۱۳۹۴ اسفند ۶, پنجشنبه

اهمیت آموزش زبان مادری

مریم مرادی
 تاريخچه پيدايش روز جهاني زبان مادري به حركتهاي دانشجويان دانشگاه‌هاي بنگلادش در سال 1952 برمي‌گردد. زماني كه تعداد زيادي از دانشجويان بنگالي در اعتراض به تحميل زبان اردو به عنوان زبان رسمي‌و ديواني در بنگلادش (پاكستان شرقي آن زمان) توسط دولت پاكستان در محوطه دانشگاه داكا توسط ماموران دولت پاكستان به رگبار بسته شدند. دانشجويان با هدف به رسميت شناساندن زبان مادري مردم سرزمين‌شان يعني زبان «بنگلا» يا «بنگالي» اقدام به تظاهرات وسيع کردند. زبان رسمي‌كه در مدارس و دانشگاه‌هاي بنگلادش در آن زمان تدريس مي‌شد زبان پاكستاني (اردو) بود. تظاهرات گسترده دانشجويان و اساتيد دانشگاه داكا در روزهاي 21 و 22 فوريه سال 1952 اتفاق افتاد و ماموران دولت پاكستان در تيراندازي به دانشجويان و اساتيد دانشگاه تعدادي از آنان از جمله ابوالبركت استاد دانشگاه داكا، رفيع الدين احمد دانشجو، شوفير رحمان كارمند عاليرتبه دادگاه عالي بنگلادش را كشتند. اما ايستادگي و مقاومت دانشجويان، اساتيد دانشگاهها و فعالان فرهنگي بنگلادش باعث شد كه در سال 1956 مجدداً زبان بنگالي به رسميت شناخته شد. تداوم مبارزات مردم و فعالان سياسي و فرهنگي باعث شد كه در سال 1971 بنگلادش از پاكستان جدا و استقلال پيدا كند.
پس از استقلال، مراسم روز ملي زبان مادري در بنگلادش همه ساله در 21 فوريه با شكوه خاص برگزار مي‌شد تا اينكه در 17 نوامبر 1999 سازمان آموزشي، علمي‌و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) پيشنهاد رسمي‌كشور بنگلادش براي اعلام 21 فوريه به عنوان «روز جهاني زبان مادري» را پذيرفت و 188 كشور عضو يونسكو از جمله جمهوري اسلامي‌ايران به آن راي داده و آنرا تائيد كردند.
 پس از آن براي اولين بار مراسم روز جهاني زبان مادري در فوريه سال 2000 در پاريس با حضور نمايندگان كشورهاي مختلف جهان، زبان شناسان و دبير كل سازمان يونسكو برگزار شد.
زبانها عامل ارتباط، ادراك و تامل بوده و ترسيم‌كننده مسيري هستند كه خط واصل گذشته، حال و آينده است. انسانها در مناطق جغرافيايي مختلف با گذشته و تاريخ خاص خويش زاده مي‌شوند و ارزشها، آداب و رسوم و بايد و نبايدهاي مختلف و شيوه‌هاي زندگي به تناسب و تدريج از طريق زبان به آنها آموخته مي‌شود.
امروزه در سطح جهان بيش از 6000 گونه زباني مختلف وجود دارد كه اين زبان‌ها در طول تاريخ و در يك جغرافياي خاص بوجود آمده اند. اين تنوع و تعدد زياد زباني بيانگر توانايي انسان براي ايجاد ابزار ارتباط است. اما در عصر ارتباطات و دهكده جهاني فقط چند زبان بصورت جهاني در آمده اند. در حاليكه خطر نابودي و از بين رفتن برخي از گونه‌هاي زباني مخصوصاً زبانهايي كه توسط جمعيت‌هاي كمتر و بي قدرت مورد استفاده هستند، وجود دارد. در مقام مقايسه وقتي كه زيست شناسان با صرف وقت و هزينه‌هاي هنگفت سعي و تلاش دارند تا نسل فلان جانور يا يك گياه خاص را از خطر انقراض و نابودي محافظت كنند، آيا شايسته نيست كه اين حساسيت درمورد زبانها، كه ميراث بشري و حاوي و حامل مجموعه‌اي از ارزشها و نگرشهاي انسانها در طول تاريخ هستند، توسط فرهنگ شناسان به كارگرفته شود؟!
