر است و آسیب جدیدی به سیستم های جنسی زنان و مردان وارد می سازد.
وی با تاکید بر اینکه این تنباکو تاثیری مثبت بر تقویت قوای جنسی ندارد، اظهار کرد: مطالعات انجام شده حاکی از آن است که مصرف این تنباکو تاثیری منفی جدی برسیستم باروری زنان بر جای می گذارد و منجر به ناباروری قطعی در آنان می شود.
این کارشناس اعلام کرد: این تنباکو تحت لیسانس یکی از کشورهای عربی است که با قیمتی بیش از تنباکوی موجود در بازار عرضه می شود و روی بسته بندی آن عبارات و مفاهیم مشخصی درج شده است که قابل شناسایی است.
رئیس کانون درمانگران اعتیاد کشور همچنین تاکید کرد: گفته می شود این تنباکو با وجود محرک بودن بی ضرر است اما نتیجه تحقیقات نشان می دهد آسیب های جدی برفرد مصرف کننده، هم مردان و هم زنان وارد می سازد و به همین دلیل توصیه اکید می شود که مورد مصرف قرار نگیرد.
وی از وجود محرک های جنسی و مواد نشاط آور به عنوان الگوی جدید اعتیادی نام برد و گفت: عوارض جدی این محرک در کوتاه مدت آشکار می شود.
پناهی همچنین با اشاره به مصرف انواع تنباکوهای خارجی گفت: همه تنباکوهای خارجی که مورد اقبال جوانان و نوجوانان است متشکل از مواد افزودنی است که ضرر دارد.
به اعتقاد این کارشناس، تاثیرسوء تنباکو از سیگار بیشتر است چرا که حجم دود بیشتری را به بدن وارد می سازد.

۱۳۹۶ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

سیاهچاله ی تبعیض و بی عدالتی در دولت جمهوری اسلامی ایران


 همه  ما بارها مردان و زنان بی خانمانی را دیده  ایم که جلوی رستوران ها یا اغذیه فروشی ها در حال جست وجوی پسمانده های مواد غذایی بوده اند. وضعیت این افراد اما در زمستان های سرد به شدت بدتر می شود. فعلا مهم ترین پناهگاه بی خانمان ها، گرم خانه ها هستند. بر اساس آمار رسمی شهرداری تهران، در روزهای سرد سال مراجعه به این مکان ها گاهی تا 50 درصد افزایش می یابد.

گرمخانه ها توسط سازمان رفاه، خدمات و مشارکت های اجتماعی شهرداری تهران راه اندازی شده اند. به این مراکز، «سامان سرا» هم می گویند. وب سایت شهرداری تهران لیست گرمخانه های اضطراری و دایمی مناطق 22 گانه شهر را برای اطلاع عمومی منتشر کرده است. ظرفیت این گرم‏خانه ها البته محدود است و فقط گنجایش سه هزار نفر را دارند. کسانی که به این مراکز مراجعه می کنند، تنها شب‌ها اجازه حضور دارند و قبل از ساعت هفت صبح باید از آن ها خارج شوند. به طور معمول، یک وعده غذای گرم در این گرم خانه ها به آن ها داده می شود.

بخشی از جمعیت کارتن خواب های تهران معتاد هستند و از ترس برخوردهای قهری، ترجیح می دهند شب را گوشه خیابان به صبح برسانند. اما به غیر از تهران، بسیاری از شهرستان ها با وجود آن که با پدیده کارتن خوابی و یا بی خانمان ها مواجه هستند، هنوز گرم خانه ندارند.
 اما چیزی که بیش از همه برایم آزار دهنده است، دیدن دخترهای هفت هشت ساله ای است که گل فروشی می کنند و شب ها توی توالت پارک شهر می خوابند. من نمی فهمم چرا آن ها اجازه ندارند به مساجد ( خانه ی خدا ) بروند ؟ 

 مسوولان می گویند از سال۸۹ به بعد آمار کارتن خواب های کشور به شکل معناداری افزایش یافته است. «فاطمه دانشور»، عضو پیشین شورای شهر تهران به روزنامه «ایران» گفته بود این رقم در تهران از دو هزار بی خانمان در سال۸۹ به  ۲۰هزار نفر در سال۹۴ رسیده است.

