۱۳۹۶ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

عبور از خط قرمز جمهوری اسلامی ایران




پس از سرکوب اعتراضات سراسری دی‌ماه 96  فضای کشور بار دیگر امنیتی شده و با موج‌ جدیدی از بازداشت‌ فعالان مدنی و سیاسی روبه‌رو بوده‌ایم. با این حال، به نظر می‌رسد این بار بخشی از جنبش زنان ایران، به جای هراس از فضای امنیتی‌ و آماده‌ی سرکوب، با تکیه بر جو اعتراض در جامعه و تغییر سطح مطالبات و خواسته‌های معترضان، تصمیم گرفته‌اند تا با شکستن ساختار‌های امتحان‌شده در یک دهه‌ی اخیر، بار دیگر به خیابان برگردند.
افزایش نارضایتی مردم در جامعه و اعتراضات پیاپی آن‌ها منجر به خیزش دی‌ماه شد، و این اعتراض‌ها هنوز هم ادامه دارد. در حقیقت، امسال مردم خیابان را بار دیگر از حاکمیت پس گرفته‌اند، و هنوز خیابان در دستان قدرتمند مردمِ معترض است. جنبش زنان هم جزئی از مردم است و باید همراه با آن‌ها در تصاحب هرچه بیشتر خیابان‌ها به نفع مردم مشارکت داشته باشد.
در جنبش اخیر زنان، هیچ مطالبه و خواستی بر دیگری برتری ندارد .  در جامعه‌ای مثل جامعه‌ی ایران که تقریباً هیچ‌کدام از خواسته‌ها جواب نگرفته‌اند، نمی‌توانیم بگوییم  اکنون  معیشت مهم‌تر است یا حق پوشش یا ازدواج کودکان . برای همین، این جنبش  ضمن تأیید همه‌ی این خواسته‌ها، در راستای احقاق حقوق زنان نیز میباشد .
مسئله‌ی اشتغال زنان همواره از مواردی بود که مد نظر فعالان حقوق زنان قرار داشت، اما شرایط فعلیِ جامعه و افزایش فشار اقتصادی، بی‌کاری، و فقرِ زنان را بیش از پیش در نظر مردم پررنگ‌تر کرده است. همچنین، با افزایش تلاش دولت روحانی در جهت خصوصی‌سازی، تبعات آن همه‌ی مردم و در صدر آنان زنان را قربانی خود ساخته است، و این مسئله هم اهمیت موضوع اشتغال و معیشت زنان را بیش از پیش برجسته کرده است.
در بیان تأثیر اعتراضات سراسری دی‌ماه 96 بر طرح مطالبات اقتصادی میتوان اشاره نمود به  تجمعات زیادی از کارگرانی که به شرایط کاری معترض‌اند و همچنین اعتراضات  بسیاری از مال‌باختگان، معلمان، بازنشستگان، و یا حتی بی‌کاران در سطح خیابان‌های ایران در جریان است. جنبش زنان با مطرح کردن موضوع اشتغال زنان می‌تواند باعث اتحادی بین این نیروها شود، و همه‌ی زنان و حتی مردانی که عدالت‌خواه هستند می‌توانند حول این موضوع با یکدیگر اعلام همبستگی کنند. از طرف دیگر، خیزش مردم در دی‌ماه امسال نشان داد که مردم در سراسر کشور از شرایط موجود ناراضی‌اند و برای تغییر حاضر به پرداخت هزینه هستند. در واقع، امروز کشور در شرایطی است که نیاز جنبش‌های اجتماعی به اتحاد با یکدیگر و همچنین اتحاد مردم با یکدیگر به شدت ملموس است.
شرایط سخت زنانی که پشت درهای بسته‌ی استخدامی می‌مانند و به بازار کار غیررسمی رانده می‌شوند، زنانی که با سقف شیشه‌ای مواجه‌اند و امکان ارتقای شغلی چندانی ندارند، و زنانی که امنیت شغلی متزلزلی دارند و هر آن ممکن است به خاطر پوشش و رفتار خود امرار معیشت‌شان با مشکل مواجه شوند.  «شرایط وخیم اقتصادی» بیشترین آسیب‌ها را به زنان زده، و آن‌چه باید مورد پرسش واقع شود این است که چرا جنبش زنان تا کنون به «خواسته‌ای تا این حد عمیق و جدی و فراگیر» به اندازه‌ی کافی اعتنا نکرده است.
مسائل اقتصادی، موضوع اشتغال، بالا رفتن نرخ بی‌کاری، و خالی شدن جیب کارگران و اقشار کم‌درآمد بحث مهمی است، و اعتراضات دی‌ماه 96 نیز به دلیل فقیرتر شدن مستمر مردم بود. زنان که نیمی از جامعه‌ی ما را تشکیل می‌دهند هم با همین معضلات درگیر هستند، و به نظر می‌رسد باز هم زنان باید برای مسئله‌ی نان و وضعیت معیشتی‌شان تجمع کنند.
علاوه بر پررنگ بودن توجه به مشکلات معیشتی و اقتصادی، اعتراض به حجاب اجباری از نکات مهم است .  هرچند برخی این انتقاد را مطرح کرده‌اند که، پس از حرکت‌های دختران خیابان انقلاب و بازداشت و سرکوب آن‌ها از سوی پلیس، فعالان داخل کشور توجه لازم و کافی را به این مسئله نداشته‌اند، و به نظر می‌رسد حجاب همچنان در فهرست اولویت‌های‌ جنبش زنان ایران قرار نگرفته است. البته، نباید فراموش کرد که مخالفت با حجاب اجباری همچنان یکی از خط قرمزهای حکومت است که می‌تواند هزینه‌ی سنگینی را به مخالفانش تحمیل کند.
هر بار به بهانه‌ای حق مالکیت بر بدن‌هایشان نادیده گرفته می‌شود؛ گاه با حجاب اجباری، گاه با ایجاد محدودیت و ممنوعیت در دسترسی رایگان به وسایل پیشگیری از بارداری . ما زنان باید از حذف و به حاشیه راندن خود در فضاهای عمومی بگوییم یا از این حق بدیهی که باید بتوانیم خود پوشش‌مان را انتخاب کنیم ؟!!! زنان و دختران ما در همین خیابان‌ها به جرم بدحجابی بازداشت شدند ، در همین خیابان‌ها روی سکوها ایستادند ، و با استخوان خردشده به زندانها برده شدند .
اعتراض‌ها به حجاب اجباری اگرچه کوتاه و محتاطانه است، این امید را ایجاد می‌کند که فعالان جنبش زنان نیز همگام با زنان کوچه و خیابان و «دختران خیابان انقلاب»، تابوی حجاب را بشکنند و از خط قرمزی که حکومت دور مسئله‌ی حجاب اجباری کشیده رد شوند.
زنانی که در اعتراض به حجاب اجباری، در شلوغ‌ترین خیابان‌های شهر بر روی سکوهای بلند می‌رفتند و روسری‌شان را بر سر چوب می‌زدند، زنانی که پیش از این اسم هیچ‌کدام‌شان را نشنیده بودیم و به نمایندگی یا با حمایت هیچ گروه سیاسی و مدنی‌ای بر روی سکوی اعتراض نرفته بودند، اما خواسته‌شان شفاف و مشخص بود و توانستند در کمتر از چند هفته زنان و حتی مردان دیگری را نیز با خود همراه کنند و مسئله‌ی نخواستن حجاب (و نه فقط «بدحجابی» و عقب راندن مرزهای حجاب تحمیلی از سوی حکومت‌) را به مسئله‌ای تبدیل کنند که در تریبون‌های رسمی و مطبوعات داخل کشور نیز بازتاب یافت و مقامات بلندپایه را مجبور به واکنش کرد.
برای بسیاری از زنانی که از همان سال ۵۷ به صورت خودجوش به حجاب اجباری اعتراض کردند، این مبارزه اولویتی است که هزینه‌ی آن را در تمام این سال‌ها پرداخته‌اند. هزاران زنی که در این چهار دهه از سوی گشت‌های ارشاد بازداشت شده‌اند و فردای آن روز، با وجود نگرانی از بازداشت مجدد و شماتت خانواده و اخراج از محل کار، دوباره با شالی که فقط نیمی از موهای‌شان را پوشانده به خیابان آمده‌اند، نمادی از این خواسته‌ی زنان برای تسلیم نشدن به باید و نبایدهای حکومتی درباره‌ی پوشش خود هستند .
این روزها زنان و دخترانی، شجاعانه‌تر از هر زمان دیگری، یکی یکی با روسری‌های بر سر چوب آویزان در تهران، مشهد، شیراز، اصفهان، و اهواز بر بالای بلندی رفتند، در پی ویدا موحد، زن جوانی که اوایل دی‌ماه امسال روسری‌اش را بر سر چوب کرد و در خیابان انقلاب بر بلندی ایستاد. حبس یک ماهه‌ی ویدا موحد و بازداشت و صدور وثیقه‌ی ۵۰۰ میلیون تومانی برای نرگس حسینی، دومین دختری که در خیابان انقلاب حجاب از سر برداشت، نه تنها بقیه را نترساند، بلکه در کمتر از چند روز حدود بیست زن و یک مرد نیز به این حرکت اعتراضی پیوستند.
صدای این زنان که، در سکوت، روسری از سر برداشته‌اند بلندترین صدای اعتراضی است که پس از اسفند ۵۷ و تیر ۵۹ در مخالفت با حجاب اجباری به گوش می‌رسد. صدایی که این بار، نه جابه‌جا کردن مرزهای حجاب تعیین‌شده از سوی حکومت، بلکه رفع حجاب را نشانه گرفته، و می‌خواهد انسان بودن و حقوق انسانی زن، بدون پیش‌شرط پارچه‌ای که باید خودش را با آن بپوشاند، به رسمیت شناخته شود.
در مجموع، تمامی این تغییرات  نشانه‌هایی از پوست‌اندازی جنبش زنان و تغییر راهکارهای آن دارد، تغییراتی که البته همچنان نیازمند شناخت و هماهنگیِ بیشتر با تحولات عظیم‌تری است که در بطن جامعه در حال رخ دادن و عمیق‌تر شدن است و مشهودترین نماد آن «دختران خیابان انقلاب» هستند.

