۱۳۹۷ شهریور ۲۸, چهارشنبه

کلیشه های جنسیتی

 از بین بردن کلیشه‌های قدیمی جنسیتی، همت بالایی می‌طلبد و بیش از هر چیز، نیازمند تغییر در تعصبات ناخودآگاهی است که در ذهن افراد و جوامع ریشه دوانده است. کلیشه‌هایی که با دسته‌بندی ویژگی‌ها و رفتارها احکامی کلی صادر می‌کند و در قالب فرضیات، نگرش‌های ناگفته و عقاید و انتظارات درباره زن و مرد بروز می‌یابد. این کلیشه‌ها در باورهایی چون زنان در کار فرمانبردارتر هستند و یا مردان رهبران قابل‌تری هستند، قابل مشاهده است.
این دست کلیشه ها بیش از آن که ریشه در واقعیت داشته باشند به افسانه های قدیمی شبیه اند. افسانه‌هایی که با ناآگاهی سینه به سینه منتقل شده‌اند و حتی بر ذهن و ذهنیت زنان و دختران نیز رسوخ کرده‌اند. از آن تامل برانگیزتر تأثیر مخرب این عقیده‌ها بر افرادی است که از نفوذ این نگرش بر افکار و رفتار خود مصون مانده‌اند و به واسطه آن فشار زیادی از جانب جامعه متحمل می‌شوند و چنانچه مقاومت لازم در برابر این افکار را درک کنند، باز وصله‌ای ناجور و سازی ناکوک در ارکستری خواهند بود که نوای کرکننده تبعیض آن چیزی جز تشویش در پی ندارد.
بسیاری از مطالعات روانشناسی  ثابت می‌کنند که بازده و نتایج در گروه های کاری که نگاه جنسیتی در آن ها راه ندارد بسیار بالا است و یا در گروههای کاری که زنان بیشتری فعالیت و حضور دارند، نتایج چشم‌گیری کسب می‌شود.
برابری‌ میان‌ زن‌ و مرد،  مبنای‌ کنوانسیون‌ رفع‌ همه‌ اشکال‌ تبعیض‌ علیه‌ زنان‌ است‌ که‌ این‌ مفهوم‌ در همه‌ بندهای‌ آن‌ به‌ روشنی‌ قابل‌ درک‌ است. عدم‌ تبعیض‌ میان‌ زن‌ و مرد از شعارهای‌ جذابی‌ است‌ که‌ ریشه‌ آن‌ را باید در دیدگاهی‌ جست‌وجو کرد که‌ به‌ برابری‌ جنسیتی‌ زن‌ و مرد معتقد است.
ابتدا به‌ صورت‌ مختصر به ارزیابی‌ بعضی نکات پرداخته می‌شود:
الف. کلیشه‌های‌ جنسیتی‌
ب. ارزش‌ها و هنجارها
ج. ازدواج‌
د. خانواده‌
هـ . اشتغال‌
و. آزادی‌
کلیشه‌های‌ جنسیتی‌
اگرچه گهگاه مفهوم‌ جنس‌ (sex)‌ و جنسیت  (gender)، به‌صورت‌ مترادف‌ به‌ کار رفته‌اند؛ ولی‌ اگر جنس‌ را ویژگی‌های بیولوژیک‌ فرد و جنسیت‌ را به‌‌ نقش‌هایی‌ که‌ به‌وسیله‌ اجتماع‌ برای‌ زنان‌ و مردان‌ مطرح‌ می‌شود تعریف‌ کنیم، در هر دو صورت‌، دیدگاه‌ برابری‌ جنسیتی‌ بین‌ این‌ دو مفهوم‌ تفاوتی‌ قائل‌ نمی‌شود و ریشه‌ تمایزات‌ را شرایط‌ اجتماع‌ و باورهای‌ جامعه‌ می‌داند. این‌ مقاله‌ نیز ضمن‌ اعتراف‌ به‌ یکسان‌ نبودن‌ این‌ دو مفهوم، شرایط‌ دوران‌ پیش‌ صنعتی‌ و صنعتی‌ را سبب‌ تفاوت‌ میان‌ جنس‌ و جنسیت‌ و در نهایت‌ پیدایش‌ کلیشه‌های‌ جنسیتی‌ می‌داند.
در تعریف‌ کلیشه‌های‌ جنسیتی‌ چنین‌ آمده‌ است:
" کلیشه‌ یا تصورات‌ قالبی‌ جنسیتی، مجموعه سازمان‌ یافته‌ای‌ از باورها درباره‌ زنان‌ و مردان‌ است."
" توجه‌ به‌ آمار و ارقام‌ و شرایط‌ عینی‌ زندگی‌ باعث گردید که‌ سازمان‌های‌ بین‌المللی،‌ توجه‌ خود را به‌ سیستم‌ جدیدی مانند: جنسیت‌ و تحلیل‌ جنسیتی‌ معطوف‌ کنند و در برنامه‌ریزی‌ خود، هدف‌هایی‌ مانند حساسیت‌ جنسیتی‌ را وارد سازند. در توجه‌ به‌ مسائل‌ اجتماعی‌ با تأکید بر جنسیت، دیگر صرفاً به‌ مسائل‌ زنان‌ در جامعه‌ پرداخته‌ نمی‌شود؛ بلکه‌ بیشتر از آن، متوجه‌ ساخت‌ اجتماعی‌ جنسیت‌ و تلقی‌ جامعه‌ از نقش و مسوولیت‌ و انتظاراتی‌ است‌ که‌ جامعه‌ از زنان‌ و مردان‌ دارد."