این در حالی است که «رضا قدیمی»، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران می گوید تنها 15 هزار بی خانمان در تهران هستند.

 بر اساس آماری که "شهیندخت مولاوردی"، معاون امور زنان دولت دهم در سال ۹۴ ارایه داد، یک‌سوم کارتن‌خواب‌های تهران را زنان تشکیل می‌دهند. میانگین سنی زنان کارتن‌خواب در تهران به گفته معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه شهرداری تهران، به ۱۷ سال رسیده است درحالی که به گفته این مقام مسوول، در گذشته سالمندان اغلب زنان بی‌خانمان را تشکیل می‌دادند

تنها مرکز نگه داری زنان بی‌خانمان در تهران، «سامان سرای لویزان» ‌است که زیر نظر سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران اداره می‌شود: «این مرکز ظرفیت پذیرش ۲۰۰ بی‌خانمان را دارد و فاقد بخش قرنطینه است. تصور کنید زنان کارتن‌خواب بدون غربال گری، با انواع و اقسام بیماری ها و مشکلات در کنار هم نگه داری می‌شوند

 رشد این معضل اجتماعی ، محصول عوامل متعددی مانند اعتیاد، بیماری، طردشدن فرد از سوی خانواده و  خشونت خانوادگی  است که در سال های اخیر، عوامل اقتصادی مانند فقر رو به گسترش، شکاف طبقاتی، افزایش بی‌کاری و گرانی، به ویژه در حوزه مسکن که هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد، در شیوع این پدیده نقش مهمی داشته اند.

به طور معمول، شیوه برخورد مسوولان با این پدیده، جمع آوری و سامان دهی ضربتی بوده است.  راه‌حل شهرداری به‌عنوان نهادی که مسوولیت سامان دهی افراد بی‌خانمان را عهده‌دار است و بودجه‌های نجومی برای این مهم به آن اختصاص داده شده، تنها پاک کردن ظاهر شهر از افراد بی‌خانمان، کودکان کار و کارتن‌خواب‌ها است

بخش غیردولتی و مردمی هم در این حوزه چندان فعال نیستند. چند مرکز در سطح شهر تهران با ظرفیت‌های بسیار محدود مشغول به فعالیت هستند. یکی از این مراکز در منطقه خاوران است که ظرفیت واقعی‌ آن ۳۰ نفر است و زمستان و سرما که می شود، گاهی تا ۶۰ زن، یعنی دو برابر ظرفیت واقعی خود را پذیرش می‌کند. در ارتباط با گرم خانه‌ها هم از ۱۹مددسرا برای خدمات ‌دهی به کارتن‌خواب‌ها، تنها یک مرکز به زنان اختصاص داده شده است.

زنان بی خانمان علاوه بر ناامنی، خطر یخ زدگی یا خشونت های جنسی و فیزیکی، در معرض معضل سوء تغذیه نیز قرار دارند: «در این برنامه ها، برای بسیاری از این زنان در طول سال حتی یک وعده غذای گوشت هم دیده نشده است و همین امر مشکلات جسمی بسیاری را برای آن ها در پی دارد. البته به این مراکز که با کمک‌های مردمی اداره می‌شوند، نمی‌توان خرده‌ گرفت. اگر این مراکز هم وجود نداشتند، بسیاری از این زنان جایی را برای گذراندن نداشتند و شاید طعمه مرگ و سرما می شدند


عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران درگذشت.

عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران در سن ۶۶سالگی درگذشت. علت مرگ او سکته قلبی اعلام شده است.
این وکیل حقوق بشر و فعال اجتماعیِ پاکستانی، معروف به ایستادگی در مقابل انواع و اقسام دولت‌ها در پاکستان بود. او که در لاهور زندگی می‌کرد و بابت سمتش در سازمان ملل دستمزدی دریافت نمی‌کرد، در کشور خودش جزو چهره‌های معروف به شمار می رفت و بنیانگذار کمیسیون حقوق بشر این کشور بود. فهرست جوایز و دکتراهای افتخاری که گرفته، مثنوی 70 من است. او با کتابی نیز معروف است که در مخالفت با تحمیل بعضی قوانین شرع اسلامی در زمان ریاست‌جمهوری «محمد ضیاالحق» در دهه ۱۹۸۰ نوشته است. او از نوامبر ۲۰۱۶ به عنوان گزارشگر امور ایران منصوب شد و اکتبر ۲۰۱۷ نخستین گزارشش را درباره ایران منتشر کرد که مربوط به شش ماه اول سال ۲۰۱۷ بود. گزارش گرهای ویژه کارشناسان مستقلی هستند که شورا برای بعضی موضوعات یا کشورهای خاص تعیین می‌کند. با این حال، جمهوری اسلامی کارشناسانی که شورای حقوق بشر سازمان ملل منصوب کرده است را «مزدورهای خارجی» می‌خواند؛ از جمله عاصمه جهانگیر. عاصمه جهانگیر در گزارش خود از بعضی حرکات دولت روحانی تمجید کرده بود؛ از جمله این‌‌که به ۲۰ مورد از ۲۸ نامه او پاسخ داده‌اند اما در عین حال، گستره وسیعی از موارد نقض حقوق بشر در ایران را هم محکوم کرد؛ از جمله صدور حکم اعدام برای کودکان، دستگیری فعالان کارگری، شکنجه، قطع عضو، شلاق و سرکوب. عاصمه جهانگیر از انواع و اقسام اقدامات خلاف حقوق بشری در ایران گفته بود؛ از ممنوعیت ورود زنان به استادیوم‌ها تا تبعیض علیه بهایی‌ها که بزرگ ترین اقلیت مذهبی کشور هستند. او با اشاره «درد عمیقی» در اثر کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ به جا مانده است، خبر داده بود که بازماندگان آن کشتار عظیم تقریبا هر روز برای او نامه می‌نویسند. تقاضای عاصمه جهانگیر، مشابه تمام گزارش گرهای ویژه سازمان ملل متحد در امور مربوط به حقوق بشر در ایران بود؛ او می خواست به ایران سفر کند. سفری که با توجه به مخالفت جمهوری اسلامی ممکن نبود. گزارش گر پیش از او، «احمد شهید» که وزیر خارجه سابق مالدیو بود، هرگز اجازه ورود به ایران را نیافت. کارمندان سازمان ملل در ژنو (یکی از چهار مقر جهانی این نهاد که میزبان تشکیلات حقوق بشری آن است) و شماری از گروه‌های خیریه و سازمان‌های خیریه دولتی از اقدامات عاصمه جهانگیر پشیتبانی مادی و معنوی می‌کردند. بسیاری از این گروه‌ها زیر نام سازمان «ایمپکت ایران» گرد آمده‌اند که مقر آن در نیویورک است و در ژنو نیز کارمند دارد.

۱۳۹۶ بهمن ۲۳, دوشنبه

گزارش صوتی جلسه سخنرانی مشترک اعضای نمایندگی های اندونزی ،پاکستان و هسن 11 فوریه 2018

جلسه سخنرانی ماهیانه مشترک نمایندگی های اندونزی ،پاکستان و هسن مورخه 11فوریه 2018 با حضور اعضای فعال نمایندگی ها و با همراهی سایر دوستان و همراهان فعال حقوق بشر بصورت عمومی با موضوع تحلیل خبرهای نقض حقوق بشرایران در ماه گذشته و نگاهی به وضعیت کودکان زلزله زده در دولت جمهوری اسلامی در اطاق پالتاک برگزار گردید .همکاران محترم با موضوعات متفاوت سخنرانی خود را ایراد فرمودند که علاقه مندان میتوانند گزارش فوق را از فایلهای زیر دریافت نمایند.