۱۳۹۶ اسفند ۲۸, دوشنبه

اعتراض کارگران - پاسخگویی مسئولان با ایجاد ارعاب ، وحشت و سرکوب



این کارگران ۲۵ روز است حقوقشان را مطالبه می کنند اما هیچ مسئولی پاسخگو نیست. کارگران اعتصابی گروه ملی فولاد اهواز دیگر نای ایستادن ندارند، ولی به اعتراض ادامه می‌دهند.. کارگران گرسنه‌اند، مسئولین و علما و... چطور شب سر بر بالین می‌گذارند؟ چطور برای موسسات خصوصی خود از دولت بودجه می‌گیرند؟

به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، در حالی که صبح شنبه کارگران گروه ملی فولاد همانند روزهای گذشته در منطقه کیانپارس اهواز تجمع کرده بودند خودرویی ناشناس وحشیانه به محل تجمع کارگران گروه ملی حمله کرد و چند نفر از کارگران را زیر گرفت گفته می شود وضعیت ۲ تن از کارگران وخیم است.

چندی قبل نیز در اعتراضات دراویش، مشابه این حادثه روی داد. در آن حادثه اتوبوس و خودرویی به میان نیروهای پلیس حمله کرد و گناه آن به گردن معترضان انداخته شد. منابع مستقل از چگونگی این حادثه اطلاعی ندارند و تحقیق در این مورد در محیطی سربسته صورت گرفت که سوالات زیادی را بی جواب گذاشته است .

این قبیل حوادث که در آن ریش و قیچی و همه تحقیقات تنها در اختیار نیرو های امنیتی است و منابع مستقل امکان تحقیق در آنها را ندارند، زنگ خطری است که باید به آن توجه شود و ساده از کنار آن عبور نکرد.

این شیوه جدید از سویی برای ایجاد رعب و وحشت انجام می شود و از سوی دیگر دلیلی برای توجیه و تشدید سرکوب و برخورد خشن با معترضان خواهد بود. سرکوبگران می خواهند با ایجاد فضای هر چند خشن تر، به جای پاسخگویی به اعتراضات به حق مردم، آن را به خاک و خون بکشند و سکوتی قبرستانی را بر مردم تحمیل کنند.

اما تاریخ ثابت کرده که این تلاشی عبث است. در طول تاریخ هیچ گاه ستمدیدگان خشونت را آغاز نکرده اند. خشونت به وسیله ی کسانی پدید می‌آید که ستم می‌کنند.

اسیدپاشی بر روی یک راننده زن در آزادشهر


استان‌وایر- معاون فرماندار شهرستان آزادشهر از مصدومیت یک زن جوان بر اثر اسیدپاشی از سوی افراد ناشناس خبر داد.

غلامرضا قاضوی گفته این زن که در حال رانندگی در محور «خوش ییلاق» بین دو شهر آزادشهر – شاهرود بوده از سوی این افراد با اسید مورد حمله قرار گرفته است.

مهاجمان ناشناس سرنشینان یک خودروی سواری پژو بوده‌اند که با تعقیب این خانم جوان و ایجاد یک تصادف ساختگی٬ اقدام به اسید‌پاشی کرده‌اند.

مهاجمان پس از اسید‌پاشی متواری شده‌اند و این زن جوان نیز با ۴۰ درصد سوختگی در ناحیه گردن به بیمارستان «شهید مطهری» گنبدکاووس منتقل شده است.

 تحقیقات پلیس برای شناسایی و بازداشت عامل یا عاملان اسید پاشی و روشن شدن انگیزه این سوءقصد آغاز شده است.

اسید‌پاشی به روی زنان در ایران از مهرماه سال ۱۳۹۳ و در پی اسید‌پاشی به شش زن در اصفهان٬ حساسیت ویژه‌ای در جامعه ایران پیدا کرده است.

این حساسیت از زمانی افزایش یافت که گزارش‌هایی مبنی بر انگیزه «مذهبی» عاملان حمله با اسید به شش زن در اصفهان منتشر شد و تاکنون نیز هیچ‌یک از عامل یا عوامل این اقدام شناسایی و بازداشت نشدند.