بخش اعظم هر فرهنگي پيامد وجود يك زبان خاص در يك جغرافياي مشخص است و زبان اولين و مهمترين شاخص تعريف قوميت و تمايز يك قوم از ساير اقوام است. بنابراين مي‌توان گفت «زبان» فرهنگ ساز است.

زبان مادري نخستين زباني است كه نوزاد از بدو تولد با آن سروكار دارد و وقتي كه در آغوش پر مهر و محبت مادر شير مي‌خورد آنرا مي‌شنود. دقيقاً به همين دليل عنوان «زبان مادري» به خود گرفته است. اين زبان اولين زباني است كه هر انسان در دوران زندگي خود ياد مي‌گيرد. زبان مادري هويت انسان را شكل مي‌دهد و حامل فرهنگ گذشته و گذشتگان به ما و ما به آينده و آيندگان است. عواطف و احساسات، انديشه‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌ها به بهترين شكل و با خلوص كامل توسط زبان مادري به هر فرد منتقل و در بسياري از موارد زبان مادري تنها ابزار موجود براي انتقال مفاهيم مذكور است، به همين دليل است كه نيـچـه فيلسوف آلماني گفته است كه «ترجمه لفظ به لفظ زبان خيانت است».‌هايدگر ديگر فيلسوف آلماني مي‌گويد «زبان مادري قلب احساس و الهام انسان است . بنابراين كساني كه با زبان مادري در مي‌افتند در واقع با عميق ترين جنبه هويتي انسان مبارزه مي‌كنند و پيروز نخواهند شد».
اهمیت آموزش زبان مادری
مریم مرادی
 تاريخچه پيدايش روز جهاني زبان مادري به حركتهاي دانشجويان دانشگاه‌هاي بنگلادش در سال 1952 برمي‌گردد. زماني كه تعداد زيادي از دانشجويان بنگالي در اعتراض به تحميل زبان اردو به عنوان زبان رسمي‌و ديواني در بنگلادش (پاكستان شرقي آن زمان) توسط دولت پاكستان در محوطه دانشگاه داكا توسط ماموران دولت پاكستان به رگبار بسته شدند. دانشجويان با هدف به رسميت شناساندن زبان مادري مردم سرزمين‌شان يعني زبان «بنگلا» يا «بنگالي» اقدام به تظاهرات وسيع کردند. زبان رسمي‌كه در مدارس و دانشگاه‌هاي بنگلادش در آن زمان تدريس مي‌شد زبان پاكستاني (اردو) بود. تظاهرات گسترده دانشجويان و اساتيد دانشگاه داكا در روزهاي 21 و 22 فوريه سال 1952 اتفاق افتاد و ماموران دولت پاكستان در تيراندازي به دانشجويان و اساتيد دانشگاه تعدادي از آنان از جمله ابوالبركت استاد دانشگاه داكا، رفيع الدين احمد دانشجو، شوفير رحمان كارمند عاليرتبه دادگاه عالي بنگلادش را كشتند. اما ايستادگي و مقاومت دانشجويان، اساتيد دانشگاهها و فعالان فرهنگي بنگلادش باعث شد كه در سال 1956 مجدداً زبان بنگالي به رسميت شناخته شد. تداوم مبارزات مردم و فعالان سياسي و فرهنگي باعث شد كه در سال 1971 بنگلادش از پاكستان جدا و استقلال پيدا كند.
پس از استقلال، مراسم روز ملي زبان مادري در بنگلادش همه ساله در 21 فوريه با شكوه خاص برگزار مي‌شد تا اينكه در 17 نوامبر 1999 سازمان آموزشي، علمي‌و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) پيشنهاد رسمي‌كشور بنگلادش براي اعلام 21 فوريه به عنوان «روز جهاني زبان مادري» را پذيرفت و 188 كشور عضو يونسكو از جمله جمهوري اسلامي‌ايران به آن راي داده و آنرا تائيد كردند.