در تعریف‌ ارائه‌ شده‌ از کلیشه‌های‌ جنسیتی، هدف‌ از توجه‌ سازمان‌های‌ بین‌المللی‌  به‌ جنسیت‌ و تحلیل‌ جنسیتی، فقط‌ بررسی‌ به‌ مسائل‌ زنان‌ نیست؛ بلکه‌ هدف آنان توجه‌ به‌ ساخت‌ اجتماعی‌ جنسیت‌ و در حقیقت‌ طرح‌ این‌ موضوع‌ براساس‌ قالبی‌ جدید و بر مبنای‌ این ساخت‌ اجتماعی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ از آن‌ با عنوان‌ " کلیشه‌ای‌ مدرن"  نام برد که‌ هماهنگ‌ با جامعه‌ مدرن طراحی‌ شده‌ است‌.
الگوی‌ برابری‌ که‌ داعیه‌ دفاع‌ از حقوق‌ زنان‌ را دارد، کمبودها و کاستی‌های‌ زنان را ‌ با امکانات‌ مردان‌ ــ که از آن به‌عنوان‌ شرایط‌ ایده‌آل‌ یاد می‌شود ـــ مقایسه‌ می‌‌کند و در حقیقت‌ حامیان‌ الگوی‌ برابری، ناگفته‌ به‌ کلیشه‌های‌ مردانه‌ امتیاز بالاتری‌ داده‌اند و می‌کوشند از راه‌های‌ گوناگون و با نادیده‌ گرفتن‌ تفاوت‌ها، الگویی‌ ارائه‌ دهند که‌ زنان‌ نیز بتوانند به‌ همان‌ منابع‌ و امکانات‌ مردان دست‌ یابند؛ ولی‌ هرگز به‌ این‌ پرسش،‌ پاسخی‌ داده‌ نشده‌ است‌ که‌ آیا صلاح‌ جامعه‌ زنان و به‌ عبارتی،‌ عالی‌ترین‌ درجه‌ رشد و ترقی‌ زنان ‌ـــ با قرارگرفتن‌ در کلیشه‌ای‌ مردانه‌ تأمین‌ می‌شود؟ این‌ دیدگاه‌ که‌ در کنوانسیون‌ رفع‌ تبعیض‌ نیز شاهد آن‌ هستیم، به‌ عنوان‌ بهترین‌ راهکار در جهت‌ رشد و تکامل‌ جامعه‌ زنان‌ دفاع‌ شده‌ است.
در حقیقت‌ کنوانسیون‌ کوشیده‌ است‌ تا‌ راهکارهایی‌ جهت‌ از میان‌ بردن‌ این‌ نابرابری‌ها ارائه‌ دهد؛ اما با نگاهی‌ دقیق‌ و موشکافانه‌ به‌ این‌ نگرش‌ و با توجه‌ به‌ تعریف‌ ارائه‌ شده‌ از کلیشه‌ جنسیتی، درمی‌یابیم‌ که‌ سازمان‌های‌ بین‌المللی‌ در اعطای‌ برابری، کاری‌ جز تغییر، تبدیل‌ و توسعه‌ کلیشه‌ها براساس‌ ساخت‌ اجتماع‌ انجام‌ نمی‌دهند؛ به‌‌عبارت‌دیگر این‌ بار کلیشه‌ای‌ مدرن‌ بر مبنای‌ جامعه‌ای‌ مدرن‌ شکل‌ می‌گیرد؛ اما بار دیگر‌ به‌ دلیل‌ کلیشه‌ای‌ بودن، قادر نیست رشد و تکاملی‌ را برای‌ جامعه‌ زنان‌ درپی‌ داشته‌ باشد؛ به‌همین‌سبب‌، وابستگی‌ و فرودستی‌ جدیدی‌ را ایجاد می‌کند که‌ این‌ فرودستی‌ از خانواده‌ به‌ اجتماع‌ تغییر موضوع می‌دهد.
ارزش‌ها و هنجارها
در تعریف‌ جنسیت‌ که‌ به‌صورت‌ انتظارات‌ اجتماعی‌ از رفتار مناسب‌ هر جنس و یا تفاوت‌های‌ اکتسابی‌ فرهنگی‌ بین‌ مردان‌ و زنان‌ تعبیر شده‌ است . مبنای‌ تفاوت‌های‌ جنسیتی‌ به‌ نگرش‌ها، باورها، هنجارها و ارزش‌های‌ جامعه‌ نسبت‌ داده‌ شده؛ به‌گونه‌ای که‌ هنجارهای‌ اجتماعی، عامل‌ ایجاد کلیشه‌های‌ جنسیتی مطرح‌ گردیده‌ است.
همان‌گونه‌ که‌ در بحث‌ کلیشه‌های‌ جنسیتی‌ ذکر شد، الگویی‌ که‌ امروزه‌ برای برابری‌ زن‌ و مرد ارائه‌ می‌شود، کلیشه‌ای‌ مدرن بر پایه‌ هنجارها و باورها است. اکنون این پرسش مطرح است که‌ این‌ هنجارها، چگونه‌ پدید آمده‌ است؟
اگر در دوران‌ پیش‌ صنعتی  به‌ دلیل‌ شرایط‌ تولیدی‌ خاص‌ آن‌ زمان‌  تقسیم‌ کار صورت‌ گرفت‌ و در دوران‌ تحول‌ صنعتی‌ به‌ دلیل‌ نیاز به‌ نیروی‌ کار ارزان، زنان‌ و کودکان‌ به‌ کار گرفته‌ شدند ، درمی‌یابیم که‌ در هر دو دوره،‌ مسائل‌ اقتصادی، تعیین‌کننده‌ جایگاه‌ زن‌ و مرد در جامعه‌ قرار گرفت؛ پس‌ نگرش‌ها و ارزش‌های‌ حاکم‌ بر این‌ دوران‌ها، فقط‌ بر مبنای‌ تولید و اقتصاد بوده‌ است‌ و هم‌ اکنون‌ نیز جامعه‌ مدرن‌ برای‌ پاسخ‌ به‌ نیازهای‌ خود، کلیشه‌ای‌ جدید را مطرح می‌کند تا نیروی‌ کار مورد نیاز را در جهت‌ نظام‌ اقتصادی‌ حاکم‌ بر جامعه‌ ــ یعنی‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ ــ تأمین‌ کند. هنجارهایی‌ که‌ به‌ عنوان‌ قواعد و رهنمودهای‌ مشترکی رفتارهای‌ اجتماعی‌ را در یک‌ وضعیت‌ معین‌ قرار می‌دهد، فقط در افزایش‌ تولید و سرعت‌ بخشیدن‌ به‌ چرخه‌ اقتصادی‌ نقش‌ دارند: یعنی انسان‌ ــ چه‌ زن، چه‌ مرد ــ در خدمت‌ اقتصاد و سرمایه‌ قرارگرفته‌ است که در حقیقت‌ این‌ دیدگاه‌ از تئوری‌ اصالت‌ سرمایه، سرچشمه‌ گرفته‌ و رشد و تکامل‌ آن‌ نیز در گرو تصرف‌ روز افزون در جهان‌ مادی است.
ازدواج‌
 از ضرورت‌های‌ ازدواج‌ در جوامع‌ پیش‌ صنعتی‌ ، به‌عنوان  «جبر ازدواج» نام برده شده است. که مهم‌ترین‌ انگیزه‌های‌ ازدواج‌ را در زنان، کسب‌ پایگاه، شرکت‌ در فعالیت‌ تولیدی، فرزندآوری‌ (پسرآوری) و در مردان، کسب‌ هویت‌ به‌عنوان‌ مردی‌ متأهل‌ و مسوول، دستیابی‌ به‌ نیروی‌ کار زن‌ و فرزندآوری‌ معرفی می‌کند  .
 از آن‌جا که‌ در جامعه‌ امروزی‌ هنوز گمان‌ بر این‌ است‌ که‌ " دختر باید شوهر کند" ، می‌توان‌ به‌ نوعی‌ تأکید کرد،‌ جبر ازدواج‌ در شرایط‌ امروزی‌ برای‌ دختران‌ و (پسران) در شرایطی‌ مطرح‌ می‌شود که‌ امکان‌ قبول‌ انواع‌ نقش‌های‌ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی‌ و... وجود دارد"
روشن است که اگر به‌ ازدواج‌ فقط‌ از این‌ دید بنگریم‌ که‌ ابزاری‌ جهت‌ کسب‌ هویت‌ اجتماعی‌ است، جبر ازدواج‌ معنایی‌ نمی‌یابد؛ ولی‌ در جامعه‌ای‌ که‌ یکی‌ از مهم‌ترین‌ عوامل‌ تمایل‌ جوانان‌ به‌ ازدواج، ارضای‌ غرایز جنسی‌ است، «جبر ازدواج» مفهوم‌ می‌یابد. در لزوم‌ ارضای‌ صحیح‌ غرایز جنسی،‌ روانشناسان، دانشمندان‌ غربی‌ و دانشمندان‌ اسلامی‌ اتفاق‌ نظر دارند.
" ویلهلم‌ رایش" روانشناس‌ نامدار معاصر می‌گوید:
" مسأله‌ بهداشت‌ روانی‌ یک‌ جامعه، مربوط‌ به‌ این‌ است‌ که‌ افراد آن‌ جامعه‌ تا چه‌ حد و به‌ چه‌ نسبت‌ از روابط‌ جنسی‌ طبیعی‌ برخوردارند"
و از «امام‌ محمد غزالی» در کتاب‌ «المحجه‌البیضاء» نیز نقل‌ شده‌ است‌:‌
" نیرومندترین‌ لذت‌ جسمانی، لذت‌ جنسی‌ است، بدین‌سبب‌ اگر میل‌ جنسی‌ به‌ خوبی‌ ضبط‌ نشود و در حد اعتدال‌ به‌ کار نرود، باعث‌ هلاکت‌ دین‌ و دنیا می‌شود."
با توجه به آمار ازدواج‌ و طلاق‌ در کشورهایی‌ که‌ در پذیرش‌ کنوانسیون‌ رفع‌ تبعیض‌ و اجرای‌ الگوی‌ برابری‌ پیشتاز بوده‌اند، بیانگر کاهش‌ ازدواج‌ و افزایش‌ طلاق‌ است که‌ می‌توان‌ به‌ افزایش‌ سی‌ درصدی طلاق‌ در ده‌ سال‌ گذشته‌ و افزایش تعداد خانواده‌های‌ تک‌ والدینی‌ تا دو برابر در فرانسه  اشاره‌ کرد. با این توصیف می‌توان بین سیر نزولی‌ تمایل‌ به‌ ازدواج‌ در ایران و طرح‌ شعارهای‌ برابری‌ در سال‌های‌ اخیر، ارتباط برقرار کرد.
خانواده‌
هرگونه‌ دگرگونی‌ که‌ در زیست‌ بشر رخ‌ داده، نخست‌ در خانواده‌ بروز کرده‌ است؛ زیرا آغاز زندگی‌ از درون‌ خانواده‌ شکل‌ می‌گیرد و سپس‌ توسعه‌ یافته،‌ و تنوع‌پذیر می‌شود. نگرش‌ جنسیتی‌ نیز از این‌ قاعده‌ جدا نیست. در این‌ مقاله‌ از خانواده‌ به‌‌عنوان‌ اصلی‌ترین‌ مشکل‌ جنسیتی  در ایران‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ و ضمن‌ تأکید بر ضرورت‌ آن، فقط‌ ویژگی‌های‌ مثبت‌ خانواده‌ در جهت‌ موجودیت‌ جامعه‌ متناسب‌ با زندگی‌ صنعتی، لازم‌ شمرده‌ شده‌ است.  البته‌ وجود صمیمیت، عشق، علاقه‌ و محبت‌ در میان‌ اعضای‌ خانواده‌ و پشتیبانی‌ آنان‌ از یکدیگر از صفات‌ خانواده‌ مطلوب‌ شمرده‌ می‌شود و به‌ یقین‌ همه‌ کسانی‌ که‌ به‌وجود خانواده‌ اعتقاد دارند، خانواده‌ مطلوب‌ را محیطی‌ مناسب‌ جهت‌ پرورش‌ فرزندان‌ می‌شناسند؛ ولی‌ در این‌جا دو پرسش‌ به‌ شرح‌ ذیل‌ مطرح‌ است:
1-آیا ساختاری‌ که‌ جامعه‌ مدرن‌ برای‌ خانواده‌ ترسیم‌ می‌کند، یک‌ خانواده‌ مطلوب‌ را پدید می‌آورد؟
2- چگونه‌ باید نگرش‌‌ها را درباره‌ وظیفه‌ زنان‌ در خانواده تغییر داد تا با مشکلات‌ جوامع‌ صنعتی‌ روبه‌رو نشویم؟
در دیدگاه‌ برابری‌ جنسیتی، خانواده‌ مشارکتی‌ به‌‌عنوان‌ الگویی‌ از یک‌ خانواده‌ مطلوب‌ معرفی‌ شده‌ است. البته‌ در نظام‌ خانواده‌، تقدم‌ مصالح‌ خانواده‌ بر مصالح‌ فردی‌ اصلی‌ پذیرفته‌ شده‌ است‌ و اعضای‌ خانواده‌ همواره‌ به‌ مشارکت‌ فراخوانده‌ می‌شوند؛‌ مشارکتی‌ که‌ مادی‌ نیست، بلکه‌ عالی‌ترین‌ سرمایه‌های‌ انسانی‌ یعنی‌ قلب، روح، عواطف، احساسات‌ و آرزوهای‌ بشری‌ در آن‌ به‌ میدان‌ می‌آید؛ ولی آن‌چه‌ به‌‌عنوان‌ خانواده‌ مشارکتی‌ در دیدگاه‌ برابری‌ جنسیتی‌ مطرح‌ می‌شود، مشارکتی‌ است‌ که‌ با آن‌ چالش‌های‌ عمیق‌ روحی‌ و عاطفی‌ به‌وجود می‌آید .
مشارکت‌ زنان‌ در تأمین‌ مالی‌ خانواده‌ یا استقلال‌ اقتصادی‌ آنان‌، تنها سبب‌ شده‌ است‌ که‌ آن‌ها‌ در دنیای‌ جدید از ضلع‌ خانواده‌ هسته‌ای‌ به‌ ضلع‌ دیگری‌ که‌ بازار کار و چرخه‌ صنعت‌ است‌  . متمایل شوند که این‌ جابه‌جایی‌ و حضور در محیطی‌ گسترده‌ تر، او را با چالش‌های‌ عمیق‌تری‌ روبه‌رو کرده است؛ به‌گونه‌ای‌که‌ خشونت‌ مدرن‌ یکی‌ از بحرانی‌ترین‌ پیامدهای‌ آن‌ است.
در جوامع‌ پیشرفته‌ و خانواده‌هایی‌ که‌ فاقد نگرش‌ سنتی‌ هستند، نه‌ تنها خشونت‌ خانگی‌ از بین‌ نرفته؛ بلکه‌ زنان‌ علاوه‌ بر خانه‌ در جامعه‌ نیز با خشونت‌هایی‌ به‌ مراتب‌ سخت‌تر روبه‌رو هستند؛ برای نمونه خشونت‌ در محل‌ کار، یکی‌ از شایع‌ترین‌ شکل‌های‌ خشونت‌ در جوامع‌ پیشرفته صنعتی‌ است. که‌ بیشتر‌ قربانیان‌ آن را زنان تشکیل می‌دهند؛ خشونت‌هایی‌ مانند: تجاوز جنسی، کتک‌ خوردن، تهدید و ارعاب، آزار و اذیت‌های‌ فیزیکی‌ و روحی که امنیت‌ آنان‌ را به‌ خطر می‌اندازد.
از دیگر روش‌های جدید‌ خشونت‌  زنان، قاچاق‌ زنان‌ و دختران‌ جوان‌ است‌ که‌ بنابر گزارش‌ مطبوعات‌ مادرید درحال‌حاضر تجارت‌ سکس‌ با درآمد سالانه‌ هفت‌ میلیارد دلار ـــ پس‌ از قاچاق‌ اسلحه‌ ـــ دومین‌ تجارت‌ جنایتکارانه‌ و پررونق‌ جهان‌ است.
از دیگر ضعف‌های‌ الگوی‌ برابری‌ جنسیتی‌ در موضوع‌ خانواده‌ این‌ است‌ که‌ الگوی‌ خانواده‌ مشارکتی‌ در پاسخ‌ به‌ کمرنگ‌کردن‌ نقش‌ زن‌ درخانواده، درصدد معرفی سازمان‌ها و نهادهای‌ مدرن‌ به‌عنوان‌ جایگزینی برای ‌ مادر برآمده است؛ بدون‌ آن‌که‌ به‌ ناتوانی‌ این‌ سازمان‌ها در ارضای‌ نیازهای‌ عاطفی‌ و روحی‌ فرزندان‌ اشاره‌ای‌ ‌کند. براساس‌ یافته‌های‌ روانشناسان، خلاء عاطفی ‌ـــ به‌ویژه‌ در سال‌های‌ اولیه‌ کودکی‌ خسارتی‌ جبران‌ناپذیر بر شخصیت‌ و رشد کودک‌ خواهد گذاشت ؛ همچنین‌ سپردن‌ کودک‌ به‌ مراکز نگهداری‌ و مهدکودک‌  به‌ویژه‌ در سال‌های‌ اول‌ زندگی‌ و به‌ مدت‌ طولانی‌ وی‌ را با «محرومیت‌ مؤسسه‌ای، عدم‌ توانایی‌ در ارتباطات‌ عاطفی‌ و پایدار و عدم‌‌ثبات‌ شخصی» روبه‌رو می‌کند.
اشتغال‌