هدف عمده اسید‌پاشی‌ در ایران را زنان جوانی تشکیل می‌دهند که با انگیزه‌های مختلف شخصی یا انگیزه‌های دیگر از سوی عاملان چنین اقداماتی انتخاب و مورد حمله قرار می‌گیرند.

بنا بر اعلام مقام‌های قضایی در ایران، نخستین اقدام به اسیدپاشی در کشور در سال ۱۳۳۴ رخ داده و نخستین قانون برای مقابله با این اقدام هم در سال ۱۳۳۷ به تصویب رسیده است.

۱۳۹۶ اسفند ۲۷, یکشنبه

مصاحبه رادیویی با ابوالحسن بنی صدر ( حجاب اجباری )



سوال ۱ : چرا زنان ایران از داشتن این حق پوشش محروم هستند؟
سوال ۲ : با توجه به کارنامه ۴۰ ساله تاثیر فرهنگ موجود در جامعه چگوته خواهد بود؟
سوال ۳ : ایا راهکاری برای رسیدن به ازادی حق پوشش وجود دارد؟
سوال ۴ : چگونه جنبش زنان میتواند آگاهانه برای مطالبه حق مسلم خود بسترسازی کند؟
سوال ۵ : نفش زنان در ایجاد صلح بین المللی چگونه است؟ و نقش مردان چقدر تاثیر گذار است؟
سوال ۶ : ارزیابی شما از اعتراضات و جنبش اخیر زنان ایران و نقش فعالان خارج ازایران چیست؟

https://soundcloud.com/a-banisadr/banisadr-96-12-19

https://www.youtube.com/watch?v=TJcz4VSn7V8


سی هزار مورد کودک آزاری جسمی و جنسی در حاشیه شهرهای کشور


 با توجه به روند روبه گسترش کودک آزاری در حاشیه شهرها، کارشناس معاونت بهداشتی دانشگاه پزشکی با استناد به آمار مراکز و معاونت‌های بهداشتی وزارت بهداشت، از وقوع ۲۷ هزار و ۵۰۰ مورد کودک‌آزاری اعلام شده به مراکز بهداشتی خبر داد و اعلام کرد که ۳۸ درصد از این موارد برای کودکان مقطع ابتدایی و پیش‌دبستانی رخ داده است. هم‌چنین در سالجاری ۱۴ هزار و ۵۹۹ مورد همسر آزاری نیز به مراکز بهداشتی، درمانی و اورژانس اجتماعی کشور گزارش شده و به ثبت رسیده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، طیبه نظری اعلام کرد: “در سالجاری ۲۷ هزار و ۵۰۰ مورد کودک آزاری از انواع کودک آزاری جنسی، جسمی، عاطفی و غفلت به مراکز بهداشتی درمانی اطلاع رسانی شده است”.

وی با بیان اینکه هرقدر که سن کودک پایین تر باشد به لحاظ جسمانی وابسته تر و وضعیت کودک حادتر است، خاطرنشان کرد: “۳۸ درصد از کودکانی که دچار پدیده شوم کودک آزاری شده اند دانش آموزان مقاطع ابتدایی و پیش دبستانی هستند”.

کارشناس سلامت اجتماعی معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج افزود: “طبق آمار عنوان شده کودک‌آزاری در سنین دبستان و پیش دبستانی، ۲۹ درصد از نوع جسمی و سه درصد هم از نوع جنسی بوده که خانواده ها به خاطر آبرو و نگرانی از امنیت خود حاضر به ارائه گزارش به مراکز بهداشتی نیستند”.

نظری با اشاره به اینکه ۱۲ درصد از موارد کودک آزاری های به ثبت رسیده چند روز بعد از کودک آزاری اول بوده است، تصریح کرد: “چهار و نیم درصد دیگر کودک آزاری ها یک هفته بعد از کودک آزاری اول گزارش شده است”.

وی گفت: “در شش ماهه اول امسال ۱۶ هزار کودک آزاری در مراکز بهداشتی ایران ثبت رسمی شده و متاسفانه این تعداد در پایان سال به ۲۷ هزار و ۵۰۰ مورد رسید”.
کارشناس سلامت اجتماعی معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج از روند روبه گسترش کودک آزاری در حاشیه شهرها اظهار نگرانی کرد و ادامه داد: “متاسفانه کودک آزاری جسمی و جنسی در حاشیه شهرهای کشور تاسف بار و بسیار نگران کننده است”.

نظری افزود: “متاسفانه اغلب حاشیه نشینان و حتی ساکنان شهرها و روستاها در کشور حاضر به همکاری با مراکز بهداشتی جهت معرفی کسانی که اقدام به کودک آزاری می کنند، نیستند درحالیکه همین ها می دانند که افرادی مخفیانه درحال آزار دادن کودکان هستند”.

وی با اشاره به پاسخگو بودن شماره ۱۲۳ اورژانس‌های اجتماعی سراسر کشور، یادآور شد: “در این مراکز کارشناسان روانشناسی فعالیت مستمر دارند و حتی با همکاری دستگاه قضایی و نیروی انتظامی اقدام به درمان افراد آسیب دیده در مراکز بازپروری می کنند”.

کارشناس سلامت اجتماعی معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در بخش دیگری از سخنان خود تعداد روانشناسان و مددکاران مراکز بهداشتی کشور را ۲ هزار و ۵۰۰ نفر ذکر کرد.

نظری گفت: “در سالجاری ۱۴ هزار و ۵۹۹ مورد همسر آزاری نیز به مراکز بهداشتی، درمانی و اورژانس اجتماعی کشور گزارش شده و به ثبت رسیده است”.

۱۳۹۶ اسفند ۲۶, شنبه

هیجده ماه حبس تعزیری برای یک فعال تلگرامی





مهدی کوخیان، فعال تلگرامی، از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب مراغه به ۱۸ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، شعبه اول دادگاه انقلاب مراغه مهدی کوخیان را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «فعالیت تبلیغی به نفع گروه های معاند نظام» به ۱۸ ماه حبس تعزیری محکوم کرده است.

مهدی کوخیان، مدیریت کانال تلگرامی «شهر خبر ملکان» را بر عهده داشت و در آذرماه سال گذشته از سوی پلیس فتای مراغه بازداشت شد.

وی پس از دو دوره اعتصاب غذا در ۲۳ بهمن‌ماه ۹۵، با تودیع قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی موقتاً از زندان مراغه آزاد گردید.
مهدی کوخیان در سال های ۹۱ و ۹۲ نیز از سوی اطلاعات سپاه بازداشت و با اتهامات مشابه به حبس محکوم شده است.

مطابق مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر :

ماده 3: هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.

ماده 9: احدی نمی تواند خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید بشود.
ماده 19: هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد.

رئیس کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا؛ زنان مدافعان حقوق بشر در ایران را آزاد کنید.