 پس از آن براي اولين بار مراسم روز جهاني زبان مادري در فوريه سال 2000 در پاريس با حضور نمايندگان كشورهاي مختلف جهان، زبان شناسان و دبير كل سازمان يونسكو برگزار شد.
زبانها عامل ارتباط، ادراك و تامل بوده و ترسيم‌كننده مسيري هستند كه خط واصل گذشته، حال و آينده است. انسانها در مناطق جغرافيايي مختلف با گذشته و تاريخ خاص خويش زاده مي‌شوند و ارزشها، آداب و رسوم و بايد و نبايدهاي مختلف و شيوه‌هاي زندگي به تناسب و تدريج از طريق زبان به آنها آموخته مي‌شود.
امروزه در سطح جهان بيش از 6000 گونه زباني مختلف وجود دارد كه اين زبان‌ها در طول تاريخ و در يك جغرافياي خاص بوجود آمده اند. اين تنوع و تعدد زياد زباني بيانگر توانايي انسان براي ايجاد ابزار ارتباط است. اما در عصر ارتباطات و دهكده جهاني فقط چند زبان بصورت جهاني در آمده اند. در حاليكه خطر نابودي و از بين رفتن برخي از گونه‌هاي زباني مخصوصاً زبانهايي كه توسط جمعيت‌هاي كمتر و بي قدرت مورد استفاده هستند، وجود دارد. در مقام مقايسه وقتي كه زيست شناسان با صرف وقت و هزينه‌هاي هنگفت سعي و تلاش دارند تا نسل فلان جانور يا يك گياه خاص را از خطر انقراض و نابودي محافظت كنند، آيا شايسته نيست كه اين حساسيت درمورد زبانها، كه ميراث بشري و حاوي و حامل مجموعه‌اي از ارزشها و نگرشهاي انسانها در طول تاريخ هستند، توسط فرهنگ شناسان به كارگرفته شود؟!
بخش اعظم هر فرهنگي پيامد وجود يك زبان خاص در يك جغرافياي مشخص است و زبان اولين و مهمترين شاخص تعريف قوميت و تمايز يك قوم از ساير اقوام است. بنابراين مي‌توان گفت «زبان» فرهنگ ساز است.
زبان مادري نخستين زباني است كه نوزاد از بدو تولد با آن سروكار دارد و وقتي كه در آغوش پر مهر و محبت مادر شير مي‌خورد آنرا مي‌شنود. دقيقاً به همين دليل عنوان «زبان مادري» به خود گرفته است. اين زبان اولين زباني است كه هر انسان در دوران زندگي خود ياد مي‌گيرد. زبان مادري هويت انسان را شكل مي‌دهد و حامل فرهنگ گذشته و گذشتگان به ما و ما به آينده و آيندگان است. عواطف و احساسات، انديشه‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌ها به بهترين شكل و با خلوص كامل توسط زبان مادري به هر فرد منتقل و در بسياري از موارد زبان مادري تنها ابزار موجود براي انتقال مفاهيم مذكور است، به همين دليل است كه نيـچـه فيلسوف آلماني گفته است كه «ترجمه لفظ به لفظ زبان خيانت است».‌هايدگر ديگر فيلسوف آلماني مي‌گويد «زبان مادري قلب احساس و الهام انسان است . بنابراين كساني كه با زبان مادري در مي‌افتند در واقع با عميق ترين جنبه هويتي انسان مبارزه مي‌كنند و پيروز نخواهند شد».
واضح است كه كشور ما ايران كشوري چند قوميتي و داراي تنوع زباني بسيار غني و ارزشمند است. تعدد و تنوع زبانهاي مادري در كشور ما نشانه غناي بسيار بالاي فرهنگي و تمدني ايرانيان است. اين تنوع زباني در ايران عزيز امري طبيعي، ميراثي انساني و ملي و سرمايه‌اي اجتماعي بسيار گرانبهاست. تنوع زباني كشور ما يك سرمايه است نه يك بدهي و يك فرصت است نه يك تهديد. زبانهاي فارسي، كردي، تركي، عربي، بلوچي، لري و ... در كشور ما هر يك حامل يك فرهنگي غني تاريخي، اجتماعي و اقتصادي شكل گرفته در طي قرنهاي متمادي در يك جغرافياي خاص هستند. و اين يك پديده موجود و واقعيت است.

