تاریخچه مختصر آموزش سواد رسانه ای
آموزش سواد رسانه ای از سال 1929 درانگلیس آغازشد و دولت از
معلمان خواست تا مهارت خاص تحلیل و ارزش گذاری فیلم ها را به دانش آموزان
بیاموزند، در ژاپن از سال1992 و در آمریکا و کانادا از سال 1990 به معلمان آموزش
رسانه ای داده می شود تا به دانش آموزان منتقل کنند . انجمن ملی آموزش سواد رسانه
ای آمریکا هدف
آموزش سواد رسانه ای را کمک به اشخاص در تمامی گروههای سنی جهت توسعه وضعیتهای
تحقیق و مهارت های مواجه با رسانه میداند . و معتقد است افراد نیاز دارند در دنیای
امروز متفکرانی منتقد – ارتباط گرانی موثر و شهروندانی فعال باشند .
مفهوم سواد رسانه ای سابقه ای کمتر از شش دهه
دارد و همزاد مفهوم (دهکده جهانی) است. تاریخچه پیدایش سواد رسانه ای به سال 1965
باز می گردد. مارشال مک لوهان نخستین بار در کتاب خود با نام «درک رسانه: گسترش
ابعاد وجودی انسان» این واژه را به کار برده است. وی معقتد بود زمانی که دهکده
جهانی تحقق یابد لازم است انسان ها به سوادی جدید به نام سواد رسانه ای دست یابند .
سازمان بین المللی یونسکو به طور فعال از دهه
1960 به بعد به پشتیبانی از موضوع سواد رسانه ای همت گمارد و تلاش کرد در این
زمینه برنامه ای جهانی را اجرا کند. از نظر صاحب نظران یونسکو، آموزش رسانه ای به
مثابه راهکاری مناسب برای جبران نابرابری اطلاعاتی میان کشورهای توسعه
یافته و در حال توسعه را دارد و پیشرفت مهارت های فردی به منظور تفسیر و تحلیل
پیام های رسانه ای میان مخاطبان تنها راهی است که می تواند قدرت استفاده کنندگان
از رسانه ها را در کشورهای در حال توسعه افزایش دهد و آنان را از وضعیت انفعال صرف
خارج سازد .
رشته آموزش سواد رسانه ای در چهل سال اخیر در
دنیا پدید آمده و اهمیت آموزش و مفهوم گسترده «سواد» در این سال ها گسترش یافته
است و کانادا اولین کشوری است که آموزش سواد رسانه ای به صورت رسمی از سوی نظام
آموزش و پرورش آن کشور را پذیرفته است. در حال حاضر، سواد رسانه ای به عنوان یک
ماده درسی در نظام آموزشی بسیاری از کشورها از جمله بریتانیا، استرالیا آفریقای
جنوبی، کاندا، آمریکا و ژاپن تدریس می شود و همزمان در کشورهای نیوزیلند، ایتالیا،
یونان، اتریش، سوئد، دانمارک و سوئیس در حال توسعه است .
سواد رسانه ای
در واقع
یکنوع درک متکی بر مهارت است که میتوان بر اساس آن انواع رسانه ها را از یکدیگر
تمیز داد . انواع تولیدات رسانه ای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد . و نحوه
کارکرد رسانه ها و معنی سازی در آنها را درک نمود . سواد رسانه ای بینندگانی را
پرورش میدهد که توانایی گزینش دارند و شکل و محتوای رسانه های جمعی را با نگاهی
انتقادی مینگرند .
سواد رسانهای مجموعه سازوکارهایی است که توسط
آن، سطح اطلاعاتی و دیدگاه نقادانه مخاطبان نسبت به اطلاعات دریافتی افزایش پیدا
میکند .
سواد رسانهای در واقع شیوههایی است که به ما
کمک میکند تا درک درستی از منافع افراد، گروهها و رسانههایی که در انعکاس مطالب
اقدام میکنند داشته باشیم، به عبارت دیگر انگیزه لزوم یادگیری سواد رسانهای قبل
از پرداختن به خود خبر ضروری به نظر میرسد
سواد رسانهای به صورت ذاتی در انسانها نیست و به
طور قطع باید آموزش داده شود و این آموزش باید از ابتداییترین مقاطع آغاز شود بهطوریکه
به فرزندان خود بیاموزیم در مواجهه با هر مطلب روحیه نقد داشته باشند، ضمن اینکه
آموزش در مقاطع بالا علمی و آکادمیک شود .
مخاطب نباید خود را به یک
رسانه آلوده کند و سعی کند خود را در مواجهه با تعدد رسانهها قرار دهد و در عین
حال اجازه ندهد در مورد هر مسئلهای باور قاطعانه در وی شکل بگیرد .