به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از فدراسیون جهانی حقوق بشر، رئیس کمیته‌ی حقوق بشر پارلمان اروپا آقای پی‌یِر آنتونیو پانزِری با نگرانی از حبس دو مدافع حقوق بشر زن در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: “من به‌شدت از حبس آتنا دائمی و گلرخ ابراهیمی ایرایی در زندان شهر ری و رفتار ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز با آنها نگران هستم. سازمان‌های معتبر حقوق بشری آنها را زندانی وجدانی می‌دانند. این دو تن به‌خاطر فعالیت صلح‌آمیز حقوق بشری خود حکم‌های طولانی زندان را می‌گذرانند. بنابراین، از دولت‌مردان ایران می‌خواهم فوری و بدون‌قیدوشرط آنها را آزاد کنند”.
آتنا دائمی و گلرخ ابراهیمی ایرایی همچنین باید به‌خاطر ضعف و وضعیت روبه‌وخامت جسمی ناشی از اعتصاب غذای طولانی و بدرفتاری، از جمله آزارها و حمله‌های فیزیکی زندانیان دیگر و پاسداران زندان، باید از مراقبت پزشکی کافی برخوردار شوند. من از اداره‌ی زندان و مسؤولان مربوط می‌خواهم تماس منظم آنها را با اعضای خانواده‌های‌شان، از جمله از طریق ملاقات و تلفن، تضمین کنند و همچنین اقدام‌های فوری برای بهبود شرایط حبس و وضعیت زندان شهر ری را در پیش بگیرند.
گفنی است که آتنا دائمی و گلرخ ایرایی دو کنشگر مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین در حین تحمل دوران محکومیت خود به شکل تبعیدی هستند
همچنین گلرخ ایرایی از تاریخ ۱۴ بهمن‌ماه سال جاری، در اعتراض به تبعید غیرقانونی‌اش اقدام به اعتصاب غذا کرده است. وی از شروع اعتصاب غذا دست‌کم ۱۳ کیلو وزن از دست داده است.

مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر ماده 3: هر کس حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد. ماده 9: احدی نمی تواند خودسرانه توقیف، حبس یا تبعید بشود.

اهمیت نقش زنان در توسعه فرهنگ صلح



 به مناسبت 8 مارس 2018 ( روز جهانی حقوق زن و صلح بین المللی )

نقش زنان در تربیت کودکان بر مبنای عشق و محبت است که این احساس عشق و محبت از مبانی صلح است. از سوی دیگر، حضور زنان در جامعه تنوع ایجاد می‌کند و آنها با خودشان نگرش‌ها و مهارت‌های جدیدی را به همراه می‌آورند. زنان هم در تغییر نگرش ما موثر هستند هم دانش لازم را از زاویه دید خودشان در اختیار ما می‌گذارند. علاوه بر این، حضور زنان به همزیستی مسالمت‌آمیز و درک متقابل کمک می‌کند که اینها هم از مبانی صلح است.
صلح محور اصلی تمام مباحث حقوق بین‌الملل، حقوق بشر و حقوق عمومی است. نهایت حقوق بشر این است که انسان با خود، جامعه و حکومت در صلح باشد. صلح باید ساخته شود و تلاش خاصی برای این موضوع لازم است. بنابراین، اغراق نیست اگر صلح را محور تمام مطالعات علوم انسانی و هدف غایی حقوق بشر بدانیم.

صحبت از صلح ، یعنی حضور زنان
زنان سمبل تحقق حقوق بشر در جوامع هستند . وقتی از برابری جنسیتی و مشارکت زنان در عرصه عمومی کشور صحبت می‌کنیم از حقوق یک گروه مثل سایر گروه‌ها صحبت نکرده‌ایم. صحبت از حقوق زنان، یک درجه متعالی از تحقق حقوق بشر است و حقوق این گروه نمادی برای حقوق همه گروه‌هاست. برابری به‌عنوان مهم‌ترین اصل حقوق بشر هم به معنای منع تبعیض و هم به معنای در اختیار بودن فرصت‌های برابر در عمل است. دو موضوع زنان و صلح درواقع یک موضوع هستند و نمی‌شود از صلح بدون حضور زنان صحبت کرد.

نقش‌آفرینی زنان در پروسه صلح‌سازی و آموزش صلح
ما باید با احترام به تفاوت‌ها و پذیرش آن‌ها همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشیم. حق بر متفاوت بودن یکی دیگر از حقوق بشری است که زنان در این عرصه هم می‌توانند کمک کنند. بدون حضور زنان صحبت از صلح و آموزش آن بی‌معنی است. نقش زنان در تربیت نسل جدید هم بسیار تأثیرگذار است. ما نمی‌توانیم برای تربیت نسل جدید تنها به مدارس تکیه کنیم زیرا مدارس مهارت‌های لازم برای زندگی را به دانش‌آموزان یاد نمی‌دهند. در حال حاضر، نمی‌توان توقع داشت مدارس به آموزش صلح بپردازند مگر این‌که نگرش صحیحی نسبت به صلح به‌وجود بیاید و کتب درسی و برنامه‌های آموزشی از خشونت، تبعیض و بیانات نفرت‌زا دور باشد. زنان اگر در اداره مدارس و تهیه و تدوین کتب درسی وارد شوند می‌توانند در رفع خشونت و تبعیض نقش مؤثری داشته باشند.

زنان باید دیده و شنیده شوند.
جامعه‌ای که به این درک از نقش زنان می‌رسد باید زمینه را برای حضور آن‌ها در همه عرصه‌ها فراهم کند. برای این که از توانایی زنان استفاده شود، ابتدا باید دیده و شنیده شوند و در جامعه مشارکت داشته باشند. ساختارهای قانونی، فرهنگی و سنت‌های کشور ما در حال حاضر باعث شدند  که زنان  دیده و شنیده نشود؛ پس چنین زنی چگونه می‌تواند به تحقق صلح کمک کند؟ در سند توسعه پایدار به برابری جنسیتی اشاره شده و در همه اهداف 17 گانه این سند زنان هم در هدف‌ها و هم در زیرهدف‌ها حضور دارند. ما اگر می‌خواهیم به توسعه پایدار برسیم باید به این اهداف عمل کنیم و برای زنان حقوق و مسؤولیت‌ها و نحوه مشارکت تعریف شده است. اگر ساختار قانونی ما برای دیده و شنیده نشدن زنان و عدم مشارکت آن‌ها باشد، جامعه به صلح پایدار نمی‌رسد. اگر سیستم حقوقی کشور نسبت به زنان تبعیض‌آمیز باشد، صحبت از صلح بی‌معناست زیرا گروه مورد تبعیض احساس آرامش نمی‌کنند و طبیعتاً در پروسه صلح‌سازی هم نقش ایفا نمی‌کنند. در حوزه اقتصاد هم در کشور ما زن به‌عنوان نماینده خانواده در امور اقتصادی نمی‌تواند بسیاری از کارها را انجام دهد و حتی گاهی وقتی زنی می‌خواهد وام بگیرد باید شوهر او به بانک مراجعه کند و امضا دهد. از سوی دیگر، زنان ایرانی که شوهران افغان دارند هویت بچه‌هایشان به‌رسمیت شناخته نمی‌شود اما اگر این زنان می‌توانستند تابعیت خود را به فرزندانشان منتقل کنند، وضعیت بهتر بود. همه این مسایل، در نسبت زنان و صلح چالش ایجاد می‌کند.