آن­چه ما درباره­ی رشد زبان مادری می­دانیم :
تحقیقات نشان می­دهد که زبان مادری کودکان دوزبانه در رشد شخصیتی و آموزش آن­ها نقش بسیار مهمی ایفا می­کند. جرئیات بیشتر درباره­ی یافته­های این تحقیق چنین است:  دوزبانگی تاثیر مثبت بر فرایند زبانی و رشد تحصیلی دانش­آموزان دارد. وقتی دانش­آموزان در دوره­ی ابتدایی توانایی­هایشان را در دو یا چند زبان بپرورانند، شناخت عمیق­تری نسبت به زبان و چگونگی استفاده­ی مؤثر از آن را کسب می­کنند. اگر آن­ها در فرایند یادگیری هم زمان هر دو زبان بیشتر تمرین کنند، مخصوصا وقتی سطح سواد را در هر دو مورد رشد دهند، در حقیقت می­توانند هر دو زبان را نظم داده کنار هم گذاشته و با هم مقایسه کنند. بیش از 150 تحقیق انجام شده در طول 35 سال گذشته بر آن­چه فیلسوف آلمانی، گوته، اظهار داشته است صحه می­گذارد: کسی که فقط یک زبان می­داند، در واقع با آن زبان آشنایی کامل ندارد. همچنین تحقیقات نشان می­دهد که دانش­آموزان دو زبانه، از طریق زبان­های مختلف، در پردازش اطلاعات انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می­دهند.  میزان رشد زبان مادری دانش­آموزان، مسلما باعث رشد بیشتر زبان دوم آن­ها می­شود. دانش­آموزانی که با پایه­ی قوی در زبان مادری­شان وارد مدرسه می­شوند، در یادگیری دروس زبان مدرسه توانایی بیشتری از خود نشان می­دهند. والدین و سرپرست­های کودکان ( مثلا پدر بزرگ­ها و مادر بزرگ­ها) اوقاتی را با بچه­ها می­گذرانند، داستان تعریف و یا با آن­ها درباره­ی موضوعات مختلف بحث می­کنند، در نتیجه دایره­ی لغات و مفاهیم زبان مادری کودکان تقویت شده و وقتی با آمادگی کامل برای یادگیری زبان دوم وارد مدرسه ­شوند، از نظر آموزشی موفق­تر هستند. دانش و قابلیت­های آن­ها در زبان مادری که در خانه یاد گرفته­اند به زبانی که در مدرسه می­آموزند، منتقل می­شود. از نقطه نظر رشد آن­ها در مفاهیم و مهارت­های اندیشه، هر دو زبان لازم و ملزوم یکدیگرند. انتقال زبان می­تواند به دو صورت انجام گیرد: در مدرسه از زبان مادری حمایت شده (به­طور مثال در برنامه­ی آموزشی دو زبانه)، مفاهیم، زبان و مهارت­های یادگیری که کودکان از زبان اکثریت آموخته­اند به زبان خانه منتقل شود. در نتیجه وقتی محیط آموزشی به کودکان اجازه­ی دسترسی به هر دو زبان را ­دهد، دو زبان همدیگر را حمایت می­کنند. حمایت از زبان مادری در مدرسه نه تنها زبان مادری که توانایی­های دانش­آموزان را در یادگیری زبان مدرسه رشد می­دهد. این یافته با توجه به یافته­های قبلی غافل­گیر کننده نیست، یافته­هایی مانند:
الف- دو زبانگی دانش­آموزان را با اصول زبان­شناسی آشنا می­کند.
 ب- قابلیت­های هر دو زبان به­طور چشم­گیری به هم مربوط و یا لازم و ملزوم یکدیگرند.