فراهم‌ کردن‌ زمینه‌ اشتغال‌ زنان‌ و کسب‌ استقلال‌ اقتصادی‌ برای‌ آن‌ها،‌ یکی‌ از مهم‌ترین‌ اهدافی‌ است‌ که‌ در دیدگاه‌ برابری‌ جنسیتی‌ مشاهده می‌شود. اقتدار مرد در خانواده به نقش نان‌آوری نسبت داده شده است و کسب‌ استقلال‌ اقتصادی‌ و نقش‌ تولیدی‌ در ایجاد برابری‌ در جایگاه‌ زن‌ و مرد در خانواده‌ لازم‌ شمرده‌ شده‌ است.  و هرجا صحبت‌ از برخورداری‌ از امکانات‌ به میان آمده، مشاغل‌ مردان‌ هدف‌ قرار گرفته‌ است‌ و فقط‌ میزان‌ درآمد به‌عنوان‌ ملاک‌ ارزیابی‌ اشتغال‌ زنان‌ مطرح‌ شده‌ است .
نکته قابل توجه این‌که آسیب‌های‌ ذکر شده‌ که در مسیر اشتغال‌ زنان‌ وجود دارد، به‌معنای‌ مخالفت‌ با مشارکت‌ آن‌ها‌ در چرخه‌ اقتصاد یا تولید نیست؛ زیرا حضور زنان‌ در مراحل تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری‌ و اجرا در رشد و توسعه‌ جامعه‌ تأثیرگذار است . در حقیقت‌ دفاع‌ شعارگونه‌ از اشتغال‌ بانوان، همانند زندانی‌کردن‌ آنان‌ در فضای‌ تنگ‌ خانه‌ در عصر صنعتی‌ و فرا صنعتی‌ همواره با خطراتی همراه است.
آزادی‌
در این‌که‌ واژه‌ آزادی، زیبا و مقدس‌ است،‌ هیچ‌ تردیدی‌ نیست؛ ولی‌ آزادی‌ جزء کلماتی‌ است‌ که‌ تعاریف‌ بسیاری‌ برای‌ آن‌ ارائه‌ شده‌ است. اگر آزادی‌ را به‌ توسعه‌ اختیار معنا کنیم، این‌ توسعه‌ را می‌توان به بعد مادی‌ یا معنوی‌ نیز تعمیم داد. اگر سعادت‌ بشر را فقط‌ در بهره‌وری‌ مادی‌ تعریف‌ کنیم، در این‌جا انسان‌ به‌ آزادی‌ نیاز دارد تا‌ در این‌ راه،‌ او را یاری‌ کند .
تعریف‌ آزادی‌ در توسعه‌ مادی، همان‌ مفهوم‌ آزادی‌ به‌ معنای‌ لیبرالیستی‌ و اباحه‌گری‌ است‌ که‌ با ارزش‌هایی‌ مانند: خانواده‌ و ازدواج‌ در تعارض‌ است؛ بنابراین‌  آزادی‌‌ای که‌ منجر به‌ از بین‌ رفتن‌ این‌ نهادها خانواده و ازدواج می‌شود، بشر را از معنویت‌ دور می‌کند که مفهوم‌ آزادی‌ در کنوانسیون‌ رفع‌ تبعیض‌ که‌ در مقدمه‌ و ماده‌ یک‌ بر آن‌ تاکیده‌ شده‌ است‌ .  
نتیجه‌
برابری‌ جنسیتی‌ با شاخصه‌های‌ در پیشگفته که با معنای برابری در کنوانسیون مطابقت دارد و به بیانی از زمینه‌سازهای فرهنگی کنوانسیون رفع تبعیض به‌شمار می‌آید، بدون‌ درنظر گرفتن‌ ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و انسانی‌ تبیین‌ شده‌ است.
جامعه‌ای‌ که‌ می‌کوشد تا در جهت توسعه‌ حرکت‌ کند، نمی‌تواند با توجه‌ صرف‌ به‌ عوامل‌ مادی‌ و بدون‌ توجه‌ به‌ تعالی‌ انسان‌ها به‌ توسعه‌ مطلوب‌ دست‌ یابد و البته در این‌ میان،‌ حضور زن‌ در روند توسعه‌ الزامی است. درصورت‌ درک‌‌ هویت‌ و شأن‌ والای‌ زن‌ و با توجه‌ به‌ اصل‌ تساوی‌ و برابری‌ در ارزش‌های‌ انسانی، بی‌‌شک‌ زنان‌ در این مسابقه  رسیدن به کمال پیشگام‌ خواهند بود.
به‌طورکلی‌ برابری‌ جنسیتی‌ با مفهوم‌ ارائه‌ شده‌ در این مقاله‌ ، می‌تواند آثاری را  درپی داشته باشد که‌ به‌ بعضی‌ از آن‌ها اشاره‌ می‌شود:
ـــ عدم‌ دستیابی‌ زنان‌ به‌ حقوق‌ خویش‌ در تلاش‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مردان.
ـــ کمرنگ‌ شدن‌ ارزش‌های‌ اخلاقی‌ در جامعه.
ـــ بی‌ اهمیت‌ جلوه‌ دادن‌ ازدواج.
ـــ تضعیف‌ جایگاه‌ زن‌ در خانواده‌ با ارائه‌ کمترین‌ کارکردهای‌ خانواده.
ـــ تبدیل‌ شدن‌ زنان‌ به‌ کالا و ابزار در جهت خدمت‌ به نظام‌های‌ سرمایه‌داری.
ـــ ترویج‌ آزادی‌ به‌ معنای‌ بی‌ بند و باری.
توجه‌ به‌ ریشه‌ جریان‌های‌ فرهنگی، علاوه‌ بر ارائه‌ راهکار در رویارویی‌ با آن‌ها، بیانگر این‌ اصل‌ است که‌ حرکت‌های‌ فرهنگی‌ در جامعه‌ را  هر چند به‌ ظاهر سطحی‌ و خُرد باشد  نباید نادیده‌ گرفت.