عدالت اجتماعی




حقوق بشر، مجموعه ای از امتیازات دارای مضمون و مفهوم والای انسانی است که هر انسانی، صرف نظر از هرگونه وابستگی دینی، نژادی، جنس و مانند آن و حتی با صرف نظر کردن از میزان قابلیت ها و صلاحیت های فردی و بدون توجه به اوضاع و احوال متغیر اجتماعی، از آن برخوردار است . این حقوق عبارتند از: حق حیات، حق داشتن شخصیت حقوقی، حق آزادی بیان، دین، مصونیت از شکنجه و مجازات یا رفتار ظالمانه، حق آزادگی، حق دادخواهی و حق مصون بودن از عقاب بلابیان و ... عدالت، ناظر به حفظ و صیانت از این حقوق فردی است و هر عمل عامدانه ای که ناقض این حقوق باشد، ظالمانه است و از مصادیق نقض حقوق بشر به شمار می رود .
آزادی نیز یکی از والاترین ارزش های انسانی است که از دید تدوین کنندگان منشور حقوق بشر مخفی نمانده است . هیچ کس و هیچ چیزی نمی تواند آزادی کسی را سلب کند . تنها چیزی که شایستگی تحدید آزادی را دارد، عدالت است .
عدالت و تساوی و برابری از مفاهیم بنیادی در فلسفه حقوق بوده و محل چالش ها و بحث های فراوانی در حوزه علوم انسانی هستند
زندگی بشر در کره خاکی از اول در جهت تحقق آرمان ­هایی چون عدالت و مساوات بوده است. اما انسان هم چون کودکی که از مسایل مختلف برداشت های متفاوتی دارد، در این رابطه نیز دارای دیدگاه ­های متنوعی بوده است. چرا که گذر زمان طفل عقل و درایت و رشد اندیشه­ های او را سبب گردیده و درک انسان امروزی از اندیشه­ های پیشین او بسیار متفاوت می­باشد و چه بسا در فلسفه وجودی گذشته حتی دچار شک و تردید گردد.
یکی از مسایل مهم در فلسفه علوم اجتماعی این است که عدالت‌ صفتی نیست که همیشه موصوف واحد داشته باشد. گاهی عدالت صفت رفتار انسان است، گاهی صفت فعل و عمل انسان می ‌شود، گاهی عدالت به عنوان صفت شخص مطرح می ‌شود و گاه در مقام صفت نظام و ساختار یک جامعه قرار می‌ گیرد. گاهی عدالت صفت نه شخص و نه عقل که صفت یک نهاد اجتماعی است و می ‌گوییم فلان نهاد عادلانه است.
گاهی عدالت، حقیقت برای قانون و گاهی حقی است برای وضع اجتماعی که در این حالت از شکاف میان طبقات اجتماعی فقیر و غنی سخن به میان می‌ آید. گاهی هم عدالت صفتی برای کل جامعه می ‌شود و جامعه عادلانه و ناعادلانه مورد قضاوت از جنبه عدالت قرار می‌ گیرد. در همه این موارد یافتن موصوف ساده است، اما این واقعیت که موضوعات متفاوتند در نتیجه‌ گیری‌ ها تاثیرگذار است.
در مورد بحث عدالت معانی و تفاسیر گوناگونی صورت گرفته است که لزوم نگرش به آنها می­ تواند انسان را به رویکردی جامع گرایانه در باب مساوات رهنمون گردد. عدالت مفاهیم گوناگونی دارد که در زیر به بخشی از آنها پرداخته می­ شود:
مفهوم لغوی عدالت همان ادب و نظم است . البته عدالت در فلسفه بار معنایی دیگری دارد و آن عبارت است از قرار گرفتن هر چیزی در جای خود.
مفهوم عدالت در زمانه‌ی ما در بافتهای گوناگون حیات اجتماعی کاربرد دارد. بسته به آنکه مخاطب موضوع عدالت چه کسی یا چه نهادی باشد و چه پیش‌شرط‌های اجتماعی برای تحقق آن در نظر گرفته شود، واژه‌ی عدالت در ترکیب با واژگان دیگر، مفاهیم مرکب گوناگونی می‌سازد.
برای نمونه هنگامی که از «عدالت سیاسی» سخن گفته می‌شود، منظور رعایت آزادی‌های سیاسی و ایجاد شانس برابر برای دستیابی به پست‌ها و مقام‌های سیاسی چه در محدوده‌ی ملی و چه در گستره‌ی بین‌المللی است.
یا مفهوم «عدالت قضایی» بیانگر مناسباتی بر پایه‌ی قوانین و قانونگذاری عادلانه و اعمال مجازات‌های متناسب با جرم و نیز قانونمداری دستگاه‌های حقوقی و قضایی است.
از «عدالت جنسیتی»، وظیفه‌ای مستفاد می‌شود برای برقراری شانس برابر میان زن و مرد در اشتغال و زندگی خصوصی و همچنین در سیاست و گستره‌ی عمومی.
امروزه حتا از «عدالت زیست‌محیطی» و «عدالت میان نسل‌ها» نیز سخن رانده می‌شود. اولی به معنای پذیرش عادلانه‌ی هزینه‌های مقابله با آلودگی‌های زیست‌محیطی و دست‌زدن به اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از آلودگی‌های بیشتر به زیان آیندگان است و دومی به معنای سرمایه‌گذاری بیشتر در حوزه‌ی آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان که آینده‌ی هر کشور را می‌سازند و نیز ایجاد بدهی‌های کمتر که نسل‌های بعدی باید بار آن را بر دوش بکشند.
و سرانجام در همین راستا می‌توان به «عدالت اجتماعی» اشاره کرد که به معنای تقسیم عادلانه‌ی نعمات، فرصت‌های شغلی و منابع مادی است. برقراری شانس برابر میان انسان‌ها برای دستیابی به وسایلی که نیازهای اولیه‌ی آنان مانند خوراک، پوشاک، سرپناه، بهداشت، درمان و آموزش را ممکن می‌سازد نیز در زیر همین مفهوم جای می‌گیرد.
ایده‌ی اصلی عدالت اجتماعی
خواست عدالت اجتماعی همواره این پرسش را طرح می‌کند که حقوق، موقعیت‌ها و نعمات ‌مادی و غیرمادی در یک جامعه چگونه تقسیم می‌شوند. این خواست ناظر بر منازعاتی است که تعیین می‌کند هر کس چه چیز و تا چه اندازه باید در اختیار داشته باشد. از آنجا که در هر جامعه‌ای در کنار دارایی‌ها طبعا هزینه‌هایی هم وجود دارد، همواره این منازعه نیز وجود دارد که بار این هزینه‌ها را چگونه می‌توان عادلانه و به گونه‌ای متناسب و با توجه به میزان درآمدها بر شانه‌های همگان تقسیم کرد.