در صورتی که زبان مادری در مدرسه به­طور موثر تدریس شود، عملکرد دانش­آموزان دو زبانه بهتر شده و سطح سواد آموزی در آن زبان افزایش می­یابد. بر عکس، وقتی برای نادیده گرفتن زبان مادری­شان تشویق شوند، رشد آن­ها کند و شالوده­ی ذهنی و شخصیتی­شان نیز برای یادگیری خدشه­دار می­شود. صرف اوقات آموزشی برای زبان اقلیت در مدرسه هیچ آسیبی به رشد آکادمیک دانش­آموزان در زبان اکثریت نمی­رساند. تنی چند از متخصصین تعلیم و تربیت و والدین به برنامه­های آموزشی دو زبانه یا تدریس زبان مادری شک داشتند، زیرا نگران بودند که در اجرای این برنامه­ها زمان بسیاری صرف شود. برای مثال، در برنامه­ی دو زبانه که 50 درصد وقت صرف تدریس به زبان مادری و 50 درصد به زبان اکثریت است، به یادگیری زبان اکثریت لطمه وارد می­شود؟ یکی از یافته­های بدیهی تحقیقات آموزشی که در بسیاری از کشورهای جهان اجرا شده، نشان می­دهد که برنامه­های عملی کارآمد دو زبانه می­تواند سطح سواد و آگاهی را در زبان اقلیت بدون هیچ تاثیر منفی در پیشرفت زبان اکثریت دانش­آموزان افزایش دهد. برای مثال در اروپا، در بلژیک، برنامه­ی فویر که توانایی­های آموزشی و تکلم دانش­آموزان را به سه زبان (زبان مادری، هلندی و فرانسه) در دوره­ی ابتدایی شکوفا کرده، بیانگر مزیت­های آموزش به دو یا سه زبان است.

از یافته­های تحقیقاتی مذکور، می­توان متوجه چگونگی رخ داد آن شد. وقتی در مدرسه دانش­آموزان دروس را به زبان اقلیت هم یاد بگیرند (برای مثال زبان مادری)، فقط این
واضح است كه كشور ما ايران كشوري چند قوميتي و داراي تنوع زباني بسيار غني و ارزشمند است. تعدد و تنوع زبانهاي مادري در كشور ما نشانه غناي بسيار بالاي فرهنگي و تمدني ايرانيان است. اين تنوع زباني در ايران عزيز امري طبيعي، ميراثي انساني و ملي و سرمايه‌اي اجتماعي بسيار گرانبهاست. تنوع زباني كشور ما يك سرمايه است نه يك بدهي و يك فرصت است نه يك تهديد. زبانهاي فارسي، كردي، تركي، عربي، بلوچي، لري و ... در كشور ما هر يك حامل يك فرهنگي غني تاريخي، اجتماعي و اقتصادي شكل گرفته در طي قرنهاي متمادي در يك جغرافياي خاص هستند. و اين يك پديده موجود و واقعيت است.

آن­چه ما درباره­ی رشد زبان مادری می­دانیم :
تحقیقات نشان می­دهد که زبان مادری کودکان دوزبانه در رشد شخصیتی و آموزش آن­ها نقش بسیار مهمی ایفا می­کند. جرئیات بیشتر درباره­ی یافته­های این تحقیق چنین است:  دوزبانگی تاثیر مثبت بر فرایند زبانی و رشد تحصیلی دانش­آموزان دارد. وقتی دانش­آموزان در دوره­ی ابتدایی توانایی­هایشان را در دو یا چند زبان بپرورانند، شناخت عمیق­تری نسبت به زبان و چگونگی استفاده­ی مؤثر از آن را کسب می­کنند. اگر آن­ها در فرایند یادگیری هم زمان هر دو زبان بیشتر تمرین کنند، مخصوصا وقتی سطح سواد را در هر دو مورد رشد دهند، در حقیقت می­توانند هر دو زبان را نظم داده کنار هم گذاشته و با هم مقایسه کنند. بیش از 150 تحقیق انجام شده در طول 35 سال گذشته بر آن­چه فیلسوف آلمانی، گوته، اظهار داشته است صحه می­گذارد: کسی که فقط یک زبان می­داند، در واقع با آن زبان آشنایی کامل ندارد. همچنین تحقیقات نشان می­دهد که دانش­آموزان دو زبانه، از طریق زبان­های مختلف، در پردازش اطلاعات انعطاف پذیری بیشتری از خود نشان می­دهند.  