۱۳۹۷ شهریور ۲۴, شنبه

دادخواهی ، آگاهی جمعی


تمام قیامهای استقلال طلبانه و ضداستبدادی، ضداشرافی، ضد برده داری و بهره کشی، از قیام اسپارتاکوس علیه امپراطوری برده داری روم تا مبارزات مردم هند بر ضد استعمار بریتانیا به رهبری گاندی، مبارزات مدنی مارتین لوتر کینگ در آمریکا و تلاشهای مردم افریقا به رهبری نلسون ماندلا، را میتوان بعنوان  دادخواهی و عدالتخواهی فهرست کرد. طبیعی است که مبارزات انسانها دراین راستا، متناسب با امکانات، ابزار، توانمندیهای فکری و سطح تجربیاتشان از مراحل خیلی ابتدایی تا مراحل عالی در حال تکامل بوده است.اين داد خواهي كماكان با تغیير ذهنيت جامعه ادامه داشته و در هر زمان با تعريف مجزا ، شكل ديگر و سطوح متفاوت ادامه دارد.
آگاهی جمعی ، نظامی اخلاقی و اجتماعی شامل احساسات و باورها و ارزش‌های مشترک میان افراد جامعه که خارج از اختیار فرد و همچون نیرویی مستقل بر او تأثیر می‌گذارد.  آگاهی جمعی اصطلاحی در جامعه‌شناسی دورکیم، که بر واقعیت جامعه ورای افراد دلالت دارد. آگاهی فردی و وجدان اخلاقی از سامانِ تجویزی  مشتق می‌شود که اعضای جامعه را به تفکر، داوری و کنش بر مبنای برخی هنجارهای به لحاظ اجتماعی مطلوب وادار می‌کند.
دادخواهی ترجمه فارسی واژه تظلم، در تعریف کلی به این معنی است که وقتی به کسی ظلم و بیداد شد، باید این حق را داشته باشد که از طریق ساختاری که جامعه را اداره می‌کند، دادخواهی کند. دادخواهی در یک پرونده خصوصی با دادخواهی در یک پرونده جنایت که خود ساختار حکومتی متهم آن و موضوع بحث ما، تفاوت ماهوی دارد. امروز واژه دادخواهی در قوانین و حقوق بین‌الملل بار حقوقی و سیاسی معینی دارد که با روشن شدن حقیقت و عدالت انتقالی پیوند خورده و نگاه جدیدی را در تصفیه حساب با جنایتهای مسکوت مانده گشوده است. توجه به دادخواهی و تبدیل آن به حرکت و جنبش از دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی سرعت گرفت، به ویژه در کشورهای آمریکای لاتین. تجربه پربار آنها و به ویژه جنبش مادران دادخواه، به سرعت به دیگر کشورها گسترش یافت.
سنت تجمع در مکان‌های عمومی را نخستین بار مادران دادخواه مکزیک در دهه ۷۰ میلادی پایه گذاشتند ولی این مادران مایو آرژانتین بودند که با پایداری‌شان الگوئی شدند برای حرکتهای مادران دادخواه در دیگر کشورها. بیشتر این مادران، زنان خانه دار بودند که علاقه چندانی به سیاست نداشتند. اما همین مادران ”غیر سیاسی“ بودند که یکی از بزرگترین حرکت‌های سیاسی را در دو دهه آخر قرن بیستم به راه انداختند. همین مادران غیرسیاسی بودند که توجه جهانی و حقوق بین‌الملل را به مسئله ناپدیدشدگی قهری جلب کردند که در میثاق رم در سال ۲۰۰۲ به عنوان “جنایت علیه بشریت” شناخته شده است.
مادران مایو
 در آوریل ١٩٧٧ زنانی که سربندی سفید بسر داشتند و عکسهای فرزندان‌شان را به سینه نصب کرده بودند، اولین راهپیمائی خود را دور میدان مایو آغاز ‌کردند. پیش از آمدن به خیابان، آنها در کلیسائی دور هم جمع می‌شدند ولی بنا به پیشنهاد خانم ویلافلور، که خود نیز بعدها به جرگه ”ناپدید شدگان“ پیوست، میدان مایو را که مرکز سیاسی شهر بوئنوس آیرس و مشرف به مقر روسای جمهور است، برای تجمع خود انتخاب کردند. در همین میدان بود که در مه سال ١٨١٠ مردم آرژانتین استقلال خود را از اسپانیا جشن گرفته بودند.
در نخستین راهپیمابی تنها ١۴ مادر شرکت داشتند. آنها خاموش دور میدان مایو راه می‌پیمودند، ولی در سکوت‌شان سکوت را شکستند و با تجمع منظم خود در روزهای پنجشنبه و راس ساعت مشخص با آمدن به خیابان حضورشان را بر حکومت و افکار عمومی تحمیل کردند. بر تعدادشان افزوده‌شد و صدایشان را گوشهای شنوا حتی در کشورهای دوردست شنیدند و آوازه‌شان به مطبوعات خارجی هم کشید. اما در روزنامه‌های آرژانتین در باره آنها سکوت همچنان حاکم بود.
با نزدیک شدن سقوط حکومت نظامیان، که هفت سال به درازا کشید، حضور و موجودیت مادران مایو دیگر قابل چشم پوشی نبود. رائول آلفونسین، اولین رئیس جمهور منتخب بعد از کودتا، رسما از مادران مایو برای شرکت در مراسم ریاست جمهوری دعوت به عمل آورد. آنها به رغم شرکت در این گونه مراسم، ولی از خواست‌شان کوتاه نیامدند، با شعار “ناپدیدشدگان به زندگی باز گردانده شوند”، خواستار روشن شدن حقیقت و محاکمه آمران و عاملان جنایت شدند.
مادران شنبه استانبول
 هیجده سال بعد، مادران ناپدیدشدگان ترکیه حرکت مشابهی را آغاز کردند. آنها هر شنبه ساعت ١٢ ظهر، در میدان گالاتاسرای استانبول بر روی سنگفرش خیابان می‌نشستند و عکس فرزاندان‌شان را به دست می‌گرفتند. شعار نمی‌دادند و در سکوت روی پلاکاردی که معرف آنها برای رهگذران است، نوشته شده بود : ما اینجا هستیم برای انسانهای مفقود شده/ ما فرزندان خود را می‌خواهیم.
فشار نیروهای امنیتی بر این مادران باعث شد که مدتی حرکت‌شان متوقف شود. دلیل دیگر هم این بود که در سالهای اول حکومت طیب اردوغان مواردی از شکایتهای مربوط به ناپدیدشدگان مورد بررسی قرار گرفت و حتی خود او با نمایندگانی از مادران شنبه دیدار کرد که به معنای اعتراف به این بود که در این کشور انسانهائی بطور غیرقانونی سر به نیست شده‌اند. در سال ٢٠٠٩ مادران شنبه حرکتشان را از سر گرفتند. در یکی از شنبه‌های سال ۲۰۱۶ آنها ۶۰۰ مین تجمع خود را برگزار کردند که هزاران نفر در آن شرکت داشتند.
مادران خاوران
 پس از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان  ۶٧ در ایران ، که جمهوری  اسلامی از دادن هر گونه اطلاعات در باره این اعدامها خودداری ‌کرد، خانواده‌ها با اطلاعاتی که خود بدست آوردند، دانستند که عزیزانشان در خاوران در گورهای جمعی دفن شده‌اند. از آن زمان بود که رفتن آنها به این گورستان گسترده تر شد. تجمع‌شان با مناسکی همراه است، مثل پخش گل روی زمین، راه‌پیمائی دور محوطه، خواندن سرود و گاه سخنرانی. این برنامه‌ها پس از تخریب این گورستان در بهمن ۱۳۸۷ و بستن درب آن تا حدودی غیرممکن شده‌است.
مادران خاوران به اقدامات دیگرهم متوسل شده‌اند. بعد از کشتار تابستان  ۶۷ به مقامات مسئول ایران و هم به نهادهای بین المللی شکایت بردند. این نامه نویسی‌ها بیش از آنکه امید بستن به دستگاه‌ها باشد، اعلام حضور است و نیز مستند کردن خواسته ها. آنها بودند که اسامی اعدام شدگان ۶۷ را جمع‌آوری کردند و در همان زمان از این کشتار بزرگ پرده برداشتند.