اگر بخواهیم عدالت اجتماعی را با انتظارات هنجاری برای تقسیم نعمات و هزینه‌های اجتماعی پیوند بزنیم، به مفهومی از عدالت اجتماعی دست می‌یابیم که عمری نسبتا کوتاه دارد و به نیمه‌ی دوم سده‌ی بیستم بازمی‌گردد. با پیدایش دولت‌های رفاه در ده‌های پس از جنگ دوم جهانی، کشمکش‌های سیاسی بر سر موضوع عدالت اجتماعی، به گونه‌ای مشخص در برنامه‌های احزاب سیاسی بازتاب یافت.
تا پیش از پیدایش دولت رفاه، اگر کسی به سنین سالخوردگی می‌رسید و از کار می‌افتاد یا دچار بیماری می‌شد، افراد نزدیک خانواده پرستاری او را برعهده می‌گرفتند. ولی در روند تکامل دولت رفاه، این وظیفه‌ی پرستاری و غمخواری برعهده نهاد دولت افتاد و این نهاد جانشین نهاد سنتی خانواده شد.
در حالی که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی سده‌ی بیستم، عدالت اجتماعی عمدتا تقسیم و بازتقسیم عادلانه‌ی ثروت را به ذهن متبادر می‌کرد، امروزه موضوع بیشتر بر سر تقسیم عادلانه‌ی شانس‌ها و فرصت‌هایی‌ست که تحقق برنامه‌ی زندگی فرد را ممکن می‌سازند. به دیگر سخن، امروزه عدالت اجتماعی تنها دربرگیرنده‌ی تضمین‌های مادی و برخورداری از رفاه اجتماعی نیست، بلکه پیش از هر چیز امکان دستیابی به آموزش، فرهنگ و نیز مشارکت سیاسی را نیز دربرمی‌گیرد.
با استناد به تعریف مشهور ارسطویی از عدالت می ­توان آن را چنین بیان نمود که عدالت رفتار برابر با برابرها و رفتار نابرابر با نابرابرها در ارتباط با میزان تفاوت­ های نسبی آنها می ­باشد.
در حقیقت با چنین نگرشی باید عدالت را در مفهوم شکلی چنین مستند دانست که به هرکس سهم مناسب و مقتضی­ اش را باید داد. به نابراین در ادبیات اجمالی عدالت می­ توان به ملاک­ های زیر برخورد نمود: نیازها، حق ­ها و شایستگی ­ها.
به این ترتیب نظریه­ های عدالت به تئوری ­های نیاز محور، حق محور و شایستگی مدار کشیده خواهند شد. پس باید به هرکس به اندازه نیازش اعطا کرد، به هرکس باید حقش را داد، و به هرکس باید به میزان شایستگی ­اش اعطا نمود.
آنچه که امروزه مفهوم فلسفوی عدالت در آنها بیان می ­شود، دامنه وسیع و کاربردی زیادی دارد. عدالت در این گستره در حوزه عدالت توزیعی، عدالت اجتماعی، عدالت طبیعی، عدالت مکافاتی و عدالت حقوقی مورد توجه قرار می­ گیرد.
در حقیقت دغدغه اصلی در عدالت اجتماعی رعایت برابری شهروندان در هر دو حوزه آزادی­ ها و باز توزیع امکانات اقتصادی و اجتماعی است.
سراسر تاریخ بشر مشحون از تناقضات رفتاری در خصوص تساوی یا تبعیض بین انسان ­ها بوده است. حقوق بشر در یک نوع تقسیم ­بندی به حقوق ذاتی و طبیعی و حقوق اکتسابی تقسیم می ­گردد. باید در نظر داشت تمامی انسان ها از نظر خصوصیات بشری یکسان قرار دارند .
مقصود از مساوات، آن نیست که همه انسان­ ها با یکدیگر تماثل و تشابه تام وکامل دارند. هم چنین، منظور آن نیست که انسان­ ها عین یکدیگرند، زیرا این یک تخیل محض است وحتی دو موجود بسیار ناچیز از جمادات نیز از تساوی و تشابه کامل برخوردار نیستند، چه رسد به عالم جانداران، وچه رسد به انسان­ ها که موجوداتی هستند بسیار پیچیده ودارای استعدادها ونیروها و پذیرش و امکانات بی شمار و نیز قابل فعلیت­ های نامحدود. همه این اختلافات به اضافه اراده آزاد، می ­تواند درانگیزگی علل و اسباب دیگر موجودات و پدیده­ های جهان هستی و انسانی تنوعات بسیاری به وجود آورد.
خلاصه، با توجه به این که حتی یک انسان نمی ­تواند در دوحال از همه جهات یکی باشد، اختلاف انسان با یکدیگر کاملا روشن می­ شود.
عدالت اجتماعی عبارت است از تخصیص منصفانه منابع، چه مالی ، چه غیرمالی، بین افراد جامعه. در جامعه ای که عدالت اجتماعی در آن حاکم باشد، تک تک افراد از سهم یکسانی برای رسیدن به فرصت های موجود برخودارند.