باید تشکل‌های مدنی از صلح‌سازان به وجود بیاید.
فقر یکی از موانع صلح است و اگر در جامعه فقر وجود داشته باشد، صلح ایجاد نخواهد شد. همچنین، در جامعه‌ای که خشونت زیاد باشد، صلح معنا پیدا نمی‌کند. باید تشکل‌های مدنی از صلح‌سازان به‌وجود بیاید و این تشکل‌ها در قالب شبکه‌هایی فعال شوند و کار را در حوزه‌های مختلف پیش ببرند. صلح توسط زنان در خانواده و جامعه پایدار خواهد بود چون درک و احترام متقابل، دوستی، محبت، تسامح، مدارا و تعادل را به همراه دارد.
یک‌سری الگوها و کلیشه‌های سرکوب‌گر در طول تاریخ به‌وجود آمده و جزو شناخت ما شده‌اند و این کلیشه‌ها در خود زنان هم وجود دارند. امروز دنیا از این صحبت می‌کند که تعدادی از کرسی‌های پارلمان به زنان اختصاص داده شود اما اگر خود زنان در هر حوزه‌ای، به زنان رأی دهند، زنان پیروز خواهند شد. یکی از کانون‌های اصلی برای آموزش شهروندی، آموزش مسؤولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی و صلح‌محوری خانواده است و باید خانواده را تکریم کرد اما نباید نقش زنان را تنها به خانواده محدود کنیم.

تأثیر تغییرات اقلیمی در حوزه زنان و صلح
در بسیاری از روستاهای دورافتاده مخصوصاً در مناطقی که خشکسالی است و مردان به دلیل بیکاری مجبور به مهاجرت هستند، وظیفه اصلی تأمین معاش و تربیت بچه‌ها به دوش زنان است. بسیاری از این زنان روزانه برای تهیه آب رفت‌وآمد می‌کنند و آب را با خود حمل می‌کنند. این حمل هر روزه آب تغییراتی را در فیزیک این زنان ایجاد کرده است و گاهی این زنان در معرض تعرض قرار می‌گیرند. درواقع، این تغییرات اقلیمی روی زنان تأثیر گذاشته و صلح را با مشکل مواجه کرده است. همه این موضوعات به‌هم پیوسته هستند و اگر زن را بخواهیم صرفاً به خانواده محدود کنیم، در حق او جفا شده است.
هم حضور و هم مشارکت زنان در ایجاد صلح مؤثر است اما مشارکت نیاز به ساختار دارد. حضور ممکن است صرفاً وجهه نمایشی داشته باشد اما مشارکت معنادار و با قصد و اراده است و می‌خواهیم که زنان در پروسه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری نقش‌آفرینی کنند و مؤثر باشند. اما اگر این ساختارها، شبکه‌هایی که زنان را پرورش می‌دهند و احزابی که زنان را معرفی می‌کنند وجود نداشته باشند، حتی اگر زنان به مقام وزارت هم برسند اعتماد به نفس لازم را نخواهند داشت و حضور آن‌ها صرفاً نمادین خواهد بود. البته، این جنبه نمادین هم مؤثر است اما باید از حالت نمایشی بیرون بیاید و زنان مشارکت مؤثر داشته باشند. ما فاصله زیادی تا رسیدن به این مرحله داریم و اگر می‌خواهیم این ساختارها به‌وجود بیایند، باید شبکه‌های زنان ایجاد شوند.

ضرورت توجه رسانه‌ها به توسعه روح مادرانگی
شاید در جامعه حضور داشته باشیم اما آیا این حضور به تأثیرگذاری می‌انجامد؟ اگر رسانه‌ها تجلی‌گاه آرام‌بخشی زنان نیستند به این دلیل است که در زیرساخت آن‌ها این نگرش وجود ندارد. در حوزه آرام‌بخشی زنان اگر رسانه را به‌عنوان یک نظام نشانه‌شناسی تصویر کنیم و رسانه بخواهد مولد آرام‌بخشی باشد، باید به زن به‌عنوان بال دوم برای پریدن توجه شود. فضیلت صلح در زن به‌عنوان زندگی تجلی پیدا می‌کند و اگر رسانه به این باور نرسد، پیامی که مطرح می‌کند ابتر و یا حتی ضد پیامی خواهد بود که قصد ارایه آن را داشته است.  اگر تعریف صلح، فضای عاری از کشمکش باشد، رسانه‌ها باید به توسعه روح مادرانگی توجه کنند. اما رسانه‌ها بیشتر به زن به‌عنوان یک گونه نگاه می‌کنند. رسانه‌ها قائل به قابلیت‌های زنان در حوزه آرام‌بخشی هستند اما محل اتهام رسانه‌ها این است که چگونه اجازه دهیم این کار را انجام دهند؟ آیا زنان اجازه حضور مدیریتی دارند؟ البته در اینجا  مسأله اجازه نداشتن زنان مطرح است نه توانایی نداشتن آن‌ها.

زن برای توسعه صلح باید تبدیل به یک رسانه شود.
ما اسیر واژه‌ها هستیم و وقتی از روح مادرانگی صحبت می‌کنیم ذهنمان به سمت جنسیت و مادر خانه بودن می‌رود اما منظور از روح مادرانگی، روح مدارا، همان چیزی است که در فرهنگ اساطیر ما وجود دارد و آن روح مراقبت و تمایز و تشخصی است که در زنان وجود دارد. وقتی از تناسب صحبت می‌کنم به این دلیل است که نباید از حیطه تعادل خارج شویم. باید در وجوه بشری و انسانی به تعادل برسیم و این به معنای خردورزی است. خرد جمعی و سرمایه اجتماعی باید در جامعه ما وجود داشته باشد و سرمایه اجتماعی ما بپذیرد که زن می‌تواند کار را انجام دهد و هویت دارد.

مرکز ثقل قدرت جامعه، زن است.
اهمیت زن امروز کشف نشده بلکه از همان دوره غارنشینی به این موضوع پی بردند و ما در مورد آن‌چه کشف شده دوباره بحث می‌کنیم. مرکز ثقل قدرت جامعه، زن است. هرکس زنان را در کنترل داشته باشد می‌تواند جامعه را کنترل کند. زن عین قدرت است و می‌خواهند او را تحت کنترل خود درآورند اما این مسأله را هیچ‌وقت در ادبیات، اسطوره‌ها و... اعلام نکردند چون رمزگشایی می‌شد و دیگر نمی‌توانستند آن را کنترل کنند. برای کنترل زنان باید داستان‌های دیگری سر هم می‌کردند که زنان ترسو و ضعیف هستند و صدها خرافه تولید کردند تا ذخایر فرهنگی غنی شکل بگیرد و او را به‌عنوان کارخانه تولید سرباز برای قدرت به‌شمار آوردند. بنابراین، پتانسیل‌های زن را به او یادآوری نکردند. بعدها زن در فرآیند زمان به این باور رسید که باید مطیع و تحت سلطه باشد و این مسایل را درونی کرد تا بتواند با سلطه هم‌نوایی داشته باشد.
ساختار انسانی روابط کج و معوج شده است. اما باید توجه کنیم که تفاوت در خلقت زن و مرد بر مبنای حکمت بوده و این تفاوت نباید مبنای تفوق یکی بر دیگری باشد بلکه باید هم‌افزایی وجود داشته باشد. انسان اولیه آن ساختار را فربه کرد تا به امروز ما رسید اما امروز اثبات توانایی زن کاری بی‌معناست چون زن از ابتدا توانا بوده است. تکنولوژی مدرن و تمدن کنونی می‌توانست در قرن اول یا پنجم میلادی به‌وجود بیاید اما علت این‌که این اتفاق نیفتاد، فقدان حضور و مشارکت زنان در جامعه بود.