۱۳۹۷ شهریور ۳, شنبه

مصطفی دانشجو، وکیل دادگستری به زندان اوین منتقل شد


مصطفی دانشجو وکیل دادگستری و از فعالان حقوق دراویش گنابادی، پس از ۴۵ روز بازداشت در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به قرنطینه عمومی زندان اوین منتقل شد. به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مجذوبان نور، مصطفی دانشجو، فعال حقوق دراویش گنابادی، وکیل دادگستری و از مدیران وبسایت مجذوبان نور، پس از ۴۵ روز بازداشت در انفرادی بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات، پس از اخذ آخرین دفاع در دادسرای اوین، روز سه‌شنبه ۳۰ مرداد ۹۷ به قرنطینه زندان اوین منتقل شد.

انتقال آقای دانشجو به قرنطینه زندان اوین پس از ۴۵ روز بازداشت موقت در حالی صورت گرفته است که هنوز از عناوین اتهامی وی اطلاعی در دست نیست. این فعال حقوق دراویش گنابادی که از بیماری قلبی و ریوی حاد رنج می‌برد در تاریخ ۳۰ تیرماه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد اما پس از ساعاتی بدون انجام خدمات درمانی مناسب، به بند ۲۰۹ زندان اوین بازگردانده شد.
لازم به ذکر است که مصطفی دانشجو در ساعات اولیه روز شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۷ در منزل مادری خود در تهران بازداشت و سپس به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. دستور بازداشت آقای دانشجو پیرو پرونده‌ای که در سال ۹۶ برای وی تشکیل شده، از سوی شعبه سوم بازپرسی امنیت تهران (مستقر در زندان اوین) صادر شده است. پیشتر این وکیل دادگستری در تماس تلفنی عنوان کرده عناوین اتهامی او مرتبط با درویشانی است که در حادثه گلستان هفتم بازداشت شده‌اند.
در ساعت اولیه بامداد شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۷ هفت مأمور مسلح با دستور بازپرس هادی‌پور از شعبه سوم دادسرای اوین (شهید مقدس) به منزل مادری مصطفی دانشجو، از فعالان حقوق دراویش گنابادی یورش برده و با شکستن در و تهدید با اسلحه این وکیل دادگستری را در حضور اعضای خانواده‌اشبازداشت کرده‌اند. گزارش شده که در اثر حمله‌ی شبانه‌ی مأموران برای دستگیری این فعال حقوق درویشان گنابادی، مادر سالخورده، همسر و دختر خردسال آقای دانشجو به اورژانس بیمارستان منتقل شدند.
پیش‌تر در اردیبهشت‌ماه سال گذشته بنا بر نامه‌ی حراست کل دانشگاه آزاد از ادامه‌ی تحصیلات تکمیلی مصطفی دانشجو، از وکلای دراویش گنابادی که مدتی را هم در زندان اوین گذرانده بود در رشته‌ی حقوق جزا و جرم‌شناسی تحصیل می‌کرد، جلوگیری شده بود.
گفتنی است پروانه وکالت این وکیل دادگستری نیز در جریان دفاع از حقوق دراویش طریقت نعمت‌اللهی گنابادی با گزارش نهادهاى امنیتی لغو و سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ را به همراه سایر مدیران سایت مجذوبان نور و وکلا و فعالان حقوق دراویش تحت عناوین اتهامی “عضویت در فرقه ضد امنیتی دراویش، اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس بود و در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴ با پایان یافتن مدت محکومیتش از زندان آزاد شد.


