۱۳۹۹ آذر ۱۳, پنجشنبه

پیام نسرین در پی احضارش برای بازگشت به زندان (قرچک)



دوستان و فعالان حقوق بشر

به من گفتند تا به زندان برگردم و من امروز به زندان بر‌می‌گردم. جایی که صدها هم‌بندی را گذاشته بودم و آمده بودم. جایی که دلم جا مانده بود. همیشه اینطور است دوست ندارم در چنین شرایطی بگویم که در این سه هفته چگونه به دلیل بیماری کرونا، نتوانستم فرزندانم را در آغوش بگیرم.

اما وظیفه دارم نگرانی خود را در مورد وضعیت احمد رضا جلالی اعلام کنم و از همه‌ی کسانی که امکاناتی برای حمایت دارند، بخواهم تا به وضعیت پرونده‌ی احمد رضا جلالی توجه نمایند.

احمد رضا جلالی را آزاد کنید، همین امروز

نسرین ستوده

13 آذر 99

کانون نویسندگان ایران به مناسبت روز مبارزه با سانسور با انتشار بیانیه‌ای از عموم مردم ایران خواستند که “در صف مبارزه با سانسور بایستند.

 

بیانیه‌ کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور

کانون نویسندگان ایران به مناسبت روز مبارزه با سانسور با صدور بیانیه ای ضمن اشاره به حبس چهار عضو این کانون به نام‌های رضا خندان، بکتاش آبتین، ‌کیوان باژن و گیتی پورفاضل به دلیل تلاش برای مبارزه با سانسور گفته است “از عموم مردم به ویژه صاحبان قلم و اندیشه می‌خواهیم تا در صف مبارزه با سانسور بایستند و یکصدا خواستار برچیدن بساط سانسور شوند. ما خواهان آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا هستیم، خواهانِ جریان آزاد خبررسانی، اینترنت و مطبوعات آزاد، آزادی حق اعتراض و همچنین آزادی تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی که در سیطره‌ی سانسور و سانسورچیان به بند کشیده شده‌اند”.

 

کانون نویسندگان ایران به مناسبت روز مبارزه با سانسور با انتشار بیانیه‌ای از عموم مردم ایران خواستند که “در صف مبارزه با سانسور بایستند.

متن کامل این بیانیه در پی می‌آید:

۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور گرامی باد

دوازده سال از اعلام ۱۳ آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور گذشته است و اکنون رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین از اعضای هیئت دبیران و کیوان باژن، عضو کانون نویسندگان ایران به دلیل تلاش برای مبارزه با سانسور به زندان افتاده‌اند و عضو دیگرمان؛ گیتی پورفاضل، به دلیل استفاده از حق آزادی بیان‌اش به حبس کشیده شده است.

موضوع سانسور و مبارزه با آن، محدود به کتاب، مطبوعات یا فعالیت‌های هنری نیست و به همین دلیل روز مبارزه با سانسور مختص نویسندگان و هنرمندان نبوده و هدف آن؛ همگرایی و ایستادگی تمام گروه‌ها و افرادی‌ست که مستقیم یا غیرمستقیم قربانی سانسور و سرکوب هستند. سانسور، تامین کننده‌ی تاریکی مورد نیاز برای سرکوب است و این یعنی، سرکوب را می‌توان بی کم و کاست، شکل عینی و تحقق یافته‌ی سانسور دانست. بدین معنا، جامعه‌ی ما سال‌هاست که به شدیدترین وجه، تحقق سانسور را در حبس و شکنجه و اعدام و کشتار فرزندانش، عریان و خونین، چشیده و لمس کرده است. سال‌هاست که هنر و فرهنگ و زیبایی، روبروی چشمان ما سرکوب شده‌ است و از این رهگذر تولیدات فرهنگی سانسور شده وُ بی یال وُ دم وُ اشکم، مخاطب خود را به شکلی روزافزون از دست داده‌اند. سال‌هاست که سیستم آموزشی، متکی به ارعاب و سانسور وُ خودسانسوری‌ست و در کنار این‌ها، حق اعتراض مردم نیز سرکوب و دامنه‌ی سانسور به کف خیابان کشیده شده است. با این همه، سال‌هاست که ایستاده‌ایم و سال‌هاست که در برابر سهمگین‌ترین سانسور و سرکوب تاریخ عاصر، به مبارزه‌ی خود برای دفاع از آزادی اندیشه و بیان ادامه داده‌ایم.