نیمکره زنانه بشریت آسیب دیده است .
به گفته سعدی : بنی‌آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند؛ اگر اعضای یک پیکره باشیم پس یک نفر هستیم و یک هویت واحد داریم. یک مغز دو نیمکره دارد که با وجود کارکردهای متمایز، مکمل یکدیگر هستند و وقتی با هم به‌صورت متعادل کار می‌کنند انسان سالم است. بشریت هم نیمکره زنانه و مردانه دارد اما نیمکره مردانه بیشتر از نیمکره زنانه کار کرده است. درواقع، نیمکره مردانه فعال‌تر بوده و ورزیده شده اما نیمکره زنانه به حاشیه رانده شده و در تاریک‌خانه جهل و ستم جنسیتی و طبقاتی نتوانسته خود را بروز دهد. پس نیمکره زنانه آسیب‌ دیده و نتوانسته به اندازه نیمکره دیگر رشد کند.
نیمکره زنانه کارکردهایی دارد که در نیمکره مردانه کمتر دیده می‌شود. یکی از این کارکردها، قابلیت تولید و بازآفرینی صلح است چون ظرافت‌هایی در هستی زن به کار رفته که قابلیت تخصصی صلح‌آفرینی را در نیمکره زنانه مغز بشریت بیشتر می‌کند. علت این‌که در تاریخ به جز برهه‌های کوتاهی همیشه جنگ وجود داشته، به عدم فعالیت و عدم استفاده از ظرفیت‌های نیمکره زنانه مغز بشری برمی‌گردد. اگر در طول تاریخ، زنان در جامعه مشارکت داشتند، بشریت صلح را زودتر کشف می‌کرد و جنگ تبدیل به ارزش نمی‌شد. این مسأله بشریت را ناقص‌الخلقه کرده و تبدیل به موجود عقب‌مانده ذهنی شده که بخشی از مغز او کار نمی‌کند. این وضعیت که جنگ در جهان مسلط شده تاوان سلطه‌طلبی جنس مرد است.

جنسیت، هویت ثانویه و برای هم‌افزایی دو جنس است .
باید از مکاتب و تئوری‌های مختلف درباره زن به‌صورت موشکافانه سؤال بپرسیم. اگر آن مکتب توانست تصویر انسانی و عقلانی از زن ارایه دهد، می‌توانیم به بقیه استدلال‌های او هم توجه کنیم اما اگر تلقی آن مکتب از زن همان تلقی ناقص تاریخی است، سایر منویات آن مکتب ارزش پرداختن ندارد؛ چون وقتی مسأله زن حل نشود امیدی به حل مسایل دیگر وجود ندارد. انسانیت اصل است اما جنسیت، هویت ثانویه و برای هم‌افزایی دو جنس است.

صلح و زبان مادری
زن هویت بشری هم‌تراز با مرد دارد . صلح زبان مادری است چون وقتی زن مرکز ثقل جامعه است و بخواهیم جامعه را بازسازی کنیم باید از مادر و زن شروع کنیم. حدود 70 درصد از شخصیت و هویت افراد تا قبل از 10 سالگی شکل می‌گیرد که حدود 7 سال از این زمان بچه در خانه است و بیشترین ارتباط را با مادر دارد و بیشترین مسایل را از مادر یاد می‌گیرد. این مادر اگر زبان صلح و مدارا داشته باشد و با تربیت صلح‌گرا آشنا باشد، می‌تواند صلح را به فرزندش آموزش دهد و نسل‌هایی به‌وجود بیاورد که با صلح به‌مثابه زبان مادری آشنا باشند.
راهبرد صلح باید با مقدمات و تمهیداتی همراه باشد. من در این‌جا پیشنهاداتی در این حوزه مطرح می‌کنم که این پیشنهادات عبارتند از: تدوین استراتژی‌های صلح پایدار، تخصیص جایگاه ویژه به زنان در مطالعات و تدوین راهبردهای صلح در سمت مدیر، سیاست‌گذار، مجری و ارزیاب پروژه‌های صلح، به‌رسمیت شناختن نقش راهبری زنان، آموزش عمومی استراتژی صلح به زنان و مادران، در نظر گرفتن جایزه ملی صلح برای فعالان علمی، فرهنگی و مدنی صلح در ایران،

هنجارها و استانداردهای جهانی
شماری از هنجارها و استانداردهای بین‌المللی مرتبط با زنان، صلح و امنیت بین‌المللی است. برخی از اهم هنجارها و استانداردهای بین‌المللی مرتبط با موضوع زنان، صلح و امنیت بین‌المللی عبارت‌اند از:

1.         قطع‌نامه 1325 شورای امنیت
قطع‌نامه 1325 شورای امنیت در سال 2000 به تصویب رسید. این قطع‌نامه به‌عنوان یک چارچوب قانونی و سیاسی در مورد نقش زنان در حفظ صلح و امنیت بین‌المللی موردتوجه است. در این قطع‌نامه بر لزوم و اهمیت مشارکت زنان در فرآیند تحقق صلح و امنیت بین‌المللی ازجمله مذاکرات حفظ صلح و امنیت بین‌المللی، عملیات حفظ صلح، ارائه کمک‌ها و مساعدت‌های بشردوستانه و عملیات بازسازی و برقراری صلح و اعاده وضعیت به حالت سابق تأکید شده است.

2.         قطع‌نامه 1820 شورای امنیت بین‌المللی
در سال 2008، شورای امنیت ملل‌متحد قطع‌نامه 1820 را به تصویب رساند. این قطع‌نامه اولین قطع‌نامه‌ای است که منع خشونت جنسی علیه زنان را به‌عنوان یک تاکتیک و شیوه نظامی و جنگی را منع کرده است. در این قطع‌نامه ارتکاب خشونت جنسیتی علیه زنان به‌عنوان یک موضوع مربوط به صلح و امنیت بین‌المللی به رسمیت شناخته‌شده است.

3.         قطعنامه 1888 شورای امنیت
قطع‌نامه 1888 شورای امنیت ملل‌متحد در سال 2009 به تصویب رسید. این قطع‌نامه در مورد ارتکاب خشونت جنسیتی علیه زنان در وضعیت مخاصمات مسلحانه است.

4.         قطع‌نامه 1889 شورای امنیت
قطع‌نامه 1889 شورای امنیت در سال 2009 به تصویب رسید. این قطع‌نامه بر لزوم اجرای قطع‌نامه 1325 تأکید می‌کند. در این قطع‌نامه بر لزوم جریان‌سازی جنسیتی برای ارتقای مشارکت زنان در فرآیند حفظ صلح و امنیت بین‌المللی تأکید شده است. هم‌چنین بر ضرورت مشارکت زنان در فرآیند تصمیم‌سازی برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی تأکید شده است.