کشته و زخمی شدن دو کولبر در مریوان و اشنویه


  
یک کولبر در مریوان در اثر انفجار مین دچار جراحت شد. چهار روز پیش از آن هم یک کولبر در مرز اشنویه در پی شلیک نیروهای هنگ مرزی، جان خود را از دست داده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز جمعه‌ ۲ شهریور ۱۳۹۷، یک کولبر از اهالی روستای سردوش مریوان به نام «ایوب نیک‌زاد»، فرزند عطا، در پی انفجار مین به شدت زخمی شد.
گزارش شده است که ایوب نیک‌زاد برای رسیدگی پزشکی به بیمارستان انتقال یافته است و در وضعیت وخیمی به سر می‌برد.
در خبری دیگر روز دوشنبە ٢٩ مرداد نیز نیروهای مرزبانی ایران در مرز اشنویه بە سوی جمعی از کولبران آتش گشودند که در نتیجه یک کولبر به نام «توحید حقدار»، ۱۹ ساله، فرزند بارزانی، از اهالی روستای دوستان از توابع منطقە‌ی شپیران سلماس جان خود را از دست داد.
بر اساس گزارش سالیانه منتشر شده مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در طول سال ۱۳۹۶، گزارش قتل ۴۶ کولبر (باربر مرزی) و زخمی شدن ۵۸ تن آنان توسط نیروهای مرزبانی و انتظامی ثبت شده که عمدتا این تلفات انسانی در مناطق کردنشین گزارش شده است.
بر اساس این آمار، در کنار افرادی که هویت آنان به عنوان کولبر روشن شده، ۲۲۴ شهروند هدف تیراندازی نیروهای انتظامی و مرزبانی قرار گرفتند.

۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

حکم شلاق برای یک فعال تلگرامی در بانه


دادگاه شهرستان بانه “شجاع حسین‌زاده” مدیر کانال تلگرامی بانه‌نیوز را به ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازات‌های تحقیر آمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از موکریان، “شجاع حسین‌زاده” مدیر کانال تلگرامی بانه‌نیوز از سوی شعبه ۱۰۲دادگاه کیفری دو شهرستان بانه به اِتهام “توهین به رئیس‌جمهور” به تحمل ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم گردید.
شجاع حسین‌زاده ضمن تٲیید این خبر اظهار داشت: “اوایل فیلترینگ شبکە اجتماعی تلگرام پستی با مضمون طنز در کانال منتشر کردیم که اشاره داشت به چرخاندنِ کلیدِ آقای روحانی در جهت مخالف و اینکه به برخی از وعده های خود عمل نکرده است که این پُستِ تلگرامی در دادگاه توهین به رئیس جمهور قلمداد گشته و بنده از طرف دادگاه به شلاق محکوم شدم”.
حسین‌‌زاده در خاتمه گفت: “حکم صادره غیابی بوده و ظرف مدت بیست‌ روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در دادگاه خواهد بود”.
بانه شهری در استان کردستان واقع در مرز غربی ایران است.
لازم به یادآوری است میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازات‌های غیر‌انسانی و موهن از جمله اعدام و شلاق را ممنوع کرده است.


حامد آئینه‌وند، فعال سیاسی با تداوم قرار بازداشت به بند عمومی اوین منتقل شد


حامد آئینه‌وند فعال سیاسی که پیشتر در تاریخ هفتم تیرماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود به بند عمومی زندان اوین منتقل شده است. بازپرس شعبه ۷ دادسرای اوین علی‌رغم اتمام مراحل بازپرسی و تحقیقات قضایی از صدور قرار وثیقه برای او خودداری میکند. آئینه‌وند پس از بازداشت و تا پیش از انتقال به بند عمومی، مدت ۴۴ روز را در سلول انفرادی سپری کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد آئینه‌وند فعال سیاسی و روزنامه نگار که در تاریخ هفتم تیرماه ۹۷ توسط نیروهای امنیتی اطلاعات سپاه تهران بازداشت شده بود به بند عمومی شماره ۴ سالن ۳ زندان اوین منتقل شده است.
وی از زمان بازداشت تا پیش از انتقال به بند عمومی مدت ۴۴ روز را در سلول انفرادی زندان اوین سپری کرده است.
اتهام مطرحه علیه حامد آئینه‌وند تبلیغ علیه نظام از طریق فعالیت در فضای مجازی است. تحقیقات قضایی و مراحل بازپرسی در ارتباط با پرونده وی به اتمام رسیده است با این حال بازپرس شعبه ۷ دادسرای اوین از صدور قرار وثیقه برای این فعال سیاسی خودداری میکند.
یک منبع نزدیک به حامد آئینه‌وند در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: خاتواده آقای آئینه‌وند در آخرین ملاقاتی که با وی داشته اند وضعیت روحی ایشان را نامناسب توصیف کرده و در نگرانی بسر میبرند.”
حامد آئینه‌وند فعال سیاسی، روزنامه نگار و دانشجوی دکترای روابط بین الملل واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی است. وی همچنین نامزد رد صلاحیت شده انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابی تویسرکان نبز بوده است.

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...