کانون نویسندگان ایران، ضمن بزرگداشت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، از عموم مردم به ویژه صاحبان قلم و اندیشه می‌خواهد تا در صف مبارزه با سانسور بایستند و یکصدا خواستار برچیدن بساط سانسور شوند. ما خواهان آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا هستیم، خواهانِ جریان آزاد خبررسانی، اینترنت و مطبوعات آزاد، آزادی حق اعتراض و همچنین آزادی تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی که در سیطره‌ی سانسور و سانسورچیان به بند کشیده شده‌اند.

۱۳۹۹ آذر ۱۱, سه‌شنبه

فراخوان جمعی از مادران و زنان دادخواه در ایران به مناسبت روز جهانی حقوق بشر

 

۱۷ نفر از مادران و زنان دادخواه در ایران ضمن انتشار بیانیه ای به مناسبت روز ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر، بیانیه ای را امضا کرده اند و در آن نوشته اند: تا دفاع  از حقوق بشر برای ما ایرانیان داخل و خارج به امری ملی و همگانی بدل نشود و همه گروه های مدنی و حقوق بشری و سیاسی یکصدا نشوند، دنیا صدای دادخواهی و حق طلبانه مردم ایران را نخواهد شنید. به گزارش “کارزار جهانی برای دادخواهی و آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی”، متن این بیانیه به شرح زیر است:

هموطنان عزیز خارج از کشور، روز ۱۰ دسامبر سالروز تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” و  روز جهانی حقوق بشر است، حقوق بشری که ما مردم مظلوم ایران از ابتدائی ترین و طبیعی ترین آن ها در زمینه های فردی مانند، حق آزادی اندیشه و بیان، حق آزادی انتخاب دین‌، حق آزادی انتخاب پوشش و ورزش، حق سفر و حق حضانت فرزند برای زنان و غیره محروم هستیم.

ما از داشتن حق انتخابات آزاد، حق تشکیل احزاب، سندیکاها و اتحادیه های صنفی مستقل (حاکمیت حتی نهادهای خیریه و غیرانتفاعی مستقل را هم تحمّل نمی کند)، حق تجمع و اعتراضات مسالمت آمیز و سایر حقوق مندرج در اعلامیه جهانی بشر نیز محروم هستیم و در صورتی که به این محرومیت ها اعتراض کنیم، پاسخ حکومت به معترضان و منتقدان، زندان و شکنجه و اعدام است. 

 آزادگان، وجدانهای بیدار در سراسر جهان!

قانون و قوه قضائیه که در سایر کشورها مدافع عدالت و پناهگاه مظلومان است، در کشور ما ایران اما، از ظالمان و غارتگران و متجاوزان به حقوق مردم دفاع میکنند، درحقیقت دستگاه قضائی و حاکمیت جمهوری اسلامی، خود بزرگترین ناقضان حقوق بشر در کشور ما محسوب میشوند.

حاکمیت و دستگاه قضائی جمهوری اسلامی، دست در دست نیروهای امنیتی و سرکوبگر بدنبال ایجاد ترس و وحشت در جامعه هستند و برای جلوگیری از جنبش دادخواهی مردم ایران نه تنها آزادیخواهان را دستگیر و شکنجه میکنند و به  قتل میرسانند، بلکه خانواده های آنان را مورد آزار و اذیت قرارمیدهند. دریک کلام، ما شهروندان ایران گروگان حکومتی هستیم که خود را مالک همه چیز حتی جان انسانها میداند و هر زمان که اراده کند میتواند انسانی را زندانی و شکنجه کند و یا جانش را بگیرد و خانواده اش را به سکوت وادار کند و حتی اجازه برگزاری مراسم یادبود به خانواده هائی که عزیزی را از دست داده اند ندهند.

 

هموطنان آزادیخواه و مدافع حقوق بشر در خارج از کشور!