5.         قطع‌نامه 1960 شورای امنیت
قطع‌نامه 1960 شورای امنیت در سال 2010 به تصویب رسید که مقرر می‌کند که باید یک سیستم پاسخ‌گوبودن و مسئولیت‌پذیری در رابطه با ارتکاب خشونت جنسیتی علیه زنان وجود داشته باشد. در این قطع‌نامه از دولت‌ها درخواست شده است که آمار و اطلاعات لازم در خصوص ارتکاب خشونت جنسیتی علیه زنان را به شورای امنیت ارائه دهند.

6.         قطع‌نامه2106 شورای امنیت
شورای امنیت ملل‌متحد در سال 2013 مبادرت به صدور قطع‌نامه 2106 کرد. در این قطع‌نامه به‌طور جزئی‌تر به عملیات اجرایی در مورد طرف‌های مخاصمات مسلحانه در مورد مقابله با ارتکاب خشونت جنسی علیه زنان و مقابله با بی‌کیفری مرتکبان خشونت، پرداخته است.

7.         قطع‌نامه 2122 شورای امنیت
شورای امنیت ملل‌متحد در سال 2013 مبادرت به صدور قطع‌نامه 2122 کرد. در این قطع‌نامه مقرر شده است که زنان در فرآیند تحقق صلح، بازسازی و اعاده وضعیت به حالت سابق در کشورهای درگیر مخاصمات مسلحانه مشارکت کنند. در این قطع‌نامه درخواست شده است که شورای امنیت با قید فوریت مبادرت به تشکیل یک گروه کاری در مورد بررسی آثار جنگ و مخاصمات مسلحانه بر زنان کند. هم‌چنین در این قطع‌نامه بر لزوم ارائه کمک‌ها و مساعدت‌های بشردوستانه برای زنان قربانی خشونت جنسی در جریان مخاصمات مسلحانه تأکید کرده است.

8.         اعلامیه و برنامه عمل پکن
اعلامیه و برنامه عمل پکن که در سال 1995 به تصویب رسید به‌طور خاص به موضوع زنان و مخاصمات مسلحانه به‌عنوان یکی از اولویت‌های دوازده‌گانه در حوزه زنان پرداخت. در این اعلامیه بر ضرورت مشارکت زنان در فرآیند پیش‌گیری از ارتکاب مخاصمات مسلحانه تأکید شد. هم‌چنین بر لزوم حمایت از زنان در جریان مخاصمات مسلحانه نیز تأکید گردید.

راهکارهای عملی برای ارتقای مشارکت زنان در فرآیند حفظ صلح و امنیت بین‌المللی
تجربیات وقوع مخاصمات مسلحانه گسترده در دهه‌های اخیر، حاکی از آن است که وقوع جنگ و مخاصمات مسلحانه گروه‌های مختلف اعم از کودکان، زنان، مردان و سال‌خوردگان را تحت‌تأثیر قرار داده است. توجه به آثار متفاوت مخاصمات مسلحانه بر زنان، سبب شده است که اقداماتی در عرصه بین‌المللی در رابطه با موضوع زنان، صلح و امنیت بین‌المللی اتخاذ شود.
موضوع زنان، صلح و امنیت بین‌المللی خصوصاً با توجه به روند دولت‌های متخاصم در دهه‌های اخیر مبنی بر استفاده از ارتکاب اشکال مختلف خشونت جنسی علیه زنان و دختران به‌عنوان یک تاکتیک و ابزار نظامی، این ضرورت را ایجاب کرده است که اصلاحات و اقداماتی در چارچوب ساختارهای کنونی حفظ صلح و امنیت بین‌المللی برای ارتقای مشارکت و نقش‌پذیری زنان و حمایت از زنان صورت گیرد. یکی از راهکارهایی که در این ‌ارتباط ارائه ‌شده است، ارتقای حساسیت‌های جنسیتی در خصوص مخاصمات مسلحانه است. در کشورهای مختلف که در سال‌های اخیر درگیر مخاصمات مسلحانه بوده‌اند؛ ازجمله رواندا، هائیتی و لیبریا، با همکاری نهاد زنان ملل‌متحد اقداماتی برای ارتقای مشارکت زنان در فرآیند حفظ صلح و امنیت بین‌المللی اتخاذشده است. به‌طور نمونه می‌توان به اقداماتی نظیر ایجاد کمپین‌هایی در رابطه با موضوع زنان، صلح و امنیت بین‌المللی در کشورها، ایجاد کمیته‌های تخصصی برای حمایت از زنان و ایجاد صندوق‌های امانی برای زنان قربانی خشونت جنسی می‌توان اشاره کرد.
ما فعالان حقوق بشر خواهان  پررنگ شدن نقش زنان در روند صلح  و رفع منازعات  هستیم .
ما  فعالان حقوق بشر خواهان اراده و تعهد جدی دولت برای اوردن صلح و در نظرگرفتن قطعنامه 1325 شورای امنیت مبنی بر سهم دادن به زنان در تلاشهای صلح و مصالحه و تلاش گسترده برای تامین امنیت و مبارزه با خشونت علیه زنان، هستیم .

۱۳۹۶ اسفند ۱۸, جمعه

گزارش صوتی مصاحبه با سید ابوالحسن بنی صدر به مناسبت روز جهانی زن 8 مارس 2018

گزارش صوتی مصاحبه با سید ابوالحسن بنی صدر به مناسبت روز جهانی زن ( ۸ مارس ۲۰۱۸ )

این برنامه روز پنجشنبه 8 مارس 2018 به مناسبت روز جهانی زن ( ساعت 18 بوقت اروپا ) با موضوع (حجاب اجباری و اعتراض نمادین زنان و دختران در روزهای اخیر) با دعوت از سید ابوالحسن بنی صدر ( بعنوان میهمان )  و با اجرای مریم مرادی ( فعال حقوق بشر ) بصورت میزگرد رادیویی برگزار گردید.

 علاقه مندان میتوانند این گزارش را از فایلهای زیر دریافت نمایند.



دریچه ای رو به اگاهی (حجاب اجباری و اعتراض نمادین زنان و دختران)

حق انتخاب نوع پوشش، یکی از اولین و پایه ای ترین حقوق انسانها است اما چرا زنان ایران از داشتن این حق محروم هستند ؟
واژه‌هایی مانند حجاب اجباری، بدحجابی و چندین واژه ساخته  شده  برای نیمی از جمعیت  جامعه ایران چه مقصودی را دنبال می‌کند؟
حجاب  برای زنان ایران  با چه اهدافی به اجبار تبدیل شد ؟

چرا جمهوری اسلامی از آغاز شکل‌گیری‌اش تا امروز،هیچ انعطافی نسبت به مقوله حجاب نشان نداده و حتی هزینه‌های زیادی صرف ترویج دیدگاه‌های رسمی‌اش مبتنی بر فقه سنتی کرده است ؟
تهیه و تولید برنامه  : کمیته آموزش و پژوهش - کانون دفاع از حقوق بشر در ایران 

میهمان برنامه : دکتر ابوالحسن بنی صدر ( نخستین رئیس جمهوری ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷)

با اجرای : مریم مرادی ( فعال حقوق بشر )

https://www.youtube.com/watch?v=QXftnKNo_yQ&t=1215s

دریچه ای رو به اگاهی (جنبش زنان ایران ، دستاوردها و چالشها)