تأملات نظری درباره مفاهیمی چون عدالت، آزادی، برابری، جامعه مدنی و … هنگامی مورد قبول و مؤثر واقع می شود که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، زمینه های اجرا و عملی شدن بیشتری برای آنها فراهم شود. بی تردید، هدف از تولید علم و نظریه پردازی در جامعه کنونی ایران، رفع مشکلات نظری برای شفاف شدن مسیر عمل است . وقتی تصویر ذهنی کارگزاران از عدالت اجتماعی شفاف تر گردد، می توان به تحقق عدالت در جامعه امیدوار شد.
مفهوم و ابعاد عدالت اجتماعی برابری و مساوات برابری از مهم ترین ابعاد و بلکه اصلی ترین معنای عدالت است. معنای برابری این است که همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزای کار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمت های مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار باشند .
مبنای برابری این است که: «انسان ها به حسب گوهر و ذات برابرند… و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشده اند.
اما آیا برابری ذاتی انسان ها سبب برابری آنها در همه زمینه ها می باشد؟ و آیا تفاوت استعدادها و شایستگی های افراد باعث نابرابری آنها با سایرین نمی شود؟ ارسطو برابری را در لحاظ نمودن افراد در برخورداری از ثروت، قدرت و احترام می داند و معتقد است باید با هر کس مطابق با ویژگی هایش برخورد کرد.
از طرف دیگر، عده ای برپایی مساوات عادلانه را در دادن میزان آزادی، معقول می دانند تا میدان برای فعالیت کلیه افراد فراهم گردد: به موجب این که مقدار فعالیت ها و کوشش ها یکسان نیست، اختلاف و تفاوت به میان می آید: یکی جلو می افتد و یکی عقب می ماند؛ یکی جلوتر می رود و یکی عقب تر… به عبارتی، معنای مساوات این است که هیچ ملاحظه شخصی در کار نباشد.
برابری اجتماعی در سه عرصه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نمود می یابد. بسط و توضیح هر یک از این موارد در قسمت های مربوط به عدالت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بیان خواهد شد. قانون مندی قانون مجموعه مقرراتی است که برای استقرار نظم در جامعه وضع می گردد. کارویژه اصلی قانون، تعیین شیوه های صحیح رفتار اجتماعی است و به اجبار از افراد می خواهد مطابق قانون رفتار کنند. طبق اصول جامعه شناختی، فردی بهنجار تلقی می شود که طبق قوانین جامعه رفتار نماید. اما آیا متابعت از هر قانونی سبب متصف شدن افراد به صفت عدالت می گردد؟ در پاسخ باید گفت که هر قانونی توان چنین کاری را ندارد. قانون در صورتی تعادل بخش است که خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به این است که منبع قانون، قانون گذاران و مجریان آن عادل باشند.
تنها در چنین صورتی است که قانون مندی افراد سبب عادل شدن آنها می گردد. قانون علاوه بر عادلانه بودن باید با استقبال عمومی مردم نیز مواجه شود که البته وقتی مردم منبع قانون را قبول داشته باشند و به عدالت قانون گذاران و مجریان آن اعتماد یابند، قانون را می پذیرند و به آن عمل می کنند. در جامعه دینی  که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می دهند، قانون حاکمْ قانون اسلام است، زیرا منبع آن را مردم پذیرفته اند، لذا قانون می تواند امر و نهی کند و عمل به آن عادلانه است. به طور کلی، هماهنگی مستمر انسان با هنجارهای اجتماعی و سنن و آداب منطقی جامعه، از مظاهر عدالت انسانی است و فرد را جامعه پسند و استاندارد معرفی می کند.
اعطای حقوق منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوه ای است که برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن، او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد یا آثاری از عمل او رفع شده و یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظف اند این شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذیرند
طبق تعریف مذکور، عدالت زمانی تحقق می یابد که به حقوق دیگران احترام گذاشته شود و اجازه و اختیار و یا تصرفی که حق فرد است، به او داده شود و از تجاوز به حقوق فرد پرهیز گردد. حق در معنای ذکر شده به معنای آن چیزی است که باید باشد چه تا به حال رعایت شده باشد و چه نشده باشد.