روی سخن ما با شما است، شما که در دست حکومتی جبار و تمامیت خواه اسیر نیستید و در کشورهائی زندگی میکنید که از مواهب حقوق بشر و حمایت قانون برخوردارید و هراسی از بازداشت و شکنجه و زندان و اعدام ندارید. شمائی که میدانید در داخل کشور هیچ مرجعی برای دادخواهی ما خانواده هائی که عزیزی را از دست داده ایم و یا عزیزی را در زندان داریم وجود ندارد! ما اکنون از شما می خواهیم که دادخواه ما خانواده ها باشید و فریاد حق طلبانه ما را در دنیا طنین افکن کنید، گرچه  ما میدانیم که برخی از شما سالها است که چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی دراین امر کوشا بوده اید، اما ما این را هم خوب میدانیم که تا دفاع  از حقوق بشر برای ما ایرانیان داخل و خارج به امری ملی و همگانی بدل نشود و همه گروههای مدنی و حقوق بشری و سیاسی یکصدا نشوند، دنیا صدای دادخواهی و حق طلبانه مردم ایران را نخواهد شنید. شما میتوانید متحد و مؤثر از”حقوق بشر” ما مردم ستمدیده ایران در داخل کشور دفاع کنید و رسالت تاریخی خود را به انجام رسانید.

 

۱- گوهر  عشقی، مادر ستاربهشتی، امضاکننده بیانیه ۱۴

 

۲- شهناز  اکملی،  مادرمصطفی کریم بیگی 

 

۲-  سکینه  احمدی، مادر ابراهیم کتابدار 

 

۳-  ایران  الهیاری، مادر مهرداد معین فر

 

۴-  شهلا  انتصاری، امضا کننده بیانیه ۱۴

 

۵-  محبوبه  رضائی، مادر پژمان قلی پور

 

۷-  فاطمه  سپهری، امضاکننده بیانیه ۱۴  

 

۸-  ناهید شیرپیشه،  مادرپویا بختیاری

 

۹- حوریه  فرج زاده، خواهر شهرام فرج زاده، امضاکننده بیانیه ۱۴

 

۱۰- مهناز کرمی، مادر وحید دامور

 

۱۱- بهجت لک، مادر بهمن (رضا) جعفری

 

۱۲-نوشین محمودی، مادر علیرضا انجوی

 

۱۳- نرگس  منصوری، امضا کننده بیانیه ۱۴

 

۱۴- صدیقه مالکی فر، همسر هاشم خواستار، امضا کننده بیانیه ۱۴

 

۱۵- فاطمه  ملکی، همسر محمد نوری زاد، امضا کننده بیانیه ۱۴

 

۱۶- زینب محمدی،  مادرمحمد طاهری

 

۱۷- پوران ناظمی، امضا کننده بیانیه ۱۴

 

forirankarzar@gmail.com

۱۱ آذر ۱۳۹۹ – ۱ دسامبر۲۰۲۰ 

دکتر محمد ملکی درگذشت


دکتر محمد ملکی فعال سیاسی مخالف حکومت شامگاه یازدهم آذر درگذشت. دکتر ملکی متولد ۱۳۱۲ و نخستین رییس دانشگاه تهران پس از انقلاب بود. او بارها به دلیل فعالیت سیاسی و انتقادات صریح خود به زندان افتاد.

محمد ملکی یکی از قدیمی‌ترین و شاخص‌ترین سیاستمداران مخالف حکومت ایران بود که هم همواره به طور صریح به مخالفت با حاکمان می‌پرداخت. او یکی از امضاکنندگان نامه‌ای با ۱۴ امضا بوده است که در آن صراحتا بر گذار از جمهوری‌اسلامی و تغییر قانون اساسی جمهوری‌اسلامی تاکید شده بود.

او نظرات خود را شجاعانه و با صراحت تمام در نامه‌هایی سرگشاده مطرح می‌کرد و در سال‌های اخیر به دفعات از مخالفت علنی خود با خامنه‌ای سخن گفته بود. مخالفتی که در ایران کنونی هزینه خیلی سنگینی در پی دارد. او همچنین‌ سال‌ها ممنوع‌الخروج بوده و از ملاقات فرزند و نوه خود محروم شده بود. فرزندی که او نیز نمی‌توانسته است به ایران بیاید و در صورت ورود بازداشت خواهد شد.


  چهل و دو سال بوده اید . دیگر بس است . باید برای همیشه در زباله دان تاریخ با بدترین نام دفن شوید . ای منفورترین موجوداتی که نمیشود گفت چه ه...