سواد رسانهای، شاخهای از سواد است که به مخاطب قدرت تشخیص
پیامهای نهفته در پیام ظاهری رسانه و مکانیزم کار آن را میدهد .
مراحل شکل گیری مهارت سواد رسانه ای
مهارت های مرحله ای که منجر به ارتقای سواد رسانه
ای می شود و در برنامه های آموزشی گنجانده می شود به شرح ذیل پیشنهاد شده است :
مرحله اول: آگاهی از اهمیت مدیریتی و «اتخاذ رژیم مصرف
رسانه ای» اهمیت دارد؛ یعنی توجه به کاربردها و محدودیت های هر رسانه و شناخت و
فواید و مضرات رسانه ها و تعیین میزان و نحوه استفاده هر رسانه که این مرحله در
تعریف رابطه چند سویه بین قالب های رسانه ای و محتوای آن و خصوصیات کاربر
مانند:سن، جنسیت، ویژگی های شخصیتی و اولویت های وظیفه ای او و... مشخص می شود.
مرحله دوم: فراگرفتن مهارت های خاص تفکر انتقادی که یکی از
اجزای اصلی سواد رسانه ای است توجه به تکنیک های جذب و اقناع و همچنین درک معانی
پنهان پیام های رسانه ای اهمیت دارد؛ یعنی مثلا دقت در پرسش هایی درباره این که چه
چیزهایی در پیام گنجانده شده؟ ساختار آن چگونه شکل گرفته؟ چه چیزی احتمالا حذف شده
است؟
مرحله سوم: به مسائلی فراتر از این چارچوب پرداخته است و
مسائل عمیق تری را بررسی می کند. این مرحله در صدد پاسخگویی به پنج پرسش اساسی
است، یعنی: پیامی را که ما تجربه می کنیم چه کسی تولید می کند؟ (صاحبان رسانه ها و
خلق کننندگان پیام ها) پیام برای چه مخاطبی تولید شده است؟ (گروه هدف) چه پیامی در
متن رسانه ای گنجانده شده است؟ (محتوا) به چه منظور و هدفی پیام تولید شده است؟
(اهداف تولیدکنندگان) چه ابزاری و تکنیکی پیام را در برگرفته است؟
مرحله چهارم: در این مرحله توانمندسازی مخاطبان در تولید
محتوای فاخر رسانه ای متناسب با اقتضائات فرهنگی و التزامات بومی جامعه با اتکا به
مهارت های نقد و ایجاد پیام رسانه ای مورد توجه است که این مرحله معمولا در مباحث
سواد رسانه ای مورد غفلت واقع می شود.
چرا باید " سواد رسانه ای " داشته باشیم ؟
زمانی که ما
برای خرید به سوپرمارکت با 3000 کالا می رویم و 25کالا را می خریم ، در واقع شما
در زمان نسبتاً کمی 3000 تصمیم می گیریم ؛ 25 تصمیم برای اینکه چه کالاهایی بخریم و 2975 تصمیم درباره چیزهایی که نخریم .
فرهنگ نیز مانند یک
سوپرمارکت بزرگ از پیام های رسانه ای تشکیل شده است،امروز تاثیر رسانه بر فرهنگ
جامعه بیش از تاثیر خانواده، دانشگاه و مدرسه است. به طور مثال در سال 2003 در
جهان حدود 970.000 عنوان کتاب منتشر شد و یا اینکه هر ساله در دنیا ایستگاه های
رادیویی حدود 65.5 میلیون ساعت و تلویزیون ها حدود 48 میلیون ساعت برنامه اصلی و
بدون تکرار پخش می کنند، همچنین ما با رایانه های شخصی وقتی به اینترنت وصل می
شویم، تقریباً به 3000 روزنامه دسترسی داریم و در تارنمای جهان گستر (اینترنت)
قابلیت دسترسی به حدود 3بیلیون مستندات را پیدا می کنیم .
در دنیای امروز چالش اطلاعاتی درباره چگونگی دسترسی
به آن نیست، بلکه مشکل بسیار ضروری، چگونگی پا به پا رفتن و حفظ رابطه آگاهانه با
اطلاعات است .
به طور مثال اگر ما برای خواندن تنها کتاب های جدید منتشر شده در
شهر کوچک خود درطول سال تلاش کنیم ، بایستی در هر هشت دقیقه از 24 ساعت شبانه روز،
بدون هیچ گونه استراحت در طول سال، یک کتاب بخوانیم . تمام این تلاش ها تنها برای
پا به پا پیش رفتن با یک پانزدهم از عنوان های جدید منتشر شده در طول یک سال است !