میزان رشد زبان مادری دانش­آموزان، مسلما باعث رشد بیشتر زبان دوم آن­ها می­شود. دانش­آموزانی که با پایه­ی قوی در زبان مادری­شان وارد مدرسه می­شوند، در یادگیری دروس زبان مدرسه توانایی بیشتری از خود نشان می­دهند. والدین و سرپرست­های کودکان ( مثلا پدر بزرگ­ها و مادر بزرگ­ها) اوقاتی را با بچه­ها می­گذرانند، داستان تعریف و یا با آن­ها درباره­ی موضوعات مختلف بحث می­کنند، در نتیجه دایره­ی لغات و مفاهیم زبان مادری کودکان تقویت شده و وقتی با آمادگی کامل برای یادگیری زبان دوم وارد مدرسه ­شوند، از نظر آموزشی موفق­تر هستند. دانش و قابلیت­های آن­ها در زبان مادری که در خانه یاد گرفته­اند به زبانی که در مدرسه می­آموزند، منتقل می­شود. از نقطه نظر رشد آن­ها در مفاهیم و مهارت­های اندیشه، هر دو زبان لازم و ملزوم یکدیگرند. انتقال زبان می­تواند به دو صورت انجام گیرد: در مدرسه از زبان مادری حمایت شده (به­طور مثال در برنامه­ی آموزشی دو زبانه)، مفاهیم، زبان و مهارت­های یادگیری که کودکان از زبان اکثریت آموخته­اند به زبان خانه منتقل شود. در نتیجه وقتی محیط آموزشی به کودکان اجازه­ی دسترسی به هر دو زبان را ­دهد، دو زبان همدیگر را حمایت می­کنند. حمایت از زبان مادری در مدرسه نه تنها زبان مادری که توانایی­های دانش­آموزان را در یادگیری زبان مدرسه رشد می­دهد. این یافته با توجه به یافته­های قبلی غافل­گیر کننده نیست، یافته­هایی مانند:
الف- دو زبانگی دانش­آموزان را با اصول زبان­شناسی آشنا می­کند.
 ب- قابلیت­های هر دو زبان به­طور چشم­گیری به هم مربوط و یا لازم و ملزوم یکدیگرند.
در صورتی که زبان مادری در مدرسه به­طور موثر تدریس شود، عملکرد دانش­آموزان دو زبانه بهتر شده و سطح سواد آموزی در آن زبان افزایش می­یابد. بر عکس، وقتی برای نادیده گرفتن زبان مادری­شان تشویق شوند، رشد آن­ها کند و شالوده­ی ذهنی و شخصیتی­شان نیز برای یادگیری خدشه­دار می­شود. صرف اوقات آموزشی برای زبان اقلیت در مدرسه هیچ آسیبی به رشد آکادمیک دانش­آموزان در زبان اکثریت نمی­رساند. تنی چند از متخصصین تعلیم و تربیت و والدین به برنامه­های آموزشی دو زبانه یا تدریس زبان مادری شک داشتند، زیرا نگران بودند که در اجرای این برنامه­ها زمان بسیاری صرف شود. برای مثال، در برنامه­ی دو زبانه که 50 درصد وقت صرف تدریس به زبان مادری و 50 درصد به زبان اکثریت است، به یادگیری زبان اکثریت لطمه وارد می­شود؟ یکی از یافته­های بدیهی تحقیقات آموزشی که در بسیاری از کشورهای جهان اجرا شده، نشان می­دهد که برنامه­های عملی کارآمد دو زبانه می­تواند سطح سواد و آگاهی را در زبان اقلیت بدون هیچ تاثیر منفی در پیشرفت زبان اکثریت دانش­آموزان افزایش دهد. برای مثال در اروپا، در بلژیک، برنامه­ی فویر که توانایی­های آموزشی و تکلم دانش­آموزان را به سه زبان (زبان مادری، هلندی و فرانسه) در دوره­ی ابتدایی شکوفا کرده، بیانگر مزیت­های آموزش به دو یا سه زبان است.