هر چیزی در جامعه دارای حق است و تعادل اجتماع هنگامی میسر می گردد که این حقوق مراعات شود؛ برای مثال، یکی از بزرگ ترین حقوقی که افراد بشر دارند، حق تعیین سرنوشت است، حال اگر به دلایلی این حق از انسان سلب گردد به عدالت رفتار نشده است. برای اجرای خوب این بُعد از عدالت اجتماعی، کارهایی باید صورت گیرد: نخست، باید حقوق، اولویت ها و آزادی های افراد معین و مشخص شود؛ دوم، جایگاه صحیح این حقوق تعیین گردد و سوم، این حقوق به درستی و از سوی افراد و مراجع ذی صلاح مراعات شود. همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزم اند. سعادت و کمال هر انسانی در گرو شناخت و مراعات حقوقی است که بر گردن اوست.
توازن با توزیع عادلانه ارتباط بسیاری دارد. البته نه تنها به این معنا که امکانات به طور شایسته و صحیح به افراد مستحق برسد، بلکه علاوه بر آن، امکانات به حد لازم و مورد نیاز وجود داشته باشد. هر چیزی که اجتماع لازم دارد، باید به اندازه کافی موجود باشد. نکته دیگر در بحث توازن، این است که امکانات به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد؛ برای مثال، در جامعه کارهای فراوانی در بخش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، قضایی و … وجود دارد. اولاً: این کارها باید میان افراد تقسیم شود و ثانیاً: تقسیم کار باید به اندازه کافی و ضروری باشد و طبق نیازهای هر بخش، بودجه و نیرو مصرف گردد. عدل به این معنا، سبب دوام و بقا و تأمین عدالت در کل مجموعه می شود،
هم چنین از پیدایش شکاف طبقاتی و ایجاد طبقه مرفه و ثروتمند در سویی، و طبقات فقیر و نیازمند در سوی دیگر جلوگیری می کند. توازن، مصلحت کل جامعه را تأمین می کند و به این مسئله توجه دارد که توزیع نقش ها و امکاناتْ بخشی، مقطعی و محدود نباشد، بلکه همه جانبه بوده و کلیه بخش ها و افراد را در بر گیرد. ابعاد مذکور تصویر روشن تری از عدالت را به ذهن متبادر می سازد و در تعیین سازوکارهای تحقق آن یاری می رساند.
در نتیجه گیری از آنچه آمد می توانیم برقراری مساوات، توازن و روحیه اطاعت از قانون در اجتماع، به نحوی که با مراعات حقوقِ تمامی شهروندان همراه باشد، را به عنوان تعریف عدالت اجتماعی پیشنهاد کنیم.
بیستم  فوریه  بعنوان روز جهانی عدالت اجتماعی ، قرار است انگیزه‌ای باشد تا دولت‌های جهان فعالیت‌های خود را برای پیشبرد امر عدالت اجتماعی فزونی بخشند. به تشخیص اجلاس عمومی سازمان ملل، تکامل و توسعه‌ی کشورهای گوناگون، به عدالت اجتماعی، همبستگی، هماهنگی و برابری میان آن‌ها وابسته است و ارزش‌هایی چون عدالت اجتماعی و برابری حقوق، ارزش‌هایی بنیادین به شمار می‌روند.
دولت‌های جهان برای اینکه بتوانند در کشورهای خود به «جامعه‌ای برای همگان» دست‌یابند، متعهد شدند سازوکارهایی ایجاد کنند که عدالت اجتماعی را چه در محدوده‌ی ملی و چه در پهنه‌ی جهانی ژرفش بخشد. آن‌ها وعده دادند که ثروت را در کشورهای خود عادلانه‌تر تقسیم و امکان دسترسی همگان به نعمت‌های مادی را فراهم کنند.
از سوی اجلاس عمومی اعلام شد که رشد و توسعه‌ی بیشتر، می‌بایست برابری و عدالت اجتماعی بیشتر را ممکن سازد و یک جامعه‌ی عادلانه، «جامعه‌ای برای همگان» است. چنین جامعه‌ای پیش از هر چیز می‌تواند بر شالوده‌ی حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین سیاسی استوار باشد.
روز جهانی عدالت اجتماعی می‌بایست انگیزه‌ای باشد برای افزایش تلاش‌های جامعه‌ی بین‌المللی، در راستای از بین بردن فقر، ایجاد فرصت شغلی برای همگان، شرایط کار انسانی و دستمزد عادلانه، برقراری عدالت جنسیتی، دستیابی به رفاه اجتماعی و نهایتا آنچه در قاموس سیاسی «عدالت اجتماعی» خوانده می‌شود.

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...