با وجود مشکلاتی که جنبش زنان در ایران دارند ایا توانسته است در جهت کسب مطالبات و اهداف خود گام بردارند؟
ایا جنبش زنان در ایران دستاوردهایی در زمینه تاثیر گذاری بر توده مردم با دولت داشته است؟
عوامل تقویت کننده و محدود کننده محیطی بر جنبش زنان در جامعه ایرانی کدامند؟
جنبش زنان فعال خارج از کشور چقدر بر نتیجه بخشی و دریافت مطالبات زنان در داخل کشور تاثیر گذار خواهد بود؟

تهیه و تولید برنامه : کمیته آموزش و پژوهش - کانون دفاع از حقوق بشر در ایران

میهمانان برنامه :
 بانو رضوان مقدم - فعال حقوق بشر و حقوق زنان
 دکتر فرح دوستدار - محقق و نویسنده

با اجرای : مریم مرادی ( فعال حقوق بشر )

https://www.youtube.com/watch?v=NILAef7TtI0&t=888s

۱۳۹۶ اسفند ۱۶, چهارشنبه

تاریخچه ای برای یاداوری ( آنچه باید بیاموزیم )



يکی از روزهایی كه مردمان مترقی جهان ، جشن می گیرند  و از آن  بعنوان  روز خوب  و  فر خنده یاد می كنند، روز هشتم مارس يا هفدهم اسفند است.   

در يک چنين روزی  يعنی  روز ۸ مارس ۱۸۷۵  زنان كارگر كارخانجات نساجی در شهر نیویورك برای بهبود شرایط كارشان  و در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد شان ، دست به تظاهرات زدند. این حركت به درگیری  قهر آمیز با  پلیس آمريکا  انجامید  و پلیس بطور وحشیانه به تطاهرات  حمله کرد  و آنرا سركوب نمود. عده ای  از زنان  تظاهر كننده  زخمی  و دستگیر شدند. اين مسئله باعث شد که  زنان کارگر ديگر هم  کم کم به حقوق انسانی خود آگاهی پيدا کنند .  و سعی کنند که راه  آنها  را ادامه بدهند . حركت اعتراضی هر سال به  حالت آشكار و یا مخفی در کارخانه های مختلف  ادامه پیدا کرد.  روز  ۸  مارس ۱۹۰۷ مجددا  زنان  نساج آمریكا  با خواست ۱۰ ساعت كار روزانه  دست  به  تظاهرات  می زنند  كه این بار هم  تظاهرات آنها با سركوب پلیس روبرو می گردد و به دستگیری بسیاری از زنان منجر می شود. در این تظاهرات عده ی زیادی از مردان كارگر و زنان طبقات دیگر جامعه  نیز شركت می كنند. در سال  ۱۹۰۸  حزب سوسیالیست آمریكا به تشكیل كمیته ملی زنان برای  كمپین  حق  رأی  زنان  در انتخابات اقدام می كند و در مارس همان سال كارگران زن بافنده سوزنی با خواست ممنوع  كردن  كار برای  كودكان و كسب حق رأی زنان درنیویورك تظاهرات می كنند.  رویدادهای ۸ مارس همان سال سبب گردید كه در سال بعد یعنی سال ۱۹۰۹ این روز بعنوان نخستین روز ملی زنان در آمریكا  تثبیت شود.

این روز كم كم به روز مخالفت زنان كارگر  با  دولت  و كارفرمایان سرمایه دار ،  برای بهبود شرایط كار و کسب  حقوق اجتماعی  برای كل زنان  در سراسر دنیای صنعتی ،  تبدیل می گردد.

در  کنگره ی   بین المللی سوسیالیستها  كه در  سال ۱۹۱۰ در كپنهاگ  دانمارك  برگزار گردید ، 
" كلارا  زتكین "  زن سوسیالیست  از حزب سوسیال دموكرات آلمان ۸ مارس را بعنوان روز جهانی مبارزه زنان پیشنهاد می كند.  کنگره این پیشنهاد را تصویب میكند.   یك میلیون زن سوسیالیست و كارگر و دیگر اقشار اجتماعی همراه مردان  خواهان حقوق سیاسی ـ اجتماعی برابر برای همه زنان و مردان شدند . آنها  در ۸ مارس  سا ل ۱۹۱۱ در كشورهای آلمان ،  دانمارك ، سویس  و استرا لیا  تظاهراتی بر پا می کنند .  و با  جشن  و سخنرانی  ، خواهان  حق رأی ، حق كار و آموزش حرفه ای برای زنان شدند. در همین سال  در روسیه و چین هم  تظاهراتی به مناسبت ۸ مارس بر گزار شد   در مدتی كمتر از یك هفته از ۸ مارس  در آتش سوزی  " تریانكل"  در شهر نیویورك  به خاطر  نبود دستگاههای امنیتی  و  بدی  شرایط  كار، ۱۴۹ زن  كارگر جان باختند.  همين موضوع باعث شد که  تظاهرات ۸ مارس سال بعد  به طور وسیعی در سراسر دنیای  متمدن برگزار شود  و بدی شرايط کار، مورد اعتراض  قرار گيرد  و محكوم گردد.

با شروع  جنگ جهانی اول ، ميليونها مرد به جبهه ها گسيل شدند .  زنان سوسیالیست در این سالها تظاهرات ۸  مارس را بر علیه جنگ   و كشتار  و خرابی ناشی از آ ن برگزار کردند.

در ۸  مارس ۱۹۱۷ در روسیه زنان علیه افزایش قیمت ها، تعطیلی كارخانجات و اخراج  كارگران دست به تظاهرات زدند. این تظاهرات در رویداد انقلاب فوریه همان سال  در روسیه  تأثیر  زیادی داشت.

در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه ۶۰ روز جهانی زن  جلوه  چندانی  نداشت .  چون  زنان توانسته بودند  به  مقدار زيادی از خواستهای خود دست يابند.  با  رشد جنبش زنان در دهه ۶۰ این روز هم بار دیگر اهمیت یافت.  سال ۱۹۷۵ از طرف سازمان ملل متحد ، سال بین المللی  زنان اعلام  شد  و دو سال  بعدتر یعنی سال ۱۹۷۷ یونسكو ۸ مارس را  به عنوان  روز جهانی زن،  به رسمیت شناخت. از آن روز به بعد ، در چنين روزی مردان به زنان گل  يا هديه تقديم می کنند  و بدينوسيله از مبارزات انسانی  زنان  قدردانی می کنند. 


در  سالهای  اخیر با  توجه  به شرایط  نا بسامانی  كه  برای  زنان در سراسر جهان و بویژه  برای زنان كارگر در كشورهايی  با حكومت دینی ، ایجاد شده است،  روز جهانی زن  می رود  تا  همان جایگاه اولیه خود ،  كه دفاع  از  شرایط بهتر كاری  و حقوق اجتماعی زنان می باشد را بدست آورد.
هشت مارس برابر با هفدهم اسفند روز جهانی زن است. زنان در طول تاریخ همواره برای آزادی و برخورداری از حقوق برابر با مردان مبارزه کرده و می کنند. یکی از آخرین نمونه های آن مبارزه علیه حجاب اجباری است که در کشور ما جریان دارد.


  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...