همچنین اگر خواهان این باشیم که تمامی
برنامه های تلویزیونی پخش شده یک سال را تماشا کنیم ، باید حدود 55 قرن را بدون استراحت به تماشای این
برنامه ها اختصاص دهیم .
ما در محیطی زندگی می کنیم که بسیار متفاوت از شرایطی
است که اجدادمان طی کرده اند. محیطی که با هر قدم، تغییرات بسیاری می کند و بنا بر
نسل شتابنده اطلاعات و تقسیم آن اطلاعات از طریق افزایش تعداد کانال ها و تردد
سنگین ابزارهای رسانه ای، پیام ها توسط همه کس، همه جا به طور مداوم منتقل، و همه
با اطلاعات اشباع میشوند.
حال چطور ما می توانیم خودمان را در مقابل تاثیرات منفی
و یا ناخواسته رسانه ها حفظ کنیم؟ آیا می توانیم خریدن، خواندن، تماشا کردن، گوش
دادن انواع رسانه ها را متوقف کنیم؟! یا اینکه باید آنچه رسانه ها به جامعه و
اجزای آن تزریق می کنند را با بالا بردن توانایی و آگاهی شهروندان، بهتر و درست تر
دریافت،تفسیر و درک کنیم
یکی از مهمترین مولفه های مهم در سیاست گذاری های رسانه
ای و ارتباطی که در نیم قرن اخیر توسط کشورهای مختلف جهت تحقیق، تحلیل، آموزش و
آگاهی از تاثیرات رسانه ها بر روی اقشار مختلف جامعه به کار رفته سواد رسانه ای
است .
جای خالی آموزش سواد رسانهای در ایران
سواد رسانهای اصطلاحی نسبتاً جدید در حوزه رسانهای
کشور است که طی چند سال اخیر مباحثی در مورد آن مطرح شده و میشود. البته این
مفهوم در کشورهای اروپایی نسبت به کشور ما سابقه طولانیتری دارد و در مورد شناخت
و تحلیل محتوای رسانه و برداشت مخاطب از آن مطرح میشود. براین اساس باید توجه کرد
با پیشرفت تکنولوژی و سرعت انتقال و انتشار پیامها، مخاطب همواره در معرض بمباران
اطلاعاتی قرار میگیرد و اینجاست که سواد رسانهای برای جلوگیری از اغوای مخاطب
توسط رسانه، برداشت درست از پیامها و تحلیل آنها ضروری به نظر میرسد .
در شرایط فعلی با توجه به تنوع رسانهها اعم از
رسانههای مکتوب، مجازی، سمعی و بصری و رسانههای جدیدی که روز به روز به جامعه
رسانهها افزوده میشوند، سواد رسانهای نیز به صورت جدیتر مطرح است، چرا که
بسیاری از افراد شیوه درست استفاده از رسانهها را نمیدانند و فقط ظاهر رسانهها
را میبینند، در نتیجه محتوای خاصی از آن دریافت نمیکنند .
سطح سواد رسانه ای در ایران بسیار پایین است به عنوان مثال دانش فیلترگذاری ما
تنها ۱۷.۸ درصد است البته نمره سواد
اینترنتی در کشور ما به میزان تحصیلات متغییر است و هر مقدار سطح تحصیلات بالاتر
میرود سطح سواد رسانه ای هم بالا میرود.
سطح سواد رسانهای در مناطق شهری بزرگ در ایران ۲۲.۹ درصد در مناطق حومه شهر ۱۸ درصد، در شهرهای کوچک ۱۸.۹ درصد و در مناطق روستایی ۱۷.۹ درصد است. سطح سواد عمومی
رسانه ای ایرانی ها هم عدد ۱۲ از ۱۰۰ است.
جوانان ۲۵ تا ۲۹ ساله بیشترین آشنایی را با اینترنت در ایران
دارند و در میان شهرهای مختلف، بیشترین سواد رسانه ای در تهران مشاهده شده است.
حدود 80 درصد از جوانان
ایرانی از اینترنت استفاده می کنند ، تمایل استفاده از این امکان جدید در محدوده
سنی 14 تا 22 سال بیشتر از سایر جوانان است .
با توجه به حجم بالای استفاده جوانان از اینترنت و فضای مجازی
، آموزش استفاده درست از ابزارهای نوین و فضای مجازی به آنان هم باید به صورت جدی
مورد توجه قرار گیرد.