از یافته­های تحقیقاتی مذکور، می­توان متوجه چگونگی رخ داد آن شد. وقتی در مدرسه دانش­آموزان دروس را به زبان اقلیت هم یاد بگیرند (برای مثال زبان مادری)، فقط این زبان را در سطح محدود فرا نمی­گیرند. آن­ها مفاهیم و مهارت­های عقلانی را که کاملا به توانایی آن­ها در کارکرد زبان اکثریت مربوط است یاد می­گیرند. دانش­آموزانی که می­توانند ساعت را به زبان مادری­شان بگویند، مفهوم زمان را به خوبی درک کرده­اند و برای گفتن ساعت به زبان دوم دیگر نیازی به یادگیری دوباره­ی مفهوم زمان ندارند؛ آن­ها برای قابلیت عقلانی که قبلا فرا گرفته­اند، کافی است به سادگی قالب­های جدید و یا «ساختارهای ساده» را جایگزین کنند. همچنین در مراحل پیشرفته­تر، مهارت­های آموزشی و آکادمیک مانند تشخیص ایده­ی اصلی از جزئیات فرعی یک داستان یا مقاله، شناختن علت و معلول، تمییز حقیقت از نظریه، تنظیم توالی حوادث یک داستان یا روایت تاریخی از طریق زبان منتقل می­شود. زبان مادری آسیب پذیر است و به آسانی در اوایل دوران مدرسه خدشه­دار می­شود. برای بسیاری از مردم شگفت انگیز است که کودکان دو زبانه در اوایل دوران مدرسه چه­قدر سریع مهارت­های گفتاری را از زبان اکثریت «جذب می­کنند» (ولی برای کسب مهارت­های آکادمیک پروسه زمانی بیشتری طول می­کشد). متخصصین تعلیم و تربیت اغلب از این که دانش آموزان چه­قدر سریع می­توانند توانایی­شان را در به­ کارگیری زبان مادری­شان، حتی در محیط خانه، از دست دهند، آگاهی کمتری دارند. میزان و سرعت از دست دادن این توانایی بستگی به تجمع خانواده در گروه زبانی خاص دارد. اگر در بیرون از مدرسه زبان مادری به­طور گسترده­ای استفاده شود، این زبان در میان بچه­ها کمتر از بین می­رود. و یا اگر جایی برای ارتباطات زبانی متمرکز و مناطق خاصی برای «اسکان» وجود نداشته باشد، آن­ها توانایی ارتباط با زبان مادری­شان را در طول 2 یا 3 سال بعد از مدرسه از دست می­دهند. آن­ها ممکن است مهارت­های ادراکی­ را حفظ کنند اما هنگام صحبت با هم­سالان و خوهران و برادران و در جواب دادن به والدین­شان از زبان اکثریت استفاده کنند. وقتی آن بچه­ها بزرگ شوند، جدایی زبانی بین والدین و فرزندان به شکاف عمیق عاطفی تبدیل می­شود. با نتایج قابل پیش بینی دانش آموزان نسبت به هر دو فرهنگ مدرسه و خانه بیگانه خواهند شد- بحران هویت.

برای کاهش میزان از دست دادن زبان، والدین باید تدابیر زبانی خانگی قوی اعمال کنند تا فرصت­های زیادی برای وسعت بخشیدن به کاربرد زبان مادری برای بچه­ها فراهم آید. مواردی همچون ارتباط با زبان مادری، بازی­های گروهی، رفتن به کشور مبدا و

معلم­ها می­توانند به دانش­آموزان در حفظ و رشد زبان مادری­شان کمک و ارزش دانستن یک زبان بیشتر را به آن­ها منتقل کنند. برای مثال برنامه­هایی همچون موارد زیر در کلاس اجرا کنند:
الف- با ارزیابی و تجلیل از دانش آموزان دو زبانه در کلاس، آگاهی آن­ها را نسبت به اهمیت زبان بالا برند.
 ب- هر روز یک دانش آموز لغت خاصی را از زبان مادری­اش در کلاس مطرح کرده و تمام دانش آموزان حتی معلم آن لغت را یاد گرفته و درباره­ی آن در کلاس صحبت کنند- مشارکت زبانی.