یکی از وجوه مثبت فناورهای
نوین اطلاعاتی و فضای مجازی را بهره گیری برای رشد و توسعه کشور بدانیم
متاسفانه وجوه منفی امروز
بیشتر از وجه مثبت بروز یافته که یکی از آنها اثرگذاری منفی بر روابط اجتماعی است . امروز شاهد جایگزینی روابط مبتنی بر فضای مجازی بر روابط چهره به
چهره در کشور هستیم که نتیجه آن تضعیف روابط اجتماعی است .
افزایش سواد رسانه ای
راهکار مقابله با آسیب های فضای مجازی است
فناوری های نوین اطلاعاتی دارای دو جنبه مثبت و منفی برای
زندگی است : بهره گیری از وجه مثبت و
کاستن از آثار منفی این ابزارهای نوین نیازمند انجام کار کارشناسی است .
مهم ترین قشر بهره گیرنده از
فضای مجازی جوانان و نوجوانان هستند : در
چنین وضعیتی باید خانواده ها به سواد رسانه ای مجهز شوند تا بتوانند همپای
فرزندانشان با حضور در فضای مجازی ، از آسیب های آن جلوگیری کنند.
در صورتی که به افزایش سواد
رسانه ای خانواده ها توجهی نشود ، شکاف بین نسلی که هم اکنون نیز به اندازه کافی
زیاد شده ، عمیق تر می شود در حالی که با افزایش سواد رسانه ای خانواده ها ، فاصله
بین نسل ها کاهش می یابد و اعضای خانواده در کنار هم قرار می گیرند و هم زبانی و
همدلی بین آنها حاکم خواهد شد.
راهکار افزایش سواد رسانه ای درجامعه
درس سوادرسانه ای درکتاب های درسی مدارس گنجانده شود و
در دانشگاه ها نیز به عنوان یک واحد دروس عمومی تدریس گردد .
فارغ التحصیلان مدیریت رسانه و روزنامه نگاران باتشکیل
"انجمن سوادرسانه ای" به آموزش و تعمیق این حرفه در جامعه کمک کنند .
برگزاری سمینارها و کنگره ها باعث تحکیم باورها به این
مقوله می شود .
امکان تاسیس تلویزیون خصوصی فراهم گردد .
آموزش سواد رسانهای در جامعه یک ضرورت است و در تمام کشورها درباره رسانهها و سازوکار
فعالیت آنها در قالب دروس مختلف در دوران قبل و حین دانشگاه، آموزش وجود دارد،
همچنین، خود رسانهها نیز در این خصوص به مخاطبان آموزش میدهند. به طور مثال وقتی
یک فیلم سینمایی با تصاویری از پشت صحنه در شبکه خانگی پخش میشود بعد از آن،
مخاطب فیلمها را با دید بازتری مشاهده میکند .
مزیت سواد رسانه ای
سواد رسانه ای پوپولیسم را
نفی میکند . دستکاری رسانه ای را کاهش میدهد و چند فرهنگی را ترویج میکند . و باعث
تربیت نسل پرسشگر و کنجکاو میگردد . اگر شهروندی آموزش نبیند به دریافت کنندگان
اطلاعات و تقلید بسنده میکند و در مقابل رسانه ها منفعل میشود و رکود در تمرکز
فکری بر او غلبه مینماید . رکود در تمرکز فکری بر او غلبه می نماید .
افراد زمانی میتوانند در مورد یک رسانه اظهارنظر
کنند که در مورد آن شناخت داشته باشند، به طور مثال در مورد تلویزیون یک مخاطب
عادی، پیامها را ساده و معمولی میبیند در حالیکه یک مخاطب حرفهای در تفسیر پیامها
به مجموعه عواملی از جمله چیدمان دکور، رنگ، نور، صدا، افکتها و... توجه میکند و
در مرحله بعد قضاوت خواهد کرد . بسیاری از مخاطبان بدون اینکه به قصد و نیت فرستنده پیام پی
ببرند در معرض آن قرار میگیرند، در حالیکه تحلیل رسانه بدون درک از آن امکانپذیر
نیست .
مسلماً آموزش در هر موضوعی مهم است، در این مورد نیز
با آموزش سواد رسانهای، اثر رسانهها در جامعه تغییر میکند و علمیتر میشود،
این آموزش در یک بخش میتواند توسط خود رسانهها به مخاطب داده شود و از سوی دیگر
نیز خود مخاطب در این راستا تلاش کند .
نداشتن سواد رسانهای، سبب غرق شدن مخاطب در یک
رسانه میشود .
امروزه کاربر آگاه کسی است که با کمترین کلیک،
بیشترین بهره را می برد. شرایط ما به گونه ای است که مسائل شخصی و حقوقی در فضای
مجازی رعایت نمی شود و قانون جدی هم برای کنترل اینترنت نداریم .