بی اعتنایی به زبان کودک مساوی است با نادیده گرفتن خود کودک. وقتی این پیام، چه تلویحی و چه آشکار، که «زبان و فرهنگ خودت را پشت در کلاس بگذار» به دانش­­آموزان منتقل شود، آن­ها همراه با این پیام هویت­شان را نیز پشت در کلاس جا می­گذارند. آن­ها وقتی احساس کنند که طرد شده­اند، در فعالیت­های کلاسی غیرفعالانه و با اعتماد به نفس کمتری شرکت می­کنند. این کافی نیست که معلم با بی­اعتنایی زبان و تفاوت فرهنگی دانش­آموزان را در مدرسه قبول کند بلکه باید ابتکار عمل را برای تایید هویت زبانی آن­ها در دست گرفته، با انجام کارهایی همچون نصب پوستر از زبان­های مختلف و تشویق برای نوشتن هم به زبان مادری و هم به زبان اکثریت فضای آموزشی پدید آورند که زبان و مهارت­ فرهنگی تمام دانش آموزان به طور فعالانه، تایید و پذیرفته شود.
ساختن هویتی پویا برای آینده:متخصصین تعلیم و تربیت تدابیر زبانی را در مدرسه رشد داده، برنامه درسی و آموزشی را طوری سازمان دهی کنند که زبان و فرهنگ دانش­آموزان در تمامی روابط متقابل در مدرسه رعایت شده، مدرسه نیز نگرش­های منفی و عدم بی­اطلاعی درباره­ی تنوع موجود در جامعه را کنار ­گذارد. با به چالش طلبیدن ساختار قدرت جبری، مدرسه از دانش آموزان دو زبانه حمایت کرده و نگرش مثبتی به آن­ها دهد تا بدانند چه کسی هستند و در آینده در جامعه چه نقشی خواهند داشت. دانش­آموزان چند زبانه در ساختن جامعه و در مقیاس وسیع­تر در جامعه جهانی نقش مهمی دارند، اگر ما متخصصین تعلیم و تربیت هر آن­چه که به آن اعتقاد داریم و به صلاح آن­هاست به مرحله­ی عمل در آوریم:
- فرهنگ دانش­آموزان و مهارت زبانی آن­ها در خانه، پایه­ی یادگیری آتی آن­ها را می­سازد. و ما باید آموزش آن­ها را بر روی پایه­های قبلی بسازیم نه بر روی خرابه­های آن.
هر دانش­آموزی حق دارد استعدادهایش کشف شده و در مدرسه شکوفا شود.
۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبه ها و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد . اما استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس، در کنار زبان های فارسی آزاد است .
در تضاد با اصل ۱۵ قانون اساسی مسئولین نظام جمهوری اسلامی تاکید بر خواندن و نوشتن و سخن‌گفتن به زبان مادری را منافی منافع ملی و تمامیت ارضی دانسته، بهانه‌ای برای تجزیه‌ طلبی قلمداد می‌کنند. از این ‌رو حاضر نیستند که چنین حقی را به رسمیت بشناسند .
خلاصه این که به تفاوت­های زبانی و فرهنگی به عنوان «معضلی که باید حل شود» نگاه نکنیم و به جای آن چشم­هایمان را باز کرده و منابع عقلانی، فرهنگی و زبانی آن­ها را ببینیم که چطور از وطنشان به مدرسه و جامعه­ی ما به همراه آورده­اند. اگر چنین کنیم، آن­گاه سرمایه عقلانی، زبانی و فرهنگی جامعه­مان به طور چشم گیری افزایش خواهد یافت.
نهايتا يادآور مي‌شوم، كه عميق‌ترين و اصيل‌ترين هويت انساني هر فرد براساس اولين ارتباطات زباني او يعني زبـــان مــــادري شكل مي‌گيرد و از ابتدايي‌ترين حقوق هر انسان اين است كه به زبان مادري خودش سخن بگويد، بخواند و بنويسد و در يك جامعه آزاد و مبتني بر دموكراسي و جمهوريت اين حق انساني بايد از سوي ديگران و دولت محترم شمرده شود.
در پايان، روز جهاني زبان مادري(سوم اسفند) را به همه اقوام ايراني و كساني كه براي هويت خود و ديگران احترام قايل هستند، تبريك مي‌گويم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...